کمتر از چند ساعت از فوت خسرو سینایی، فضای مجازی و حقیقی پر از آگاهیهای تسلیت و جملهها و دلنوشتههای کسانی شد که او را میشناختند، محترم میشمردند و دوستش داشتند. نگاهی به حجم و جنس این دلنوشتهها و پیامهای تسلیت نشان از گسترۀ شناخت جامعه از این کارگردان باسابقه و مقبولیت عمومی وی داشت؛ چنانچه از شاعر و آهنگساز و ادیب گرفته تا انسانشناس و جامعهشناس و استادان دانشگاهی با کارگردانان، سینماگران و هنرمندان همراه شدند و در سوگ سینای سینمای ایران نشستند.
این تاثر جمعی تا به امروز ادامه یافت تا جایی که صفحۀ اول روزنامهای صبح ایران نیز به آن پرداختند و با تیترهای متعددی از خسرو سینایی یاد کردند؛ روزنامه آفتاب یزد با تیتر «خسرو سینایی از دنیا رفت؛ من رفتم ناراحتم نباشید»، روزنامۀ ابتکار با تیتر «داغ سینایی بر دل سینما»، روزنامۀ ایران با تیتر «کرونا "یار در خانه" را گرفت»، روزنامۀ شرق با تیتر «کارگردانی که آرزویش برآورده نشد»، شهروند با تیتر «کرونا خسرو سینایی را ربود» و روزنامۀ همشهری با تیتر «سینایی سوار بر قطار ابدی»، به این سوگ واکنش نشان دادند.
من رفتم
صفحۀ شخصی خسرو سینایی که توسط ادمین وی اداره میشد یکی از اولین صفحاتی بود که در فضای مجازی و اینستاگرام به نشر خبر وی با تیتر «من رفتم» پرداخت؛ تصویر و نوشتهای که به سرعت در فضای مجازی پخش شد و به عنوان استوری یا داستانوارۀ بسیاری از هنرمندان برای اشاره به مرگ این هنرمند مورد استفاده قرار گرفت.
بدرود آقای سینایی عزیز، دلتنگتان خواهیم ماند
میترا حجار بازیگر سینما و تلویزیون در صفحۀ خود نوشت:
«هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگر چه دستانش از ابتذال، شکننده تر بود.
هراس من – باری – همه از مردن در سرزمینی است
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی
افزون تر باشد».
کمتر انسانهایی هستند که حرف و عملشان یکیست و کمتر هنرمندانی که هنر و شخصیتشان.
خسرو سینایی اما همان گونه بود، که بود. همیشه با فروتنی، لبخند و آرامشی مثال زدنی “با خطوط مهربان زیر چشمانش”، وقتی به یاد میآورم با همکلاسیهای مدرسه فیلم با چه شور و شوقی به تماشای دوره فیلمهایش در خانه سینما مینشستیم که فرصت دیدنشان در اکران عمومی میسر نبود و چه تاثیر عمیقی داشت غربت آن آثار.
فیلم کوچه پاییز او در ستایش ژازهطباطبایی، چقدر مهجور ماند شاید به این دلیل که سخت بود بیست نفر هنرمند بزرگ را در یک فیلم جمع کردن و پذیرفتن حضورشان. نمیدانم غم انگیز ترین بخش داستان کجاست، این است که ما انسانهایی را از دست میدهیم که هیچ جایگزینی ندارند یا در زمان و مکانی زیستن که قدرشناسی نه در حیات که در غیاب هم میسر نیست.
بدرود آقای سینایی عزیز، دلتنگتان خواهیم ماند
سوختنش بماند برای ما
مهرداد اسکویی، فیلمساز، عکاس و چهرۀ فرهنگی که سابقۀ همکاری و آشنایی طولانی مدتی با خسرو سینایی داشت و کتاب صوتی یادگاری اثر سینایی با صدای وی و مرحوم سینایی در سال ۹۶ منتشر شد، برای سینایی نوشت:
خسرو سینایی معنای آدم بود
مهسا ملک مرزبان مترجم و نویسنده، نوشت: آقای سینایی را از «مجله فیلم» میشناختم و عروس آتش و شیوه تفکرش؛ اما اولین بار که فرصت یافتم برای دیدار و تقدیم یکی از ترجمههای تازهام به منزلشان بروم، همراه با گیزلای مهربان و فرح عزیز از ادبیات گفتیم و شنیدیم. بعد با آن محبتی که بعدها فهمیدم از ویژگیهای دوست داشتنیاش است، تعدادی از مستندهایش را به من هدیه کرد. من مستندهای آقای سینایی را تا آن موقع ندیده بودم اما بعد از آن، شبهای زیادی را به تماشای آن مستندها گذراندم و خسروسینایی را بهتر شناختم. هروقت تلفنی احوال پرسی میکردم میگفت از کار جدید چه خبر؟ ترجمه را میگفت. من هم شرحی از کارها میدادم و بعد چنان تشویقم میکرد که به ادامه راهم دلگرم میشدم.
میگفت «این یعنی مفید زیستن، تو برای جامعهت مفیدی چون با انتخابهات روش جدیدی از تفکر رو به اونها یاد میدی. تو روی آدمها تاثیر میگذاری و این شانس رو هرکسی نداره.» بعدتر آقای سینایی را اینجا دیدم. به بهانه رونمایی از آلبوم صوتی «یاد تو» و به دعوت مهرداد اسکویی برای صحبت درباره این اثر در کنار آقای سینایی و اردشیر رستمی؛ و در خرداد۹۸ که همراه علی به منزلشان رفتیم تا برای افتتاحیه نمایشگاه دعوتشان کنیم. راستش به خودم بالیدم از اینکه فرصت آشنایی و معاشرت با چنین انسانی در طول حیاتم نصیبم شد. خسرو سینایی معلم من هم بود. میشود آدمی را کمتر از ده بار دیدهباشی ولی به قدر دهها سال از او آموخته باشی. خسرو سینایی معنای آدم بود. معیار شرافت، اصالت و آدمیت، که وجودش با ابتذال آشتی نداشت. الگویی برای سنجش خرد، نجابت، شعور، شکیبایی و آدم بودن در این خلاء بیآدمی. کاش همهء راهها بسته نبود.
سینایی راحت شد
حسین دهباشی تاریخپژوه و مستندنگار در صفحۀ اینستاگرام خود چنین نوشت:
تلخ است از دست دادن این آدمها
حسین معززینیا نویسنده و منتقد فیلم در مورد خسرو سینایی نوشت: اولین فیلمی که از خسرو سینایی دیدم هیولای درون بود اما اولین باری که چهره خودش را دیدم در برنامه «هنر هفتم» بود، نشسته مقابل اکبر عالمی، در شبی که مرد سوم (کارول رید) از شبکه اول نمایش داده شد. آن شب، آقای سینایی گفت که میخواهد «اسطورهشکنی» کند و شروع کرد به حمله به مرد سوم، اورسن ولز و کارول رید. چند هفته بعدش هم در گفتوگویی به هیچکاک حمله کرد و گفت که سرگیجه فیلم بیارزشی است و فقط کافی است به این دقت کنید که کیم نواک وقتی بهقصد خودکشی میپرد داخل آب، مثل عروسک روی آب شناور میماند تا جیمز استوارت بپرد و نجاتش دهد.
جار و جنجال آن ایام باعث شد حس خوبی به خسرو سینایی پیدا نکنم و فرضیهام این بشود که میخواهد با زدن حرفهای نامتعارف، جلب توجه کند؛ اما چند سال بعد، دیدن چند فیلم مستندش همزمان شد با چند ماه همکاری با سمیرا (دخترش)، و دریچه تازهای باز شد برای شناختن او. به دعوت سمیرا یک بار به نمایشگاهی از آثار خانم فرح اصولی رفته بودم و آنجا آقای سینایی را ملاقات کردم. مدتی بعد دعوتش کردم در مجموعه برنامههایی که درباره مستندهای جنگی میساختم، بیاید و در مصاحبهای بلند شرکت کند. با مهربانی پذیرفت و یک روز صبح تا ظهر مقابل دوربین نشست. آن روز بود که فهمیدم چهقدر خوشمشرب، آدابدان و فرهیخته است. متانت و جدیت دلنشینی داشت که در عین حال، مانع صمیمیتش نمیشد.
تلخ است از دست دادن این آدمها. حیف.
تسلیت به سمیرای عزیز و دیگر اعضای خانواده. #خسرو_سینایی
بدرود استاد خسرو سینایی عزیز
اسد امرایی مترجم و روزنامهنگار نوشت:
روحش در آرامش
احسان محمدی جامعهشناس و استاد دانشگاه یکی دیگر از چهرههایی بود که به مرگ سینایی واکنش نشان داد و ضمن انتشار قسمتی از فیلم عروس آتش نوشت: فیلم "عروس آتش" به کارگردانی خسرو سینایی و بازی درخشان #حمید_فرخنژاد را چند بار ببینید.
این فقط یک فیلم سینمایی نیست، مرور جدال تمامنشدنی، پرهزینه و دردناک ِ سنت و مدرنیته در گوشهگوشه این سرزمین است که عشقها قربانی تعصب میشوند، زندگیها فدای لجبازی!
#خسرو_سینایی پس از ابتلا به کرونا امروز درگذشت. روحش در آرامش.
عمو خسرو هم رفت
بابک کریمی، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون هم در یک پیام اینستاگرامی نوشت:
خسرو سینایی، در نوع خود بیمثال بود
قطب الدین صادقی بازیگر، کارگردان، مولف و مترجم هم در سوگ سینایی این گونه نوشت: کرونای خانمانسوز قربانی بزرگ دیگری گرفت: خسروسینایی ، که از شاخصترین و توانمندترین چهرههای فرهنگ و هنر این سرزمین بود. مردی با دانشی بهروز و اطلاعاتی گسترده در زمینه معماری و موسیقی و نقاشی و تیٔاتر و سینما. در جامعه فرهنگی ما او را بیشتر به عنوان فیلمساز میشناسند (حدوداً صد فیلم کوتاه و بلند مستند و داستانی دارد)که نامآورترین آنها فیلم (عروس آتش ) است. ولی حقیقت مطلب آنست که او در جای خود مدرسی بزرگ بود (که سالها تدریس کرد ) و در همه عرصههای فرهنگی، آگاهی آکادمیک، تسلط فکری و سلیقۀ هنری درست داشت.
درجلسهای که تابستان گذشته (در موزه موسیقی تهران و به ابتکار آقای مرادخانی) به مناسبت تحلیل و بررسی فیلم مستندی که درباره تهران ساخته بودند (و علاوه بر مرحوم سینایی، مهنس کاظمی، لوریس چکناواریان، مهندس بهشتی، عباس سجادی، لطیف روحانی و چند تن دیگر هم شرکت داشتند) به روشنی دیدم او تا چه اندازه دانا، خوشفکر، روشناندیش و آزاده است و به قول کانت : (آگاهی )و (شجاعت ) را توامان دارد؛ و دانستم (عروس آتش) او تنها نمونهای از کارهای خوب او علیه جهل و ( سنت)های مخرب زمانه است! از همه اینها مهمتر، مرحوم سینایی انسانی مهربان، وارسته و پاکاندیش بود که هر مخاطبی را با زبان صریح، گرمی کلام، چهۀ روشن و چشمان درخشانش، به خود جذب می کرد ! روحش شاد و نامش ماندگار که هنرمندی بزرگ و خلاق از دست دادیم که در نوع خود بیمثال بود!
مردی که زمستان آمد و تابستان رفت
خسرو سینایی، ۲۹ دی ۱۳۱۹ در ساری متولد شد. پس از مهاجرت به تهران، در سال ۱۳۳۷ از دبیرستان البرز دیپلم گرفت. پس از آن به اتریش سفر کرد و از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۳ به تحصیل در رشتهٔ معماری در دانشکدهٔ فنی وین مشغول شد. او همزمان به تحصیل آهنگسازی در آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی وین پرداخت و پس از آن به تحصیل در رشتهٔ سینما مشغول شد و با دو درجهٔ ممتاز در کارگردانی و فیلمنامهنویسی در سال ۱۳۴۶ از آکادمی موسیقی و هنرهای نمایشی وین فارغالتحصیل شد.
وی از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۶ شاگرد «ویکتور وینکل باور» سرپرست بخش آکاردئون کنسرواتوار وین بود و در کنسرتهای مختلف به عنوان تکنواز و عضو هیئت ارکستر کنسرواتوار شرکت داشت.
خسرو سینایی در سال ۱۳۴۶ به ایران بازگشت و به مدت پنج سال در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد. او همچنین از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ نیز با سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران همکاری کرد. او از آن زمان تا سال ۱۳۷۱، به تدریس در رشتههای کارگردانی، فیلمنامهنویسی، موسیقی فیلم، مستندسازی و … در دانشگاه و مراکز آموزشی و هنری پرداخت. وی نخستین فیلم سینمایی خود را در سال ۱۳۵۸ با نام زنده باد ... ساخت.
خسرو سینایی در طول فعالیتهای هنری خود بیش از ۱۲۰ فیلم کوتاه و بلند ساخت و افزون بر نویسندگی و کارگردانی، ساخت موسیقی و تدوین برخی از آثارش را نیز بر عهده داشتهاست. خسرو سینایی که در مرداد ۱۳۹۹ به دلیل عفونت ریه و ابتلا به ویروس کرونا، در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امیر اعلم تهران بستری شده بود، ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ درگذشت.
آنچه در ادامه میآید بخش عمدهای از آثار سینایی در سینما، هنر و ادبیات است؛
فیلمهای سینمایی: زنده باد ... (۱۳۵۸)، هیولای درون (۱۳۶۲)، یار در خانه (۱۳۶۶)، در کوچههای عشق (۱۳۶۹)، کوچه پاییز (۱۳۷۶)، عروس آتش (۱۳۷۸)، مثل یک قصه (۱۳۸۵)، کویر خون (۱۳۸۵) و جزیره رنگین (۱۳۹۳).
فیلمهای مستند: آوائی که عتیقه میشود (۱۳۴۶)، سال هنر ایران (۱۳۴۷)، آن سوی هیاهو (۱۳۴۷–۱۳۴۸)، یک سرزمین، یک روز، یک راه (۱۳۴۸)، پرستش (۱۳۴۹)، سردی آهن (۱۳۴۹)، مرثیه گمشده (۱۳۴۹–۱۳۶۲)، مصور الملکی (۱۳۵۱)، حسین یاوری (۱۳۵۲)، جناب دماوندی (۱۳۵۳)، تهران امروز، تصاویر یک شهر (۱۳۵۶)، زن دیروز، زن امروز (۱۳۵۶)، نقاشی مدرن ایران (۱۳۵۶)، سفر به تاریخ (۱۳۶۴)، ابر شهر پیر (۱۳۶۴)، سرِ مرز (۱۳۷۰)، آخرین حلقه زنجیر (۱۳۷۰)، گیزلا (۱۳۷۲)، به کوه مهربان بیندیش (۱۳۷۲)، قصه کوتاهی چندهزار ساله (۱۳۷۲)، کوچه پائیز (مستند داستانی بلند ۱۳۷۵)، عبور از نمیدانم (۱۳۸۱)، میان سایه و نور (۱۳۸۱)، طرح برنده (۱۳۸۳)، آوازهای سکوت (۱۳۸۴)، گفتگو با سایه (۱۳۸۴)، فرش، اسب، ترکمن (۱۳۸۴)، گواهان تاریخ (۱۳۸۶)، راویان تاریخ (۱۳۸۸).
تألیفات: فیلمنامه صورتگران عصر خون، ۱۳۸۱؛ فیلمنامه سپیدجامه، ۱۳۸۲؛ فیلمنامه عروس آتش، ۱۳۸۳؛ تاولهای لجن، ۱۳۴۲. ناشر: گالری هنر جدید (مجموعه شعر)؛ ترانه شاپرکهای سفید، ۱۳۹۱، ناشر: نشر امرود (مجموعه شعر)؛ اتاق صورتی، ۱۳۹۴، ناشر: نشر امرود (مجموعه شعر)؛ کتاب صوتی یادگاری ۱۳۹۶ (شعر و موسیقی).
ترجمه: جلوههای ویژه تصویری در سینما و تلویزیون، ترجمه از انگلیسی، ۱۳۶۷؛ سینمای بعد از کمونیسم (ترجمه مقالات انگلیسی ۱۳۷۷)؛ فیلمسازان بزرگ جهان (انتخاب و ترجمه از متن انگلیسی ۱۳۸۸)؛ سیاحت و ماجراهای من در ایران. نوشته آرمین ومبری، ترجمه از متن آلمانی (آماده چاپ).
نظر شما