شرط اصلی تحقق این مهم، کار پیوسته و مضاعف همه کشورهای منطقه و خارج از منطقه است. مشارکت نیروهای آمریکایی و ارتش ناتو در روند صلح افغانستان تضمین کننده تحقق تعهدات ایالات متحده و ناتو به دولت در کابل است. در واقع، باید اذعان کرد که در این مرحله رعایت توافقات توسط تمامی طرفین به شدت الزامی است در غیر این صورت، توافقنامه تاریخی مختل شده و تمامی تلاش هایی که در جهت برقراری صلح انجام خواهد شد بی اثر باقی خواهند ماند. شفافیت اقدامات طرفین که منجر به اعتماد متقابل نیز میشود از اهمیت بسزایی برخوردار است. از سوی دیگر، عقب نشینی سریع نیروهای آمریکایی، این سیگنال را به طالبان میدهد که طرف آمریکایی به حل بحران افغانستان علاقه چندانی ندارد.
همسایگان افغانستان در منطقه را نباید فراموش کرد، همسایگانی که به نوعی بر روی وقایعی که در افغانستان رخ میدهند تأثیر میگذارند. از همین رو ایران و پاکستان به عنوان دو همسایه بسیار نزدیک به این کشور نقشی بسیار پر رنگ را ایفا میکنند. میزان مشارکت این دو کشور در منازعات افغانستان تا حدیست که موفقیت یا عدم موفقیت ایجاد صلح به آنها بستگی دارد.
دیپلماسی آمریکایی در این مرحله باید در جهت اقدامی مشترک و موثر در مورد صلح افغانستان متمرکز باشد. همچنین لازم است تا به طور فعالی با شرکای خارجی در ارتباط باشد و این سیاست باید بر اساس اصول برابری و احترام متقابل و همچنین گفتگو شکل بگیرد. اما وظیفه دیپلماتهای آمریکایی در این میان پشتیبانی از اقدامات بازیگران اصلی منطقه و همچنین درگیر کردن بازیگران کلیدی غیر منطقه ای مانند روسیه و چین است. مسکو و پکن (به ویژه مسکو) میتوانند بر نیروهای سیاسی مختلفی که در دولت کابل و همچنین طالبان حضور دارند تأثیر بگذارند. نقش روسیه در این فرایند بی نظیر است، زیرا این کشور با تمامی طرفین بحران امکان گفتگو را دارد.
پیش از این خبرگزاری صدای افغان به نقل از ژنرال آصف غفور سخنگوی ارتش پاکستان اعلام کرد که پاکستان بدین باور است که کشور روسیه نقشی ارزنده را در روند صلح افغانستان و سایر موضوعات منطقه ایفا میکند.
به گفته ژنرال غفور، کشور روسیه نقش مهمی را در این اواخر در روند صلح افغانستان ایفا کرده که نتایج خوبی نیز در پی داشته است.
سخنگوی ارتش پاکستان همچنین افزوده بود که روسیه در تلاش برای برقراری توازن قدرت در جهان است و پاکستان دوست روسیه به عنوان یک کشور قدرتمند نقش خود را در راستای برقراری صلح در جنوب آسیا ایفا خواهد کرد.
اما در این میان، روسیه نیز بارها از برقراری گفت وگو با تمامی طرفین حمایت کرده بود.
الکساندر مانتیتسکی سفیر روسیه در کابل گفته بود، مسکو از روند گفتگوهای صلح افغانستان با طالبان حمایت و تأکید میکند که چالشهای موجود افغانستان جز انجام گفتگوهای صلح راه حل دیگری ندارد.
وی در همین رابطه اظهار کرده بود: "به نظر ما جنگ راه حل نیست و ما به همین منظور از روند گفتگوهای صلح افغانستان حمایت می کنیم. همچنان ما بر این باور هستیم که این روند به رهبری خود افغانها به پیش برده شود و در نتیجه آن حکومت افغانستان و طالبان با هم کنار بیایند."
اما بازیگر خارجی دیگر یعنی چین نیز موضعی مشابه در این رابطه داشته است.
«دینگ شی جون» نماینده ویژه چین در امور افغانستان در دیدار با «حمدالله محب» مشاور امنیت ملی این کشور در کابل گفته بود: "آماده کمک به روند صلح افغانستان هستیم. چین حاضر است در این زمینه نقش ضامن را برعهده گیرد".
افغانستان با چین هممرز است، بنا بر این در چنین وضعیتی چین باید به منظور پیشرفت مذاکرات و حفظ ثبات در منطقه مداخله کند. با این حال اگر چین قرار است نقش سازندهای در مذاکرات صلح با طالبان ایفا کند، این کشور نیاز دارد تا متحد خود پاکستان را متقاعد سازد که یک افغانستان آرام و بدون جنگ که از لحاظ سیاسی و اقتصادی با تمام قدرتهای منطقهای از جمله هند تعامل داشته باشد، به نفع پاکستان است.
یکی از اهداف چین برای درگیر شدن در روند صلح و منطقهای با ثبات و صلحآمیز در همسایهگیاش این است که یک افغانستان باثبات میتواند به یک مرکز مهم ترانسپورتی و بازاری برای کالای چینی بدل شود. با وصف این که نگرانیهای امنیتی نیز در کنار انگیزههای اقتصادی وجود دارد.
جاهطلبیهای اقتصادی چین با جنبههای مهمی از دیدگاه استراتژیک این کشور (افغانستان) در تضاد قرار میگیرد، چراکه پکن اتحادش با پاکستان را ضرورتی برای ساخت سنگری منطقهای علیه هند و ایالات متحده میبیند. حتا با اینکه پاکستان از گروههایی مانند طالبان که موجب برهم زدن ثبات در منطقه میشوند، به عنوان ابزار سیاست خارجی استفاده کند؛ چین میتواند با وادار کردن پاکستان به تصدیق حمایتش از طالبان، تفاوتی عمده به وجود آورد. اما تاکنون، چین و واشنگتن بر سیاست دلجویی کردن از پاکستان متکی بودهاند.
با تمام این شواهد سیاست آمریکا بایست در جهت همکاری هرچه بیشتر این دو بازیگر خارجی، چین و روسیه، باشد. زیرا این بازیگران به دلیل منافع بسیار زیادی که از ایجاد صلح و ثبات در افغانستان به دست میآورند میتوانند به متحدانی قابل اطمینان برای ایالات متحده تبدیل شوند.
اما در این میان نباید از اختلافات این سه بازیگر خارجی در افغانستان غافل شد.
کابل در حالی با مسکو روی ایجاد یک برنامه برای مبارزه با دهشت افگنی توافق کرده که چین به افزایش کمک های نظامی به نیروهای افغان تعهد کرده است.
این در حالیست که حکومت ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ رییس جمهور این کشور، هنوز استراتژی مشخصی را در مورد افغانستان معرفی نکرده است.
تحلیلگران میگویند که برنامه های جدید افغانستان میتواند با علایق عمدۀ این کشور - ایالات متحده - در تضاد قرار گیرد.
در همین رابطه با حضور نیروهای ناتو و آمریکا در افغانستان، تحلیلگران نظامی در مورد توافق با روسیه و چین دیدگاه متفاوتی دارند.
افغانستان در حالی برای تأمین ثبات منطقه و افغانستان با چین و روسیه به توافقهایی دست یافته است که هنوز استراتژی آمریکا در قبال افغانستان به صورت واضح اعلام نشده و رایزنیهای کاخ سفید در این رابطه هنوز نهایی نشده است.
برای اجرای موفقیت آمیز مفاد توافقنامه تاریخی، ایالات متحده باید برای ادامه سرمایهگذاری در روندها و برنامه اقدامات لازم بهمنظور دستیابی به صلح، خلع سلاح و خنثی سازی مخالفان پیشین، آمادگی لازم را داشته باشد.
دیپلماسی آمریکایی باید از تحقق سناریوی طالبان که مطابق با آن این گروهک نظامی منتظر است تا زمانی که توانایی های نظامی ایالات متحده برای جلوگیری از تحمیل اراده خود با زور به حداقل برسد، جلوگیری نماید. اقدامات این چنینی طالبان به احتمال زیاد منجر به گسترش شکل جدیدی از خشونت، ادامه شدید جنگ داخلی و هرج و مرج خواهد شد.
اما اتخاذ سه رویکرد از سمت ایالت متحده میتواند منجر به شکل گیری موفقیت آمیز روند صلح در افغانستان شود. در وهله نخست، باید بازیگران اصلی در حل و فصل افغانستان به میز مذاکره آورده شوند و یک روند جدی مذاکره آغاز شود. ثانیا، تدوین طرحی برای یک توافق بالقوه و سرانجام پیاده سازی برنامه حل و فصل و روند صلح. مسلما این فرایندها بیش از یک سال به طول می انجامد و تمامی طرفین ذینفع باید برای این امر آماده باشند.
زمانی که صحبت از تأثیر کشورهای ثالث در بحران افغانستان میشود لازم است از هند و پاکستان یاد کرد. رهبری گروه طالبان، مانند جدایی طلبان کشمیر در پاکستان پنهان شده اند و از آنجا تلاش میکند از هر طریقی در برابر نیروهای دولتی مقاومت کند. از این رو سرویس های اطلاعاتی و نظامیان پاکستان را مدت هاست که به حمایت از شبه نظامیان کشمیری و همچنین طالبان در افغانستان متهم میکنند. از طرف دیگر هند همواره موضع ضد طالبانی خود را حفظ کرده است. دهلی نو فعالانه از کابل حمایت می کند و در تلاش است تا به دولت مرکزی اشرف غنی کمک کند.
تحت رهبری نخستوزیر نارندرا مودی، هند به کمک افغانستان آمده است و با ساخت و تعمیرات و تامین هلیکوپترهای نظامی با افغانستان همکاری میکند. دو کشور توافقنامهی استراتژیک امضا کردهاند. مودی پیش تر به افغانستان و پاکستان سفر کرد. درحالحاضر، این ملیگرای پرافتخار یک فرصت طلایی دارد تا نشان بدهد جایی که قدرتهای قدیمی غرب شکست خوردهاند، «هند جدید» میتواند پیروز شود.
تلاش هند مبتنی بر این بود که با تقویت ساختارهای زیربنایی در افغانستان، نگذارد این کشور بار دیگر به ورطه افراطگرایی سقوط کند. این راهبرد برای پاکستان که به شدت روند تحول اوضاع را در افغانستان زیر نظر داشت، سنگین تمام شد.
مهدی عارفی استاد دانشگاه در مصاحبه با "دویچه وله دری" گفته بود: "مهمترین بازیگر و چالشگر امنیتی در افغانستان، پاکستان است. پاکستان منافعی در کشمیر دارد که در قبال مداخله و چالشگری در افغانستان، تلاش میکند در کشمیر امتیاز به دست آورد."
در مذاکرات جاری میان آمریکا و طالبان، پاکستان نقش مهمی بازی کرده است که مقامهای آمریکایی نیز بابت آن تشکر کرده اند. ایالات متحده امریکا کمک اسلام آباد در موفقیت روند صلح افغانستان را اساسی ارزیابی میکند، زیرا این گروه بر طالبان نفوذ دارد.
پاکستان انتظار دارد اگر مناقشه کشمیر اوج بگیرد، ایالات متحده آمریکا از این کشور حمایت کند، در غیر آن صورت دورنمای حمایت اسلام آباد از روند صلح افغانستان کمرنگ خواهد شد.
بدون شک واشنگتن تأثیر ارتش و اطلاعات پاکستان را بر طالبان درک میکند. آمریکایی ها ابتدا با استفاده از فشارهای سخت و سپس متوسل شدن به تشویق، پاکستانیها را ترغیب کردند تا به آنها کمک کنند تا راهی برای خروج از وضعیت دشوار پیدا کنند. ایالات متحده خوشبین است، با این حال تصمیم برای محرومیت کشمیر از استقلال فقط مذاکرات در مورد افغانستان را پیچیده تر میکند.
کلید رسیدن به موفقیت، اجرای مؤثر توافق نامههای حاصل شده است و برای این کار باید در همه زمینه ها تلاش کرد: دیپلماسی، نفوذ نظامی، مشارکت همسایگان در منطقه و استفاده از نفوذ آنها. امید است که امروز افغانستان مسیری را طی کند که به صلح منتهی شود.
نظر شما