نژادپرستی در انتخابات آمریکا

تهران- ایرنا- روزنامه شرق در مطلبی آورد: در کشور آمریکا، حمایت از حقوق و مبارزات رفع تبعیض اقلیت سیاه‌پوست بستگی زیادی به موقعیت اجتماعی و گرایش حزبی افراد دارد. حزب دموکرات آمریکا بیشتر از حقوق سیاه‌پوستان آمریکا پشتیبانی می‌کند. در مقابل، اکثریت جمهوری‌خواهان را اشخاص ثروتمند با سابقه برده‌داری تشکیل می‌دهند که تمایل زیادی به «برابردانستن» خود با سیاهان‌ ندارند.

روزنامه شرق در یادداشتی به قلم احمد عظیمی‌بلوریان استاد پیشین دانشگاه مریلند، آورده است: در کشور ایالات متحده آمریکا، حمایت از حقوق و مبارزات رفع تبعیض اقلیت سیاه‌پوست بستگی زیادی به موقعیت اجتماعی و گرایش حزبی افراد دارد. حزب دموکرات آمریکا به دلیل ساختار اجتماعی، اقتصادی و عقیدتی بیشتر از حقوق سیاه‌پوستان آمریکا پشتیبانی می‌کند. در مقابل، اکثریت جمهوری‌خواهان را اشخاص ثروتمندتر طبقه متوسط به بالا تشکیل می‌دهند. این طبقه اجتماعی سابقه برده‌داری بیشتری در تاریخ اقتصادی آمریکا داشته است و افراد این طبقه تمایل زیادی به «برابردانستن» خود با سیاهان‌ ندارند. برده‌داران، مردمان آفریقایی‌تبار را در گذشته‌های دوردست (از ۲۰۰ تا ۵۰۰ سال پیش) از بازارهای برده‌فروشی می‌خریده و از آنها تا آخر عمرشان تنها با سیرکردن شکم و فراهم‌آوردن پوشاک بیگاری می‌کشیدند. البته بدیهی است که شمار کمی از آفریقایی‌تباران در آمریکای امروز هستند که به دلایل مختلف ثروتمند شده و در زمینه سیاست و انتخابات به حزب جمهوری‌خواه پیوسته‌اند.

این اشخاص را می‌توان در میهمانی‌های مجلل طبقه متوسط به بالا یا در نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌های آثار هنری و عتیقه و فروشگاه‌های لباس‌های گران‌بها دید. چون گفت‌وگو از نژادپرستی در انتخابات آمریکا به موضوع روز تبدیل شده و برای نسل جوان می‌تواند پرسش‌برانگیز باشد، ضروری است که به چند نکته درباره نژاد و رنگ پوست انسان اشاره کنیم. ‌نخستین نکته این است که اگر به روایات ادیان ابراهیمی استناد کنیم، بشر از یک پدر و مادر واحد - آدم و حوا - به وجود آمده است. ساختار بدنی انسان در همه نژادها یکسان است: یک سر، دو چشم، یک بینی با دو سوراخ، دو دست هریک با پنج انگشت، دو پا مانند دو دست‌ اما برای به حرکت درآوردن بدن و مانند اینها. شاید رنگ پوست و شکل و رنگ چشم‌ها را بتوان از ظاهری‌ترین و مشهودترین تفاوت‌های بین انسان‌ها دانست که برخی از آنها به‌عنوان تفاوت نژادی یاد می‌کنند. این برداشت نادرست است و از اختلاف ذاتی میان انسان‌ها سرچشمه نمی‌گیرد.

تفاوت در رنگ پوست انسان‌ها به علت تفاوت در رنگدانه ملانین در پوست انسان‌ها است. این تفاوت دلایل گوناگونی دارد که مهم‌ترین آنها تأثیر میزان تابش آفتاب در طول نسل‌های متمادی است. میان شدت نور خورشید یا میزان تابش اشعه فرابنفش و پراکندگی رنگدانه‌های پوستی در انسان‌ها ارتباط مستقیمی وجود دارد. پوست افرادی که در مناطق نزدیک‌تر به استوا زندگی می‌کنند و در معرض تابش بیشتر آفتاب قرار دارند، رنگدانه بیشتری برای سدکردن اشعه فرابنفش نور خورشید تولید می‌کند و در نتیجه رنگ پوست را تیره‌تر می‌کند. تیره‌ترین رنگ‌های پوست متعلق به مردمی است که در مناطق گرمسیری بین مدارهای رأس‌السرطان و رأس‌الجدی زندگی می‌کنند؛ مانند مردم مرکز آفریقا و جنوب هند. هرچه از این منطقه به سمت مناطق معتدل حرکت کنیم، تابش آفتاب کاهش یافته و رنگ پوست روشن‌تر می‌شود. این تفاوت در رنگ پوست در طول تاریخ ثابت نبوده و به خاطر مهاجرت بشر دائما دستخوش تغییرات بوده و هست.

تطابق پوست انسان با محیط زیست خود در طولانی‌مدت و تأثیر انتخاب طبیعی در طول نسل‌های پیاپی به‌تدریج حالت ژنتیکی به خود می‌گیرد. در همه نقاط جهان، پوست آن بخش‌هایی از بدن مانند کف دست‌وپا که معمولا در معرض تابش مستقیم آفتاب قرار ندارد، دارای رنگدانه‌های کم و در نتیجه رنگ روشن است. به همین منوال، فرزندان سفیدپوستان اروپایی که در سده‌های گذشته ساکن بخش‌هایی از آفریقا ازجمله آفریقای جنوبی شدند، در نسل‌های متمادی با محیط زیست خود تطبیق کرده و به‌تدریج رنگ پوست‌شان تیره‌تر شده است. این تغییر رنگ را امروزه به صورت لکه‌های قهوه‌ای روی پوست نسل‌های بعدی مهاجران اروپایی به آفریقای جنوبی می‌توان مشاهده کرد؛ تازه مدت اقامت اروپایی‌های اشاره‌شده در آفریقای جنوبی به ۲۰۰ سال هم نرسیده است. این واقعیات ساده علمی برای مدت‌های مدید برای مردم جهان ناشناخته بود و باعث شده بود که در فرهنگ‌های مختلف، رنگ پوست نماینده «نژاد» دانسته شود. در برخی از مذاهب مانند مورمون‌ها، سیاهی پوست را عذاب ابدی الهی به خاطر ارتکاب گناه توسط اجداد سیاه‌پوستان می‌دانستند!

نکته دوم درباره بردگی سیاهان است که امروز به‌صورت یک مناقشه داغ سیاسی در ایالات متحده آمریکا درآمده است. از تاریخی که کریستف کلمب راه قاره آمریکا را برای اروپاییان باز کرد تا پایان جنگ جهانی اول، مهاجران اروپایی اولیه میلیون‌ها آفریقایی سیاه‌پوست را به‌صورت برده به آمریکا بردند و به‌عنوان نیروی کار رایگان در آنجا فروختند. این بردگان چندین سده به بدترین وضع تنها در برابر سیرشدن شکم‌شان برای مهاجران اروپایی در کشتزارها و کارگاه‌ها و کارخانجات و خانه‌ها کار کردند و از حقوق اجتماعی برخوردار نبودند. کشتن آنها مانند آب‌خوردن بود؛ حتی پس از اینکه ایده برابری انسان‌ها در قانون اساسی کشور جدید ایالات متحده آمریکا دست‌کم روی کاغذ نهادینه شده بود.

نکته سوم این است که برده‌داری در جهان یک پدیده جدید و ویژه ایالات متحده نیست. برده‌داری از ده‌ها هزار سال پیش تا همین اواخر یکی از ویژگی‌های اجتماعی در جهان قدیم ازجمله در آسیای جنوبی و غربی بوده است. در ایران برده‌داری سابقه طولانی دارد و برخلاف آمریکا، ارتباط چندانی با رنگ پوست نداشته است. مردمان و تیره‌هایی که از اطراف و اکناف ایران قدیم به شهرهای این سرزمین هجوم می‌آوردند - ازجمله مغول‌ها و اعراب - مردم بومی را در شهرها یا روستاها به اسارت و بردگی می‌بردند. اگر اسیران از طبقات بالای اجتماعی مانند اعضای خاندان سلطنتی دولت‌های سرنگون‌شده یا بزرگان ایالات بودند، به بهای بالاتر و به مشتریان ویژه فروخته می‌شدند. واژه‌های کنیز و غلام و خواجه در زبان فارسی کاملا رایج و معنای‌شان روشن است. اگر خریداری اسیری را برای خدمت در خانواده می‌خرید، او را «اخته» یا مقطوع‌النسل می‌کرد و نام او را از غلام به خواجه تغییر می‌داد تا از دست‌اندازی او به همسران و دختران خانواده خود پیشگیری کند. کشتن کنیز و غلام به‌ سادگی آب‌خوردن و از حقوق اربابی بوده است. دین اسلام تلاش کرد تا برده‌داری و کنیزداری را که در عربستان دوران جاهلیت با بی‌رحمی جریان داشت، قانونمند کند، شرایط را برای بردگان و کنیزان انسانی‌تر کرده و اربابان را به آزادی آنها تشویق کند. امروزه پس از حذف تدریجی برده‌داری، خدمتگزاری در درجه بالاتر به‌صورت کلفت و نوکر با دریافت دستمزد کم و حق تغذیه و سکونت در خانه ارباب هنوز در بسیاری از نقاط جهان رواج دارد که از موضوع این یادداشت خارج است.

مبارزاتی که اکنون در ایالات متحده در جریان است و روزبه‌روز شدت می‌یابد، واکنشی به تبعیض چندصدساله علیه بردگان قدیمی و اجداد سیاهان کنونی است که در آفریقا اسیر شده و به آمریکا برده شده بودند. فرهنگ برده‌داری و برده‌کشی در چند سده رنگ‌های سفید و سیاه را در اذهان مردم به‌صورت معیار خوب و بد نهادینه کرده است. مبارزات طولانی بازماندگان فرزندان برده‌های سابق آمریکا زمینه و سابقه طولانی دارد؛ اما از زمان قیام مارتین لوترکینگ در دهه ۱۹۶۰ تاکنون شدت یافته؛ به‌گونه‌ای‌که امروز در تظاهرات نژادی، تندیس رهبران دوران برده‌داری یکی پس از دیگری سرنگون می‌شود. انتخابات آتی ریاست‌جمهوری در ایالت متحده هرچه باشد، به ارتقای حقوق سیاهان و رنگین‌پوستان کمک خواهد کرد؛ حتی اگر برنده انتخابات یک جمهوری‌خواه باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha