در این یادداشت که به معرفی و موقعیت مکانی منزل شیر محمدبه روایت گری یکی از معلمان بوشهری پرداخته آمده است: این خانه در هرکجای دنیا بود، حتی کوچه اش راهم محترم می داشتند.
آقای شعبان عباسی معلم آموزش و پرورش در خانه قدیمی را روی ما گشودند و راهنمایی و اطلاعات مفصلی ارائه دادند.
بله،خانه، خانه ِ زایر محمد تَنگِسیریا بقول بوشهریا زار مَحمٍدتنگسیر است.
کار زارمحمد، ساختن ساروج و گچ و درآوردن سنگ از سنگدرار بود و نزد پدر پدر بزرگ یونس قیصی زاده (مدیر مسئول هفته نامه نسیم جنوب) بکار مشغول بود.
پولش را به امانت نزد چند نفر می گذارد، ولی آنها پول را بالا میکشند و امروز و فردایش میکنند.
وی نیز عاصی شده و با اسلحه همه را به قتل میرساند بعد به خانهاش واقع در تل کوتی، پشت مسجد ارشاد می آید، میرود پشت بام، میبیند دو نفر امنیه در پشت تَلِ گُورها در کمین او مستقر کردهاند، میخواهد آنها را بزند که حاج عباس مهیار، رفیق جان جانیش میرود و مانع میشود. سپس باتفاق هم به عمارت حاکم میرود، به آشپز حاکم می گوید برو به دریابیگی بگو بیاید اینجا، وقتی حاکم میآید به او ابراز می دارد که می دانم مهمان داری، ولی قایقت را به من بده تا از شهر خارج شوم، پولم را ندادند من هم آنها را کشتم، خلاصه قایق را برمیدارد و پارو میزند و به جزیره میرود و بعد هم با وسیله دیگر خود را به آبادان و کویت میرساند و شغل قهوه خانه داری برای خودش بپا می کند تا اینکه میمیرد.
این روایت آقای عباسی، راهنمای همین منزلست که آقای عباسی هم از مرحوم حاج عباس مهیار شنیده است.
مرحوم مهیار تا لحظه فرار زارمحمدتنگسیر با وی همراه بوده و بیشاز صد سال عمرکرد.
داستان کوتاه و رمانی نیز براساس همین روایت به رشته تحریر درآمده است.
از روی رمان تنگسیر هم فیلمی ساخته شدکه در بوشهر فیلمبرداری شد.
نظر شما