آمریکا باید به توافق هسته‌ای با ایران بازگردد

تهران- ایرنا- نوام چامسکی تاریخدان و متفکر امریکایی می‌گوید: مشکلات عمیق و بسیاری میان ایران و ایالات‌متحده وجود دارد اما دلیل مستقیم بحران کنونی که میان دو کشور به وجود آمده، تلاش رییس‌جمهور ترامپ برای از بین بردن برجام است؛ توافقی که به گواهی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به خوبی جواب داده بود. ترامپ آن را نابود کرد.

در گفت و گوی روزنامه اعتماد با نوام چامسکی، می خوانیم: گذر عمر و قرنطینه کرونایی تغییرات بسیاری در چهره‌اش ایجاد کرده اما هنوز در ۹۱ سالگی روحیه‌ای خوب، ذهنی باز و زبانی گویا دارد. نوام چامسکی، زبان‌شناس، فیلسوف، تاریخدان و متفکر امریکایی معتقد است جهان با وضعیت کنونی آینده خوبی پیش روی خود ندارد، چراکه حتی اگر شیوع کرونا نیز پایان یابد، چاره‌ای برای مشکلات اساسی‌تر اندیشیده نشده است. او عامل وضعیت امروزی جهان را «منطق سرمایه‌داری» و «رهبران نئولیبرال» معرفی می‌کند که تولید ثروت را بر تلاش برای حفظ جان انسان‌ها و محیط‌زیست ارجح می‌دانند و می‌گوید از همین امروز جهان باید خود را آماده مقابله با مشکلات آینده کند. «اعتماد» در گفت‌وگو با این فیلسوف امریکایی به بررسی روابط ایران و امریکا، انتخابات ایالات‌متحده، اعتراضات ضدنژادپرستی در جهان و جهان پساکرونا پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

تنش میان ایران و ایالات‌متحده مداوما افزایش می‌یابد. به نظر شما دلیل اصلی بحرانی شدن روابط دو کشور پس از آرامشی نسبی که در سال‌های گذشته حاکم شده بود، چیست؟

مشکلات عمیق و بسیاری میان ایران و ایالات‌متحده وجود دارد اما دلیل مستقیم بحران کنونی که میان دو کشور به وجود آمده، تلاش رییس‌جمهور ترامپ برای از بین بردن برجام است؛ توافقی که به گواهی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به خوبی جواب داده بود. ترامپ آن را نابود کرد، تحریم‌های بسیار سخت علیه ایران وضع کرد و [سردار] سلیمانی را به قتل رساند. طبیعی است که در این شرایط تنش‌ها افزایش خواهد یافت.

آیا راهی برای حل و فصل این بحران در روابط تهران و واشنگتن وجود دارد؟

بله، این بحران قابل حل است. برای حل این بحران همان‌طورکه دیگر اعضای برجام درخواست کرده‌اند، امریکا باید به توافق هسته‌ای با ایران بازگردد. پس از بازگشت به توافق اگر مساله‌ای میان دو کشور وجود داشت، این امکان وجود دارد که از طریق دیپلماسی و مذاکره آن مساله را حل کرد. البته راه‌حلی ساختاری‌ و موثرتر نیز برای حل این مشکل وجود دارد که بتواند به‌طور کامل نگرانی‌ها پیرامون خاورمیانه هسته‌ای را رفع کند.

این راه‌حل ساختاری مدنظر شما چیست؟

راه اصلی حل و فصل این بحران این است که منطقه‌ای عاری از هرگونه سلاح هسته‌ای ایجاد کنیم و هیچ‌کدام از کشورهای خاورمیانه اجازه داشتن سلاح هسته‌ای را نداشته باشند. کشورهای عربی پیش‌تر گفته‌اند که قویا از این موضوع استقبال می‌کنند، ایران آمادگی خود را برای پذیرش چنین شرایطی اعلام کرده و کشورهای گروه ۷۷ هم موافق این موضوع هستند. در اصل می‌توان گفت این طرحی است که روی آن اجماع وجود داشته و هیچ مخالفتی با آن مطرح نمی‌شود اما هربار که چنین بحثی در جامعه جهانی به میان می‌آید، ایالات‌متحده از پذیرش آن امتناع می‌وزرد. آخرین‌بار این موضوع در سال ۲۰۱۵ و در زمان رییس‌جمهور اوباما مطرح شد، اما ایالات‌متحده آن را نپذیرفت.

چرا ایالات‌متحده با طرح خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای مخالف است؟

دلیل آن را همه می‌دانند اما کسی از آن سخن نمی‌گوید. دلیلش آن است که اگر امریکا فرآیند ایجاد خاورمیانه بدون سلاح هسته‌ای را بپذیرد، آنگاه بازرسی از تاسیسات و تسلیحات هسته‌ای اسراییل نیز باید جزیی از این فرآیند باشد و پس از آن ایالات‌متحده ناچار خواهد بود که وجود تسلیحات هسته‌ای در اسراییل را تایید کند. نیازی به یادآوری این موضوع وجود ندارد که به‌رغم آگاهی داشتن همگان از وجود تسلیحات هسته‌ای در اسراییل، امریکا رسما حاضر به تایید این موضوع نیست.

همان‌طورکه اشاره کردید موضوع وجود تسلیحات هسته‌ای در اسراییل امری پنهان نیست که دیگر کشورها از آن آگاه نباشند، اما چرا به‌رغم وجود این آگاهی امریکا از پذیرش این موضوع خودداری می‌کند؟

اگر این موضوع به صورت رسمی از سوی دولت امریکا تایید شود، مشخص خواهد شد که کمک‌های ایالات‌متحده به اسراییل، برخلاف قوانین ملی امریکا بوده است. قوانینی واضح و آشکار وجود دارند که می‌گویند امریکا حق ندارد به کشورهایی که سلاح هسته‌ای دارند و خارج از چارچوب پیمان منع گسترش جنگ‌افزارهای هسته‌ای فعالیت می‌کنند، کمک کند. تمام کسانی که اکنون در حوزه منع اشاعه فعالیت می‌کنند می‌دانند که این راه‌حل مناسب وجود دارد اما آنها این راه‌حل را روی طاقچه گذاشته‌اند و حرفی از آن نمی‌زنند. ایجاد یک منطقه عاری از سلاح هسته‌ای مستلزم آن است که نظارت ویژه‌ای روی کشورها درخصوص فعالیت‌شان وجود داشته باشد و سیستمی نظیر آنچه در توافق برجام در مورد ایران وجود داشت، در مورد دیگر کشورهای خاورمیانه نیز طراحی شود. یادآوری می‌کنم همان‌طورکه در موضوع برجام این اتفاق‌نظر میان روشنفکران امریکایی وجود داشت و هیچ‌کس مخالفتی جدی با این توافق مطرح نمی‌کرد، در مورد طرح خاورمیانه بدون سلاح هسته‌ای نیز این اتفاق‌نظر می‌تواند وجود داشته باشد. ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته‌ای می‌تواند بحران موجود را در سطحی بسیار فراتر از برجام حل‌وفصل کند اما یک مشکل پیش روی این طرح وجود دارد: رابطه امریکا با اسراییل!

شما عنوان کردید تلاش ترامپ برای نابودی برجام یکی از دلایل تنش‌ها و مشکلات کنونی میان ایران و امریکاست. چند ماه دیگر انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا برگزار خواهد شد، آیا فکر می‌کنید مردم امریکا دوباره از ترامپ حمایت خواهند کرد و او باز هم رییس‌جمهور می‌شود؟

اگر همین امروز نگاهی به نظرسنجی‌های منتشرشده بیندازیم، خواهیم دید که دونالد ترامپ با اختلاف قابل‌توجهی از رقیب خود عقب است اما نباید این موضوع شما را به اشتباه بیندازد. نتایج این نظرسنجی‌ها حاصل پاسخ کسانی است که مورد پرسش قرار گرفته‌اند نه تمامی رای‌دهندگان. همچنین می‌دانید که در سیستم انتخاباتی امریکا برنده را آرای الکترال کالج‌ تعیین می‌کنند، یعنی لزوما کسی که آرای مردمی بیشتری دارد برنده انتخابات ریاست‌جمهوری نیست. در سال ۲۰۱۶ هیلاری کلینتون حدود ۳ میلیون رای بیش از ترامپ کسب کرد اما ترامپ توانست با به دست آوردن آرای الکترال بیشتر برنده نهایی انتخابات شود. امسال نیز احتمال تکرار این مساله وجود دارد و ما نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم درنهایت چه کسی برنده خواهد شد. در این مسیر برخی ایالت‌ها می‌توانند تاثیرگذار باشند؛ ویسکانسین، میشیگان، کلرادو و تعدادی دیگر از ایالت‌ها که معمولا آرای‌شان از قبل قابل پیش‌بینی نیست و اختلاف اندکی میان آرای کاندیداها وجود دارد که می‌توانند در تعیین نتیجه نهایی اثرگذاری زیادی داشته باشند. به‌طور کلی هنوز برای پیش‌بینی زود است.

این روزها اعتراضات زیادی در شهرهای امریکا علیه موضوع نژادپرستی برگزار می‌شود. آیا در امریکا نژادپرستی سیستماتیک وجود دارد و آیا فکر می‌کنید این اعتراضات بتواند در آینده سیاسی ایالات‌متحده تغییراتی به وجود بیاورد؟

این سوال بسیار مهم است. ما با نژادپرستی سیستماتیک در امریکا مواجه هستیم و این مساله به امروز و دیروز مربوط نیست، بلکه ماجرا از ۴۰۰ سال قبل این‌گونه است. اتفاق جدیدی نیست. آنچه در حال حاضر در خیابان‌های امریکا می‌گذرد بسیار تاثیرگذار و مهم است، چراکه تظاهراتی با این تعداد جمعیت و این سطح از حمایت مردمی از اعتراضات واقعا کمیاب است. ما شاهد همبستگی سیاه و سفید علیه نژادپرستی و حمایت خیره‌کننده مردم از همبستگی هستیم. مردم درخواست یک تغییر اساسی دارند و یکی از این تغییرات اساسی ضرورت تغییر در مدیریت پلیس است. درخواست برای اصلاحات اساسی در پلیس امریکا یک درخواست مهم و قابل‌توجه است. پلیس در این کشور مسوولیت‌های متعدد و اختیارات بسیار زیادی دارد که بخش زیادی از این اختیارات باید از پلیس گرفته شده و به نهادهای مردمی و ادارات خدمات اجتماعی واگذار شود. در بسیاری از موضوعات ما اساسا نیازی به پلیس مسلح نداریم. در اغلب کشورهای اروپایی می‌بینیم که پلیس در بسیاری از موارد مسلح نیست و مشکلی هم پدید نمی‌آید. در امریکا اما پلیس همواره مسلح است و از این سلاح استفاده می‌کند. ما به تغییرات ساختاری نیاز داریم. زمانی که شما با نژادپرستی ساختاری و سیستماتیک مواجه هستید، تنها باید به تغییرات ساختاری فکر کنید. این اعتراضات اخیر بسیار اهمیت دارد و معتقدم می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات زیادی باشد.

این روزها بیماری کووید ۱۹ تغییرات بسیاری در جهان ایجاد کرده است. فکر می‌کنید جهان پساکرونا چه تفاوتی با جهان پیش از شیوع این ویروس داشته باشد؟

زود یا دیر سرانجام با تلفاتی سنگین و وحشتناک ما از پاندمی کرونا خلاصی می‌یابیم و آنگاه است که تازه درمی‌یابیم مشکلاتی عظیم‌تر و بدتر از کرونا پیش روی ماست. مشکل گرمایش زمین مشکلی به مراتب اساسی‌تر از یک بیماری همه‌گیر است. با پایان یافتن همه‌گیری کرونا، مشکلات بزرگ و اساسی ما پایان نمی‌یابد. این مسائل به حدی حاد است که ممکن است در آینده‌ای نه چندان دور زمین سیاره‌ای غیرقابل سکونت برای انسان باشد. دانشمندان خیلی شفاف به ما می‌گویند که تبعات گرمایش زمین می‌تواند بدتر از شیوع یک بیماری همه‌گیر باشد و باید اقداماتی مناسب درراستای جلوگیری از بدتر شدن شرایط صورت گیرد. متاسفانه اراده‌ای برای این موضوع وجود ندارد.

در ماجرای همین بیماری‌های همه‌گیر در سال ۲۰۰۳ ما با همه‌گیری ویروس سارس که کرونا از خانواده آن است روبه‌رو شدیم. می‌دانیم در آینده نیز باید با ویروس‌هایی خطرناک‌تر از کرونا دست و پنجه نرم کنیم و برای این منظور باید آمادگی‌هایی وجود داشته باشد اما هیچ تلاشی در این راستا دیده نمی‌شود. اولین کسانی که باید در این مسیر گام بردارند، شرکت‌های داروسازی هستند. تعداد زیادی آزمایشگاه علمی و شرکت داروسازی در جهان وجود دارد اما آنها اقدامی در این زمینه نمی‌کنند، چراکه منطق سرمایه‌داری اجازه نمی‌دهد برای یک بیماری که ممکن است ۱۰ سال بعد ظهور کند، تحقیقاتی صورت گیرد و هزینه شود. آنها ترجیح می‌دهند سرمایه خود را جایی صرف کنند که همین امروز بازده آن را ببینند. دولت نیز می‌تواند در این راستا گام‌هایی بردارد. دولت به منابع مالی بسیاری دسترسی دارد و آزمایشگاه‌ها و محققان زیادی زیرنظر دولت و با هزینه دولت فعالیت می‌کنند اما دولت نیز در این موضوع مسوولیت‌پذیر نبوده و کاری انجام نداده است. اینها از مشکلات لیبرالیسم است. رونالد ریگان ۴۰ سال پیش در سخنرانی مشهور خود اعلام کرد که «دولت راه‌حلی برای مشکلات ما نیست، دولت خود یک مشکل است.» او گفت همه‌چیز باید به بخش خصوصی واگذار شود و امتداد همین نگاه است که اکنون دولت کاری انجام نمی‌دهد و مسوولیتی نمی‌پذیرد.

در دولت رییس‌جمهور اوباما که دولتی علم‌گرا بود، اقداماتی در راستای ایجاد آمادگی برای مقابله با بیماری‌های همه‌گیر صورت گرفت. مشاوران علمی رییس‌جمهور در آن زمان از رییس‌جمهور درخواست کردند که اقداماتی برای مقابله با پاندمی‌های احتمالی صورت گیرد و همین‌طور نیز شد اما از زمانی که رییس‌جمهور ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ اختیار امور را در دست گرفت، شرایط تغییر کرد. انحلال کل واحد امنیت جهانی بهداشت که در دولت اوباما تشکیل شده بود، ازجمله اقداماتی بود که دونالد ترامپ انجام داد.

به همین دلیل بود زمانی که بیماری کووید ۱۹ به امریکا رسید، کشور ما به‌طور عجیبی برای مقابله با این بیماری ناآماده بود. دانشمندان چینی در ژانویه، اعلام کردند این ویروس شناسایی شده و اطلاعات‌شان را دراختیار دیگر کشورها قرار دادند، برخی کشورها این هشدارها را جدی گرفتند و اقداماتی انجام دادند؛ برای نمونه کشورهایی در شرق آسیا نظیر کره‌جنوبی یا کشورهایی در اقیانوسیه نظیر استرالیا و نیوزیلند. درمورد نیوزیلند چند روز است که بیمار جدیدی گزارش نشده است. این کشورها در مقابله با ویروس کرونا تقریبا موفق عمل کردند. برخی دیگر در ابتدا موضوع را جدی نگرفتند، مانند اروپایی‌ها اما آنها نیز بالاخره فهمیدند که باید در مسیر مقابله با این بیماری همه گیر جدی باشند و تصمیماتی گرفتند که موفقیت این تصمیمات اکنون در آمارهای این کشورها آشکار شده است. ایالات‌متحده اما هنوز هم اقدامات مناسبی انجام نداده، آمار به‌طور مداوم بالا می‌رود و دولت ترامپ نمی‌تواند کاری انجام دهد. حتی رییس‌جمهور، فرمانداران را تحت فشار قرار می‌دهد که به تعطیلی و قرنطینه پایان دهند و بازگشایی را آغاز کنند. در آریزونا که من سکونت دارم و فرمانداری جمهوری‌خواه بر سر کار است، تعداد مبتلایان بسیار بالاست و وضعیت خوبی وجود ندارد.

اگر ما می‌خواهیم جلوی پاندمی‌های آینده را بگیریم باید به دلایل وخامت اوضاع کنونی نگاه کنیم. یکی از این دلایل منطق سرمایه‌داری است. نگاه مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاه‌ها و شرکت‌های داروسازی نباید تنها به تولید ثروت باشد بلکه آنها باید برای آینده و حفاظت از مردم جهان نیز هزینه کنند. نئولیبرالیسمی که سالیان سال است در امریکا حاکم شده نیز مشکل بعدی است؛ رهبرانی که نمی‌توانند تصمیمات درست اتخاد کنند. در ایران نیز فکر می‌کنم همین وضعیت حاکم باشد و به دلیل تصمیمات نادرست مسوولان، آن کشور در وضعیت خوبی در مقابله با بیماری کووید۱۹ نیست. ما نیازمند کار و تلاش سخت از سوی دولت هستیم تا این اطمینان حاصل شود که برای عبور از این پاندمی و پاندمی‌های آینده آماده‌ایم و معتقدم این به مردم نیز مربوط است که در تصمیم‌گیری‌های سیاسی چه مواضعی اتخاذ کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha