عباس کیارستمی در یکم تیر ۱۳۱۹ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. کیارستمی دوران دبیرستان را در محله قلهک سپری کرد. او در مدرسه خود با افرادی که بعدها به مهرههای مهمی در هنر تبدیل شدند، همکلاس بود. از جمله این افراد میتوان به علی گلستانه، آیدین آغداشلو، بهمن فرزانه و مرتضی ممیز اشاره کرد.
کیارستمی از کودکی به هنر نقاشی جذب شد و آن را تا اواخر دوران نوجوانی خود ادامه داد، بنابراین شاید بتوان حرفه اصلی هنری وی را نقاشی دانست. وی تمام دوران نوجوانی خود را با نقاشی کردن و یادگیری آن سپری کرد تا این که در ۱۸ سالگی توانست نخستین جایزه خود در مسابقه نقاشی را بگیرد.
مدتی بعد وارد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران شد. از اینرو فعالیت خود برای یادگیری نقاشی و طراحی گرافیک را بیشتر کرد و در کنار درس خواندن برای درآوردن خرج دانشگاه در پلیس راهنمایی و رانندگی مشغول به کار شد.
او در ۱۳۴۰ خورشیدی در آتلیه ۷ و چند موسسه دیگر به طراحی جلد کتاب و آگهی بازرگانی مشغول شد تا اینکه ۶ سال بعد در سازمان نگاره مشغول ساخت تیتراژ فیلم شد.
این نقطه از زندگی کیارستمی را میتوان شروعی دانست، برای موفقیتهای آینده وی. جایی که تیتراژ فیلمهایی همچون وسوسه شیطان، قیصر و رضاموتوری به وسیله عباس کیارستمی ساخته شد.
عباس کیارستمی در ۱۳۴۷خورشیدی با پروین امیرقلی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج ۲ پسر به نامهای احمد و بهمن است. البته ناگفته نماند که کیارستمی و پروین امیرقلی در ۱۳۶۰ خورشیدی از یکدیگر جدا شدند.
نخستین تجربه وی در زمینه فیلمسازی بر میگردد به ۱۳۴۹ خورشیدی؛ جایی که تحت نظارت بخش سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت.
اما شروع حرفهای کیارستمی را میتوان ساخت فیلم مسافر در ۱۳۵۳ خورشیدی دانست که باعث محبوبیت وی شد.
همچنین او را میتوان یکی از فعالترین اشخاص هنری در زمان خود دانست. وی در طول سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵ خورشیدی توانست ۱۵۰ آگهی تلویزیونی را برای سینمای ایران بسازد.
عباس کیارستمی، جز آن دسته از کارگردانهایی است که بسیار زیاد عاشق ایران بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی وطنش را به هیچوجه ترک نکرد و ماندن در زادگاهش را دلیل اصلی موفقیتهای خود میداند. کیارستمی براین عقیده است که ماندن در ایران به وی انرژی بیشتری برای ساخت فیلمهایش داده است و توانست زندگی حرفهای خود را بهتر از قبل ادامه دهد. این هنرمند فرهیخته در این زمینه جمله زیبایی دارد که میگوید: اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمیدهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوهای که در سرزمین مادریاش میتواند بدهد، نیست. این قانون طبیعت است. من فکر میکنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم، درست مانند این درخت شده بودم.
کیارستمی پس از گذراندن یک دورهٔ نقاهت بیماری خویش در تهران برای ادامهٔ درمان راهی فرانسه شد اما پس از چند روز و در ۱۴ تیر ۱۳۹۵ به علت لخته شدنِ خون، سکته مغزی کرد و در پاریس درگذشت.
فیلم شناسی کیارستمی
دوران فیلمسازی عباس کیارسمتی به ۵ دهه مختلف تقسیمبندی میشود. هرکدام از این دههها را میتوان شروعی تازه برای کیارستمی و تجربهاش در زمینه فیلمسازی دانست.
دوره نخست (بین سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۸ ): در راستای ساخته شدن و رویکار آمدن موج نوی سینمای ایران عباس کیارستمی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران کمک کرد تا بخشی جدید برای فیلمسازی ساخته شود. از اینرو فیلم ۱۲ دقیقهای کیارستمی به نام نان و کوچه در ۱۳۴۹ خورشیدی ساخته شد.
۲ سال بعد فیلم زنگ تفریح ساخته و پس از آن، کانون محفلی شد، برای ساخت فیلمهای ایرانی. در این دهه با پوست انداختن سینمای ایران عباس کیارستمی شروع به ساخت فیلمهایی با محوریت فردگرایی کرد.
کیارستمی پس از فیلم تجربه، فیلم مسافر را در ۱۳۵۳ خورشیدی ساخت. فیلم مسافر کیارستمی را میتوان یکی از بهترینهای کارنامه کاری وی نامید. استفاده از پارادوکس سادگی و پیچیدگی داستان و همچنین روایت مستندگونه در قالب یک فیلم از ویژگیهای بارز مسافر است که پس از آن کمتر در آثار وی دیده شد.
کیارستمی در ۱۳۵۴ خورشیدی دو فیلم کوتاه به نامهای من هم میتوانم و دو راه حل برای یک مساله را کارگردانی کرد. مدتی بعد نیز فیلم رنگها و پس از آن فیلم لباسی برای عروسی را به نمایش درآورد. فیلم لباس عروسی دیپلم افتخار جشنواره بینالمللی فیلم مسکو، دیپلم ویژه هیات داوران و جایزه ویژه تلویزیون ملی ایران در یازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان تهران را از آن خود کرد.
نخستین فیلم بلند عباس کیارستمی در دوران فیلمسازیاش، فیلم ۱۱۲ دقیقهای گزارش است که در ۱۳۵۶ خورشیدی به نمایش در آمد.
همچنین۲ سال بعد وی فیلم قضیه شکل اول، شکل دوم را ساخت.
دوره دوم (بین سالهای ۱۳۵۸ الی ۱۳۶۸ ): کیارستمی در آغاز این دهه چند فیلم کوتاه را کارگردانی کرد که از جمله آنها میتوان به بهداشت دندان، بهترتیب یا بدون ترتیب، همسرایان و همشهری اشاره کرد.
شروع موفقیتهای جهانی عباس کیارستمی را میتوان از ۱۳۶۶ خورشیدی با فیلم “خانه دوست کجاست؟ ” در نظر گرفت. این فیلم توانست جوایز بیشماری نظیر پلنگ برنزی، جایزه کنفدراسیون بینالمللی هنر سینما، جایزه فیبرشی و جایزه فیلم منتخب انجمن منتقدان فیلم از جشنواره فیلم لوکارنو را از آن خود کند. همچنین این فیلم مدال طلای شهر در جشنواره فیلم جیفونی را به خود اختصاص داد.
فیلم مشق شب یک سال بعد در ۱۳۶۷ خورشیدی در نقد سیستم آموزشی همان دوره ساخته شد. کیارستمی در این فیلم به بررسی تاثیر روانی تکالیف سنگین درسی روی ذهن کودکان محصل میپردازد. مسئلهای که به تازگی در سیستم آموزشی مطرح شده، بیش از ۳۰ سال پیش یکی از دغدغههای کیارستمی بوده است.
دوره سوم(بین سالهای ۱۳۶۸ الی ۱۳۷۸): دهه سوم از پنج دهه کاری عباس کیارستمی که در آن شاهد آثار ماندگار و تحسین شده زیادی هستیم. این دهه کیارستمی را چندپله از کارگردانان همدوره خود بالاتر برد.
نخستین فیلم وی در این دهه «کلوزآپ» نام دارد که ترکیبی است از فیلم و مستند. کلوزآپ روایتگر داستان واقعی زندگی شخصی به نام حسین سبزیان است که خود را جای محسن مخملباف معرفی میکند. کلوزآپ قدمی دیگر برای بیشتر شناخته شدن کیارستمی در خارج از ایران برداشت. همچنین این فیلم پس از چندین سال (۱۳۹۱) به وسیله نشریه سایت اند ساوند در فهرست ۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفت.
حال به سراغ سه فیلمی میرویم که از نگاه منتقدین به عنوان سهگانه کوکر یا سهگانه زلزله شناخته میشود؛
نخستین فیلم از این سری «خانه دوست کجاست» به حساب میآید و دومین قسمت از دید منتقدین خارجی سینما «زندگی و دیگر هیچ» نام دارد. زندگی و دیگر هیچ ساخته کیارستمی در ۱۳۷۱ خورشیدی توانست برنده جایزه نوعی نگاه در چهل و پنجمین جشنواره فیلم کن شود. در طول آن سال کیارستمی توانست جایزه روبرتو روسلینی را دریافت کند که در واقع نخستین جایزه دوران هنریاش در زمینه کارگردانی بود.
و در آخر فیلم «زیر درختان زیتون» که منتقدان آن را سومین قسمت از این سهگانه مینامند. فیلم زیردرختان زیتون در ۱۳۷۴ خورشیدی به وسیله میراماکس فیلمز در آمریکا منتشر شد و این فیلم تحسین شده باعث شد تا عباس کیارستمی برای نخستین بار نامزد دریافت نخل طلا جشنواره فیلم کن شود.
منتقدانی همچون آدرین مارتین عقیده دارند که این سهگانه همانند یک مثلث است. هر ضلع قصد دارد تا داستانی جدا را برای ما نقل کند. حال این داستانها علاوه بر بازی کردن با ذهن بیننده یکدیگر را بههم متصل میکنند. در خانه دوست کجاست شاهد وقایع قبل از زلزله هستیم و چطور رخ دادن اتفاقات را تماشا میکنیم تا به زیردرختان زیتون و وقایع بعد از زلزله میرسیم.
فیلم بعدی کیارستمی در ۱۳۷۶ خورشیدی با نام طعم گیلاس ساخته شد. طعم گیلاس را میتوان معروفترین اثر کیارستمی نامید. فیلمی که توانست جایزه نخل طلایی کن در همان سال را برای وی بههمراه داشته باشد. در کنار آن ستایش منتقدین را به همراه داشت. مجله تایم در ۱۳۸۳ خورشیدی از این فیلم جز ۱۰ فیلم برتر تاریخ جشنواره کن نام برد.
عباس کیارستمی در ادامه موفقیتهایش در ۱۳۷۸ خورشیدی فیلم «باد مارا خواهد برد» را اکران کرد. این فیلم جایزه شیرنقرهای فیلم ونیز و فیپرشی جشنواره فیلم ونیز را کسب کرد و به عنوان صد اثر برتر سینمای جهان از نگاه برگزارکنندگان جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو انتخاب شد.
دوره چهارم (بین سالهای ۱۳۷۸ الی ۱۳۸۸): عباس کیارستمی در ۱۳۷۹ خورشیدی به همراه سیف الله صمدیان به درخواست صندوق بینالمللی توسعه کشاورزی سازمان ملل متحد برای ساخت فیلمی مستند راهی اوگاندا شدند. وی در طول ۱۰ روز مستند ایبیسی آفریقا (ABC Africa) را ساخت.
درست یک سال پس از مستند ایبیسی آفریقا، وی در یک فیلم به نام ده (۱۰) زندگی یک زن ایرانی را به تصویر کشید. یک زن که در اتومبیل خود نشسته و طی سکانسّهایی با ۱۰ شخص مختلف به صحبت کردن میپردازد.
عباس کیارستمی در ۱۳۸۲ خورشیدی برای نخستین بار دست به ساخت فیلمی زد که نه دیالوگ محور است و نه بازیگری دارد! در اصل فیلم ۵ سکانس از سواحل و شهر خیخن اسپانیا را به نمایش گذاشته که هر سکانس در حدود ۱۵ دقیقه نمایشش به طول میانجامد. کیارستمی در نمایش فیلم از بینندگان میخواهد که در صورت خسته شدن به هیچوجه سالن را ترک نکنند. اگر خسته شدید میتوانید چشمهایتان را بسته و از موسیقی زیبای این فیلم لذت ببرید.
دوره پنجم(بین سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸): نخستین فیلم کیارستمی در ۱۳۸۹ خورشیدی به نام «کپی برابر اصل» در خارج از ایران فیلمبرداری و تولید شد. این فیلم روایتگر داستان رویارویی یک زن فرانسوی با مردی انگلیسی بود.
در همین سال فیلم کپی برابر اصل توانست جواز حضور در جشنواره کن را بدست آورد و ژولیت بینوش، بازیگر زن این فیلم، توانست جایزه نقش اول را از جشنواره کن بدست آورد.
مثل یک عاشق پس از ۲ سال دوری کیارستمی از سینما در ۱۳۹۱ خورشیدی ساخته شد. این فیلم، به عنوان یکی از ۲۲ فیلم بخش مسابقه شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن حضور داشت. مثل یک عاشق، منتقدان کن را به ۲ دسته تقسیم کرد؛ برخی آن را فیلمی ضعیف دانسته و برخی مثل درک مالکوم و میشل سیمون آن را ستودند. برخی آن را مرواریدی ظریف در سینما و رقصی تأملبرانگیز در امتداد مبهم ۲ مرز خیال و واقعیت دانستهاند.
نظر شما