هفتاد و هفتمین جلسه کارشناسی دبیرخانه مجمع وزیران ادوار جمهوری اسلامی با موضوع روابط راهبردی ایران و چین در محل دبیرخانه این مجمع با حضور کارشناسان و پژوهشگران حوزه روابط بین الملل و چین این تشکل مردم نهاد در حضور غلامرضا شافعی دبیر و نایب رئیس مجمع وزیران ادوار و همچنین با ارائه امید طاهرنژاد، مورد نقد و بررسی ابوالفضل علمائی، محمدرضا فیاض، حسین قریب و سایر کارشناسان قرار گرفت.
امید طاهرنژاد پژوهشگر مسائل بین المللی به عنوان نخستین سخنران این نشست بحث خود را با این پیش فرض شروع کرد که برای درک رابطه تهران و پکن باید ابتدا مناسبات چین و آمریکا را بررسی کرد و گفت: ابتدا باید دید چین در سطح افکار عمومی بین المللی چه جایگاهی دارد. در پیمایشی که در ۳۴ کشور انجام شده، ۲۱ کشور، آمریکا و ۱۲ کشور، چین را قدرت اقتصادی اول جهان دانستند و جالب اینجاست که در این میان کشورهای اروپایی که چین را قدرت اول اقتصادی جهان معرفی کردند سهم زیادی دارند.
این پژوهشگر درباره روابط تهران و پکن به محدودیتهای دوکشور اشاره کرد و اظهار داشت: اگر محدویتهای دو کشور را نشناسیم نمیتوانیم آینده روابط با چین را پیش بینی کنیم.
طاهرنژاد افزود: کشورها را میتوان به دودسته تجدیدنظرطلب مانند چین و حافظ وضع موجود چون آمریکا تقسیم کرد؛ کشورهای تجدیدنظر طلب به سه دسته انقلابی، ارتدوکس و اصلاح طلب تقسیم میشوند که چین جزو کشورهای اصلاح طلب محسوب میشود یعنی بخشی از قواعد بین الملل را پذیرفته و نمیتواند از اساس نظم را برهم بزند اما به قواعد سیاسی نظم لیبرالی انتقاد دارد و از جایگاه بین المللی خود ناراضی است.
وی به نقش ایران در نظام بین المللی اشاره کرد و یادآور شد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رفتار ایران در نظام بین المللی میان دو نقش اصلاح طلب و انقلابی در نوسان بوده است.
این کارشناس مسائل بین الملل در ادامه سخنانش به عوامل کمک کننده و محدودیتزا در روابط ایران و چین اشاره کرد و وزن عوامل محدویت زا را بیشتر از کمک کننده دانست.
طاهرنژاد اضافه کرد: علاوه بر تبادلات اقتصادی و نظامی، همکاری ایران و چین در زمینه انرژی به عنوان عامل کمک کننده در دو سال اخیر روند نزولی را نشان میدهد. در حالیکه نیاز روزانه چین حدود ۱۰ میلیون بشکه نفت است.
این کارشناس مسائل بین المللی به وزن و جایگاه آمریکا و چین در ساختار تجارت جهانی اشاره کرد و گفت: این دو کشور در مجموع ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) جهان را تولید میکنند و ۱۵ کشور صنعتی دیگر شامل ژاپن و آلمان ۳۶ درصد را به خود اختصاص دادهاند. در سال ۱۹۶۰ آمریکا ۴۰ درصد GDP جهان را تولید می کرده است این رقم در سال ۲۰۱۹ به ۲۴ درصد رسید که این موضوع افت اقتصادی آمریکا را نشان میدهد.
طاهرنژاد درباره گمانه جنگ احتمالی چین و آمریکا یادآور شد: نظم کنونی چندقطبی است و کشورها سعی میکنند سهم بیشتری از نظام بین الملل را کسب کنند و قدرتهای منطقه ای هم تلاش میکنند در قالب موازنه سازی ساختار رهبری کنونی در سطح بین المللی را تغییر دهند. اما به دلیل وابستگی متقابل اقتصادی چین و آمریکا امکان تخاصم با هدف تغییر وضع موجود نزدیک به صفر است و تنشهایی که میان دوکشور وجود دارد نمیتوان تخاصم تلقی کرد بلکه این واکنشها در اقتصاد سیاسی بین الملل یک رویه است.
وی افزود: نظام بین المللی در وضعیتی است که چین و روسیه از آن نفع میبرند. بنابراین رویکرد کشورها را نه برهم زدن نظم کنونی بلکه باید سهم خواهی بیشتر و موازنه سازی علیه آمریکا دانست. در واقع وابستگی اقتصادی و امنیت بین المللی موجب رشد اقتصادی چین شده است. موضوع جنگ را زمانی میتوانیم متصور شویم که فاصله چین با آمریکا اینقدر زیاد شود که آمریکا حاضر به انتقال قدرت نشود و سایر کشورها در حمایت از چین موازنه سازی کنند.
این کارشناس مسائل بین المللی به صادرات و واردات و تراز تجاری چین و آمریکا در مقایسه با سایر کشورها پرداخت و گفت: با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی، نیاز چین به ثبات بین المللی و انباشت بیشتر رشد و ثروت، بعید است در میان مدت بین آمریکا و چین شاهد جنگ باشیم چون آورده نظام بین الملل برای چین بیشتر است و این کشور به این نظم نیاز دارد.
طاهرنژاد خاطرنشان کرد: انتقادات زیادی به سیاست چرخش به شرق شده است. در این دیدگاه، شرق از نظر فناوری قابل مقایسه با غرب نیست اما نکته حائز اهمیت این است که گرایش به شرق ناشی از مطلوبیت نیست بلکه یک ضرورت است. چین رتبه اول صادرات و رتبه دوم واردات به ایران را دارد و شریک باثباتی برای ایران محسوب میشود.
تنوع بخشی به سبد صادراتی راه حل مقابله با تحریم است
این کارشناس بین المللی راه حل مقابله با تحریم را متنوع و پیچیده کردن سبد صادراتی کشورمان دانست و افزود: متاسفانه نفت خام عمده ترین کالای سبد صادراتی ایران به چین را تشکیل میدهد. انرژی میتواند زمینه همکاری بیشتر ایران و چین باشد اما نکته اینجاست که چین به نسبت سال ۲۰۱۸ واراداتش از ایران را ۵۰ درصد کاهش داده است و ایران فقط ۳ درصد واردات نفت چین را تشکیل میدهد. باید برای وصل شدن به زنجیره تامین کشور چین روی پیچیدگی اقتصادی و جلوگیری از خام فروشی تمرکز کنیم.
وی، پیچیدگی اقتصادی را موجب تنوع بخشی به اقتصاد، مقاوم شدن مقابل تکانههای بین المللی و افزایش سهم ایران از سبد وارداتی کشورهای دیگر عنوان کرد و گفت: این در حالی است که اکنون با نفت به رقابت با سبد وارداتی کشورها میپردازیم.
اقتصاد دانش بنیان باید خود را در صادرات نشان دهد
این کارشناس مسائل بین المللی با بیان اینکه چین با ۸۰ کشور پیمان مشارکت راهبردی منعقد کرده است، افزود: نباید مشارکت راهبردی را با اتحاد اشتباه بگیریم چون چین در موقعیتی نیست که چتر امنیتی برای کشورها باز کند و هزینه آنرا پرداخت کند. با این وجود هر سند توافقی که توانایی تامین منافع ملی را دارد خوب است اما باید دید آیا این سند در بلندمدت قابلیت اجرا دارد؟
طاهرنژاد با بیان اینکه اقتصاد پیچیده در صادرات خود را نشان میدهد نه در مقالات علمی، یادآور شد: درصد رشد مقالات مالزی یک سوم ایران بوده ولی پیچیدگی اقتصادی مالزی چندین برابر ایران است. زمانی میتوانیم بگوییم اقتصاد ما دانش بنیان است که این موضوع خود را در صادرات نشان دهد.
خیز چین برای درامد سرانه ۴۵ هزار دلاری
در ادامه این نشست، ابوالفضل علمایی کارشناس مسائل چین، سرعت تحولات چین را ۱۰ تا ۱۲ برابر بیشتر از تحولات اروپا و آمریکا ارزیابی کرد و گفت: چینیها تا سال ۲۰۱۲ به دنبال «جامعه نسبتا مرفه» بودند و در این راستا درسال ۲۰۱۸ توانستند درآمد سرانه به بالای ده هزار دلار برسانند به این ترتیب در دیگر عرصههای اقتصادی چین شاهد تحولات سریع هستیم.
این کارشناس مسائل چین ادامه داد: سطح زندگی در چین به سرعت در حال بالا رفتن است با این حال چینیها در پی آن هستند که از افتادن در دام تله طبقه متوسط جلوگیری کنند چرا که معمولا زمانی که درآمد سرانه به ۸ تا ۱۰ هزار دلار می رسد انگیزه کشورها برای ادامه حرکت در مسیر توسعه کم میشود که برای نمونه میتوان به برزیل اشاره کرد. اما چین به دنبال آن است که شاخصهای اقتصادی خود را به سطح کشورهای توسعه یافته برساند. یعنی درآمد سرانه را به ۴۵ هزار دلار افزایش دهد.
در بحث صنعت هم این اتفاق افتاد و چین موج صنعتی اول را به سرعت طی کرد مثلا در چین، ویدیوی VHS را نمیشناسند چون آنها با CD و DVD شروع کردند. همینطور در حوزه تولیدات صنعتی از این نوع اتفاقات افتاده است.
علمایی افزود: در حال حاضر چینیها به دنبال آن هستند که موج اول صنعتی خودشان را صادر کنند. در بحث فولاد، پنلهای خورشیدی، سیمان و خیلی از صنایع دیگر ظرفیت داخلی چینیها با کمتر از ۳۰ درصد کار میکند چرا که در این حوزهها به شدت مازاد تولید دارند از این رو این صنایع را به کشورهای دیگر منتقل میکنند.
وی خاطرنشان کرد: چینیها در پی آن هستند که از مرحله موج اول و دوم صنعت عبور کنند و تا حد زیادی این کار انجام داده و وارد «های تک» شده اند و مواجههای که اخیرا با آمریکا پیدا کرده اند به دلیل خودبسندگی اقتصادی و جدال بر سر فناوری است.
علمایی یادآور شد: چین دیگر بازار و کارخانه تولید دنیا نخواهد بود بلکه این کشور زنجیره ارزشی را تعریف میکند که خط تولیدی در سطح دنیا را شامل شود. برهمین اساس چین وارد مرحله ای شده است که با دیدگاه اقتصاد کلاسیک منطبق نیست.
این کارشناس مسائل چین تاکید کرد: چین تلاش میکند کارخانه تولید جهان نباشد بلکه در پی ارزش افزوده خاص است. قرائن حاکی از آن است که آمریکا از رسیدن به مرحله فراصنعتی باز ماند و نتوانست چین را اقتصاد پیرامونی خود کند و چینیها با رسیدن به سطحی از توسعهیابی در حال پیرامون سازی برای اقتصاد خود هستند.
وی اضافه کرد: ما زمانی به جهان میگفتیم چین دارای فناوری ساخت مترو و سوپرتانکر و... است و این کشور را به دنیا معرفی کردیم اما در حال حاضر چین وارد موج دوم صنعتی شده است.
علمایی درباره جدال میان چین و آمریکا خاطرنشان کرد: تمام شاخصها بیانگر این است که پلهای ارتباطی چین و آمریکا تقریبا از بین رفته است و شاکله اصلی جدالها اقتصادی است و اینکه هژمون شدن چین در سطح دنیا ممکن است یا خیر. ارزش افزودهای که چینیها ایجاد کردند و نوع رقابت اقتصادی که با آمریکا دارند ایالات متحده را به حاشیه برده است.
این کارشناس سیاسی تصریح کرد: بحث اصلی این است که آمریکاییها در پی این هستند که قواعدی که خود تعریف کردند را برهم زده و زیر میز بزنند و چینیها هم سعی میکنند با همان قواعد، در دنیا به عنوان هژمون مطرح شوند. ضمن اینکه نمیشود چین را در اقتصاد و سیاست نادیده گرفت در سال ۲۰۱۹ چین وارد دوره دیگر شد بنابراین تفسیر کردن شرایط فعلی با یکسال گذشته منطقی نیست.
هیچ کشوری به اندازه چین از جهانی شدن سود نبرده است
وی ادامه داد: هیچ کشوری به اندازه چین از مزایای جهانی شدن سود نبرده است. ۱۵ سال پیش چین در صنعت خودرو سازی حرفی برای گفتن نداشت ولی الان ۳۰ میلیون دستگاه خودرو در سال تولید میکند.
محمد رضا فیاض دیگر سخنران این جلسه درباره سند همکاری میان ایران و چین گفت: این سند در ابتدای راه قرار دارد و فعلا این موضع در سطح کارشناسی مطرح شده است و باید دو طرف در قالب همکاری به توافق برسند و طبیعی است که ایران برای این کار باید سلسله مراتب را طی کند.
باید با قدرتهای بزرگ توازن ایجاد کنیم
مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت همچنین افزود: وزارت امور خارجه باید کارهای اولیه این سند را انجام دهد و بعد در دولت بحث شود و حتی اگر لازم است به مجلس برود و به شکل یک مصوبه دربیاید تا در بلندمدت کارهای راهبردی را پیش ببریم.
فیاض مباحث و انتقادها درباره سند همکاری را مفید دانست ادامه داد: در ابتدای کار هستیم و باید بیشتر روی آن کار کنیم. همکاری دو کشور مهم در شرق و غرب آسیا میتواند دستاوردهای خوبی داشته باشد.
وی در واکنش به ادعای برخی منتقدان مبنی بر وابستگی ایران گفت: وابستگی زمانی شکل میگیرد که یک کشور تحت نظر کشور دیگر قرار گیرد ما با بسیاری از کشورها در زمینههای مختلف مراوده داریم. در سیاست بین الملل ما مقوله ای به اسم توازن داریم ما باید با همپیمانی با سایر کشورها، با قدرتهای بزرگ توازن ایجاد کنیم.
اولویت جذب سرمایهگذاری چین در ایران
حسین قریب نویسنده کتاب عقلانیت نوین در چین درباره سند همکاری میان ایران و چین گفت: در عصر جهانی شدن کشورها ملزم به همکاری همدیگر هستند. هرچقدر ضریب همکاری کشوری بالاتر باشد جایگاه آن کشور در اقتصاد جهانی بیشتر خواهد بود و کشورهای با روابط کم دارای اقتصاد ساده و نحیفی خواهند بود و جایگاه مناسبی در اقتصاد جهانی و سلسله مراتب قدرت اقتصادی نخواهند داشت.
این کارشناس مسائل چین افزود: چین در قیمت برابری خرید، اولین اقتصاد دنیا و از لحاظ شاخص صادرات کالای صنعتی، بالاترین میزان و دارای رتبه اول است و میانگین میزان صادرات این کشور در این سالها دو هزار و ۴۰۰ میلیارد دلار بوده است.
قریب، سهم صادرات کالای صنعتی با فناوری پیشرفته را یکی از شاخصهای مهم عصر جهانی شدن ارزیابی کرد و گفت: چین بالاتر از ۵۰۰ میلیارد دلار در این دهه صادرات داشته است و این شاخصها نشان میدهد که این کشور از لحاظ قدرت اقتصادی حرفهایی برای گفتن دارد. اینکه ایران بتواند با کشورهای مختلف که دارای صادرات کالای صنعتی و بهخصوص سهم کالای صنعتی با فناوری پیشرفته، تعامل و سند راهبردی داشته باشد بسیار مهم و ارزشمند است و وقتی از این قالب به موضوع سند همکاری پکن و تهران نگاه میکنیم، تدوین این سند با چین اقدام مثبتی است اما نکته مهم انتظار ما از سند راهبردی فیما بین و همچنین الزامات و ضرورتهای مربوط به آن است
وی درباره انتظار ما از سند همکاری ایران و چین، گفت: با وضع موجود، کالا صادر و وارد کنیم و این اتفاق خیلی مهمی برای کشور ما نخواهد بود و نمیتوانیم اسم این همکاری را همکاری راهبردی گذاشت بلکه این یک همکاری سنتی است که در دهههای مختلف میان ایران و چین بوده که نهایتا دو کشور در راستای رفع نیاز یکدیگر تلاش میکردند.
نویسنده کتاب عقلانیت نوین در چین اظهار کرد: اما اگر بتوانیم در دوره جدید همکاری، بحث جذب سرمایهگذاری خارجی برای مزیت و ارزش آفرینی و یادگیری داشته باشیم، فوقالعاده ارزشمند است و نقطه عطفی خواهد بود.
قربب با اشاره به سرمایهگذاری چین در ایران اظهار داشت: وقتی به دوره ۲۰ سال گذشته نگاه میکنیم، در مییابیم سرمایه گذاری چین در کشورمان به معنای اینکه خودش مالک سرمایهاش باشد، نبوده و همکاریها بیشتر از جنس فاینانس و یا پیمانکاری بوده است.
وی ادامه داد: باید رویکرد سند را در قالب جذب سرمایه خارجی تعریف کنیم و اگر در این سند اتفاقی در قالب جذب سرمایهگذاری خارجی نیفتد، چیزی جز بحثهای تبلیغاتی و شعاری نیست و برای کشور ما ارزش استراتژیک نخواهد داشت.
این کارشناس چین درباره همکاری ایران با دو کشور چین و روسیه افزود: روسیه قابلیتهای اقتصادی ندارد که ایران بتواند با این کشور سند راهبردی همکاریهای اقتصادی امضا کند. روسیه تقریبا یک کشور تکمحصولی است و اگر بخواهد همکاریهای راهبردی با این کشور تعریف شود بیشتر جنس آن نظامی و امنیتی خواهد بود.
قریب خاطرنشان کرد: چین در برخی از فناوریهای پیشرفته صاحب برند است و میتواند برای ما ارزشآفرین باشد. بنابراین اگر رویکرد این همکاری بر مبنای جذب سرمایهگذاری خارجی باشد، میتوانیم آنرا به عنوان یک سند راهبردی اطلاق کنیم در غیر اینصورت همان تفاهمنامهها و یادداشتتفاهمهای اقتصادی سنتی است که در کمیسیونهای مشترک وزارتخانهها در در این ۳۰ سال گذشته منعقد میکردند و اتفاق خاصی هم برای کشور ما نیفتاده است.
وی افزود: هر کشوری جذب سرمایهگذاری خارجی انجام دهد الزاما باید یکسری زیرساختها را هم فراهم کند و آن زیرساختها برای اقتصاد ما بسیار حیاتی است و جنبه یادگیری دارد. از جمله موارد یادگیری این است که باید در مهار نرخ تورم و سپس نرخ ارز قابلیت داشته باشیم.
این کارشناس مسائل چین اظهارداشت: برای سرمایه گذار خارجی امنیت سرزمینی و ثبات اقتصادی خیلی مهم است. اکنون در کشور وضعیت امنیتی خوب است ولی وضعیت ثبات اقتصادی بسیار نامناسب است، بنابراین ما باید در سبد کشورهایی که چین در آنها سرمایهگذاری میکند قرار بگیریم. با توجه به مزیتهای بسیار بالای ایران از لحاظ نیروی انسانی، انرژی و تخصصهایی که چینیها نیاز دارند ایران این قابلیت را دارد تا سهم قابل توجهی برای سرمایهگذاری خارجی از طرف چینیها داشته باشد.
قریب یادآور شد: هر چند با توجه به شرایطی که الان در آن قرار داریم و سابقهای که از چینیها در طی سه دهه گذشته مشاهده کردیم که خیلی در جذب سرمایهگذاری به ایران مشتاق نبودند، در این شرایط خیلی امیدوار نیستم که آنها در ایران سرمایهگذاری کنند.
نظر شما