به گزارش پایگاه خبری بنگلادشی "نیو ایج" به نقل از "کانترپانچ"، "جیووانی آریگی" نویسنده فقید کتاب "آدام اسمیت در پکن" بر این باور بود که اگر در تاریخ جهان یک "جریان اصلی" وجود داشته باشد، باید آن را در داستان چین سراغ گرفت؛ تنها تمدنی که در طول هزاره ها بجز ۲۵۰ سال اخیر، به عنوان تنها هژمون جهان را شکل داده است.
به گفته او، ظهور و خیزش غرب یک انحراف (از حالت عادی) است و چین آینده تاریخ جهان را تعریف خواهد کرد. چین برای اینکه این نقش را ایفا کند نیازمند منابع انرژی برای تغذیه اقتصاد رو به گسترش خود و یافتن جای پای محکمی در شبکه تجارت جهانی است و از سوی دیگر کشور ایران وجود دارد با منابع عظیم نفت و گاز که در یک موقعیت کلیدی استراتژیک واقع شده و از جریان نفت از تنگه هرمز محافظت و دسترسی آزاد به مسیرهای تجاری اقیانوس هند را ارائه می کند.
بر اساس این گزارش، در حقیقت نشانه هایی وجود دارد که تغییر تمایل ایران به سمت شرق و چین وقوع یک تحول بزرگ در نظم سیاسی و اقتصادی جهان را امکان پذیر می سازد. هراس موجود در غرب در ارتباط با چین ، به تازگی با اعلام یادداشت تفاهم برای تدوین یک برنامه همکاری راهبردی بین ایران و چین در قالب یک توافق تجاری ۲۵ ساله، جدی تر شد. هر چند متن این برنامه منتشر نشده است اما منابع خبری سرتاسر جهان به سرعت زنگ های خطر را درباره تغییر توازن قدرت در خاورمیانه و فراتر از آن به صدا در آوردند.
بسیاری از ناظران این اقدام را پیامد مستقیم خروج دولت ترامپ از توافق هسته ای با ایران می دانند. دولت ترامپ درباره آسیب پذیری دولت ایران در برابر فشار حداکثری دچار اشتباه محاسباتی شد. چون وی و مشاورانش بر این باور بودند که با خروج از توافق هسته ای و اعمال مجدد تحریم های شدید علیه ایران، جمهوری اسلامی ایران را وادار به تسلیم و برآورده کردن خواسته های دشمنانش می کنند. آمریکا با خروج از توافق هسته ای از اتحادیه اروپا و انگلیس هم خواست که همین کار را انجام دهند.
هرچند اروپایی ها ناخرسندی خود را از سیاست آمریکا ابراز داشتند اما نتوانستند سهم خود را در قبال توافق هسته ای اجرا کنند و شاهد بودند که آمریکا اراده سیاسی خود را بر بانک ها و شرکت های آمریکایی تحمیل کرد. آمریکا در واقع حاکمیت ملی اروپایی ها را در امور اقتصادی و مالی آنها مخدوش کرد.
در حالی که اروپایی ها در فشار حداکثری آمریکا علیه ایران محدودیت خودمختاری و استقلال خود را مشاهده کردند، اما چین در این مساله فرصتی برای تحقق راهبرد توسعه جهانی خود موسوم به "ابتکار یک کمربند و یک جاده" را دید. این ابتکار که سال ۲۰۱۳ تصویب شده، گسترش شدید شبکه های تجاری از طریق سرمایه گذاری در زیرساخت های حمل و نقل دریایی و خشکی را پیش بینی کرده است که راه ابریشمی برای قرن ۲۱ خواهد بود. ایران هم جایگاه مهمی در این راهبرد دارد هم از لحاظ گسترش جاده ها و خطوط راه آهن و هم به لحاظ دارا بودن ذخایر انرژی که چین نیازمند آن است.
چین در حال حاضر روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت برای اقتصاد خود وارد می کند و در تئوری، ایران می تواند نیمی از این میزان نفت را در دو دهه آینده تامین کند.
جزئیات توافق تجاری ایران و چین هنوز منتشر نشده و هر دو کشور باید آن را تصویب کنند. گزارش های اولیه حاکی است که چین موافقت کرده که در ۲۵ سال آینده ۴۰۰ میلیارد دلار در زیرساخت های نفت و گاز و حمل و نقلی ایران سرمایه گذاری کند. این توافق همچنین شامل همکاری نظامی و اطلاعاتی و ائتلاف راهبردی بین دو کشور در مورد امنیت مسیرهای تجاری خلیج فارس خواهد بود. این توافق که اولین بار در جریان سفر رئیس جمهور چین به ایران در سال ۲۰۱۶ مطرح شد در هر صورت نقطه پایانی بر قمار ترامپ برای مجبور کردن ایران به تسلیم و یک توافق هسته ای جدید با غرب خواهد بود.
در پایان این گزارش آمده است: چنانچه توافق ایران و چین تصویب و اجرایی شود؛ موجب خواهد شد که مخالفان در تبعید ایران که روی فشار حداکثری آمریکا حساب کرده بودند در موقعیت سستی قرار گیرند. این منتقدان به همین علت توافق ایران و چین را با قرارداد ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ مقایسه کرده اند اما روشن است که مخالفت آمریکا و حامیان ایرانی آن کشور ناشی از نگرانی برای محافظت از حاکمیت ملی و منافع مردم ایران نیست.
نظر شما