کاوه افراسیابی روز سهشنبه در گفتوگو با خبرنگار ایرنا در پاسخ به این سوال که پیمان عادیسازی روابط امارات متحده عربی، بحرین و رژیم صهیونیستی در شرایط خاص انتخاباتی آمریکا و همچنین مشکلات بنیامین نتانیاهو در سرزمینهای اشغالی، تا چه میزان اعتبار دارد، این مطلب را مطرح کرد.
وی افزود: توافق امارات و بحرین را باید از زوایای مختلف و دیدگاههای بازیگران درگیر یعنی اسرائیل، آمریکا، امارات، بحرین و همچنین عربستان سعودی نگریست و اینکه از منظر آنها چه خطرات، فواید و سودمندی هایی به دنبال دارد.
تزلزل پیمان و معضل مشروعیت
این کارشناس مسایل آمریکا ادامه داد: جالب است که در مراسمی که قرار است برای امضای این توافق برگزار شود، ترامپ، نتانیاهو و وزیران خارجه بحرین و امارات حضور خواهند داشت. عدم حضور رهبران امارات و بحرین، خود نشاندهنده تزلزل این پیمان به اصطلاح صلح و عادی سازی روابط و پیامدهای داخلی و منطقهای و هزینه هایی به ویژه برای بحرین است که پرداخت خواهند کرد.
افراسیابی اضافه کرد: معضلات جدید مشروعیت برای این دو کشور عربی که پس از مصر و اردن، سومین و چهارمین کشور عربی هستند که با اسرائیل روابط را عادی کردند، ایجاد شده است. این دو کشور دریچه جدیدی برای نفوذ اسرائیل به خلیج فارس را باز کردند.
وی اظهار کرد: از این بابت، به این پیمان نه فقط از زاویه سیاسی، تجاری و اقتصادی بلکه از نظر ژئوپولیتیک و امنیتی هم در زمینه تاثیر آن بر موازنه قدرت در منطقه باید نگریسته شود.
اثرات مثبت برای ترامپ و نتانیاهو
این تحلیلگر ایرانی مقیم آمریکا یادآور شد: به طور اطمینان از دیدگاه اسرائیل این گام به جلو برای تقویت این رژیم و نجات نتانیاهو از بحران داخلی تبیین می شود، برای ترامپ هم نتایج مثبت در انتخابات پیش رو خواهد داشت و تا حدی به عنوان مانور رسانه ای برای عزم سیاسی داخلی قابل تحلیل است.
افراسیابی ادامه داد: در مجموع این پیمان، نتایج متناقض در بر خواهد داشت، احتمال اتحاد بیشتر مخالفان این پیمان در خاورمیانه وجود دارد، من پیمان صلح نمینامم چون بین این دو کشور عربی و اسرائیل هیچ گاه شرایط جنگی وجود نداشته است، برخلاف شرایط مصر که در ۱۹۷۹میلادی با اسرائیل صلح کرد و مشابه آن با اردن که در سال ۱۹۹۴ شاهد بودیم.
وی اضافه کرد: این دو کشور وارد جنگ با اسرائیل شده بودند، بنابراین پیمان صلح معنای خاصی داشت اما در اینجا بین امارات و بحرین همچون سایر کشورهای همکاری خلیج فارس به غیر از کویت، مدتهاست روابط آشکار و مخفی با اسرائیل وجود داشته است. در سال ۲۰۱۵ اسرائیل یک دفتر دیپلماتیک در امارات باز کرد. آنها با این پیمان عادی سازی، روابط دوفاکتو را رسمیت بخشیدند.
نیات جاهطلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی
کارشناس مسایل آمریکا و ایران همچنین به بیانیه مشترک آمریکا، اسرائیل و امارات که در ۱۳ اوت توسط ترامپ قرائت شد، اشاره کرد و گفت: صحبت از یک دستورکار استراتژیک برای خاورمیانه است و این نشان میدهد که حداقل اسرائیل و آمریکا نیات جاهطلبانه از این پیمان عادی سازی دارند.
افراسیابی افزود: در راس آن، مساله ایران هراسی قرار داد همچنان که در یکی از مصاحبههای اخیر مایک پمپئو با فاکس نیوز دیدیم که ادعا کرد اسرائیل و امارات متحده دشمنی مشترک با ایران دارند.
وی ادامه داد: اینها با ایرانهراسی تلاش میکنند بین اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس ارتباط استراتژیک ایجاد کنند و برای همین است که صحبت از خرید سامانه گنبد آهنین و تجهیزات دیگر اسرائیلی از سوی امارات و بحرین مطرح میشود و همچنین مساله فروش هواپیماهای اف-۳۵ که البته معلوم نیست کنگره آمریکا با آن موافق باشد یا خیر و باید منتظر گذشت زمان باشیم.
نویسنده چندین کتاب درباره مسایل ایران و آمریکا اضافه کرد: به عقیده من از منظر امنیت ملی، این مساله باید منفی نگریسته شود و برای همین هم با واکنشهای محکم و قاطعانه ایران مواجه بودیم. مخالفت جدی با ورود اسرائیل با محاسبات امنیت منطقهای خلیج فارس که بخشی از آن به موضوع بحران یمن، سوریه و همچنین لبنان ارتباط دارد.
هزینههای سیاسی- اقتصادی برای امارات
افراسیابی ادامه داد: باید دید این پیمان چه اثرات هدفمند از نظر توازن قوا و امنیت منطقهای به دنبال خواهد داشت. یکی از دلایل ابهام این سوال این است که اگر ما به ابعاد اقتصادی روابط ایران و امارات توجه کنیم، میبینیم که برای امارات که میلیاردها دلار به دلیل روابط تجاری با ایران سود داشته است، مفید نیست که بخواهد در خط مقدم یک جنگ سرد جدید علیه ایران قرار گیرد، آن چیزی که به نظر میرسد اسرائیل و آمریکا به شدت تلاش دارند آن را شکل دهند.
وی خاطرنشان کرد: برای امارات متحده عربی ممکن است هزینههای اقتصادی و امنیتی به دنبال داشته باشد. درباره بحرین که نسبت به امارات، از نظر سیاسی پیشرفته است و نیروهای مدنی بیشتری فعالیت دارند، واکنش بسیار منفی گروههای مختلف را شاهد بودیم و ممکن است یک نوع خودکشی سیاسی برای رهبران بحرین به بار آورد.
این تحلیلگر سیاسی تاکید کرد: آنچه که آمریکا میخواهد این است که کشورهایی نظیر امارات و بحرین را به ابزارهای جدیدی در راهبرد فشار حداکثری علیه ایران تبدیل کند. این به نفع امارات و بحرین نیست که بازیچه دست اسرائیل و آمریکا شوند.
افراسیابی با اشاره به مخالفت شدید و اکثریت قریب به اتفاق فلسطینیها و مردم کشورهای عربی با این پیمان، گفت: حتی رهبران اردن هم نسبت به این مساله با سوء ظن نگاه کردند چون روابط اردن و اسرائیل به خاطر سیاستهای تجاوزگرانه اسرائیل و نقض همه جانبه حقوق ملت فلسطین در پایینترین سطح قرار دارد.
وی افزود: پیمان صلحی که داماد ترامپ یعنی کوشنر به جلو انداخت که الحاق بخشی از دره اردن را در نظر دارد، خنجری بزرگ به آرمان فلسطینیها است.
این تحلیلگر مسایل بینالملل به تاثیرات امنیتی این پیمان هم اشاره کرد و ادامه داد: بسیاری از مفسران بر این عقیده هستند بعد از روند عادیسازی و افزایش همکاری امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل با امارات و بحرین و احتمالا عربستان سعودی که به طور موقت شاید از این جریان فاصله گرفته است، باعث خواهد شد که تنش بین ایران و اسرائیل هم بر این کشورها سایه بیفکند.
خیانت به آرمان فلسطین و نقض طرح صلح ملک عبدالله
افراسیابی اضافه کرد: برای همین پیشبینی میکنم این پیمان های صلح به بیثباتی بیشتر امارات و بحرین منجر خواهد شد. یکی از دلایل آن هم این است که عادیسازی نه فقط یک خیانت بزرگ به آرمان فلسطینیها بود بلکه نقض صریح ابتکار صلح کشورهای عربی و طرح ملک عبدالله در سال ۲۰۰۲ است که رهبران امارات، بحرین، عمان و دیگران آن را امضا کردند.
وی در توضیح این طرح گفت: یک فرمول معاوضه صلح برای زمین است که کشورهای عربی به این نتیجه رسیده بودند که باید از اهرم فشار به اسرائیل برای تحقق آرمانهای فلسطینیها استفاده کنند و این پیمانهای عادیسازی در حقیقت، این اهرم را از دست کشورهای عربی میگیرد و برای همین باید به این ادعای رهبران امارات و بحرین که صلح شان با اسرائیل، در موازات با منافع فلسطینیها است، پوزخند زد.
کارشناس مسایل سیاسی آمریکا افزود: این پیمان در نقطه مقابل آن آرمانها است و برای همین تمام گروههای فلسطینی یکصدا این جریان را محکوم کردند و حتی فرستادههای خودشان را از ابوظبی احضار کردند. بنابراین معضل مشروعیت برای این حکام، جدی است چون خلاء بین مردم و آنها افزایش مییابد. به خصوص برای بحرین که از سال ۲۰۱۱ به سرکوب نظاممند مردم پرداخته است و احتمالا این موضوع جدیتر خواهد شد.
پیامدهای جنگ سرد برای امارات
افراسیابی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است در ۵۰ روز مانده به انتخابات آمریکا، سطح تنش این ۲ کشور عربی خلیج فارس با ایران بیشتر شود، گفت: بعید است، چون در حال حاضر ترامپ از کارت صلح برای انتخابات استفاده میکند، روند صلح افغانستان را هم جلو انداختند و این مراسم امضای پیمان در کاخ سفید که امروز انجام می شود هم گامی در این زمینه است.
وی افزود: بنابراین نیاز چندانی وجود ندارد که بخواهد از منظر درگیری مستقیم با ایران بهره گیری انتخاباتی کند، هرچند نمیشود به طور کامل آن را کنار گذاشت اما زیاد محتمل نیست.
این تحلیلگر مسایل سیاست خارجی آمریکا ادامه داد: از طرف دیگر خود این کشورها معضلاتی دارند، به اقتصاد امارات و بحرین نگاه کنید، بحرین کسری بودجه دارد و امارات هم به خاطر همه گیری کرونا، کاهش بهای نفت و هزینههای جنگ در یمن با معضلات جدی اقتصادی روبرو است.
افراسیابی اضافه کرد: برای کشوری چون امارات که ۸۰ تا۹۰ درصد نیروی کار آنها خارجی هستند، یک بحران جنگی، منجر به مهاجرت بسیاری از این نیروها خواهد شد و به بحران اقتصادی آنها شدت خواهد بخشید.
وی با تاکید بر اینکه امارات تا حدی خود را بازیچه دست آمریکا و اسرائیل کرده است و اگر مواظب نباشد وارد یک جنگ سرد جدید با ایران خواهد شد که برای آن معضلات امنیتی و اقتصادی به همراه خواهد داشت، گفت: اکنون توپ در زمین آنها است، بر سر یک دو راهی قرار دارند، اگر بخواهند از کارت اسرائیل علیه ایران استفاده کنند، ایران هم از ظرفیتهای خود برای مقابله با آن استفاده خواهد کرد.
همگرایی بیشتر مخالفان اشغال گری صهیونیسم
خبرنگار ایرنا پرسید: وزیر خارجه قطر در واشنگتن با همتای خود دیدار داشت، پمپئو بر حل اختلاف بین کشورهای خلیج فارس تاکید داشت و اینگونه تداعی شد که پیمان اسرائیل و امارات، مقدمهای برای حل اختلاف قطر و شورای همکاری خلیج فارس است، آیا ترامپ برای برگ دیگر انتخاباتی موفق به حل اختلاف قطر و کشورهای دیگر شورای همکاری خلیج فارس خواهد شد؟
افراسیابی در پاسخ گفت: من از منظر سیاسی احتمال زیادی نمیبینم. پیمان عادیسازی به نزدیکی بیشتر ایران، ترکیه و قطر انجامیده است و چشمانداز جدی برای عادیسازی روابط عربستان سعودی و امارات از یک طرف و قطر از طرف دیگر دیده نمیشود.
وی ادامه داد: قطر هم به طور رسمی این پیمان عادیسازی را رد کرد. شرایط مقداری مبهم است. تا به حال ابتکار عملهای آمریکا و کشورهای غربی برای عادیسازی روابط قطر و عربستان سعودی به جایی نرسیده است. البته کنفرانس صلح افغانستان در دوحه میتواند یک نقطه عطف باشد البته اگر به فرجام مهمی برسد چرا که معضلات خاص خود را با حضور هزاران تروریست در افغانستان دارد.
این تحلیلگر مسایل بینالملل اضافه کرد: اما یکی از پیشامدهای مهم این پیمان، نزدیکی بیشتر ایران و ترکیه است و ایستادن اردوغان در برابر این جریان که شاهد سردی روابط اسرائیل و ترکیه در دوران اردوغان بودهایم. شاید از این زاویه، برای سیاست خارجی ایران به فال نیک گرفته شود.
افراسیابی خاطرنشان کرد: در مجموع این جریان، اثرات متناقض دارد و باید از لنز هر کدام از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به دقت نگریسته شود تا ببینیم که آیا اثرات کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت با هم منطبق هستند یا ناهمخوانی دارند.
جنگ یمن
وی درباره تاثیر این پیمان بر جنگ یمن هم اظهار کرد: به نظر من اسرائیل تلاش دارد تا جایی که ممکن است از نزدیکی خود با امارات که ثروتمند است در زمینه تونس، لیبی و سودان استفاده کند. امارات متحده یک فدراسیون هفت امیرنشین است و اجماع نظر در این کشور هم بر مسایل بسیار حساس و امنیتی ساده نیست.
این کارشناس مسایل سیاسی ادامه داد: حدس میزنم که امارات با محافظهکاری در این جریانات به پیش برود و برخی از این امیال آمریکا و اسرائیل، بیشتر خوش خیالی است و به آسانی محقق نخواهد شد.
افراسیابی اضافه کرد: سوال باز این است که این جریان عادیسازی از سوی دو کشور شورای همکاری خلیج فارس با اسرائیل، شوک کوچک نظاممند به معادلات امنیتی منطقه ای حساب میشود و باید دید اثرات آن گسترده خواهد بود یا خیر.
وی یادآور شد: وقتی که مصر با اسرائیل صلح کرد، این جریان به یک همکاری استراتژیک مصر و اسرائیل علیه ایران ترجمان نشد اما عادیسازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل که در روابط متشنج با ایران هستند، متفاوت است. همچنین ما شاهد سفر رئیس موساد به امارات بودیم، صحبت از ایجاد پایگاه جاسوسی در خاک امارات و همچنین احتمال همکاری بیشتر لجستیکی اسرائیل و امارات در یمن، مطرح است.
نویسنده کتاب درباره سیاست خارجی ایران و آمریکا افزود: این هم تا حدودی به روابط امارات و عربستان بستگی دارد چرا که این دو کشور در یمن از هم جدا و وارد نزاعهای سیاسی شدهاند و معلوم نیست که عربستان سعودی از نزدیکی بیشتر امارات و اسرائیل خشنود باشد.
افراسیابی به دیدگاههای متناقض در سران سعودی هم اشاره کرد و گفت: به نظر میرسد یک دوگانگی بر سر این مساله برای عربستان سعودی و جود دارد؛ بن سلمان از عادیسازی حمایت میکند اما شاه سلمان همچنان که شاهد بودیم عادیسازی را به صلح اسرائیل و فلسطین مشروط کرد.
نظر شما