میرزا محمد فرخی یزدی در روزگاری می زیست که تب و تاب های سیاسی پس از استقرار مشروطیت در ایران همه آزادیخواهان را در برگرفته بود و آنها می کوشیدند تا با سلاح شعر و نثر در برانداختن استبداد سالیان گذشته به مردم کمک کنند، شاعران آزادیخواه نیز علاوه بر سرودن شعر به روزنامهنگاری روی آورده بودند و افرادی مانند دهخدا، ملک شعرای بهار و میرزاده عشقی بخشی از تلاش های آزادیخواهانه خود را از طریق نوشتن مقالات پرهیجان در روزنامه ها انجام می دادند. فرخی یزدی نیز زمانی دست به انتشار روزنامه طوفان زد که هیجان انقراض سلسله قاجاریه و استقرار نظام جمهوری در میان آزادیخواهان دودستگی ایجاد کرده بود و فرخی می کوشید تا علاوه بر اشعار آتشین خود با مقالاتی که در روزنامه طوفان می نوشت، مردم را از جمهوری دلخواه رضاخانی بر حذر دارد. مخالفتهای فرخی یزدی با استبداد رضاخانی سرانجام به قتل او در ۱۳۱۸ خورشیدی منجر شد و پس از آن نیز نام اشعار او در ردیف نام های ممنوعه قرار گرفت از این رو مطالعات مربوط به شعر و نثر فرخی بیشتر به سالهای ۱۳۵۷خورشیدی به بعد مربوط میشود. فرخی یزدی از هواداران جدی و حقیقی حزب دموکرات در یزد به شمار می رفت و همچنین در دوره هفتم مجلس شورای ملی نماینده این شهر شد.
در واقع فرخی یزدی یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان سیاسی عصر مشروطه به شمار می رفت که در پی زنده نگه داشتن عدالت و آزادی در جوامع بشری بود، وی توجه ویژه ای به پدیده دادخواهی و عدالت طلبی سیاسی داشت.
مشخصات روزنامه طوفان
فرخی یزدی با درک و بینش بالای سیاسی و اجتماعی و آگاهی از اوضاع جهانی پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی در شوروی و کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و بازگشت ارتجاع و ادامه استبداد تصمیم گرفت که از طریق فعالیت های قلمی و روشنگری عمومی به دفاع از جنبش راستین ملت و حمایت از مردم محروم و زحمتکش برخیزد و به مبارزه برای آزادی، برابری و دادگری بپردازد. فرخی کاملا متوجه بود که آزادی دلخواه وی پس از آگاهی به ثمر مینشیند و ارزش دارد وگرنه آزادی بدون آگاهی خود بند دیگری است از این رو برای کمک به نجات کشتی طوفان زده ملت و وطن پس از سالها همکاری با جراید پایتخت و انتشار مقالات و اشعار آتشین مجوز انتشار روزنامه طوفان را به صاحب امتیازی خود مدیرمسوولی علیاکبر موسویزاده اخذ و آن را منتشر کرد. فرخی اسم طوفان را با توجه به اوضاع اجتماعی و فضای سیاسی کشور انتخاب کرد و با کلیشه سرخ که از انقلابی بودن آن حکایت میکرد به طرفداری از توده رنجبر و دهقان و هواداری کارگران منتشر کرد. سرلوحه روزنامه در ابتدا دریای متلاطمی بود که در وسط آن کشتی در حال غرق شدن است. این سرلوحه به رنگ قرمز بود و بعد از مدتی این سرلوحه برداشته شد و فقط کلمه طوفان به رنگ سرخ چاپ میشد.(۱)
نوع و روش طوفان خبری، تحلیلی، انتقادی زمینه انتشار آن بیشتر مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و گستره توزیع آن سراسری و مخاطبان آن عموم مردم بودند و به شکل روزنامه منتشر میشد. قطع روزنامه طوفان در ابتدا سال اول تا پنجم متوسط و از سال ششم به بعد قطع آن بزرگ بود. تعداد صفحات روزنامه طوفان به جز بعضی از شماره ها که ۲ صفحه بود، بیشتر در چهار صفحه به صورت پنج ستونی یا ۶ ستونی منتشر میشد. طوفان با وجود مخاطرات و تهدیدها با استفاده از مجوز نشریات دیگر به مدت هشت سال به کار خود ادامه داد. طوفان در سال اول ۵۳ شماره، دوم ۱۰۸ شماره، سوم ۳۷ شماره، ششم ۲۵۷ شماره، هفتم ۲۴۸ شماره، هشتم ۱۳۴ شماره و جمعاً ۸۳۷ شماره به شکل رسمی و آشکار منتشر شد.
طوفان معمولاً در چهار صفحه و در موارد اندکی نیز به صورت فوقالعاده در هشت صفحه منتشر میشد، صفحه اول به غیر از کلیشه و مشخصات کامل روزنامه به سرمقاله و یک رباعی به مناسبت از خود فرخی در بالای صفحه و نیز مهمترین و تازه ترین اخبار داخلی و خارجی و اعلانات و آگاهی های بسیار مهم دولتی، اداری، سفارشی یا اخطارهای مربوط به خود طوفان اختصاص داشت. گاهی به جای سرمقاله از مقالات وارده مقالات نویسندگان دیگر استفاده می شد.
صفحه دوم و گاهی قسمتی از صفحه سوم به اخبار رسیده از ولایات حوادث و در صورت لزوم ادامه گزارش مذاکرات مصوبات مجلس یا نقد و تفسیر آن با عنوان در پارلمان یا دنباله مهمترین اخبار داخلی و خارجی اختصاص داشت. در صفحه سوم به درج بعضی اخبار یا گزارش های صفحات پیشن اخبار رسیده از طریق بی سیم، تلگراف و خبرگزاری ها مثل اخبار رویترز و مطبوعات خارجه منتشر می شد. صفحه چهارم گاهی کاملاً و گاهی اکثراً به آگاهی ها و اعلانات تبلیغاتی تجاری و صنفی و فرهنگی یا نامه های کوتاه تبریک تسلیت و مجالس ترحیم و دعوت نامه ها اختصاص داشت.(۲)
باید گفت در این دوره روزنامهها بهلحاظ گستردگی و تاثیرگذاری عمومی و بازتاب آرمانهای آزادیخواهی به عنوان مهمترین رکن مشروطه بهشمار میروند. از این رو، تحلیل محتوایی مندرجات آنها، میتواند بسیاری از زوایای ناگشوده و ابعاد پیچیده مشروطیت را روشنتر کند. در این میان، روزنامه طوفان فرخی یزدی با سبک خاص انتقادی و ویژگی ثابت قدمی، دربرگیرنده یک دوره کامل از حیات آزادیخواهی و سیاسی ایران در آن عصر است.
طوفان و توقیفها
طوفان به دلیل خط مشی سیاسی، ضد استبدادی و استعماری و حمایت از کارگران، دهقانان، رنجبران و انقلابیان و گرایشهای آزادیخواهی، برابری و شیوههای انتقادی به استناد بسیاری از شمارههای طوفان بیش از ۱۵ بار توقیف شد اما هر بار که توقیف می شد، فرخی با استفاده از امتیاز نشریات دیگری مانند پیکار قیام، آیینه افکار و ستاره شرق آن را منتشر میکرد. نخستین بار طوفان در ۱۳۰۰خورشیدی و در شماره ۲۲ این روزنامه توقیف شد، دلیل آن حمله به قوام السلطنه و خودکامگی های او بود. بار دیگر فرخی در سالگرد کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ علیه اعلامیه شدیداللحن حکومت نظامی، مبنی بر تهدید روزنامه نگاران و نیز بر ضد بی قانونی های رضاخان سرمقاله بسیار تندی نوشت. همچنین طوفان در سال دوم نیز به دلیل انتقادهای تند و جدی علیه دولت، مجلس، اشراف و حتی دولت انگلیس سه بار توقیف شد. بار دیگر طوفان در سال سوم نیز به علت انتشار درج مقاله امنیت چیست؟ در اعتراض به توقیف روزنامه اقدام و تبعید مدیرمسوول آن عباس خلیلی باز هم توقیف شد که مدتها طول کشید. بدین ترتیب توقیف ها و تعطیل های طوفان و در پی آن تبعید شدن فرخی یزدی به اشکال مختلف ادامه یافت.(۳)
استفاده از شعر برای بیان مقاصد سیاسی در روزنامهنگاری
فرخی در هر شماره طوفان در آغاز سرمقاله یک رباعی به مناسبت و هماهنگ با موضوع مقاله درج می کرد یا غزل های سیاسی خود را در پایان طوفان منتشر میکرد، این رباعیات که به قولی دست کمی از رباعیات خیام در فلسفه و عرفان نداشت به منزله درآمدی بر مطالب سرمقاله بود و چنان با موضوع مطرح شده هماهنگی داشت که انگار بدون آنها بیان مقصود ناتمام بود. چون سبک گلستان سعدی که نثر و شعرش به هم آمیخته، هماهنگ و مکمل است. این رباعیات و غزلیات بیشتر به صورت فی البداهه سروده میشد و بیانگر ذوق سرشار و طبع نیرومند فرخی بود.
برخی از ویژگی های روزنامه طوفان
یکی از ابتکارات فرخی در روزنامهنگاری که برای نخستین بار در تاریخ جراید و مطبوعات ایران ایجاد شد، این بود که در طوفان سال اول شماره ۲۳ که گویا وزارت کشور اخبار داخلی را به اداره روزنامه طوفان فرستاد، فرخی جای اخبار داخله را سفید گذاشت و در وسط آن نوشت اوضاع داخله وزارت داخله خبر به طوفان نمی دهد! از قرار معلوم در سرتاسر مملکت خبری نیست!! از دیگر ویژگیهای طوفان این بود که مسایل و مطالبات اساسی کشور و جامعه را شناسایی و ریشه یابی می کرد و عمیقاً و بی پروا بدان می پرداخت، برای نمونه گاه فرخی به نویسندگان جراید سطحی نگر یا مرعوب یا نان به مزد اعتراض میکرد که چرا تنها به احمدشاه می تازند و از خودکامگی ها و بی قانونی های رضاخان انتقادی نمیکنند.(۴)
همچنین طوفان چون مراقبی تیزبین و دائمی همه اوضاع سیاسی و اجتماعی مملکت را می یافت و به نقد می کشید و با صراحت و شجاعت فوق العاده واقعیتها را گزارش می داد و همه مستبدان و مرتجعان را زیر سوال میبرد، فرخی برای شیوه انتقادی خود اهمیت بسیاری قائل بود. البته طوفان هرچند سخت بر مواضع اصولی و سبک انتقادی خود جهت استقرار آزادی استقلال و عدالت تکیه میکرد و با استبداد و استعمار ستیزی سازش ناپذیر داشت از لحاظ جهت گیری سیاسی و اجتماعی و رعایت موازین اخلاقی و معیارهای منطقی تعادل و میانهروی را رعایت و از افراط و تفریط و لغزش های سیاسی و اخلاقی پرهیز میکرد از این رو طوفان جهتگیری مترقی و در عین حال کم نوسانی را در میان مطبوعات همزمانش نشان میداد و در آن از افراطیگری های قرن بیستم روزنامه عشقی یا از خوشمزگی های کلی و گاه بی مقصد و کم زهر نسیم شمال روزنامه اشرف الدین گیلانی و از ملاحظات محافظهکارانه نوبهار روزنامه ملک الشعرای بهار چندان اثری نبود.(۵)
با این حال برخورداری از روحیه تسامح و تساهل ناشی از آزادیخواهی و عدالتطلبی فرخی همراه با سعه صدر و شکیبایی بسیار وی موجب می شد که طوفان نویسندگان و شاعران بزرگی از جمله ملک الشعرای بهار، عارف قزوینی، ادیب الممالک فراهانی، رسام ارژنگی و... را از هر نوع مسلک سیاسی و عقیده مذهبی به همکاری فرا خواند و به دور خود گرد آورد. بنابراین طوفان از اشخاص توانا و با ذوقی بهره می برد که مسایل و مطالب را به نثری زیبا و با سبک واقعبینانه بیان میکردند و از این طریق از لحاظ زبانی و ادبی نیز بر گسترش نثر واقعگرا و شیوههای جدید ادبی تاثیر بسیاری می گذاشتند.
منابع
۱- محمد فرخی یزدی، دیوان فرخی یزدی، به اهتمام حسین مکی، تهران، امیرکبیر، ص۲۱
۲- روزنامه طوفان فرخی یزدی، سال دوم، شماره اول، و سال ششم شماره ۲۳۵
۳- حسین مکی، تاریخ بیست ساله، ۱۳۵۹، تهران، امیرکبیر، ص۲۳
۴- دیوان فرخی یزدی، به کوشش حسین مسرت، تهران، نشر قطره، ص۹۹
۵- محمد علی سپانلو، چهار شاعر آزادی، تهران، نگاه، ۱۳۶۹، ص۴۳۳
نظر شما