به گزارش روز سه شنبه دانشگاه علامه طباطبائی، محمد فاضلی در یادداشت خود به چند نکته اشاره کرده است:
۱. انباشت و مزمن شدن نابرابری بالاخره برای جوامع و حکومتها مشکلساز میشود حتی اگر مدت زمان زیادی به تعویق افتد.
۲. نابرابری یکی از خصایص انسان یعنی حساسیت به تحقیر شدن را فعال کرده و نمیتوان این خصیصه را زیر لایهای حتی قطور و پر زرق و برق از رشد فناورانه و ثروت با توزیع نامتوازن دفن کرد.
۳. خشونت حکومت در جوامع نابرابر و مستعد تنش، بالاخره بروز میکند. پلیس آمریکا این روزها اقدامات خشنی انجام میدهد که در چند دهه گذشته دولت و وزارت خارجه این کشور سایر دولتها را از انجام آنها منع کردهاند. پلیس در جامعه نابرابر ملتهب در نهایت سکه خشونت ضرب میکند.
۴. این که پلیس آمریکای مدعی مهد دموکراسی و آزادی و مدارا هم خشونت میورزد، هیچ مشروعیتی برای خشونت ایجاد نمیکند. خشونت پلیس آمریکا محکوم و غیرانسانی است و مجوزی برای خشونت ورزیدن سایر کشورها یا توجیه خشونت نیست.
۵. ارزشهای آزادی، عدالت، مدارا و عدم خشونت قائم به خود و به دلیل نفس خودشان موجه هستند. لازم نیست دفاع از آزادی، مدارا و نفی خشونت را به تعهد آمریکا یا هر کشور دیگری به این ارزشها متکی سازیم. آمریکا یا کل غرب و جهان هم که این ارزشها را نقض کنند از اهمیت و مطلوبیت آنها کاسته نمیشود. نقض حقوق اساسی انسان در هر کشوری نادرست و غیرانسانی است.
۶. نقض ارزشها و حقوق انسانی در آمریکا، تصویر زشتی از این کشور به جهان مخابره کرده است.
۷. مسئله امروز آمریکا، انباشت انواع نابرابریها و تحقیر ناشی از آنها علیه شهروندان است. آمریکا نمیتواند این بحران و البته مساله مزمن را به دیگران فرافکنی کند. این قاعده برای کشورهای دیگر نیز صادق است.
۸. همه کشورها در این شرایط حق دارند کردار دولت آمریکا را سرزنش کرده و دولت این کشور را به رعایت حقوق شهروندانش دعوت کنند و تا حد ممکن در سازمان های بینالمللی حقوق بشر، این کشور را تحت فشار بگذارند.
۹. انصاف و درسآموزی از دیگران حکم میکند قوتهای همه جوامع و حکومتها را دید و در آینده کردارهای مثبت دولت، جامعه مدنی و فعالان سیاسی و اجتماعی این جامعه در مقابله با خشونت پلیس و اجرای عدالت را نیز به اندازه این لحظههای بحرانی دید و از منظر درس آموزی مشترک جوامع انسانی از یکدیگر، به این وجوه مثبت نیز توجه کرد.
نظر شما