در ابتدای نشست «نسخههای خطی؛ اهمیت و چالشها» سیدمحمد منصور طباطبایی گفت: بحث نسخ خطی داستان جانگزایی است. داستان نسخه خطی این است که چون امروزه کمتر این مکتوبات را میبینیم، خطی بودن هویت خاص پیدا کرده و آنچه میراث فکر بشر است در قالب نسخه خطی ضبط شده است. مشکل اصلی نسخ خطی در ایران این است که متصدی معینی ندارد و این ایراد بزرگی است. شنیدهام در ترکیه به دستور رجب طیب اروغان، رئیسجمهور ترکیه نهادی شبیه به یک وزارتخانه ایجاد شده که تمام امور نسخ خطی کتابخانههای ترکیه زیر نظر آن اداره میشود و همه باید با آن مرجع هماهنگ کنند. نهادی که جای آن در ایران خالی است.
وی افزود: در ایران هم لازم است نسخ خطی و اسناد و مدارک تاریخی زیر نظر یک موسسه عالی باشد که موسسات دیگر موظف به تمکین باشند. بخشی از مخطوطات در کتابخانه آستان قدس رضوی است. بخشی در بدنه وزارت علوم مانند کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران است. بخشی در کتابخانه ملی متعلق به ریاست جمهوری است و بخشی هم در کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی است که هریک نغمه جدا میخوانند. نه سیاستگذاری واحدی وجود دارد و نه برای خرید، اولویت مشخص هست و نه فهرستنویسی روند یکسان دارد. هریک الگوی جداگانهای دارند.
این نسخهپژوه ادامه داد: اما داستان بیسامانی و سرگردانی نسخ خطی نفیس در بازارهای پیدا و پنهان که راه به خارج میبرند، قصه پرغصهای است. ماهی نیست عناوینی برای بررسی نزد من نیاورند اما معلوم نیست چه میشود و سر از کجا درمیآورد. با اندکی توجه معلوم میشود آنها به شیوخ کشورهای حاشیه خلیج فارس میرسد. بهویژه جریانهای تکفیری، برخی مواریث فارسی و شیعی را میگیرند و امحا میکنند. مثلا قرآن نفیس مطلّای مذهّب را که ترجمه فارسی دارد از بین میبرند. کتابخانهای در تهران که هزار نسخه خطی داشت، همهاش به کتابخانهای در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس منتقل شد. اما خبر دارم در برخی کتابخانهها بهسبب مشکل مالی خرید نسخه متوقف شده و بیسروسامان است. هرروز که میگذرد یک نسخه از کشور خارج می شود و بعضاً سر از ناکجاآباد درمیآورد. نیاز به مدیریت فرهنگی هست و همت و وحدت رویه لازم است.
در ادامه، غلامرضا امیرخانی اظهار کرد: همانطور که اشاره شد، نسخههای خطی هیچ متولی ندارد و کسی خود را موظف نمیداند و همه اقدامات در این راستا حتی در نهادهای حکومتی و دولتی، قائم به شخص و مقطعی است. در نتیجه همهجا شخصمحور و سلیقهای است. یعنی در نظام کتابخانهای سه مرحله فراهمآوری و جمعآوری، ساماندهی و فهرستنویسی و اشاعه و سرویسدهی روند معلوم وجود ندارد.
معاون پیشین کتابخانه ملی ایران اضافه کرد: این درد است که نسخ از ایران میروند. این میراث فرهنگی ماست؛ هم سرمایه معنوی است و هم پشتوانه ارزی. سال ۱۳۶۷ مرحوم امام، نامهای به نخستوزیر وقت مینویسد که کتابخانه مرعشی نجفی بازسازی شود و شد و حالا افتخار ایران و جهان اسلام است. مقام رهبری هم ١۶هزار نسخه خطی به کتابخانه آستان قدس هدیه کرده است. این یعنی رهبران ما به فرهنگ توجه دارند. جالب است بدانید بهترین نفایس کتابخانه ملی در این سالها، در سال ۱۳۹۶ با تخصیص ۱۵ میلیارد تومان ازسوی رئیسجمهور خریداری شد. این یعنی مشکل؛ عدم متولی و اعمال سلیقه است. اگر از همان سال بودجه تخصیص مییافت میدانید چه حجمی از مخطوطات باقی میماند. اکنون اگر نسخه خطی از کشور خارج شود هیچکس را نمیشود بازخواست کرد چون متولی مشخصی نیست. اگر این میراث هزارساله را صیانت نکنیم آیندگان ما را نخواهند بخشید.
سخنران بعد، محمدحسین حکیم گفت: مشکلاتی که درباره نسخ خطی وجود دارد، تازه نیست. عباس اقبال آشتیانی مقالهای دارد در مجله یادگار به تاریخ اردیبهشت ١٣٢۵ با عنوان «جمعآوری نسخ خطی». طیق روایت او، قرار میشود نسخهای از دیوان سنایی و چند نسخه دیگر برای کتابخانه ملی خریداری شود. ارزیابانِ آن زمان، او، علامه محمد قزوینی، سیدعلی شایگان، محسن صبا و بدیعالزمان فروزانفر بودند و در نهایت پس از سهماه مذاکره، این نسخ به مبلغ ١٠ هزار تومان که معادل حقوق هفت ماه یک کارمند دولت بوده، خریداری میشود. اما اولیای وزارت فرهنگ که عوض میشوند، اولین کارشان، بیرون انداختن همین کتابها بوده است چون معتقد بودند «اصلا اینها به درد نمیخورد و نشانه واپسگرایی است و مملکتی در مسیر تمدن چنین چیزهایی ندارد». اقبال هم مینویسد «هیچ دولتی بیکتاب و دانشمند نمیتواند استوار بماند و اینکه حکومتی که اینها را نخواهد خیلی زود زوالش فرامیرسد. این نشان میدهد نگاه غالب، هیچ تفاوتی نکرده است. جالب است او حتی مینویسد «دولت میگوید اینها نشانه کهنهپرستی است ولی کشورهای همسایه با اینها دلیلتراشی و تاریخسازی میکنند درست مانند امروز.» همچنین اضافه میکند «وزارت فرهنگ هزارجور کار تفننی دارد و پول خرج میکند اما حاضر نیست این نفایس را بخرد.»
این پژوهشگر نسخه های خطی در ادامه بیان کرد: همین یک ماه پیش یک نسخه خطی منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی در یک حراجی در لندن بهفروش رفت. ما در این حوزه بلاتکلیف هستیم که آیا میخواهیم این میراث بماند یا نه. کتابخانه ملی ایران ٨٣ سال عمر دارد و مخطوطاتش ۴۰هزار نسخه است. این در حالی است که کتابخانه ملی اسراییل که _ عمر خودِ این دولت جعلی تنها ۷۲ سال است - تنها نسخ خطی اسلامی یعنی فارسی و عربی و ترکی آن در حدود ۴۶هزار نسخه است و حتی نسخی به زبان فارسی دارد که منحصر در آنجاست.
جالب است بدانید فراتر از چیزی که فکر میکنیم مردم نسخه خطی دارند و متاسفانه خانوادههایی که نسخه خطی دارند تا نیاز مالی نداشته باشند نمیفروشند. پس مشکل، بودجه نیست که اگر ردیف بودجه باشد که چه بهتر. مشکل، عدم توجه و عدم برنامهریزی است وگرنه اگر عزمی باشد قابل خرید است زیرا در مقابل مخارج حوزه فرهنگ، این حوزه ارقام بسیار کمتری را طلب میکند اما عواید آن بسیار بیشتر از آنها برای آینده فرهنگ این سرزمین است.
نظر شما