مردم سرزمین کهن سیستان و بلوچستان برای ارتباط برقرار کردن با سایران از زبان و لهجه خاص برگرفته از اقلیم و تاریخ و فرهنگ شان بهره می بردند و با توجه به سابقه یافته های باستان شناسان در سایت جهانی شهرسوخته سیستان و محوطه های پیش از تاریخ بلوچستان، قدمت کاربرد زبان در این استان به هزاره سوم و چهارم قبل از میلاد می رسد.
گل نوشتهای در شهرسوخته کشف شده که بر روی آن با خط اشاره علامت هایی ترسیم شده و در کهن جام انمیشن شهرسوخته نیز به تعبیری نخستین تصویر نگاری در دنیا را شاهدیم و همچنین در سنگ نگاره های بلوچستان مطالبی با نگارگری برروی صخره ها منقوش گشته که خود نشان از قدمت زبان نوشتاری و نوعی رسم الخط در سیستان و بلوچستان است.
مردم در سیستان و بلوچستان یا گویش بلوچی دارند که زیر مجموعه زبان بلوچی است یا گویش سیستانی که زیرمجموعه زبان فارسی می باشد.
یکی از پژوهشگران اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سیستان و بلوچستان در گفتوگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: زبان ها و گویش ها بخشی از ذخایر و میراث فرهنگی ما هستند اما متاسفانه در جامعه امروز بیشتر میراث مادی به ذهن متبادر می شود اما میراث معنوی که گویش ها جزو آن هستند بخش ملموس تری است که هر روز با آن مواجهیم و وقتی یک زبان می میرد تنها آن زبان نیست که می میرد بلکه تمام خرده فرهنگ هایی که مرتبط با آن هستند از بین می روند و این فاجعه بزرگی برای یک زبان است.
محمدعلی ابراهیمی گفت: نبض گنجینه گویش و زبان های محلی به عنوان دریچه ای رو به قصه ها، ضرب المثل ها و خاطرات یک ملت در قلب پیرمردها و پیرزن هایی است که شاید چند روز و چند سالی بیشتر در میان ما نباشند.
وی افزود: در سیستان و بلوچستان زبان رسمی و ادبی رایج، مانند دیگر مناطق کشور است، اما گویش های محلی این استان پهناور، بسیار متنوع و جذاب است و در هر منطقه، هر قوم با گویشی که ریشه در میراث فرهنگی آن منطقه دارد، سخن می گوید.
تفاوت گویش، زبان و لهجه
یکی از اصیلترین و قدیمیترین نوع ارتباط انسانها در طول تاریخ و در پهنه جغرافیا، ارتباط کلامی است.
نکته قابل توجه در ارتباط کلامی این است که ارتباط کلامی و گفتاری همیشه با نوعی از نمادهای ارتباط غیرکلامی مانند لبخند زدن، نگاه کردن، اخم کردن، سر تکان دادن، تایید و تکذیب با سر و دست و غیره همراه است که باعث تعمیق تاثیر این نوع ارتباط می شود.
جامعهشناسان زبان، تنوع زبانی را یکی از ویژگیهای ذاتی زبان در نظر میگیرند و بر این باورند که عوامل اجتماعی نظیر جنسیت، طبقه اجتماعی، تحصیلات، سن و قومیت در ایجاد تنوع زبانی نقش اساسی دارند.
زبان یک نظام گسترده ارتباطی و مجموعهای از نشانههای قراردادی است که برای انتقال پیام بین انسانها استفاده میشود.
انسان موجودی اجتماعی است و یکی از مهمترین نیازهای وی، برقراری ارتباط با آدمها است و زبان این ارتباط را بخوبی ایجاد می کند.
زبان از همان ابتدای پیدایش انسان به شکلهای متنوعتری وجود داشته که رفته رفته و با پیشرفت علم، هویت اصلی و خاص خود را پیدا کرده و این وسیله ارتباطی بین انسانها خود از سه بخش شامل زبان گفتاری، نوشتاری و اشاره تشکیل شده است.
زبان گفتاری زبانی است که همه در آغاز زندگی با آن آشنا میشوند و یاد میگیرند چگونه باید از مهارت سخن گفتن برخوردار شوند، زبان نوشتاری نیز نوعی از زبان است که بعد از زبان گفتاری آموزش داده میشود و زبان اشاره به نوعی از زبان گفته می شود که بیشتر برای افراد کر و لال که از قدرت زبان گفتاری محروم هستند آموزش داده میشود.
گویشها زیرمجموعهای از یک زبان هستند که تفاوتهای دستوری و آوایی با هم دارند.
گاهی ممکن است ۲ فرد با گویشهای متفاوت با هم صحبت کنند و مطلب کلی را از صحبتهای هم متوجه شوند زیرا هر ۲ با یک زبان (فارسی)، ولی گویشهای متفاوت صحبت میکنند.
گویشها بر چهار دسته تقسیمبندی میشوند که عبارتند از، گویش جغرافیایی که به مکان خاصی وابسته است به عنوان مثال گویش بوشهری، گیلکی، لری، تهرانی و غیره، گویش اجتماعی که به طبقه اجتماعی خاصی نسبت داده میشود مانند گویش بازاریان، گویش تاریخی گویشی مربوط به دورههای گذشته مانند دورههای قاجار و ساسانیان است و گویش معیار که این گویش در آموزش خواندن و نوشتن بهکار میرود.
لهجهها نیز زیرمجموعهای از یک گویش هستند و همچنین به تلفظ های خاصی که یک گروه زبانی به خود اختصاص میدهد، لهجه میگویند.
در واقع می توان گفت به انواع هر گویش، لهجه گفته می شود و هر گویشی لهجههای خاص خود را دارد که با آهنگهای خاصی ادا میشود.
مناطق جغرافیایی بنا به وسعت و سایر موارد در طول تاریخ تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد و دستخوش تغییرات میشود در نتیجه این تغییرات، گونهها و صورتهای مختلفی از زبان و فرهنگ در آن پدید میآید که به این گونهها و صورتهای مختلف زبانی، گویش و لهجه میگویند.
افراد با گویشهای متفاوت قادر به فهم زبان یکدیگر نیستند اما ۲ فرد با لهجههای متفاوت، قادر به فهم زبان یکدیگر هستند.
گویشها بیشتر تفاوتهای دستوری، آوایی و واژگانی دارند اما لهجهها فقط تفاوتهای واژگانی و آوایی دارند و گاهی ممکن است ۲ فرد دارای زبان های یکسان، نوع صحبت دستوری و واژگانی یکسانی داشته باشند اما از لحاظ تلفظ متفاوت باشند که در این مورد میگوییم این ۲ دارای لهجههای متفاوت هستند.
تاریخچه زبان ایران
دوره استقرار اقوام ایرانی در فلات کنونی ایران از هزاره سوم پیش از میلاد تا پایان شاهنشاهی هخامنشی در سده چهارم پیش از میلاد را در بر میگیرد.
از زبانهای ایرانی باستان چهار زبان آن شامل زبان مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان شناخته شده است.
زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمانروایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد رایج بوده، تنها کلمات و عباراتی در آثار دیگران برجای مانده است.
اما از زبان های اوِستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است و به نقلی زبان اوِستایی گویش مردم اطراف دریاچه هامون در سیستان بوده و زرتشت کتاب خود را به این زبان نوشته است.
پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده و نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگ نوشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد باز می گردد.
در همین زمان زبان های دیگر ایرانی باستان مانند زبانهای بلخی، سغدی، پارتی و خوارزمی نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می پیموده است.
زبانهای ایرانی به سه دسته زبان های ایرانی باستان، زبان های ایرانی میانه و زبان های ایرانی نو (شرقی و غربی) تقسیم میشوند.
زبانهای ایرانی دارای رسم الخطهای گوناگون از جمله خط میخی (در مورد پارسی باستان)، خط آرامی (در مورد نخستین کتیبههای پارسی میانه، پارتی، سغدی و خوارزمی)، ۲ نوع خط سریانی، سطرنجیلی (در مورد پارسی میانه، پارتی، باختری، سغدی و فارسی نو) و نستوری (سغدی مسیحی و فارسی نو)، خط عبری (در مورد فارسی نو و لهجههای محلی)، خط عربی (در مورد فارسی نو، خوارزمی، کُردی، پشتو و بلوچی)، خط براهمی (در مورد خُتَنی، تُمْشُقی و سغدی)، خط یونانی (در مورد آذری باختری)، خط سیریلیک (در مورد اُسِتی و تاجیکی) و خط لاتین (در مورد آذری، کُردی، اُسِتی و زازاکی) است.
سابقه تاریخی
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردند و ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آوردهاست.
بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکرده و اگرچه اصل زبان که احیانا همان سکزی می باشد، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیمانده است.
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیمانده که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده می شود و سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بوده که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده می شده است.
گویش سیستانی (زبان بومی در ایران، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان، ترکمنستان) یکی از گویشهای زبان فارسی است که مردم سیستان بدان سخن می رانند و این گویش هم اکنون به گونه گسترده در زادبوم سیستان ایران، سیستان افغانستان (نیمروز و فراه)، ترکمنستان و دشت گرگان روایی دارد.
این گویش خود به ۲ گویش جداگانه سیستانی پشت آبی و شیب آبی بخش بندی می شود که دگرگونی هایی در ساختار با هم دارند.
گویش سیستانی به عنوان یکی از گویش های شرقی زبان فارسی در سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان، استان های فراه و نیمروز افغانستان، سرخس ترکمنستان، شمال بلوچستان پاکستان، در برخی نواحی دیگر ایران از قبیل شهر زاهدان، برخی شهرهای استان های گلستان و مازندران و شهرهای سرخس و مشهد در استان خراسان رضوی که در آنها تعداد قابل توجهی از گویشوران سیستانی ساکن هستند، رواج دارد.
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترک و همسان و انبازی نیز با بلوچی دارد که با نگرش به پیوندهای تاریخی و پیوستگیهای جغرافیایی و کوچ های قومی و خویشاوندی طایفه ای و تیره ای پدیده ای طبیعی است.
گویش سیستانی یکی از گونههای زبان پارسی است که این زبان خود به گروه جنوب غربی زبان های ایرانی وابستگی دارد و این گویش که از گویشهای خاوری زبان پارسی است دارای برخی ویژگیهای بارز واجی (مانند کشش واجی و خوشههای ۲ همخوانی آغازی) و به ویژه ساخت واژی (مانند ساختار تصریفی فعل در زمان های گذشته ساده گذشته نقلی، گذشته دور و غیره) و همچنین واژهایی است که نه تنها دگرسانی آن را با زبان فارسی معیار به روشنی نشان میدهند، بلکه ماهیت گویشی و نه لهجهای اینگونه زبانی را که تاکنون نگهداشته شده است، آشکار میسازد.
در این راستا، گویش سیستانی دارای ۲ لهجه مهم شیب آبی و پشت آبی است که در تلفظ برخی واژهها به ویژه وندهای تصریفی فعل تفاوت های آوایی درخور ملاحظهای دارند و با بررسی های بیشتر می توان لهجه های دیگری را از جمله آنچه لهجه بارانی شناخته می شود، شناسایی کرد.
خاستگاه
زبان اوستایی یا سیستانی باستان را که زبان زند نیز می شناسند از زبان های ایران باستان شاخه شرقی بوده و از درخت تناور زبان های هند و اروپایی است و مایکل ویتزل در کتابخانه آریاییان این احتمال را مطرح می کند که این زبان در متون ایران شرقی و در سرزمین های باستانی سیستان، هرات، مرو و باختر مورد استفاده بوده و تنها اثر به جا مانده از آن اوستا است و از مطالعه اوستا برمیآید که ۲ گویش گوناگون از این زبان در اوستا به کار رفته که یکی کهنهتر می باشد و نخستین لهجه گاهانی است که سرودههای شخص زرتشت به آن است.
گرنوت ویندفر ایرانشناس، این احتمال را مطرح می کند که زبان اوستایی توسط قبایل ساکن در مناطق شمال شرق ایران و زبان قدیم فارسی در منطقه جنوب غرب ایران استفاده میشده و معتقد است که این زبان هم ریشه با سانسکریت و نزدیک به پارسی باستان می باشد.
نوشتار
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبوده هر چند در این زمینه در حال حاضر کوششهای تازهای صورت گرفته و چند جلد کتاب به گویش سیستان با خط فونتیک بینالمللی ipa و ترجمه به فارسی نوشته شده است.
گونه های زبانی
چهار گونه فرعی می توان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونه های زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی می شود.
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم می شود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت "ز+مصوت" ظاهر می شود که به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ می شود.
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تامل می باشد و اینگونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت است که شامل ساختمان تک واژ وجهی "می"، ساختمان تک واژ وجهی "ب"، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعل هایی که تک واژ "می" دارند.
در گونه سیدی، واج "س" به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت "واج نخست حذف شده + اِدی" افزوده می شود، مثلا کتاب به ستابکدی تبدیل می شود.
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده می شود و غالا برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده می شود و حالت خصوصی دارد و اینگونه از لغات عربی بیشتری بهره می جوید.
زبان بلوچی
زبان بلوچی الفبای فارسی دارد و به زبانهای کردی و گیلگی نردیک است و این زبان در برخی موارد به زبان پهلوی ساسانی قرابت پیدا میکند و در مواردی نیز به زبان پهلوی اشکانی و مردمان ساکن در بلوچستان ایران به سه زبان صحبت می کنند.
بلوچی گویش های مختلفی دارد که زبان شناسان ۲ گویش مهم آن یعنی "بلوچی شرقی" و "بلوچی غربی" را پذیرفته اند.
زبان بلوچی علاوه بر ۲ لهجه اساسی شرقی و غربی، لهجه های فرعی متعدد دیگری نظیر جدگالی، سراوانی، سرحدی، دلگانی، دشتیاری و لاشاری دارد.
در بلوچستان ایران ۲ گویش بلوچی شامل گویش شمالی (سرحدی) و گویش جنوبی (مکرانی) وجود دارد و لهجه شمالی بیشتر در شمال بلوچستان و در نواحی خاش و زاهدان صحبت می شود و مکرانی (جنوبی) بیشتر ساکنین سراوان و ایرانشهر و چابهار را تشکیل می دهد.
تفاوت لهجه ها به گونه ای است که برای سایر بلوچ ها قابل فهم می باشد.
زبان بلوچی از شاخه شمال غربی زبان های ایرانی است که در کشورهای مختلف از جمله هندوستان، پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، عمان، امارات، قطر، چین، مالزی و در استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، فارس، کرمان، خراسان و گلستان ایران رواج دارد.
منابع گوناگون تقسیمبندیهای مختلفی برای گویشهای زبان بلوچی عنوان کردند و به نظر می رسد اصلی ترین گویش های این قوم شامل مکرانی یا بلوچی جنوبی است که رایج ترین گویش در غرب بلوچستان می باشد و این گویش خود دارای دهها زیرمجموعه است و بیشتر در بخش مکران بلوچستان تکلم میشود.
این گویش مطرحترین گویش زبان بلوچی و در واقع زبان ادبی می باشد و تعداد زیادی از آثار نویسندگان و شاعران معاصر بلوچ به این گویش نوشته و سروده شده است.
در برخی تقسیم بندیها به گویش بلوچی غربی یا رخشانی نیز اشاره شده که در شمال غرب استان و مناطقی از پاکستان و افغانستان رواج دارد.
گویش سرحدی یا بلوچی شمالی نیز بیشتر در شمال سیستان و بلوچستان و شهرستانهای زابل، زاهدان و خاش استفاده می شود.
عمدهترین طوایفی که با این گویش سخن میگویند، مری (mari)و بگتی(bogti) هستند.
از خصوصیات این گویش که آن را در میان زبانهای ایرانی ممتاز کرده حفظ واجهای "ث" و "ذ" به همان شکل باستانی خود می باشد.
برعکس بلوچی شمالی که بیشتر تحت تاثیر لغات زبان فارسی قرار گرفته، بلوچی جنوبی بیشتر متاثر از لغات انگلیسی و اردو است.
گویش سراوانی در شهرهای سراوان و جالق و برخی از روستاهای اطراف آنها رواج دارد و گویش لاشاری یا لتونی در مناطق لاشار و فنوج شهرستان نیکشهر متکلمان زیادی دارد.
تپه شرقی، پنجگوری، کیچی و ساحلی نیز از دیگر انواع گویشهایی هستند که در بین مردم بلوچ رواج دارند.
در خصوص زبان بلوچی با استناد به جلد چهارم تاریخ کمبریج ایران می توان گفت که زبان بلوچی شاخه ای از گروه زبان های پهلوی است و خود پهلوی شاخه ای از زبان پارتی خانواده هند و ایرانی به شمار می رود که مردم ساکن جنوب غرب البرز به آن تکلم می کردند و زبان بلوچی همان زبان رایج در مرکز استان یعنی زاهدان نیست، زبان بلوچ های زاهدانی و برخی از مراکز شهرهای دیگر، به ویژه تحصیل کردگان، به فارسی نزدیک شده است و درصد بسیار بالایی از واژه های آنان فارسی است.
اگر نگاهی به نشریات بلوچی که اشعار نو و کهن، نوشته های داستانی و مقاله های گوناگون بلوچی، در آن ها به چاپ رسیده است بیاندازیم یا اینکه مدتی با مردم بلوچ شهرها و روستاهای جنوب شرق استان و بلوچ های ساکن در خارج از محدوده سیستان و بلوچستان ایران هم سخن شویم متوجه خواهیم شد که ساختار آن را بهتر درک می کنیم.
همچنین زبان بلوچی دارای ادبیاتی کهن و کم نظیر در میان اقوام ایرانی است و در چند کشور دارای مخاطبان و سخنگویان بسیاری است و طبق نظر زبانشناسان زبان بلوچی به همراه زبان های فارسی، پشتو، آسی و کردی، زبان های نو ایرانی را تشکیل می دهد که این زبان ها هنوز زنده هستند.
زبان بلوچی نو که در حال حاضر بین بلوچ زبانان تکلم می شود، زبانی مستقل بوده و مانند زبان های دیگر برای خود دوره های مختلفی را طی کرده است.
تاریخ پیچیده قوم بلوچ و وجود قبایل و تیره های بسیار و زندگی قبیله ای گذشته و ازدواج های درون قبیله ای، موجب شاخه شاخه شدن قابل توجه این زبان شده است بگونه ای که این زبان دارای چندین گویش یا گروه گویشی است و هر کدام خود شامل تعداد بسیار زیادی لهجه می باشد.
برخی از این گویش ها عبارتند از گویش شرقی، گویش غربی، گویش رخشانی، گویش سراوانی، گویش لاشاری و کاروانی و از میان چندین گویش زبان بلوچی، ۲ گویش شرقی یا شمالی و شمال شرقی
بیشتر رواج دارد و مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
گویش شرقی یا شمالی و شمال شرقی در شمال پاکستان و شرق ایالت بلوچستان پاکستان رایج است و خود دارای چندین لهجه است.
گویش غربی یا جنوبی و جنوب غربی که به آن گویش مکرانی makkorāniنیز می گویند و از این جهت که بیشتر در بخش مکران بلوچستان تکلم می شود و این گویش مطرح ترین گویش زبان بلوچی در زمان کنونی است و به عنوان زبان ادبی و نوشتاری هم کاربرد دارد.
تفاوت عمده این ۲ گویش در تلفظ واژه هاست بگونه ای که سخنگویان یک گویش بدون آشنایی با گویش دیگر از فهمیدن و درک آن سخنان ناتوان هستند.
پژوهشگر اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سیستان و بلوچستان بیان کرد: بعضی از کلمات لهجه های میانه ایرانی مانند پهلوی، اشکانی، پارسی میانه یا پهلوی ساسانی، سغدی خوارزمی و سکایی میانه که در سیستان رواج داشته، در این گویش دیده می شود و به دلیل همجواری سیستان با افغانستان و مهاجرت بلوچ ها به این سرزمین، در حال حاضر تغییراتی هرچند نامحسوس در لهجه سیستانی به وجود آمده است.
ایراهیمی ادامه داد: زبان بلوچی، یکی از زبان های زنده دنیا و از شاخه زبان های ایرانی غربی است که در بلوچستان پاکستان و در افغانستان و جنوب آسیای میانه و در ناحیه شارجه رایج است و به طور کلی این زبان به ۲ گروه جنوبی یا جنوب غربی (مکرانی) لهجه های بلوچی شمال شرقی در شمال شرقی فلات و لهجه های جنوب غربی در مکران و خراسان جاریست و دارای گویش های مختلفی مانند سرحدی، سراوانی، ایرانشهری، چابهاری، سربازی، لاشاری، دلگانی و چندین گویش دیگر است.
وی گفت: این گویش ها از لحاظ خصوصیات آوایی، واژگانی، معنایی و دستوری با یکدیگر متفاوتند و با توجه به وجود گویش های مختلف طبقه بندی مشخص و درستی را نمی توان از آن ارائه کرد
در حال حاضر، علاقه بلوچ ها برای گسترش و پایداری زبانشان از وضعیت مطلوبی برخوردار است و این علاقهمندی حافظ پایداری این زبان در میان دیگر زبان های دنیا است.
زبان فارسی کهن در مناطق شرقی و مرکزی و سایر مناطق ایران تحول زیادی پیدا کرده اما در منطقه بکر و دور افتاده بلوچستان از تماس با سایر زبان ها به دور بوده و بنابراین تحول چندانی پیدا نکرده و اصالت فارسی کهن خود را حفظ کرده است.
زبان و گویش در سیستان و بلوچستان.
پژوهشگر اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سیستان و بلوچستان گفت: با نفوذ واژه هایی از زبان های عربی، هندی، دراویدی، انگلیسی و فارسی تفاوت در گویش ها ایجاد شده است. اما آنچه قابل توجه است نزدیک بودن تلفظ این زبان به پهلوی اشکانی و اوایل ساسانی و لهجه های تالشی، گیلکی کردی و غیره است.
ابراهیمی با بیان اینکه از بین رفتن یک زبان، گویش و لهجه برابر است با از بین رفتن تاریخ و فرهنگ یک قوم و ملت که این موضوع به نوبه خود بسیار رنجآور و دردناک خواهد بود، گفت: اقوام مختلف با زبان و نژادهای متفاوتی در ایران وجود دارند که همگی با کمک هم و دست در دست یکدیگر باعث ایجاد ایرانی زیبا و باشکوه شدهاند و لازم است افراد با هر زبان و لهجهای که دارند اجازه ندهند که زبان و لهجه و گویش آنها روبه نابودی برود بنابراین ضروریست که این افراد زبان خود را تقویت کنند و اجازه ندهند که کودکان خود در آینده دچار دوزبانگی شوند.
وی خاطرنشان کرد: در دهه های اخیر عوامل بسیاری از جمله مهاجرت، گسترش وسایل ارتباط جمعی، تغییر تفکرات و نگرش های حاکم در میان افراد جامعه سبب به حاشیه رفتن و متروک شدن زبانها و گویش های محلی به خصوص در این دیار شده است.
ابراهیمی افزود: این عوامل سبب شده این سرمایه های عظیم در معرض تهدید و نابودی قرار گیرند که حفظ و احیای آن نیاز به عزم همگانی و همکاری مراجع ذیصلاح و افراد تاثیرگذار در این امر دارد.
وی اظهار داشت: یکی از عوامل نابودی زبان و گویش و لهجههای بومی استان این است که این افراد دیار خود را رها کرده و به شهرهای مختلف مهاجرت میکنند و این عامل کمکم سبب فراموشی و نابودی گویش و لهجه آنها شده و باعث میشود نسل جدید با مشکل جدی بحران لهجه و زبان مواجه شوند و باید همه با هم به فکر چارهای برای جلوگیری از نابودی زبان، گویش و لهجه منطقه خود باشیم و با همفکری یکدیگر این مشکل بزرگ را برطرف کنیم.
پژوهشگر اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سیستان و بلوچستان ادامه داد: همچنین نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارتخانه های آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم، تحقیقات و فناوری، صدا و سیما و میراث فرهنگی که نقش برجسته و کارآمدتری از دیگر دستگاه ها دارند باید با کمک صاحب نظران از بلای نابودی زبانها و گویشهای محلی که یک خطر جهانی است، جلوگیری کنند.
وی گفت: در این میان نقش بزرگان و ریش سفیدان محل و طایفه و بخصوص پدر و مادر در خانواده به منظور احیا و حفاظت از گویش و زبان سیستانی و بلوچستانی غیرقابل انکار است.
ابراهیمی افزود: با نگاهی به پیشینه تاریخی و فرهنگی سیستان و بلوچستان در می یابیم که امروزه، فرهنگ های بومی و محلی به ویژه گویش های محلی و پرداختن به شخصیت های علمی و فرهنگی که در جای جای این استان این فرهنگ ها را پدید آورده و یا در امتداد آنها کوشیده اند، نقش مهمی در توسعه گردشگری در مناطق مختلف ایفا می کند و شناسایی این آثار و پرداختن به یادمان های آنها از یک سو و برنامه ریزی برای معرفی بهینه آنها به گردشگران فرهنگی، نقش مهمی در توسعه گردشگری سیستان و بلوچستان در منظر گردشگری ادبی دارد و باید جایگاه گردشگری ادبی در تقویم گردشگری استان ثبت شود.
نظر شما