به گزارش خبرنگار ایرنا، تنها چند ماه به پایان دور اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ باقی مانده است. در دوران زمامداری ترامپ، آمریکا شمشیرها را برای نهادهای بین المللی و بسیاری از کشورها از رو بست و دیپلماسی سلبی را در پیش گرفت. در این راستا ترامپ از بسیاری از پیمانها خارج شد، تعهدات خود را نادیده گرفت و دیگران را هم به نادیده گرفتن قانون و مقررات تشویق کرد. یکی از مهمترین توافقنامه های بین المللی که ترامپ از آن خارج شد توافق هسته ای با ایران است.
البته پیامد منطقی و تالی خط مشی یکجانبه گرایی که در چهارچوب سیاست اول آمریکا اتخاذ شد، همین رویکرد سلبی و مقابله جویانه با جامعه جهانی و هر چیزی است که با تکیه بر تعامل و دیپلماسی به دست می آید.
این در حالی است که ایران با درک درست شرایط و مقتضیات جهانی رویکرد صبورانه و البته مثبتی با جامعه ببن الملل در پیش گرفت. این رویکرد شاید برای کسانی که انتظار نتایج و دستاوردهای آنی از تعاملات بین المللی دارند چندان خوشایند نباشد. با این حال این رویه، که در تعامل نهادهای مختلف تصمیم ساز در کشور اتخاذ می شود، در بزنگاه هایی چون نشست اخیر شورای امنیت نتایج خود را نشان می دهد. ایران با وجود فشارهای بی سابقه آمریکا و انفعال اروپایی ها، تلاش کرد مانع از تحمیل هزینه به کشور شود. در واقع دستگاه دیپلماسی ایران با تاکید بر چندجانبه گرایی در سالهای اخیر در سمت درست ماجرا ایستاد و همین امر باعث ناکامی آمریکای ترامپ در منزوی کردن ایران شد.
ابزار دیپلماسی در دنیای امروز مهمترین مولفه تاثیرگذاری یک کشور در صحنه سیاست بین المللی است، قدرت دیپلماسی حتی بالاتر از قدرت اقتصادی و نظامی است. رویارویی اخیر آمریکا با ایران در شورای امنیت مهر تاییدی بر قدرت بالای دیپلماسی و برتری آن بر قدرت نظامی و اقتصادی بود. مخالفت اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد با قطعنامه پیشنهادی ایالات متحده برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران نشان از دیپلماسی فعال ایران داشت. جدا از ایالات متحده به عنوان کشور پیشنهاد دهنده، تنها جمهوری دومینیکن به قطعنامه پیشنهادی تمدید تحریم تسلیحاتی ایران رای مثبت داد. روسیه و چین مخالفان جدی طرح واشنگتن بودند و یازده عضو دیگر شورای امنیت از جمله بسیاری از متحدان اروپایی ایالات متحده چون فرانسه، بریتانیا و آلمان هم به آن رای ممتنع دادند.
در تاریخ ۷۵ ساله سازمان ملل این اولین بار است که ایالات متحده تا این حد منزوی شده است. این در حالی است که آمریکا بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی دنیا است. این نتیجه دیپلماسی تهاجمی و سلبی دولت ترامپ در مقابل تمامی دنیا از جمله هم پیمانان خود است. دولت ترامپ حتی متحدان خود را به چشم کسانی میبیند که باید در مقابل خواسته های او تسلیم بلامنازع باشند. در واقع ناکامی آمریکای ترامپ از جلب همراهی متحدانش در نظام بین الملل دستاورد کوتاه مدت عملکرد ترامپ است. دستاوردهای چندین سال عملکرد سلبی در زمینه دیپلماتیک و شرایط شکننده ژئوپلیتیکی، پیامدهای آن برای دیپلماسی و سیاستخارجی آمریکا بسیار مهلک خواهد بود و بازگشت دیپلماسی آمریکا به حالت قبل از ترامپ بسیار دشوار است. ترامپ در سالهای اخیر صرفا با نگاه کوتاه مدت اقتصادی و تاجرمابانه، درکی از پیچیدگیهای نظام بین الملل و ملزومات حفظ جایگاه کشوری با ابعاد قدرت آمریکا را ندارد. اینکه آمریکا از بعد از جنگ جهانی دوم در قالب طرحهای مختلف از کشورهای آسیب دیده حمایت کرد و در بازسازی آنها شرکت کرد، همین امر باعث پذیرش نقش رهبری امریکا در نظام بین الملل شده است. ترامپ با رویکرد کوتاه مدت اقتصادی و تلکه کردن متحدانش زمینه ساز تجدید نظر رهبران این کشورها شد.
استفاده بی رویه از ابزارهای قدرت آمریکا همچون هژمونی دلار و قدرت نظامی باعث شد این کشورها به فکر تجدید نظر اساسی در سیاستهای خود بیفتند. اذهان عمومی آمریکا و جهان به تدریج درحال از دست دادن امید و اعتماد خود به تاثیرگذاری و نفوذ آمریکا در عرصه بینالمللی هستند و زمان زیادی لازم است تا بار دیگر آمریکا بتواند اعتماد لازم را کسب کند.
یکی از اشتباهات ترامپ در نظام بین الملل موضوع برجام است. آمریکا با وجود همراهی کاملا شفاف و صادقانه جمهوری اسلامی ایران در پرونده هستهای، کماکان راهبرد شکست خورده مبتنی بر دیپلماسی زور را در پیش گرفته است تا به زعم خود ایران را مجبور به پذیرش زیادهخواهیهای خود کند.
دستگاه دیپلماسی آمریکا از بکار گیری دیپلماسی مبتکرانه، پویا و معقول ناتوان است و گمان می کند که تنها با اتکاء به دیپلماسی سلبی، زور و تروریسم اقتصادی می تواند کارهای خود را به پیش ببرد. این دیپلماسی قلدرمابانه که در ارتباط با سایر کشورها و حتی سازو کارهای بین المللی به کار گرفته میشود به یک معضل جهانی تبدیل شده است.
کارشکنیهای دولت ترامپ در امور وزارتخارجه در شرایطی صورت میگیرد که این دولت بیش از همیشه به نقشآفرینی فعال دیپلماتها نیازمند است تا حافظ منافع و ارزشهای این کشور در جهان رقابتی باشند. دیپلماسی آمریکا بسیار بیش از زمانی که برای تخریب آن صرف شده است به زمان برای ترمیم نیاز دارد.
چندی پیش نمایندههای مجلس سنای آمریکا در گزارشی ۴۰ صفحهای از «بحران در دیپلماسی» در دوران صدارت مایک پامپئو بر وزارت خارجه آمریکا به شدت انتقاد کردهاند. این گزارش چند روز قبل از حضور پامپئو در یک جلسه استماع در کنگره برای پاسخگویی درباره عملکردش تهیه شده بود. سناتورهای دمکرات عنوان این گزارش را «دیپلماسی در بحران: اضمحلال وزارت خارجه در دولت ترامپ» انتخاب کردهاند.
مهمترین نتیجه در پیش گرفتن دیپلماسی سلبی و زور زیر سوال رفتن اعتبار آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی است؛ از زمان جنگ جهانی دوم، این نخستین بار است که آمریکا نمی تواند نقش رهبری جهانی ایفا کند. بخشی از مشکل آمریکا مربوط به رویکرد دونالد ترامپ در اخراج شمار زیادی از دیپلمات های ارشد و باتجربه از سال ۲۰۱۷ تا کنون و به حاشیه راندن شمار دیگری از آنها و ایجاد خلاء تصمیم گیری در بسیاری بخش ها است.
وینستون چرچیل در سخنرانی در سال ۱۹۴۳ گفته: «موهبت قدرت، مسئولیت است. هیچ کشوری نمی تواند از بسیاری جهات به جامعه پیشرو در جهان متمدن تبدیل شود بدون اینکه گرفتار مشکلات آن شده باشد.» ایالات متحده تنها زمانی می تواند بار دیگر به قدرتی در عرصه بین الملل تبدیل شود که دیپلماسی صلح آمیزتری در پیش بگیرد و به ارزش های دیپلماتیک در جهان پیچیده و خطرناک امروزی احترام گذارد.
نظر شما