۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ۷:۰۰
کد خبرنگار: 2089
کد خبر: 84020808
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

گام‌های استوار دختری از کتابخوانی تا کارآفرینی

۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ۷:۰۰
کد خبر: 84020808
گام‌های استوار دختری از کتابخوانی تا کارآفرینی

سمنان- ایرنا- حتی در دورترین نقطه ذهنش هم فکر نمی‌کرد روزی زندگی‌اش رنگ رویاهایش را بگیرد و دغدغه‌های دخترانه‌اش که با خواندن و خواندن همراه بود، با پشتوانه تحصیل و همراهی دستگاه‌های حمایتی به کتاب و کار نشر کتاب تبدیل شود.

به گزارش ایرنا، حُسنا ساکن یکی از روستاهای دامغان بود، زندگی روستایی در کنار خانواده و مردم مهربان و بی‌شیله و پیله برایش زیبا بود اما او آرزوها در سر داشت. افکار دخترانه‌اش در پی رنگ دادن به دنیایش بود، زندگی نو و رنگارنگ آن‌ هم با رنگ‌های شاد!

این مددجوی نخبه دامغانی با حمایت‌های کمیته امداد و دریافت تسهیلات اشتغال‌زایی هم‌ اکنون چندین عنوان کتاب به قلم خود به چاپ رسانده و صاحب دفتر انتشارات شده است.

حسنا می گوید: مهرماه ۱۳۸۲ رشته مورد علاقه‌ام را در دانشگاه قبول شده بودم، آن زمان قلبم سرشار از آرزوهای بی پایان بود که برایشان تصمیم به جنگیدن گرفتم، در کنار تحصیل، داشتن درآمد برایم ارزشمند بود. چرا که پدر دوست داشتنی‌ام کارگر و مادر مهربانم خانه‌دار بود و گذران زندگی با هزینه‌ها هم‌خوانی نداشت. از این رو کفش‌های آهنینم را به پا کردم، بندهایش را گره زدم و گفتم: مردانه می‌جنگم برای رویاهای دخترانه‌ام.

مددجوی کارآفرین از قدم‌های باصلابتش در آغاز بازاریابی کتاب در کوچه و پس کوچه‌های شهر می‌گوید.

حسنا، برای کمک‌ هزینه تحصیلی به ‌عنوان بازاریاب و فروشنده کتاب‌های چون رمان، دیوان اشعار و کتاب‌های درسی ابتدا در دامغان و سپس در شهرستان‌های مختلف استان سمنان مشغول به کار شد.

او ادامه داد: کیسه‌هایی پر از کتاب‌های جور واجور برداشتم و نرم نرم و دخترانه اما قرص و محکم قدم گذاشتم به اولین کتابفروشی و این آغاز کار من بود.

پیچ و خم های کار

«من که خودم، وجودم، ارزش‌هایم و توانایی‌هایم را، از لابلای همین کتاب‌ها، قدم‌های محکم، شهرهای دور و نزدیک، روزهای سرد زمستان و گرم تابستان شناختم؛ خیلی زود از تمامی کتابفروشی‌های شهر دامغان گذر کردم و سپس شهرهای استان سمنان را با کتاب‌هایی بر شانه‌های دخترانه‌ام یکی پس از دیگری پیمودم. تمامی کتابفروشی‌های شهر شاهرود، سمنان و میامی.»

این بانوی کارآفرین یادی از آقای تولی کتابفروشی الفبا در شهرستان دامغان می‌کند و می‌افزاید: یادش بخیر که می گفت: اعتماد به نفست تحسین‌برانگیزه... خیلی از دخترها کار می‌کنند اما تو مردانه کار می‌کنی...  راست می‌گفت.

گویا تمام خاطرات آن دوران همچون برقی از جلوی چشمانش گذر کرده باشد، حسنا آهی کشید و ادامه داد: اما چه می‎دانست گاهی قلبم چقدر به‌درد می‌آمد از این مردانه کار کردن، چقدر بغض فرو دادم، چقدر دلم می‌خواست من هم تکلیفم در آن برهه‌ زمانی فقط و فقط درس خواندن باشد. چه می‌شود کرد روزگارست دیگر. گاهی روی زشتش را نشان می دهد و و موقعیت را چنان بر یک دخترک تنگ می کند که دختر را مجبور می‌کند با آن همه ظرافت، به دنبال کارهای مردانه باشد.

این بانوی کارآفرین در خصوص افزایش مشتری و رونق کسب و کارش در آن دوران می‌گوید: کمی که گذشت اغلب کتاب فروشی‌های استان سمنان مشتری من بودند. آقای فرزانه را هیچ وقت فراموش نمی کنم، پیرمردی با موهای سپید رییس بازنشسته بانک کشاورزی شهرستان شاهرود، در میدان مرکزی شهر کتابفروشی داشت و هر وقت به آنجا سر می‌زدم اول برایم یک استکان کمر باریک قدیمی چای می‌ریخت و می‌گفت: از راه دور آمدی، بنشین و کمی استراحت کن و بعد در مورد کتاب‌ها با ادبیات خاصی که داشت، پرس و جو می‌کرد، که چه چیزی امروز در کیسه دارم. 

حسنا از حمایت کتابفروشی‌ها و خریدهای عمده آنان می‌گوید: تمام کتاب‌هایی را که در ماه نیاز داشتند از من می‌خریدند حتی مشتری‌های جدیدی برای فروش کتاب‌هایم به من معرفی می‌کردند.

دگرگونی ها در سایه فناوری

در خصوص تفاوت بازاریابی کتاب در زمان حال و شروع کار این بانوی کارآفرین ابراز داشت: آن روزها مثل الان نبود که یک گوشی هوشمند به دست بگیریم و تمام محصولات را به منظور فروش از طریق فضای مجازی برای مشتری ارسال کنیم و مشتری انتخاب کند و بی‌دردسر محصول را به فروش برسانیم. آن روزها برای اینکه مشتری کتاب‌هایم را ببیند از هر کدام یک نمونه برمی داشتم و در کیسه می‌گذاشتم و با دست‌های ظریف دخترانه آن‌ها را تا شهری دیگر حمل می‌کردم تا مشتری ببیند و بپسندد. فرقی نمی‌کرد رمان ۳۰۰ صفحه‌ای باشد یا کتاب کودک ۱۲ صفحه‌ای.

حسنا با خنده‌ای که نمی‌دانم از تلخی روزگار است یا برای تغییر فضای گفت و گویمان، می‌گوید: هنوز مچ دست‌هایم درد می‌کند و البته بگویم، دردش هیچ وقت خوب نشد؛ سال‌های سخت دیگر گذشت.

این بانوی کارآفرین ادامه داد: گسترش فناوری و کسب و کارهای اینترنتی، خوشبختانه کار را برای بازاریاب‌های کتاب سهل‌تر از گذشته کرده است. 

وی بیان می‌کند: در این سال‌ها آنقدر کتاب خوانده بودم که بزرگترین تفریح زندگی‌ام کتاب خواندن و نوشتن شده بود؛ زمینه‌ای برای شکوفاتر شدن استعداد نویسندگی‌ام.  

حسنا از نوشتن مقاله برای هفته‌نامه کویر استان سمنان در آن روزها می گوید: همه مقالات را برای دلم می‌نوشتم‌ و  در ازای آن‌ها پولی دریافت نمی‌کردم، احساس وصف ناپذیر این کار برای من لذتبخش بود. 

آشنایی با حمایت‌های کمیته امداد

درآمیختگی روح این بانوی کارآفرین با کتاب، متن و کلمات او را به وادی جدیدتری کشاند؛ آشنایی حسنا با کمیته امداد امام خمینی (ره) به واسطه تحت پوشش قرار گرفتن پدر به دلیل از کارافتادگی، مسیری تحقق افکار دخترانه‌ وی را هموار کرد تا زندگی رنگ آرزوهایش را بگیرد! 

حسنا می افزاید: آرزوی هر جوانی استقلال مالی است که من با بازاریابی کتاب سعی کردم در دوران دانشجویی به آن دست یابم اما مسائلی همچون خجالتی و کمرو بودن و نیز رفتار جامعه نسبت به فعالیت این چنینی دختران به خصوص در آن دوران کار را برایم مشکل کرده بود، اما با تلاش مستمر و تمرکز بر اهداف توانستم از این مشکلات عبور کنم.

با وجود اینکه، وی در سال ۹۰  بعد از گذراندن دوره های فشرده «صنعت نشر» با کسب رتبه عالی موفق به دریافت پروانه انتشارات شد. اما از سال‌ها پیگیری برای راه‌اندازی انتشاراتی و برخورد با درهای بسته در این مسیر می‌گوید: فکر راه‌اندازی انتشارات با تشویق خانواده و دوستان در ذهنم تقویت شد اما متاسفانه با وجود مراجعه مکرر به دستگاه‌های مربوط این امر از سوی آن‌ها جدی گرفته نمی‌شد بارها عنوان می‌کردند، کار کتاب سود ندارد، کسی کتاب نمی‌خواند.

حسنا ادامه داد: تنها نهادی که در این زمینه حمایت کرد، کمیته امداد بود. حمایت‌های مسوولان این نهاد منتج به موفقیت من در راه‌اندازی انتشارات شد؛ بالاخره بهار ۹۱  دفتر انتشارات خودم را در شهرستان دامغان راه‌اندازی کردم و  انتشارات تحول متولد شد.

جوینده کاری که کارآفرین شد

این بانوی کارآفرین به فعالیت چندساله خود در این زمینه در شهرستان دامغان اشاره و اضافه می‌کند که اوایل سال ۹۳ در میدان انقلاب تهران یک فضای کوچک را برای محل کار اجاره کردم و در حال حاضر دفتر کاری با فضای بزرگتر در اختیار دارم و توانستم  برای ۲۰ نفر فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم در زمینه‌های مختلف چاپ کتاب، مؤلفان، مترجمان، طراحان کتاب، و تصویرسازان  ایجاد کنم.

این بانوی کارآفرین با بیان اینکه فعالیت‌های فرهنگی‌ را با جدیت بیشتری ادامه دادم، می‌افزاید: انتشارات تحول در این سال‌ها بیش از ۲۰۰ عنوان را به ثبت رسانده و توانسته در نمایشگاه‌های بین المللی و استانی سراسر کشور شرکت کند. 

مددجوی کارآفرین استان سمنان معتقد است که مشاوره‌های کمیته امداد راهکارهای مناسبی به مددجویان ارائه می‌دهد تا بتوانند در کنار مهارت‌های زندگی، گام در مسیر توانمندی بگذارند و به خودکفایی برسند اما حمایت‌های مالی و معنوی نباید تنها به یک نهاد ختم شود و دستگاه‌های دیگر همکاری و تعامل لازم را با مددجویان داشته باشند.

حسنا تاکید می‌کند: تلاش مستمر و برنامه مدون شرط اساسی پایداری فعالیت یک کارآفرین است؛ اما با توجه به شرایط موجود جامعه حمایت مسوولان در بخش‌های مختلف برای روند این فعالیت ضرورت دارد.

بانوی کارآفرینی که دیروز مددجو و امروز نویسنده و ناشر است، در پایان یادآور می‌شود: کارآفرینان در سایه خلاقیت و تعهد و با عبور از شرایط دشوار زمینه‌ساز رونق تولید و اشتغال‌زایی می‌شوند. تامین مالی و در وهله بعدی رفع بروکراسی‌های اداری بسیاری از مشکلات تولید و اشتغال را در کشور حل خواهد کرد و امید را به جامعه تزریق می کند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha