قهرمان درخشان جهان (لقبی که چینی ها به بسکی داده بودند) سالها تلاش کرد مسیری نو در حفاظت از محیط زیست و طبیعت رو به افول ایران ترسیم کند و با تلاش ۵۰ ساله به بخشی از این هدف رسید.
دکتر بسکی این پزشک متخصص بیماریهای زنان در دورهای تلاش برای حفاظت از طبیعت را آغاز کرد که آن روزها حضور در قلمرو محیط زیست مظهر روشنفکری بود و کسی برای این حرفها و ضرورت صیانت از جان راش، خرس و پلنگ ارزشی قایل نمیشد.
پدر طبیعت ایران در نیمه مسیر حیات، عنان زندگی را به سوی طبیعت کج کرد تا بتواند دغدغه ها و دل مشغولی هایش را فراگیر کند و با وجود آگاهی از مشقت های مبارزه برای حراست از طبیعت، برای سبز شدن دانه اندیشه اش پا پس نکشد.
۲ بار جایزه ملی محیط زیست ایران را تصاحب کرد اما خودش میگفت که اگر بارها برایش کف می زدند و جایزه میدادند حرفش را بر مبنای واقعیت بر زبان جاری می کرد و در بیان کاستی ها و رویه های غلط زیست محیطی زبانش تند بود.
مخالفت با تعریض جاده از دل جنگل گلستان یکی از مهمترین رویکردهای طبیعت دوستانه بسکی بود که از همه ظرفیت خود برای جلوگیری از اجرای این طرح بهره گرفت و قطع درختان برای اجرای طرح های عمرانی را به عنوان شیوه مرسوم دهه های گذشته زیرسوال برد.
پیگیری توقف برداشت چوب از جنگل های شمال کشور (طرح های جنگلداری) یکی دیگر از دغدغه های مرحوم بسکی بود که پیگیری این خواسته در نهایت به اجرای قانون تنفس از جنگل منجر شد.
این قانون (تنفس جنگل) از سال ۹۵ به اجرا گذاشته شد و سال ۹۸ هرگونه بهرهبرداری تجاری و صنعتی از چوب جنگل های کشور ممنوع شد.
بسکی از تمام وجودش برای احیای طبیعتی که آن را مانند فرزندش دوستش داشت استفاده کرد و برای رشد و بالندگی آن و حرمت دادن به حیات موجودات زنده را به عنوان مهمترین رویکرد عمر ۸۸ ساله اش به کار گرفت.
راه اندازی بنیاد جهانی "مکتب حرمت حیات" تلاش آینده نگرانه مرحوم بسکی برای خارج کردن آموزه های طبیعت دوستانه از مرزهای ایران بود.
هر چند به سبب تلاشهای انساندوستانه و حمایت از طبیعت، در سال ۱۳۸۷ مفتخر به دریافت جایزه "قهرمان درخشان جهان" از انجمن بین المللی "چینکهای" شد و در همایش "بزرگداشت دکتر بسکی و گیاهخواری و گرمایش زمین" مورد تجلیل قرار گرفت اما مدیران و متولیان محیط زیست به دلیل نقدهای همیشگی در دوره های مختلف برای معرفی بسکی به عنوان الگوی نگهبانی از طبیعت؛ روی خوشی به او نشان ندادند.
بسکی در سال ۱۳۴۹ به بیماری عجیبی مبتلا شد که در ابتدا تصور پزشکان این بود که او دچار سرطان معده شده اما این چنین نبود. میل غذا در او و افراط زیاد در خوردن گوشت باعث بروز چنین مشکل برای سلامتی او شده بود؛ به همین دلیل و متاثر از جهان بینی دریافت شده او در آثار برخی فیلسوفان و شاعران ایرانی تصمیم گرفت به طبیعت پناه برده و خام گیاهخواری را در پیش گیرد.
او پس از اینکه زندگی شهرنشینی را وداع گفت، اموال خود را شامل ۵ باب منزل مسکونی در تهران، مشهد و یک مزرعه چند هکتاری با ۲۰۰ راس گاو شیری در گنبد وقف عام کرد و ۳۵ سال زندگی باقیمانده را در جنگلهای وحشی گلستان زندگی کرد.
یکی از علتهایی که باعث شده بسکی بیش از پیش در میان افکار عمومی به چهرهای شناخته شده تبدیل شود، تاکید او به گیاهخواری و خامخواری بود. آن هم در روزهایی که گیاهخواری و الزامات آن هنوز برای عموم مردم به تعریف درستی نرسیده بود.
او در یک سخنرانی گفته بود: من ۸-۷ مورد بیماری لاعلاج داشتم. برونشیت چرکین مسری که هرچند ماه یکبار تکرار می شد. سودا، بی خوابی، واریس پا، کلیت روده بزرگ، پروستات، آب مروارید چشم، دیسک کمر و بالا بودن اسید اوریک ام را با رژیم گیاهخواری و خام خواری و ورزش درمان کردم.
او در مراسمی که در تهران برای تبدیل شدن خانه وقفی اش به خانه محیطزیست برگزار شده بود خطاب به حاضران گفت: عزیزان من، فرزندان من، به آن اندازه که نیاز دارید بخورید امروز ثابت شده بین کم خوری و طول عمر رابطه مستقیم وجود دارد و من در طول زمان از این مسئله بهره بردم و در بدنم آزمایش کردم.
او در دهه پایانی زندگی خود اقدام به تاسیس مزرعه در حوزه کشاورزی کرد و محصولاتی مانند گندم، خیار، گوجه، بادمجان، انگور باغ زیتون، لیمو، انواع نشای گیاهان دارویی وخوراکی، انوع گل های باغچهای و آپارتمانی و سبزیجات را به روش کاملا طبیعی و ارگانیک کشت میکرد.
او همچنین در حوزههای اجتماعی اقدام به تأسیس بیمارستان و زایشگاه دکتر بسکی، تأسیس مدرسه تیز هوشان و خانه ریاضی استان گلستان و سرای گاندی (ویژه تحصیل تیز هوشان فقیر در روستاها) کرد.
دکتر غلامعلی بِسکی، معروف به پدر طبیعت ایران و بابا بسکی، یکی از چهرههای شاخص و فعال محیط زیست و از طرفداران طبیعت در سال ١٣١٠ شمسی در شهرستان سبزوار از توابع استان خراسان رضوی به دنیا آمد و ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ در روستای تنگراه واقع در پارک ملی گلستان جایی که به آن عشق می ورزید؛ به خاک سپرده شد.
هرچند بسکی تا آخرین روزهای عمر همگان را به جلوگیری از تخریب طبیعت و مانوس بودن با گل و گیاه و خام خواری تشویق و توصیه کرد اما این روزها در همان دل جنگلهای گلستان و آرامگاه او نه تنها به محیط زیست کم توجهی می شود بلکه می توان در گوشه و کنار این پهنه سبز بساط کباب کردن جانوران اعم از اهلی و وحشی (شکار) توسط انسان این مخرب اصلی کره خاکی را مشاهده کرد.
نظر شما