با توجه به شرایطی که امروز در عرصه سیاسی کشور به وجود آمده پیشبینی در خصوص روند انتخابات ۱۴۰۰ و گزینههایی که در آن زمان مطرح میشوند کمی سخت است اما لیستی از اسامی برای حضور در گود رقابت ۱۴۰۰ ردیف می شود و احزاب به دنبال تضعیف یکدیگر هستند. در این خصوص به منظور بازتاب دیدگاهها و نظرات منعکس شده در رسانههای گروهی در این مجمل، مطالب مربوط به انتخابات ریاست جمهوری به صورت گزیدهوار انتخاب و گردآوری شده است.
رسانههای اصلاح طلب
اصولگرایان و انتخابات ۱۴۰۰
روزنامه همدلی در گزارشی می نویسد: به نظر میرسد اصولگرایانی که دو دولت یازدهم و دوازدهم را به حریف واگذار کردهاند و یک مجلس(دهم) را نیز نتوانستند به طور کامل در اختیار بگیرند، اکنون به واسطه غیبت نزدیک به ۵۸درصد رایدهندگان، توانستهاند مجلس یازدهم را در اختیار بگیرند، قصد دارند از آن پلی برای فتح پاستور در یک سال آینده بسازند. از همینروست که باید به دنبال چهرههایی بود که فعلا صفت جوان را داشته باشند. اما همزمان باید برای او رزومه و سابقه کافی نیز دست و پا کرد. انتخاب مهرداد بذرپاش؛ چهرهای که با محمود احمدینژاد به فضای سیاسی کشور معرفی شد، میتواند یکی از این افراد باشد. او سه روز پیش در یک اقدام جنجالی و در میان مخالفتهای چهرههای اصلاحطلب، برخی از اصولگرایان و مردم عادی حاضر در شبکههای اجتماعی، از سوی مجلس یازدهم به ریاست دیوان محاسبات برگزیده شد. منتقدان این روزهای انتصاب بذرپاش معتقدند او در حالی به این سمت برگزیده شد که باید حداقل ۲۰ سال سابقه کاری میداشت که با احتساب دوره دانشجویی او نیز این موضوع محقق نمیشود. اما به نظر میرسد که این مجلس و پدرخواندههایش که آن را به این صورت مدیریت کردهاند، بدون توجه به این انتقادات قصد دارند فضای سیاسی کشور را نیز متناسب با الزامات انتخابات ۱۴۰۰ اداره کنند. فعلا به نظر میرسد که در حال کشف مواردی هستند تا ضمن طرح در فضای سیاسی و رسانهای، برای آنان کارنامهای سیاسی واجرایی نیز دست و پا کنند. مدل کشف، معرفی، برآوردن و حمایت همهجانبه رسانهای و سیاسی از محمود احمدینژاد الگوی خوبی برای این پدرخواندههاست.
اصلاح طلبان و انتخابات ۱۴۰۰
روزنامه آرمان ملی در گفت و گو با تقی آزاد ارمکی جامعه شناس نوشت: اصولگرایان زودتر از موعد مقرر نزاع را آغاز کردهاند. در چنین شرایطی ضعفهای امروز اصلاحطلبی به ضعفهای یک سال آینده انتقال پیدا نمیکند. اتفاقی که در نهایت به سود اصلاحطلبان خواهد بود. اگر اصلاحطلبان باهوش و ذکاوت عمل کنند، باید اصولگرایان را به شدت تحریک کنند که اصولگرایان با همه قدرت وارد صحنه شوند و شروع به قیل و قال کنند. این قیل و قال کردن یک سال از عمر اصولگرایان را هدر میدهد و از سوی دیگر اصلاحطلبی فرصت پیدا میکند ورژن جدیدی از خود بروز بدهد. به همین دلیل مسائل امروز جریان اصلاحات مسائل یک سال آینده که کــشور در آستانه انتخابات ریاســتجمهوری اســت، نخواهد بود. اگر اصلاحطلبان در سال آینده بازی خوبی انجام دهد اصولگرایان بازنده بازی خواهند بود. بازی خوب نیز به معنای این است که ایدههای جدیدی را وارد گفتمان خود کنند و شعارهای اصلاحطلبی را که اصولگرایان تصاحب کردهاند، کهنه جلوه بدهند. ایده مهمی که اصلاحطلبان میتوانند ارائه کنند جامعه آرام و بدونتنش است که جامعه خـــسته ایران از آن استقبال خواهد کرد.
پایگاه خبری نامه نیوز در گزارشی می آورد: مسعود پزشکیان که اینروزها زمزمههایی مبنی بر حضور در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ به گوش میرسد، در حال حاضر سرشناسترین اصلاحطلب حاضر در مجلس یازدهم است. او که دارای گرایشهای عدالتطلبانه هم هست، یکی از حامیان سفت و سخت غلامرضا تاجگردون در مجلس یازدهم به شمار میرفت که در نهایت هم اعتبارنامه تاجگردون با رای نمایندگان رد شد و او نتوانست در مجلس باقی بماند. اخیرا گفته میشود که او یکی از گزینههای اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده است. به نظر میرسد برای اصلاحطلبان که اخیرا از ادامه سیاست ائتلافی گریزان شدهاند او گزینه بدی نباشد، زیرا از یک سو کاملا اصلاحطلب شناخته میشود و از سوی دیگر رای مردم مناطق آذریزبان را با خود به همراه دارد و در نهایت شانس تایید صلاحیتش بیش از دیگر شخصیتهای اصلاحطلب است.
روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به قلم فیاض زاهد فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت: اصلاحطلبان اساسا دو رویکرد عمومی و عام دارند که باید با تکیه بر آن دو رویکرد انتخابات ۱۴۰۰ را تحلیل کرد. گروهی از اصلاحطلبان که میشود آنها را گروههای نزدیک به جریانات آوانگارد، پیشرو و تا حدی پیگیر مطالبات بنیادیتر خواند، خواهان سکوت فعال در انتخابات هستند. یعنی معتقدند امکان اثرگذاری و پیشبرد مطالباتی را که مردم در نتیجه صندوقهای رای آن را مطالبه نکردند وقتی این امکان فراهم نشد؛ طبیعتا حتی اگر این بار هم چهرهای اصلاحطلب به قدرت برسد و بخواهد مطالبات بنیادین را که در واقع هسته و زیربنای برخی مشکلات کشور است حل کند، بود و نبودشان چندان تفاوتی نخواهد کرد. از طرفی چون مردم نیز براساس تحلیل این گروه اوضاع سیاسی را تحلیل میکنند از این جهت از انتخابات مجلس استقبال نکردند و سطح مشارکت هم کاهش پیدا کرد. لذا این عده معتقدند که سطح مشکلات داخلی، توان مدیریتی و مانیفست برای راهحلهای کارآمد اساسا در بین جریانات تندرو اصولگرا وجود ندارد. در سطح تحلیل دوم اصلاحطلبانی هستند که اساسا ماهیت و تحلیل ساخت قدرت را در مشارکت توامان و همراهی با حاکمیت تحلیل میکنند و معتقدند در کشورهایی مثل ایران که نهادهای اجتماعی، مدنی و فرهنگ عمومی با ابهامات و ایراداتی روبهرو است اصلاحات باید بیشتر آمرانه و از بالا به پایین باشد و اگر صاحب قدرت و اثرگذاری نباشید بسترهای لازم را هم برای تغییر اجتماعی در اختیار نخواهید داشت. پس بهتر است در زمین تندروها بازی نکرد و کاری کرد تا برای پیشبرد مطالبات مدنی، عام و مردمپسند هر میزانی که میتوان از کیک قدرت برداشت و از آن بهره برد.
این روزنامه در گزارشی در این باره می نویسد: شرایط اصلاحطلبان در حال فعلی وضعیت چندان معین و مشخصی نیست و معلوم نیست که برای آینده خود چه برنامهریزی در حوزه سازوکارهای داخلی، تغییر و بازنگری در راهبردها، رویکردها و همچنین انتخابات ۱۴۰۰ دارند. آنچه مسلم است درازای مسیر اصلاحطلبان تا خرداد سال آینده ۲ مساله مهم این جریان سیاسی را در محدودیت و تنگنا قرار میدهد؛ نخست زمان کوتاه باقیمانده و دیگری عدم اقبال اجتماعی جامعه به اصلاحطلبان که متاسفانه مورد دوم بیش از اولی اصلاحطلبان را ضربهپذیرتر کرده است. مؤید این گفته نیز انتخابات مجلس ۹۸ است که شاهد کاهش جدی مشارکت مردم در انتخابات بودیم و خود اصلاحطلبان نیز از آنجایی که میدانستند مردم دیگری نگرش سابق را به آنها ندارند آنطور که باید در انتخابات شرکت نکردند. با این حال با گذشت قریب به ۶ ماه از آن انتخابات شرایط برای اصلاحطلبان و جامعه تغییری نکرده و این خود نکته بسیار منفی است که آنها هنوز نتوانستهاند سر و شکل جدیدی به فعالیتهای خود بدهند. هرچند که نباید از تاثیر کرونا و تحت الشعاع قرار دادن ساحتهای مختلف جامعه نیز در این موضوع غافل شویم. آنچه مسلم است اصلاحطلبان باید چند چیز را مشخص کنند؛ اینکه در چه شرایطی قرار دارند، چه چشماندازی تا انتخابات ۱۴۰۰ برای خود ترسیم کرده یا خواهند کرد و در نهایت چه برنامهای در خصوص بازیابی سرمایه اجتماعی و چگونگی حضور در انتخابات برای رسیدن به اهداف مندرج در چشمانداز خود دارند. به قول صادق زیباکلام؛ «اصلاحطلبان هنوز هیچگونه چه باید کردی ارائه ندادهاند.» لذا تا زمانی که این مسائل مشخص نشود و اصلاحطلبان همچنان درگیر استعفای عارف، جایگزینی وی، ادامه شورایعالی یا سازوکار جدید و اختلافات درونی باشند نمیتوان در خصوص نقش و تاثیر اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو سخن گفت. مسلما هر چه زودتر تکلیف سازوکارهای اصلاحطلبان مثل ادامه شورای عالی یا تشکیل مجموعهای جدید مشخص شود آنها زودتر از این مرحله رد شده و وارد فازهای انتخاباتی خود خواهند شد.
کرونا و انتخابات
خبرگزاری ایسنا در گفت و گو با محمد مهاجری تحلیلگر مسائل سیاسی می آورد: برگزاری انتخابات با شرایط بیماری کرونا امکان پذیر است، البته طبق قانون، انتخابات باید در یک روز برگزار شود، اما اگر راهی پیدا کنند تا انتخابات در سه یا چهار روز برگزار شود، از شکل گیری اجتماع جلوگیری و فاصله اجتماعی رعایت میشود. بیماری کرونا فی نفسه نمیتواند خیلی بر میزان مشارکت تاثیر بگذارد، اما نمیتوان تاثیر آن را بر افزایش مشکلات اقتصادی و یاس و ناامیدی مردم منکر شد. احتمال دارد بخشی از جامعه به خاطر مشکلات اقتصادی، امید خود به آینده را از دست داده و کمتر در انتخابات شرکت کند. البته تا زمان انتخابات زمان زیادی باقی است و باید صبر کرد، زیرا ممکن است اتفاقهای خوبی رخ دهد.
رسانههای اصولگرایان
اصلاح طلبان و اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰
پایگاه خبری خبرآنلاین در گفت و گو با محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری نوشت: اصلاح طلبی و اصولگرایی در آن نقاط حاد کاملا از هم قابل تفکیک هستند اما زمانی که به نقاط نرم آن می رسد اصلا قابل تفکیک نیستند؛ یعنی الان نمی شود پرسید آقای روحانی یا آقای هاشمی یا آقای لاریجانی اصلاح طلب هستند یا اصولگرا و جوابی برای آن پیدا کرد؛ یعنی انقدر شناور می شود که دیگر آن تعریف معنا و مفهوم پیدا نمی کند که اصلاح طلب می برد یا اصولگرا. ما زمانی به شوخی می گفتیم که اگر بخواهیم در انتخابات ایران ۸۰ درصد مردم پای صندوق رای بیایند باید آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد را تایید کنند، ببینید این دو چکار می کنند، آن موقع دیگر انتخابات نبود و جنگ و جدل و دعوا می شد، البته این شوخی است و امنیت در انتخابات و ثبات کشور حتما باید مد نظر باشد، بنابراین اگر دو فرد کاملا متضاد اصلاح طلبی و اصولگرایی را نگاه کنیم باز باید ببینم که مصداق آن کیست.
دولت جوان حزب اللهی
روزنامه صبح نو در یادداشتی به قلم مهدی فضائلی می نویسد: تلاش برای القای یاس و ناامیدی بطور پیوسته، پرانرژی، با انگیزه و آگاهانه از سوی دشمنان و از سر غفلت توسط برخی دوستان دنبال می شود. رهایی از چنبره ناامیدی و تیره و تار دیدن اوضاع نیاز به ایمان قوی، توانمندیهای روحی، کلان نگری، اشراف و آگاهی به جوانب امور، توجه به مسیرهای طی شده و آشنایی با اوضاع عالم دارد. از جمله آگاهی های موثر در خوشبینی و به عبارتی واقع بینی از سویی و درک اهمیت و نقش مدیریت از سوی دیگر، شناخت ظرفیت های بالفعل و بالقوه کشور است. چشم انتظار دولت جوان حزب اللهی می مانیم تا انشاالله با باورمندی به توان ها و ظرفیت های داخل، آنها را بیش از پیش شکوفا کند و ایرانی عزیزتر و سربلندتر را به جهان معرفی نماید.
نظر شما