در حالی که آمریکا درگیر اعتراضات خیابانی ضد نژاد پرستی و دولت دونالد ترامپ در معرض شدیدترین انتقادها درباره سوء مدیریت در بحران شیوع ویروس کرونا به سر می برد، مشغولیت قانونگذاران آمریکایی با دو تحریم فراگیر و سریع، ظاهراً کاری به فراگیری ویروس و اعتراضات داخلی آمریکا ندارد اما این یک روی سکه است.
یکی از این دو تحریم، موسوم به تحریم های «قانون سزار» به اجرا در آمد و دیگری نیز از سوی جمهوریخواهان کنگره آمریکا در ۱۱۱ صفحه پیشنهاد شد و هر دو در کمتر از یک هفته. در بحبوحه بحران های چندگانه داخلی آمریکا، چنین تسریعی در ساز وکارهای تحریمی در عرصه سیاست خارجی چه معنایی دارد؟
۱- تحریمهای قانون سزار
تحریمهای قانون سزار از روز چهارشنبه ۲۸ خرداد، (۱۷ ژوئن ۲۰۲۰) به اجرا در آمد و تا سال ۲۰۲۴ اعتبار خواهد داشت؛ هرچند این قانون را دونالد ترامپ، دسامبر گذشته امضا کرد.
هدف قانون جدید، افزایش انزوای مالی، اقتصادی و سیاسی دولت سوریه و همچنین اعمال تحریم علیه متحدانش است تا اینکه بشار اسد را وادار کند به شروط آمریکا تن در دهد.
آمریکا از سال ۱۹۷۹ سوریه را بارها با ادعاها و اتهاماتی مانند «حمایت از تروریسم، اشغال لبنان، برنامه موشکی و جمعآوری سلاحهای کشتار جمعی»، تحریم کرده است. از سال ۲۰۱۱ با آغاز جنگ سوریه علیه تروریست های مسلح، باراک اوباما رئیس جمهوری وقت آمریکا این تحریمها را تمدید کرد.
تحریمهای قانون سزار اما، فراگیرتر است و متحدان دولت سوریه را نیز هدف قرار میدهد.
قانون سزار تمام دولتها، گروهها، شرکتها و افرادی را تحریم میکند که مستقیم و غیر مستقیم به دولت سوریه کمک مالی یا نظامی کنند یا در چهار بخش نفت، گاز طبیعی، هواپیماهای نظامی، ساخت و ساز و مهندسی (با دولت سوریه) همکاری داشته باشند. بر این اساس، شبه نظامیان تحت حمایت روسیه و ایران در سوریه نیز مشمول مجازاتهای این قانون میشوند.
فقط همین نیست؛ انتظار آمریکا و رژیم صهیونیستی این است که لبنان بیش از دیگران از این قانون متضرر شود. لبنان به دلایل تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و همچنین حضور حزبالله در جنگ علیه تروریست ها در سوریه، تحت تاثیر تحولات سیاسی و اقتصادی این کشور قرار دارد و در این مدت به مدد نقش آفرینی مقاومت در شکست تروریست ها و آزادسازی مناطق از اشغال آنها، این مناطق به مکانی امن برای فعالیت اقتصادی دولت و بازرگانان سوری تبدیل شده است. یکی از اهداف قانون سزار نیز هدف قرار دادن همین فعالیتهای اقتصادی و همچنین حزبالله لبنان است.
۲- تحریمهای پیشنهادی جمهوری خواهان
چهار روز پیش در گسترده ترین بسته تحریم ها که جمهوری خواهان عضو کنگره آمریکا در ۱۱۱ صفحه پیشنهاد دادند، تشدید تحریم ها علیه ایران، قرار دادن حوثی ها (انصارالله) یمن در فهرست سازمان های تروریستی، پایان دادن به معافیت های عراق برای معامله با ایران، تعلیق کمک به وزارت کشور و پلیس فدرال عراق تا زمانی که دولت این کشور به بعضی تضمین هایش عمل کند (مشخص نشده که این تضمین ها چیست)، توقف کمک های آمریکا به لبنان و بررسی اعمال تحریم هایی علیه نبیه بری رئیس پارلمان و جبران باسیل وزیر خارجه سابق لبنان به عنوان هم پیمان حزب الله، درخواست شده است.
نکته جدید در این پیش نویس، درخواست برای توقف کمک های نظامی به ارتش لبنان به ادعای سیطره حزب الله بر این کشور و ممنوع کردن کمک آمریکا به صندوق بین المللی پول برای نجات اقتصاد لبنان است؛ زیرا چنین کاری از نظر آمریکایی ها و صهیونیست ها در حکم پاداش دادن به حزب الله تلقی می شود. همچنین مجازات همپیمانان حزب الله در لبنان درخواست شده و حتی از چهره هایی سیاسی مانند نبیه بری و جبران باسیل در فهرست تحریم، نام برده شده است.
جمهوریخواهان کنگره در شرایطی این پیش نویس را ارائه کرده اند که «گروه بین المللی بحران» درباره عواقب بحران اقتصادی کنونی در لبنان و احتمال تبدیل شدن ناآرامی های اجتماعی به انقلاب گرسنگان در این کشور هشدار داده و مخالفت آمریکا با کمک به لبنان به این بهانه که حزب الله بخشی از دولت لبنان است را اشتباهی بزرگ توصیف کرده است. در گزارش این سازمان بین المللی، بر نیاز لبنان به کمک فوری خارجی برای پرهیز از فروپاشی نهادها و وقوع بحران انسانی در این کشور تأکید شده است.
اسرائیلیها آدرس این دو جا را برای اتهامزنی میدهند؛ لبنان و یمن!
چند هفته ای است که خط تحلیلی رسانه ها و مراکز مطالعاتی صهیونیستی بر اقناع آمریکایی ها و اروپایی ها به دو ادعا متمرکز شده است:
نخست اینکه ارتش لبنان فرقی با حزب الله ندارد و این دو با هم همکاری تنگاتنگی از جمله در گشتزنی های مرزی لبنان دارند. حتی آویگدور لیبرمن وزیر خارجه سابق اسرائیل از این هم فراتر می رود و می گوید: حزب الله یعنی لبنان. نکته قابل توجه اینکه، این عدم تفکیک، ابتدا با فرآیند اقناع سایر کشورها برای تفاوت قائل نشدن بین شاخه نظامی و غیرنظامی حزب الله آغاز شده بود و اکنون به تفکیک قائل نشدن بین حزب الله لبنان و کلیت این کشور منجر شده است.
دوم این ادعا که ایرانی ها کاملا از نزدیک و مستقیم با انصارالله یمن در ارتباطند و عملیات های انصارالله علیه ائتلاف سعودی با هماهنگی ایران انجام می شود.
نتیجه اینکه دنیا از منظر صهیونیست ها باید متقاعد شود که حزب الله بر ارتش لبنان و ایران بر حوثی های یمن تسلط دارد. در واقع صهیونیست ها می خواهند بگویند هیچ تفاوتی بین حزب الله لبنان و ارتش این کشور نیست و نیز حوثی های یمن یعنی ایران و نهایتا به این نتیجه می رسند که همزمان، باید، ایران، حوثی های یمن، ارتش لبنان و حزب الله لبنان را هدف قرار داد، زیرا همه اینها یک مجموعه غیر قابل تفکیک هستند. این، بخشی از اهدافی است که تحریم های سزار و جمهوری خواهان در همراهی با رژیم صهیونیستی دنبال می کنند.
اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی در تحریم های جدید
۱- آشوب سازی در لبنان از طریق تقابل همه احزاب و ارتش با حزب الله
معنایش آن است که قرار است حزب الله لبنان به عنوان مقصر بحران لبنان معرفی شود و به این ترتیب، در چشم انداز آمریکا و رژیم صهیونیستی، احتمالاً علاوه بر محدود کردن دامنه مانور و تحرکات میدانی حزب الله، قرار است پروژه آشوب سازی در لبنان با دستاویز قرار دادن مسائل اقتصادی و معیشتی و همزمان، تقابل همه احزاب و ارتش با حزب الله کلید بخورد.
۲- الحاق بی دردسر کرانه باختری به سرزمین های اشغالی
طرح نتانیاهو برای اشغال بخشی از کرانه باختری قرار است بزودی و در روز اول ژوئیه (۱۱ تیر ماه) عملیاتی شود و با حمایت دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا همراه است و شاید این مهم ترین دلیل تعجیل جمهوری خواهان آمریکا در اجرای تحریم های سزار و پیشنهاد تحریم های همه جانبه وسیع –از یمن تا غزه- باشد (همه اینها در کمتر از دو هفته به جریان افتاد).
در چنین فضایی قرار است الحاق کرانه باختری با این امیدهای صهیونیستی– آمریکایی عملی شود که دستان ایران بسته ببیند؛ حماس را تحت محاصره، حزب الله لبنان را درگیر با ارتش و سایر موسسات دولت لبنان، سوریه را کاملاً محروم از همه منابع و دولت عراق را نیز ملزم به اخراج نیروهای خارجی و کنترل کامل گروه های مقاومت و هر تشکیلاتی کند که احتمال می دهد اخلالی در برنامه الحاق کرانه باختری ایجاد کنند یا به عبارت دیگر، دسترسی مرکز فرماندهی جبهه مقاومت به بخش های مختلف منطقه قطع شود و مانعی بر سر راه اشغالگری اسرائیل، قابل تصور نباشد.
۳- برآورده کردن نیاز ترامپ به توافق با ایران
اعتراضات ضد نژادپرستی، سوء مدیریت در بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا و اختلاف با دموکرات ها بر سر نوع ساز وکارهای رأی گیری در آمریکا، محبوبیت ترامپ را بیش از هر زمان دیگری نشانه رفته است.
جان بولتون افشاگری های مخربی در کتاب جدید خود علیه ترامپ کرده است و حتی کسانی مانند تاکر کارلسون، مجری معروف فاکس نیوز-که زمانی از طرفداران اعتباربخش ترامپ به شمار می آمد- اکنون می گوید: ترامپ شانس خوبی برای انتخاب دوباره ندارد مگر اینکه نگرشهایی بنیادی و فوری روی دهد و آمریکایی ها احساس می کنند بی دفاع مانده و نادیده گرفته شده اند. بنابر این، منتظر رییس جمهوری هستند که به یک بحران واکنش نشان دهد.
نظرسنجی های منتشر شده در رسانه های آمریکایی تازه نشان می دهد که ترامپ برتری در کلیدی ترین کالج های انتخاباتی را از دست داده و بایدن در شش ایالت بین ۶ تا ۱۱ درصد پیش افتاده است.
تحریم های فراگیرتر و فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ در این چارچوب قابل ارزیابی است؛ پرتاب بحران داخلی به بیرون یا دستاوردی مانند مذاکره با دشمن سرسخت، می تواند یکی از ضرورت های خروج از بحران باشد.
نظر شما