دلواپسی‌های کاخ سفید از مشارکت راهبردی ایران و چین

تهران- ایرنا- پیامدهای اجرای موفق «برنامه جامع همکاری بلندمدت ایران و چین» از هم‌اکنون نگرانی‌های جدی را نزد آمریکا و برخی دیگر از دولت‌های غربی به بار آورده است.

انتقاداتی که از «برنامه جامع همکاری ۲۵ ساله ایران و چین» مطرح می‌شود به طور عمده از نامشخص بودن جزئیات آن سرچشمه می‌گیرد. این گزاره در مورد انتقادات داخلی صادق است اما شرایط در عرصه بین المللی متفاوت است و ریشه مخالفت‌ها در کشورهای اروپایی و آمریکا به ویژه از سوی رسانه‌های وابسته به بلوک غربی–عربی به ترس از پیامدهای مثبت اجرای موفق برنامه باز می‌گردد.

بی‌اثرکردن تحریم‌های آمریکا، باز شدن مسیر اقتصادی مطمئن و بلندمدت، برطرف شدن نیاز روز افزون چین به نفت از طریق شریکی قابل اعتماد، بی‌نیازی نسبی ایران به غرب، فعال شدن چرخ‌های صنعت و تولید در کنار استفاده تهران از ظرفیت‌های سیاسی و تجاری پکن از مهمترین دلایل نگرانی‌ غرب محسوب می‌شود.

بسیاری از مخالفان خارجی راه‌اندازی روابط راهبردی ایران و چین، از پیامدهای برد-برد توافق از طریق تشکیل یک بلوک قدرتمند سیاسی و اقتصادی در منطقه نگرانند زیرا باعث بی‌نیازی تهران به غرب (حمایت سیاسی، سرمایه‌ای و تکنولوژیکی) می‌شود و در طرف مقابل به نحو چشمگیری میزان آسیب‌پذیری چین از نوسانات انرژی را از بین می‌برد و راه را برای ادامه رقابت جهانی این کشور با ایالات متحده هموار می‌سازد.

مخالفت برخی افراد شکاک، ناآگاه یا شاید غرض‌ورز در داخل را می‌توان به مرور زمان با مشخص‌شدن مزایای توافق برطرف کرد. توافق فوق یک موضوع کاملا داخلی است که در حیطه منافع ملی ایران و چین قرار دارد ولی در ابعاد بین المللی هم با واکنش روبرو شده‌است. جالب اینجا است گذشته از تحلیل‌های رسانه‌ای، در برخی کشورهای غربی مخالفت‌هایی از سوی مقامات صورت می‌گیرد و با حمایت برخی ایرانیان خارج‌نشین نیز روبرو شده‌است. چند روز قبل تجمع‌های کوچکی در برخی شهرهای اروپایی صورت گرفت که تصاویر این وقایع نشان می‌دهد که عناصر دست نشانده و مزدور غرب آن را هدایت می‌کردند.

 ابراز نگرانی دشمنان ایران نسبت به توافق جای تفکر بسیار دارد.

وابستگی متقابل، نردبان کشورها

مقتضیات کنونی عرصه بین المللی به گونه‌ای است که کشورها به تنهایی قادر به پیمودن مسیر پیشرفت نیستند و ارتقای سطح توانمندی در حوزه های اقتصادی و سیاسی گذشته از تقویت عرصه‌های داخلی نیازمند همکاری بین المللی است.

نظریه‌پردازان مدت‌ها است که وابستگی یا پیوستگی متقابل کشورها را یکی از مهمترین راهکارها برای پیشرفت همزمان با کاهش تعارضات بین المللی می‌دانند زیرا اعتقاد دارند افزایش تعاملات تجاری و اقتصادی به تدریج دولت‌ها را به یکدیگر به شکلی پیوند می‌دهد که هرگونه تنش بین آن‌ها باعث نابودی تجارت و منافع آن‌ها می‌شود.

نظریه «وابستگی متقابل» هم بر این اصل مهم تاکید دارد که مسیر پیشرفت کشورها تنها از طریق الگو قرار دادن کشورهای توسعه‌یافته قابل دستیابی نیست بلکه راه جایگزینی برای آن وجود دارد که طی آن کشورها مکمل و همراه یکدیگر می‌شوند و به عنوان اجزا یک کل نیازهایشان را در یک مسیر مشترک برآورده می‌سازند.

در این فرایند هرچه همکاری و پیوستگی کشورها به یکدیگر بیشتر باشد جابجایی جایگاه آن‌ها سخت‌تر می‌شود. برخی نظریه‌پردازان هم وابستگی متقابل را پیوند مستقیم و مثبت منافع دولت‌ها در ساختاری نردبان‌گونه می‌دانند که در آن دولت‌ها پله‌های ارتقای موقعیت بین المللی یکدیگر (در حیطه های گوناگون) را فراهم می کنند.

در توافق بلندمدت ایران و چین نیاز پکن به انرژی مطمئن و استفاده از موقعیت سوق‌الجیشی ایران در کنار احتیاج تهران به سرمایه‌گذاری، فناوری و توانایی‌های بین المللی چین مکمل هستند و این امر می‌تواند نظمی را ایجاد کند که ضمن برآورده‌ساختن احتیاجات دوطرف، موجب حمایت و مقاومت مشترک در برابر فشار از سوی رقبا یا دشمنان نیز ‌شود.

نگاهی به انگیزه مخالفت‌ها با مشارکت راهبردی ایران و چین

به عبارت ساده توافقی که در شرایط تحریم و فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران، بتواند در حوزه اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی و ... گشایشی را برای کشورمان ایجاد کند به هیچ عنوان مطلوب دشمنان ایران نیست. بسیاری از پایتخت‌های اروپایی در کنار واشنگتن و متحدان عربی-صهیونیست آن به هیچ عنوان بهبود شرایط ایران را بر نمی‌تابند و با هر ابزار سیاسی و غیرسیاسی تلاش می‌کنند تا مانع آن شوند و ایران را تسلیم خود کنند. بزرگنمایی مخالفت‌های داخلی و استفاد از ظرفیت‌های بین المللی از جمله ابزار غربی‌ها است.  

هراس در غرب و متحدان آن از این سند راهبردی حتی در رسانه های آمریکایی هم بازتاب دارد؛ جای تعجب است که باوجود اعتراف غربی‌ها، هنوز عده‌ای در داخل  آب به آسیاب دشمن می‌ریزند. روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» اذعان دارد که توافق فوق دولت‌های چین و ایران را که هدف فشار و تحریم آمریکا قرار دارند، نزدیک‌تر می‌کند. جنگ تجاری و فشار حداکثری بی‌نتیجه واشنگتن علیه پکن و تهران باعث شد دو کشور گشایش در امور یکدیگر را در ایجاد روابط بلندمدت ببینند. گمان تحلیلگران غربی آن است که دو دشمن کاخ سفید اکنون تلاش دارند زمینه همکاری خود را از سطح اقتصادی به حوزه‌های امینتی و نظامی هم ارتقا دهند.

در واقع خطر تضعیف سیاست‌های یکجانبه کاخ سفید مهمترین دلیل نگرانی آن‌ها است؛ حتی«نیکی هیلی» نماینده سابق ایالات متحده در سازمان ملل همکاری بلندمدت ایران و چین را فاجعه‌بار خوانده و آن را به مفهوم پایان انزوای تهران در عرصه جهانی دانسته است.

باید توجه داشت که کشورهای غربی و رسانه‌های آن‌ها به هیچ عنوان دلسوز ایران و ایرانی نیستند و اکنون با احساس مخاطرات پیامدهای مثبت توافق ایران و چین به دستور کاخ سفید وارد میدان شده‌اند و از همه ظرفیت‌های خود بهره می‌برند تا مانع موفقیت این تفاهم شوند.

با وجودی که هنوز جزئیات توافق ۲۵ ساله فوق مشخص نیست رسانه‌ها خبر می‌دهند تحرکاتی از سوی کره جنوبی و هند (دو متحد آسیایی آمریکا) به دلیل نگرانی از کوچک‌شدن سهم آن‌ها از تجارت با ایران صورت گرفته‌است. این دو کشور تا پیش از خروج آمریکا از برجام به همکاری با تهران علاقه وافری نشان می‌دادند و توافقات گوناگونی را امضا کردند اما با اندک فشاری از سوی ترامپ پا پس کشیدند. کارشناسان اعتقاد دارند حال با تائید و قطعی‌شدن همکاری بلندمدت تهران و پکن، به تدریج دیگر کشورهای آسیایی و اروپایی که از ایران دوری می‌گزیدند، نسبت به از دست دادن فرصت‌های طلائی در تعامل با تهران نگران می‌شوند و بعید نیست بدون توجه به فشارهای کاخ سفید، البته با احتیاط دریچه‌های همکاری با ایران را دوباره باز کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha