ساعت به وقت ایثار در بیمارستان امام حسین (ع) کرمانشاه
عکس آرشیوی است

کرمانشاه - ایرنا- مدافعان سلامت واژه کوچکی برای توصیف فرشتگان زمینی است که به دل جبهه‌ای هراس انگیز برای مبارزه با ویروسی ناشناخته رفته‌اند. افرادی از خودگذشته و ایثارگر که خود در معرض شدید سرایت بیماری کرونا قرار دارند اما با تمام وجود به بیماران عشق می‌ورزند و بر بالینشان حاضر می‌شوند بدون حتی یک لحظه شک و تردید از راه خطرناکی که در پیش دارند.

چقدر زیباست آنان را مدافعان سلامت می‌خوانیم هشتک و پست می‌گذاریم و ابراز علاقه و تشکر می‌کنیم و پست ها و عکس هایی که دست به دست می‌کنیم را لایک می زنیم اما این روزها شانه هایشان زیر بار سنگین و طاقت فرسای فعالیت شبانه روزی خم شده است؛ هرچند خم به ابرو نمی آورند.

بارها همین مطالب را نوشتم و خواندم و تایید کردم، اما زمانی که در جمع بیماران کرونایی قرار گرفتم و از نزدیک زحمات بی دریغ شان را دیدم هر لحظه خدا را برای وجود چنین نازنینانی شکر کردم و از سوی دیگر شرمسارم که نمی‌توانم محبت هایشان را پاسخگو باشم و به اندازی ذره‌ای جبران کنم.

اینجا بخش کرونای بیمارستان امام حسین (ع) کرمانشاه است، جمعی ۱۴ نفره از پرستاران و نیروهای خدماتی، از جان و دل زحمت می کشند. در چندین شیفت و برخی از آن ها در چند شیفت بی‌وقفه؛ مانند پروانه بر گرد شمع وجود بیماران می‌چرخند.

لباس های بیمارستان در این گرما برای من آزار دهنده است و طاقت از کف داده ام اما از وجود نازنیشان خجالت می‌کشم. با روی گشاده و مهربان، باوجود لباس های مخصوص و تجهیزاتی مانند ماسک، دستکش و شیلدهایی که بر صورت دارند و عرقی که می‌توان بر پیشانی و موهای خیس شان دید، با عشق به بیماران رسیدگی می‌کنند.

اینجا زمان و دقیقه و ثانیه بر مدار ایثار و عشق می چرخد. زبان قاصر است از بیان تلاش‌های بی‌وقفه، چهره های خسته و رنجور اما مهربان و دلسوزی که سعی دارند امید به زندگی را در دلت روشن نگاه دارند. 

ریه ای که بیش از ۸۰ درصد درگیر شده بود و نفس هایی که به شماره افتاده بود، امروز باتلاش و مراقبت های شبانه روزی کادر درمان به ویژه پرستاران ساعی و ایثارگر بخش کرونای بیمارستان بیمارستان امام حسین (ع) توان دوباره‌ای برای زندگی گرفته و معنای واقعی نفس کشیدن را برایم باز تعریف می کند. 

اینجا در مصاف با کرونا، تنهایی محض و غربت بیداد می‌کند. حسرت دیدن روی عزیزان، فرزندان و خانواده؛ ساعت ها را به سال مبدل می‌کند. 

هشت روز است که در حسرت دیدار دختر شیرین زبان ۶ ساله‌ام شب و روز را با اشک و آه سپری کردم و دست به دعا بودم که فرصتی دوباره برای زندگی داشته باشم اما شرمنده و خجالت زده شدم وقتی می بینم پرستار جوان طعم دوری از کودک خردسال خود را به جان خریده است تا بر بالین بیماران حاضر شود و به امثال من کمک کند.

پرستاران مرد و زن فداکار و پرتلاشی که امروز خانواده من شده اند و مهربان تر از مادر به من رسیدگی می کنند بی آنکه از نام و نشانم را بدانند؛ با چهره های مهربان و پر از عشقشان امید دوباره برای زندگی را به من و دیگر بیماران هدیه می دهند. فقط یک لحظه از خودمان سئوال کنیم آن ها دلتنگ پدر، مادر، همسر و فرزندانشان نیستند؟ خانواده های آنان هر لحظه را با دلهره سپری می کنند. یادمان نرود که چه تعداد از پزشکان و پرستاران عزیزمان در این عرصه خطیر، جان خود را ایثار کردند.

سزاوار نیست اینقدر بی تفاوت تنها در حد چند جمله از کنار این همه انسانیت و مهرورزی بگذریم.

چقدر با مهربانی و عطوف؛ کج خلقی ها و بد اخلاقی ها و بی مهری های برخی از بیماران را به جان می خرند و حتی ذره ای در برخورد پر مهر و توجه بی دریغشان کم نمی شود؛ بارها در این روزهای سخت که نفسم به اکسیژن بند بود؛ دیدم که از نزدیکان بیماران خواهش و التماس می کردند که وارد بخش نشوند و برای جان خود ارزش قایل باشند اما در عوض با بی مهری و الفاظ تلخ و ناسزای آنان مورد نوازش و بی مهری قرار گرفتند اما صدایشان بلند نشد و همیشه عشق ورزیدند. 

بیایید قدری با این فرشته های زمینی مهربان‌تر باشیم قلبم به درد آمد زمانی که می بینم در اوج این همه خدمت و فداکاری به جای اینکه قدردان باشیم تنها برای درج نشدن مُهر پای گزارش شرح وضعیت یک بیمار، به سرعت نامه‌ای برای توبیخ و کسر از حقوقشان به آنان ابلاغ می‌کنیم در حالیکه اگر هر لحظه قدردانشان باشیم حتی ذره ای از زحماتشان را جبران نکرده‌ایم. مسوُول محترم ای کاش قدری سرت را از روی نامه ای که مرقوم می کنی برداری و خوب بنگری که انسانیت و از خودگذشتگی اینجا معنا می شود.

از انصاف دور است؛ بی آنکه لحظه ای به این حجم از فشار کار و خدمات آنان بنگریم که شبانه روز از خواب و استراحت و زندگی خود می زنند تا تنها از درد و آلام بیماران و دردمندان بکاهند. بیمارانی که نزدیکانشان نیز از نام بیماریشان هراس دارند و جرأت نمی کنند در یک قدمی آنان حاضر شوند این گونه از سر بی مهری با آنان رفتار کنیم. بیاید مروج فرهنگ سپاس و قدردانی باشیم، آن هم از این بزرگواران که با عشق به بیماران کرونایی رسیدگی می‌کنند و جان دوباره ای به آنان می دهند.

بی شک و بدون هیچ اغراقی باید بگویم در تمام ۱۵ سال عمر فعالیت رسانه‌ای خود این حجم از ایثار و فداکاری را ندیده بودم و نمی‌توانم ذره‌ای از آن را توصیف کنم.

انتظار می رود مسوُولان با حمایت و قدردانی خود و مردم عزیز و فهیم کرمانشاه با رعایت پروتکل های بهداشتی و استفاده از ماسک این عزیزان را یاری دهند و زمانی که عزیزانمان در بستر بیماری هستند سعی کنیم قدردان محبتشان باشیم نه اینکه باری مضاعف بر دوش آن قرار دهیم . 

از سردار ریحانی فرمانده انقلابی و پرتلاش سپاه نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه نیز خواستارم با قدردانی شایسته از پرسنل زحمتکش بخش کرونای بیمارستان امام حسین(ع) همچون گذشته "من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق" را به منصه ظهور بگذارند تا دلگرمی و قوت قلب دو چندانی برای این عزیزان باشد هرچند این بزرگواران منتظر قدردانی امثال حقیر نیستند. این ایثار و فداکاری با انگیزه ها و ارزش های بالاتری رقم خورده است که قطعاً نزد خداوند متعال بی اجر و مزد باقی نمی‌ماند.

یادداشت از «پرستو خداداد»