حق با شاخ نبات است مجموعهای شامل داستانهای کوتاه و خیلی کوتاه است که داستانهای آن در قالب طنز، شوخی، مطایبه و اشارات و کنایههای بسیار تشکیل شده است.
این مجموعه کتاب که شامل داستانهای واقعی و تخیلی است همانطور که نویسنده هم در مقدمهاش گفته، شامل دو نوع داستان است: داستانهای واقعی و داستانهای تخیلی.
تورج رهنما نویسنده کتاب که دستی در ترجمه، شعر دارد و به عنوان پژوهشگر زبان و ادبیات آلمانی شناخته شده است در پیشگفتار کتاب در توضیح اینکه داستان تخیلی چگونه داستانی است، تعریضی به «غریزه بازی» به عنوان نیرومندترین غریزه جاری در نهاد کودکان دارد و معتقد است که این غریزه به هیچ وجه در بزرگسالی از بین نمیرود، بلکه تغییر شکل میدهد و خیالپردازی جای آن را میگیرد.
رهنما از این رهگذر داستانهای مجموعه خود را نیز توضیح میدهد که مانند سلف خود در ژانر علمی-تخیلی در غرب، عنصر زمان و مکان در آنها چندان مشخص نیست و به رویاهای آدمی میمانند که اجزایشان غالبا ناهمگوناند.
این نویسنده که این روزها در سن ۸۳ سالگی خود به سر میبرد این کتاب را آخرین اثر داستانی خود و به نوعی وصیتنامه ادبیاش معرفی کرده است. رهنما بخش مهمی از زندگی خود را صرف ترجمه و معرفی ادبیات آلمان در ایران و نیز ترجمۀ برخی از آثار ایرانی به زبان آلمانی کرده است و به همین مناسبت نیز در فروردین ماه سال ۱۳۸۱ موفق به دریافت نشان گوته به عنوان عالیترین نشان فرهنگی کشور آلمان شد.
او پس از انتشار کتاب جدید خود در مصاحبهای درباره اینکه روح کتاب حق با شاخنبات است اعتراضی و در عین حال طنز است گفته که به باور من مجموعه حق با شاخنبات است کتاب تاریخی نیست. من آن را مجموعهای از داستانهای واقعی و تخیلی میدانم و البته گاهی هم این داستانها طنزآمیز میشود.
رهنما درباره اینکه طنز همیشه دستاورد خوبی برای بیان اعتراض بوده است گفته؛ طنز خبر ظریفی است، اگر به اندازه کافی جدی گرفته نشود، به اثری مضحک و نخنما و اگر بیش از حد جدی گرفته شود به هجو تبدیل میشود. از سوی دیگر بین طنز و لطیفه فاصله است. لطیفه زمینهای عاطفی دارد و طنز زمینهای ذهنی. اما ذهن طنزپرداز ذهنی است. طنز در بند و طغیانگر؛ و شگفتا وسیلهای که طنزنویس از آن برای بیان این خشم استفاده میکند خنده است! این خنده بغضآلود و از سر درد است. این خنده سطحی نیست، تصادفی نیست، برای تفریح نیست، اگر لطیفه نشاندهنده تناسب و تعادل باشد طنز بیانگر تناقض و تضاد است.
نویسنده کتاب حق با شاخ نبات است همچنین درباره نگارش داستانهای این مجموعۀ گفته که اول به تنوع زمانها، مکانها، و شخصیتها و دوم بهرهگیری از عنصر طنز پرداختهام چون اعتقاد دارم که در روزگار تراژیک ما باید کمدی نوشت و از طنز استفاده کرد. از سوی دیگر رعایت کوتاهی متن و حتی رعایت فشردگی جملهها و پرهیز از پرداختن به جزئیات را هم دوست دارم و در این اثر به کارش گرفتهام و حتی در مواردی نهچندان اندک تبدیل جمله به یک کلمه را در دستور کار نوشتنم قرار دادم. فکر میکنم در روزگار شتابزده ما دیگر نمیتوان مانند شهرزاد قصهگوی آرام و با تأنی سخن گفت.
در کتاب حق با شاخنبات است ۶۷ داستان کوتاه و بسیار کوتاه آمده که غالبا کمتر از دو صفحه کتاب را به خود اختصاص میدهند.
در بخشی از داستان نخست کتاب که حق با شاخه نبات است نام دارد، میخوانید: «باز حافظ عاشق شده است! باز زیبارویی کمانابرو دل از او ربوده است! باز آههای سرد و گلگاوزبانهای داغ! باز کمحوصله بودنها و در خود فرو رفتنها. شبها نمیخوابد. یا روی پاشویه حوض مینشیند یا زیر درخت بیدمجنون دراز میکشد. واقعا چه بلای بزرگی است عشق! آن هم در پیرانه سر.
کتاب حق با شاخ نبات است نوشته تورج رهنما در ۱۷۴ صفحه توسط نشر هیلا از گروه انتشاراتی ققنوس در ۷۷۰ نسخه به زیور طبع آراسته شده است.
نظر شما