نامش احمد است و بسیاری از قاریان جوان او را استاد ابوالقاسمی صدا می زنند، استادی که سال ها برای یادگیری قرآن از این جلسه به آن جلسه و از پای درس این استاد به محضر استادی دیگر می رفت تا طعم کلام وحی را بیشتر در کام نهد و شیرینی این کام را به دیگران منتقل کند.
کسی دقیقا نمی داند که او چند شاگرد دارد ولی چهره نام آشنای این استاد ۵۲ ساله قرآنی، نه فقط در ایران که در سطح بین المللی هم مطرح است، خودش می گوید اگرچه دیر شده ولی از چند سال پیش پشت میزهای دانشگاه می نشیند تا الفبای مفاهیم قرآن را بیاموزد و به دیگران یاد دهد.
به بهانه هفته دفاع مقدس پای صحبت های این استاد صوت و لحن نشستیم و صحبت هایمان را به بهانه انتشار کتاب خاطراتش از دفاع مقدس آغاز کردیم و سپس از ضرورت ترویج فرهنگ قرآنی سخن گفتیم.
ابوالقاسمی از ۱۰ سالگی جذب کلاس های قرآن شد و در ۱۴ سالگی به دلیل تلاوت زیبا و پشتکار جدی توانست تحسین اساتید را برانگیزد و با حضور در جلسات مختلف قرآنی تهران پشتکارش را ثابت کرد. از سال ۶۵ در مسابقات استانی و کشوری شرکت کرد و در سال ۶۶ به مسابقات کشوری اوقاف و انتخابی حج راه یافت ولی باوجود آمادگی فراوان برای کسب مقام اول، حضور در مناطق جنگی را به شرکت در مسابقه ترجیح داد و از سفر حج بازماند.
او حدود ۲۰ ماه در جبهه حضوری داطلبانه داشت و چند بار نیز مجروح شد و آخرین بار در ۲۳ خرداد ۶۷ در منطقه شلمچه و دوران پایان جنگ زخمی و به بیمارستان منتقل شد و در آنجا خبر قبول قطعنامه ۵۹۸ را شنید.
ابوالقاسمی که در پرونده خود فقط ۱۰ درصد مجروحیت دارد، درباره جراحتش گفت: در مدت حضورم در جبهه ترکشی در سینه ام قرار گرفت و سالها دچار مشکل تنفسی بودم که بر روی تلاوت هایم نیز تاثیرگذار بود و هنوز این ترکش را در سینه دارم.
همین ترکش دوران جنگ تحمیلی باعث شد تا ابوالقاسمی دچار کمبود نفس شود و به همین دلیل از مسابقات کشوری در سال های ۶۷ و ۶۸ بازماند ولی در سال ۷۰ توانست با حضور در مسابقات کشوری جانبازان، مقام برتر را کسب کند و راهی خانه خدا شود. البته در سال ۷۱ نیز به نمایندگی از ایران در مسابقات بین المللی مالزی شرکت کرد و مقام اول را از آن جمهوری اسلامی ایران ساخت.
از آن زمان تاکنون وی بیش از ۷۰ سفر تبلیغی به حدود ۳۰ کشور داشته و در سال ۹۶ نیز مدال خادم قرآنی کشور را بر گردن آویخت و مدتی نیز مدیریت رادیو قرآن را تجربه کرد.
حال و هوای قرآنی رزمندگان
از حال و هوای دوره جنگ و فرهنگ قرآنی جبهه ها پرسیدم و ابوالقاسمی گفت که در آن زمان برگه هایی کوچک توزیع می شد که روی آن نوشته شده بود نمازها را در پنج وقت بخوانید، نماز شب را فراموش نکنید، قرآن بخوانید و سفارش هایی از این دست و رزمندگان نیز قرآن را به عنوان یک راهکار توصیه شده پذیرفته و در جبهه آن را تجربه کرده بودند و دوست داشتند از این طریق اوج بگیرند و شکوفا شوند.
وی این جمله را هم گفت: شاید در هیچ دوره ای جوانان کشور به اندازه ای که در زمان جنگ به سراغ قرآن می رفتند تا کنون نرفته باشند. من بسیار می دیدم که رزمندگان در خلوت های خود به صورت مرتب قرآن می خواندند در حالی که در محافل دیگر کمتر چنین صحنه هایی دیده شده است. مثلا در سطح بسیج مساجد نیز کمتر دیده می شود که تلاوت قرآن به عنوان یک موضوع مهم تلقی شود ولی در جبهه به ویژه برای اهل دل تلاوت قرآن جایگاه ویژه ای داشت.
ابوالقاسمی افزود: الان به هر کسی بگویند که عبادت کن، می بینیم که مشغول نماز شب و دعا می شود ولی در جبهه قرآن بخشی از برنامه های رزمندگان بود و نکته جالب این است که در بسیاری از وصیت نامه های رزمندگان شاهد بودیم که اشاره های زیبایی به آیات قرآن می کردند که این مساله نشان دهنده باور رزمندگان به قرآن بود.
ترکش طلایی یا دوست داشتنی
در دوران دفاع مقدس اصطلاح ترکش طلایی میان رزمندگان به شوخی رد و بدل می شد و منظور ترکشی بود که کمترین آسیب را به رزمنده می زد و او را راهی پشت جبهه می کرد ولی زمانی که از ابوالقاسمی درباره جراحتش پرسیدم، توضیحاتی داد و گفت «همین ترکش توانست مسیر زندگی مرا بهبود بخشد» و این نکته را هم گفت که بودن این ترکش از نبودنش برای من بهتر و اثرگذارتر است. او گفت: در مسابقات جانبازان بود که به مسابقات کشوری راه پیدا کردم و به مالزی رفتم. البته شاید اگر ترکش هم نبود به مالزی می رفتم ولی این موفقیت را مدیون دوران هشت سال دفاع مقدس می دانم.
ابوالقاسمی درباره مجروحیت خود گفت: در۲۳ خرداد مجروح شدم و تا ۲۶ خرداد در حال خفگی و فوت بودم که شبانگاهان ۲۶ خرداد مرا با همان حالت جان دادن به تهران منتقل کردند و در بیمارستان قلب شهید رجایی عمل جراحی صورت گرفت.
صحبت از کتابش به نام ترکش دوست داشتنی شد. در این کتاب که توسط انتشارات عیدگاه به چاپ رسیده، محمد خسرویراد در ۴۰۰ صفحه زندگینامه و خاطرات ابوالقاسمی را از دوران کودکی تا زمان حاضر روایت کرده است.
بخش قابل توجهی از این کتاب به حضور استاد ابوالقاسمی در جبهه اختصاص یافته است و تجربیاتی نیز به نقل از وی درباره حضور در مسابقات قرآن و مسافرتهای تبلیغی به گوشه و کنار کشور و دیگر کشورهای دنیا بیان شده است.
این خادم برگزیده قرآنی درباره کتاب خاطراتش گفت: من به عنوان کسی که چند مقطع را درجبهه درک کرده، می توانم خاطراتی را نقل کنم که این خاطرات می تواند بر انگیزه دیگران برای تلاوت قرآن اثرگذار باشد.
۱۱۷ نکته و داستان به یادماندنی
وی افزود: در فصول مختلف این کتاب به فضای قرآنی قبل از انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب پرداختم. من از همان سال ۶۱ که آموزش تلاوت قرآن را شروع کردم، به جبهه رفتم. یعنی گاهی جلسه بودم و گاهی جبهه و توانستم فضاهای دوست داشتنی زیبایی را از زبان یک قاری قرآن به تصویر بکشم.
ابوالقاسمی ادامه داد: نویسنده به گونه ای قلم زده که ساحت قرآنی قاری رعایت شود و کتاب نیز خواندنی باشد. یعنی در نیمی از کتاب به اخلاق حرفه ای قاری قرآن پرداخته شده است که یک قاری باید مردمی باشد، تکبر نداشته باشد و بسیاری مسائل دیگر که از ضرورت های امروز قاریان نیز به شمار می رود.
نویسنده ترکش دوست داشتنی که ۱۱۷ مطلب و داستان را به نقل از ابوالقاسمی به رشته تحریر درآورده به نکاتی همچون خوش قول بودن، تعهد داشتن، فداکاری قاری برای جامعه و قرآن و مطالبی از این دست اشاره کرده است.
ابوالقاسمی گفت: این کتاب مجموعه ای از خاطرات قرآنی و دفاع مقدس من است که معمولا سعی کرده ام خواننده یک نتیجه مثبت از خواندن داستان بگیرد.
اولین راه برای گسترش فرهنگ قرآنی
سخن از عمل کردن به آیات قرآن و توجه به کلام خدا شد که ابوالقاسمی گفت: موضوع کاربردی کردن قرآن یک شعار فریبنده است که همه می توانند بیان کنند ولی وقتی از گوینده می پرسیم که خود شما چه کرده ای، درمی یابیم که خودش هم کاری نکرده است. یعنی همه توقع دارند یک نفر قرآن را در جامعه گسترش دهد و آن یک نفر کسی جز من و شما نیست.
وی افزود: اگر پیامبر اکرم (ص) سفارش کرده که قرآن در زندگی شما گسترش پیدا کند، راه آن این است با قرآن انس بگیریم و آن را بخوانیم. به عبارت دیگر قرآن با قرائت آیات الهی وارد زندگی مردم می شود.
این داور بین المللی قرآن ادامه داد: بنا بر این از مردمی که قرآن نمی خوانند، چه انتظاری دارید که به آیات قرآن عمل کنند و همه این موارد با انس و تکرار آیات الهی محقق می شود. بسیاری از آیات قرآن در زندگی افراد کاربرد دارد.
وی تاکید کرد: قرآن برای همه زوایای زندگی مردم از حسن خلق و ازدواج گرفته تا قرض دادن و وفای به عهد و روش هایی را ارائه کرده است و اگر همین روش ها در زندگی مردم جاری شود، آنگاه می توانیم بگوییم که قرآن به صورت کاربردی در زندگی افراد تحقق یافته است.
به گفته ابوالقاسمی قرار نیست سازمانی این کار را انجام دهد و خود مردم باید به سراغ قرآن بروند و اگر الگوهای مناسبی را در جامعه معرفی کنیم و مردم باور کنند کسی که با قرآن زندگی می کند با آن کسی که بدون قرآن است چه تفاوت هایی دارد، خود بخود اثرگذار خواهد بود.
این جانباز دفاع مقدس افزود: گاهی برخی افراد در طول سال یک صفحه قرآن نیز نمی خوانند و بعد انتظار دارند که چرا وضعیت کشور اینگونه است در حالی که کشور را هر یک از افراد اعضای جامعه تشکیل می دهد.
وی ادامه داد: کسی که نسبت به امر به معروف و نهی از منکر بی تفاوت است طبیعی خواهد بود که در جامعه اش فساد گسترش یابد. بنا بر این هر یک از افراد جامعه مسئولیت دارند. افراد آن کشورهایی که از نظر اجتماعی پیشرفت کردند، خواستند که پیشرفت کنند نه این که بگوییم افراد بی منطقی بودند که مسئولان خوبی داشتند. چون مسئولان آن جامعه نیز از میان افراد همان جامعه انتخاب شده اند.
مکالمه قرآنی در برخی کشورها
سخن از مکالمه قرآنی در برخی کشورهای عربی شد که به زبان قرآن با هم سخن می گویند و ابوالقاسمی گفت: اگر در برخی کشورهای می بینیم که با آیات قرآن با یکدیگر حرف می زنند، دلیل آن این است که به صورت مرتب آیات قرآن به گوش آنان می خورد و می توانند با قرآن در صحبت های خود سخن بگویند در حالی که در کشور ما غیر از این که تلاوت قرآن در سطح جامعه بسیار کمرنگ است، شنیدن قرآن نیز خیلی کم است.
وی به روش اهل سنت در این زمینه اشاره کرد و گفت: اهل سنت در نمازهای روزانه سوره هایی را تلاوت می کنند در حالی که ما فقط سوره توحید را در نمازهایمان به سرعت می خوانیم ولی آنها در نماز جماعت های خود با صدای بلند آیات الهی را تلاوت می کنند و نمازگزاران نیز هر روز آیات را می شنوند و بعد از مدتی کم کم می توانند آن آیات را بخوانند و گاهی حتی در صحبت های خود از آیات قرآن استفاده کنند.
مشاور قرآنی داشته باشید
ابوالقاسمی به روش حفظ قرآن نیز گریزی زد و گفت: کسی که بخشی از قرآن یا تمام قرآن را حفظ است گویی یک دفترچه یادداشت به همراه خود دارد که هر وقت سوالی برایش بوجود آمد یا هر گاه بخواهد کاری انجام دهد، مراجعه ای مختصر به آن دفترچه می کند و راهنمایی می گیرد.
وی افزود: گویی پیامبری به عنوان یک دوست همراه چنین انسانی است و این یک امتیاز بزرگی است و لذا پیامبر اکرم (ص) کسانی را به عنوان مسئول انتخاب می کردند که در هنگام تصمیم گیری و مدیریت از آیات قرآن استفاده کنند و روش عملکرد صحیحی داشته باشد. یعنی گویی یک مشاور قرآنی در سینه خود دارند.
نظر شما