به گزارش ایرنا، آنچه از معماری خیابانی اصفهان معاصر باقیمانده است بیشتر به نگارستانی میماند که حالا در پشت انبوهی از تابلوهای تبلیغاتی پنهان شده یا در حال نابودی و ویرانی است. کافی است که برای دیدار این نگارستانهای خیابانی سری به خیابانهای چهارباغ عباسی، چهارباغ پایین، طالقانی، کاشانی و یا عباس آباد اصفهان بزنید؛ نماها و قابهایی بینظیر از کاشیکاریها، گچبریها، آجرکاریها، معقلیها در سردر خانهها، مغازهها، بدنه خیابانها، بالکنها با تصاویر انتزاعی و غیر انتزاعی شما را میخکوب تماشا میکند.
اما بیمهریها و کج سلیقگیها را هم کم نمیبینید؛ آنجا که سردرهای بینظیر آجرکاری و لچکیهای کاشیکاری معرق زیر انبوهی از تابلوهای تبلیغاتی پنهان شده و تنها شمسهها و چندپرها و هندسیها از گوشه و کنار تابلوها و بنرها سرک میکشند!
برجایماندههای معماری خیابانی اصفهان عمری صد ساله و یا بیشتر دارند. زایش خیابانها در اوایل قاجار و پهلوی اول بیشتر نشانگر ورود اتومبیل به زندگی و تبلور شهری شدن گذرها و معابر بود.
در این میان که تجدد کالبد شهر را میشکافت و راه خود را باز میکرد ، بدنه خیابانها با حفظ بدنه بازار، معماری عمارتها و دکانها شکل گرفته و به تدریج نمودهایی از تزئینات بناهای ایرانی در سردرها و ایوانها و بالکنها بروز یافتند. نقش بستن نقش و نگارهای اصیل ایرانی بر معماری نماهای بیرونی بناها، معماری خیابانی معاصر اصفهان است که امروزه با نبود نظام و برنامه مشخص برای نگهداری و نمایش آنها در حال رنگ باختن و نابودی است.
تزئینات معماری خیابانی اصفهان با کاشیکاری و گچبری گاه بزمها و شکارها و گاه باغها و اسطورهها را به نمایش میگذارد؛ نمایشی از پیشینه غنی فرهنگ کهن ایران که در شهرموزه اصفهان پتانسیلی فراموش شده است و گویا مدیران شهری و برنامه ریزان از آن غافل شدهاند.
در گذر از خیابانهایی چون چهارباغ عباسی، عباسآباد، حافظ و طالقانی یا خوش سابق هنوز هم می توان لایههای زیرین معماری خیابانی اصفهان را دید؛ گرچه بسیاری از آنها در همین یکی، دو دهه اخیر از بین رفته اند. گواه این مدعا کتابی است زیر عنوان" از نقش و نگار در ودیوار شکسته" که در آن به معماری خیابانی اصفهان پرداخته شد.
برخی از نماها و سردرهایی که در این کتاب مستندات آن جمعآوری شد اکنون دیگر وجود خارجی ندارند. طرح و تحقیق این کتاب از غلامرضا نصراللهی و محمدعلی صرامی است و گردآوری آن را موزه هنرهای معاصر اصفهان در سال ۸۵ بر عهده داشته است.
روند پرشتاب شناسنامه های معماری خیابانی معاصر اصفهان
روند پرشتاب تخریب شناسنامههای معماری خیابانی معاصر اصفهان در کمتر از دو دهه نشان میدهد در این مورد با تمام گوشزدها غفلت فراوان شده و اگر شرایط به همین شکل پیش برود، این اندک باقیماندههای میراث ارزشمند در سالهای پیشرو با روندی شتابناکتر در هالهای از غفلت، ناآگاهی و بیبرنامگی از بین برود.
در این میان مروری بر برخی از این به تعبیر ما "نگارستانهای خیابانی" خالی از لطف نیست. کافی است به عنوان مثال در چهارباغ عباسی نگاهتان را از لابهلای شاخسار درختان بلند خیابان رو به سوی بالا ببرید تا قابهای هنری شهر را ببینید. در امتداد این خیابان، چهارباغ پایین قرار دارد که اگر در راستای آن به راهتان ادامه بدهید همچنان میتوانید باقیمانده های معماری خیابانی را بر در و دیوار عمارتهای کهن شهر در قاب ایوانهای ستوندار و طاقنماها ببینید.
در سوی دیگر در خیابان عباسآباد، بر روی دیوار قدیمیترین بیمارستان شهر به نام عیسیابنمریم قابی دلنشین مزین به کاشیکاری و آجرکاری با دو ستون پایهسنگی نقش بسته که در واقع یکی از بارزترین و معرفترین باقیماندههای معماری خیابانی اصفهان است؛ نمایشی از دو سرو و باغ ایرانی که همواره در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای داشته است.
نگارهها، گچبریها و کاشیکاریهای باقیمانده از معماری خیابانی اصفهان را در خیابانهای دیگر هم که به طور عمده در نزدیکی قلب توریستی شهر قرار دارند میتوان دید؛ سردرها و ایوانهای گشاده خانههای جلفا و یا لچکیها و پشتبغلهای مزین به کاشی و آجر در خیابان طالقانی، سردر کلیسای لوقا در خیابان عباس آباد و شماری دیگر که در این نگارش و در این مجال نمیگنجد.
معماری خیابانی اکنون اصفهان لجام گسیخته است
به هر روی اما معماری خیابانی اصفهان از گذشته تاکنون دستخوش تغییرات زیادی بوده و گرچه هنوز نمودهایی از فرهنگ اصیل ایرانی بر درودیوار این شهر برجای مانده است اما کارشناسان و فعالان میراثفرهنگی بر این باور هستند که در حالی که میراث معماری خیابانی معاصر در حال نابودی و فراموشی است، معماری خیابانی این روزهای اصفهان لجام گسیخته و از کف رفته است.
از نگاه حسین مسجدی، پژوهشگر میراث فرهنگی، معماری خیابانی معاصر اصفهان یک نمونه خوب برای مطالعه در نظام فکری آن زمان است.
وی گفت: در زمان حاضر همچنین مسالهای تام دارد. ما مدام در حال مقایسه هستیم و نقدهایی هم که پیش میآید حاصل این مقایسه است؛ به این معنا که هم تصویرها و گزارشهایی را از دوره قبلی داریم و هم بختیارانه بعضی از آنها را هنوز در لابهلای خیابانهایی چون طالقانی، شمس آبادی، نشاط، هاتف و حافظ در حال نفس کشیدن و زنده میبینیم که البته متاسفانه به دلیل بیبرنامگی در حال نابودیاند.
وی افزود: با مقایسه معماری خیابانی معاصر با وضعیت اکنون میبینیم حال خیابانهای فعلیمان خیلی خوب نیست. بنابراین نسبت به گذشته حسرت میخوریم؛ دلیل هم این است که هیچ نظام ثابتی وجود ندارد؛ یعنی شهرداری و هر متولی دیگری مثل سازمان نظام مهندسی، استانداری و حتی اداره فرهنگ و ارشاد هیچ برنامهای برای بدنهسازی خیابانها و نظاممند کردن آنها ندارند، در حالی که این، چهره شهر و مهم ترین بخش چهره شهر است. گردشگر خارجی، داخلی و شهروندان هر روز با این چهره شهر مواجه اند و این چهره نماینده ماست.
ضرورت حفظ وضعیت موجود
از نگاه مسجدی این موضوع تنها خاص ایران و اصفهان نیست و در کشورهای دیگر به خصوص کشورهای در حال توسعه این مساله مشهود و ملموس است: ایرانیهایی که به عتبات میروند، معماری خیابانی مکه را با مدینه مقایسه میکنند. مقایسه به بعضیها که چشم نقادانهای در این مساله دارند ثابت میکند که بین مکه و مدینه خیلی فاصله وجود دارد. معلوم است که در معماری خیابانی مدینه یک نظام معقول، منطقی، تصمیمساز و تصمیم گیری وجود دارد که در مکه نیست. در مکه معماری خیابانی لجامگسیخته و از کف رفته است و دیگر حالا جبران آن هم خیلی دشوار است؛ مثل اصفهان که جبران آن خیلی دشوار است گرچه میتوان وضعیت موجود قبلی را حفظ کرد اما به واقع هیچ برنامهای هم برای آن نیست.
وی معتقد است برای معماری خیابانی اصفهان برنامه کلان یا دورنمایی نیست؛ گرچه پیشتر هم نبوده اما دستکم در گذشته خیابانکشیها و شهرسازی تابع نظام فکری حاکم زمان بوده است، معیارهای معقول و منطقی داشتند. تقلیدهای نابخردانه در آن نبود و برگرفته از پیشینه فرهنگی ایرانی بود.
مسجدی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا یادآور شد: شکلگیری معماری خیابانی معاصر اصفهان یکسره تحت تاثیر تصمیمگیریهای حکومتی و شهرداریها و مسئولان شهری نیست و هم وابسته به جریان فکری حاکم در هر دورهای است و هم تابع تصمیمگیریها و تصمیم سازیهای شهری.
این پژوهشگر با گریزی به کتاب "از نقش و نگار در و دیوار شکسته "که در سال ۸۵ به همت موزه هنرهای معاصر اصفهان منتشر و در آن بر معماری خیابانی اصفهان مرور و گذری شد، گفت: نقش و نگار لچکیها و کتیبههای کاشی که هنوز هم تک و توک باقی مانده اند و قسمت کوچکی از آنها را در کتاب" از نقش و نگار در و دیوار شکسته" در قالب عکس نشان دادیم تا حدودی یکدست بود.
مسجدی در خلال گفت و گو با خبرنگار ایرنا این سوال را مطرح کرد که چرا این نقشها یکدست بوده اند؟ یا مگر این موضوع آگاهانه بود؟ و خود در پاسخ ادامه داد: نه؛ همه در خانههایی زندگی میکردند که باغچه و حوض داشت؛ در جویهایشان آب بود؛ سبزینه طبیعی شهریشان درست بود؛ بازار و خیابانهایشان مقیاس و معیار درستی داشت و در نتیجه وقتی به نمای شهریشان فکر میکردند، در عمل این نما تا حدودی یکسان میشد. در واقع این نقش و نگارها در معماری خیابانی نمود کوچکی از همان ایدهآلهایی است که در کاشیکاریها، نقشهای اسلیمی و کتیبههای مساجد، کاخها و کاروانسراها هم میبینید. نقشهایی که یا انتزاعی(خیالی) و یا غیرانتزاعی و با توجه به پیشینههای فرهنگی خودمان بودند.
اشاره وی به یک نظام ناخواسته فرهنگی است که در عمل به الگوهای مشخصتری در نماها و معماری خیابانی منجر شده است؛ گرچه شاید برنامه خاصِ از پیش تعیین شدهای برای طراحی آنها نبوده است. در عین حال مسجدی گریزی به خیابان طالقانی اصفهان یا خوش سابق زد؛ جایی که در زمان پهلوی اول توسط خاندان کازرونیها ساخته شد و برای طراحی آن برنامه ریزی شده بود.
وی افزود: کازرونیها زمینهای بایر را خریداری و شروع به ساخت فضاهای تجاری کردند.
مسجدی افزود: برنامهریز و معماری هم که برای طراحی این خیابان انتخاب شده بود با الگو بودند و این الگوها در جاهای دیگر هم تقلید میشد. این اما یک تقلید صرف نبود بلکه برخواسته از نظام فرهنگی و زیباییشناسی و نظام استاتیک( ایستایی) ما بود؛ نظام استاتیک یا نظام جمال شناسانهای که بخشی از آن در ناخودآگاه ما بوده و هست.
این کنشگر میراث فرهنگی از آنچه که امروز در طراحی و تصمیمگیریها برای معماری خیابانی و شهری اصفهان رخ داد انتقاد کرد و آنها را تصویری از عامیانه بودن تصمیمگیریها در پشت و پسله تصویرسازی ها تعبیر کرد، وی ادامه داد: بزرگترین متولی زیبایی و جمال شهری، سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان است؛ نمی خواهم یکسره فعالیتهای این سازمان را مخدوش کنم ولی در گریزی به برخی اقدامات این نهاد، مانند گذاشتن حجمهای غولپیکری از گلدانها به عنوان نماد صنایع دستی اصفهان در برخی خیابانها از جمله چهارباغ پایین نشان میدهد که تا چه اندازه این تصویرسازیها عامیانه است.
وی افزود: شما از استادکارها بپرسید که آیا این حجمهای غولپیکر از گلدانها زیبا هستند یا مقیاس درستی دارند؟! از مردم عادی فرهیخته بپرسید که این حجمها چه زیبایی و جمالی در شهر دارد؟! جز اینکه آلودگی تصویری ایجاد می کند، حاصلاش چیست؟! وقتی چنین طرحهایی در شهری مثل اصفهان که پر از خانوادههای هنرمند در رشتههای مختلف است باعث نارضایتی میشود.
مسجدی همچنین به نورپردازیهای خیابانی که چند سالی است به تعبیر وی به جان خیابانهای اصفهان افتاده است اشاره کرد؛ مانند آنچه در خیابان فیض اصفهان در نزدیکی پل خواجو، به یکباره خیابان به رنگ سرخ یا آبی درمیآید؛ نورپردازیهای عجیب و غریبی که با نام زیباسازی بیشتر بیننده را به یاد فیلمهای ژانر تریلر(دلهرهآور) می اندازد.
از این گذشته اما مسجدی در خصوص معماری خیابانی معاصر اصفهان حفظ وضعیت موجود را یکی از مهمترین، سادهترین و کمهزینهترین تصمیمهایی دانست که در مراکز تصمیمگیری معماری خیابانی میتوان اتخاذ کرد: این موضوعی نیست که نیاز به شورا و سلسه بحثهای مختلف داشته باشد. همه ما اعتقاد داریم که کتیبه کاشیکاری خیابان عباسآباد، نبش خیابان شمس آبادی بسیار زیباست. بسیاری از این معماریها حکومتی نبوده و مردمی بودهاند؛ مثل سقاخانه ابتدای خیابان شریف واقفی.
وی ادامه داد: همین سقاخانهها که بسیاری از آنها نابخردانه و یک مرتبه در نوسازیها،خیابانکشیها و عریض کردن جادهها خراب شدند، وقف بودند. اگر هم چیزی از آنها باقی مانده، حاصل کوششهای مردم است و هیچ تصمیم دولتی پشت آن نمیبینید.
مسجدی معتقد است که حفظ این نماهای خیابانی کار پیچیدهای نیست و تنها یک تشویق ساده میخواهد، وی اضافه کرد: هر روز کاشیهای این نماهای خیابانی میریزد، میبرند، میدزدند، خراب میکنند و جای آن سیمان میزنند، فلکسیهای تیره یا شیشههای سیاه میزنند؛ نماهایی که در معماری این ادوار بیسابقه است. اما آنچه از معماری خیابانی معاصر اصفهان برجا مانده، خردمندانه و ساده بدون هزینه گزاف قابل احیا و رشد است.
مسجدی تاکید کرد: یک پیشنهاد این است که مسئولان تصمیمگیر شهری جز و کل، مشاورههای درست داشته باشند. اتاق فکر یکی، دو دهه است که مد شده است و در بحثهای فرهنگی رویکردهای شورایی وجود دارد ولی به نظر میرسد بیشتر این شوراها تشریفاتی باشند.
وی در ادامه افزود: شهردارهای مناطق در کنار انواع کارهای شورایی و مشورتی که دارند باید حداقل شورایی از فرهیختگان منطقه شان داشته باشند و در بعضی مناطق که در بافت تاریخی هستند باید شورای فرهیختگان شهری داشته باشند. بعضی مناطق هم که در بافت تاریخی نیستند و احداث جدید هستند باید شورایی از فرهیختگان واقعی که عرق مسائل فرهنگی را دارند داشته باشند یا به صورت فردی از آنها مشورت بخواهند و بینند که باید برای نظاممند کردن معماری خیابانی چه کاری می توان کرد. کارهای زیادی میتوان کرد که یکی حفظ معماری خیابانی معاصر است.
مسجدی با نگاهی به آنچه بر سر معماری خیابانی معاصر خیابانهایی مثل طالقانی و حافظ آمده و بسیاری از نمای سردرها پشت تابلوها و فلکسیهای تبلیغاتی پوشانده شد، گفت: کاسبها اگر تشویق بشوند دیگر شاهد کشیده شدن فلکسیهای سرخ و زرد پفک نمکی یا کفش فلان کارخانه روی کاشیکاریها و آجرکاریها نخواهیم بود؛ کاشیکاریهایی که در زمان حاضر برای اجرای هرکدام از این لچکیها، هزینه گزافی دارد و کاشی معرق ۱۰ یا بیست برابر گزافتر از کاشیکاری هفت رنگ است؛ آجربریها، گچ بریها و لایهکاریهای بسیار حرفه ای و دقیق و کتیبههای بسیار حرفهای که بیشتر آنها تاریخ این شهر است و باید حفظ شوند.
وی بر این باور است که در حفظ آنچه از معماری خیابانی معاصر اصفهان باقی مانده است و سرمایههای اصفهان به شمار میآیند، تمام نهادها میتوانند موثر باشند و در عین حال به یادداشتاش در کتاب " از نقش و نگار در و دیوار شکسته" اشاره کرد و گفت: سالها پیش در همین کتاب نوشتم که در فقه ما به کسی که مال خودش را به راحتی ضایع میکند و از دست میدهد سفیه میگویند. ما به راحتی سرمایههای خودمان را از دست میدهیم و بعد مینشینیم و حسرتاش را میخوریم.
مسجدی به ایرنا گفت که شهرداری در این ماجرا تنها نیست اما این نهاد میتواند کارهای زیادی انجام دهد. این پژوهشگر در گفت و گو با ایرنا بر لزوم و اهمیت شناخت و معرفت از میراث فرهنگی اصفهان در روند و خلال تصمیمگیریها تاکید کرد و افزود: برخی از نهادهای تاثیرگذار هم از نظر بودجه و هم از نظر تصمیمگیری ضعیف شدهاند و بیشتر مدیران نهادهایی هم مثل ارشاد در سالهای اخیر غیر اصفهانی بودهاند و اصفهان را نمی شناختند. در شهری مثل اصفهان باید تصمیمگیری معطوف به شناخت و معرفت باشد؛ بخشی از این شناخت و معرفت شخصی و بخشی از آن شورایی است.
محمود درویش معمار و از کوشندگان میراث فرهنگی اصفهان معتقد است که باید دید آیا راجع به داشتههایمان شناخت داریم؟! ارزش آنها را درک کردهایم؟ و در پاسخ پرسشهای خود در همان ابتدای گفت و گو بر این باور است که درک درستی از داشتههایمان نداریم که اگر داشتیم بهتر از این عمل کرده بودیم. درویش بر شناخت همین باقی ماندههای کمترینی هم که هست امید چندانی ندارد.
معماری خیابانی معاصر اصفهان واجد ارزش است
وی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: چند سال پیش محمدعلی صرامی در کتاب " از نقش و نگار در ودیوار شکسته " این تلنگر را زد که معماری خیابانی معاصر اصفهان واجد ارزش است و میتواند در حفظ هویت شهر موثر واقع شود اما بعد از آن هیچگونه حرکتی و اقدامی برای حفظ این داشتهها در شهرداری دیده نشد.
این معمار در ادامه یادآور شد: بسیاری از پلاکهایی که خراب و بازسازی میکنند حداقل کوششی در حفظ سردر آن هم نمیشود. معماری خیابانی معاصر خیابانهایی چون چهارباغ، طالقانی، حافظ و بسیاری دیگر از خیابان های اصفهان حائز باقیماندههای ساختمانهای ارزشمندی هستند که دیگر چیزی از آنها باقی نمانده است.
وی شوربختانه امیدی به شناخت و حفظ معماری خیابانی معاصر اصفهان ندارد اما با این وجود بر این باور است که نگهداری و حفظ آنها به عنوان هویت شهری جزو واجبات است که باید مورد توجه دستاندکاران مرتبط باشد.
درویش افزود: در این رابطه شهرداری و میراث فرهنگی باید مسئولیت قبول کنند، وقتی پروانه مرمت، تخریب یا بازسازی میدهند؛ حفظ معماری خیابانی معاصر کمترین چیزی است که باید به آن توجه بشود. در مورد چهارباغ و خیابان طالقانی که عقبنشینی ندارند، یکی از اصلیترین کارها حفظ پوسته خارجی این خیابانهاست، اگر هم میخواهند پشت بدنههای این خیابان ها را بازسازی کنند باید این پوستهها را حفظ کنند، در تمام کشورهای اروپایی مثل ایتالیا و فرانسه، حداقل پوسته خارجی ساختمانها را حفظ میکنند و در درون و لایههای پشتی میتوانند تغییرات بدهند.
پنهان شدن معماری خیابانی معاصر پشت تابلوهای تبلیغاتی
آنچه اکنون با گذری در خیابانهای طالقانی، حافظ و نشاط و سایر خیابانها مشهود است این است که معماری خیابانی معاصر اصفهان پشت یکسری تابلوهای تبلیغاتی پنهان شده است. درویش دراینباره به ایرنا گفت: مسئله تابلوهای تبلیغاتی درد بیدرمان خیابانهای تاریخی اصفهان است. معلوم نیست چه شهوتی پشت این تابلوها هست که تا این اندازه در کشور ما علاقمند به تابلوهای تبلیغاتی هستند؟! به عنوان مثال بانک صادرات میدان انقلاب که ساختمان فاخر معاصر است، توسط چندین تابلوی تبلیغ این بانک پوشانده شده! کجای دنیا چنین کاری را میکنند که ما دومین آن هستیم! یک تابلو در بالا، یکی در پایین، یکی بر روی پشت بام. این حرص و شهوت داشتن تابلوی تبلیغاتی درد بیدرمانی است که معماری خیابانی معاصر اصفهان را درگیر کرده است و کسبه هم به تبع نهادهای دولتی انواع و اقسام تابلوهای عظیم نئون و رنگی میزنند.
به تعبیر درویش به گفته و به تصویب و قانون و نوشتن آیین نامه که باشد باید گفت بسیار دست و دل باز هستیم و انجام هم میدهیم ولی وقتی به مرحله عمل میرسد متاسفانه درست عکس آن را در خیاباها مشاهده می کنیم، وی گفت: در خیابان طالقانی و چهارباغ به خوبی این پدیده مشهود است. سالها پیش توسط سازمان زیباسازی شهرداری برای سامان دادن و پاکسازی این خیابانها طرحی برای استاندارد سازی تابلوهای تبلیغاتی تعریف شد که لازم الاجرا بود اما متاسفانه اکنون هیچ کدام از آنها اجرا نمیشود.
این معمار در ادامه گفت و گو با ایرنا خاطرنشان کرد: خاطرات ما از شهرها، فضاهای بیرونی و نماهای خارجی کوچهها، خیابانها، میدانها سردرهای خانههای مسکونی در بافتهای قدیمی و البته دانه های شاخص شهری میادین، مساجد، منارها و حتی درختانی است که تفاوتهای ظاهری را در بین شهر بوجود میآورد. بنابراین در شهرهای تاریخی و یا محلهها این عناصر شناسنامه آنهاست و لزوم حفظ آنها برای مسئولان شهری امری واجب است.
درویش گفت: متاسفانه در دهههای گذشته با استناد به طرحهای جامع و تفضیلی شهرها و تعریضهای عجولانه و نسنجیده، همچنین عقبنشینیهای محوری بدون هیچگونه ارزشگذاری بر بدنهها، این نماها در معرض نابودی قرار گرفته است. امروز با وجود تعداد زیادی دانش آموختگان رشتههای هنری و دسترسی به منابع و تجربههای جهانی حفظ این عناصر معماری بیش از پیش لازم الاجراست.
به واقع معماری خیابانی معاصر اصفهان از نبود برنامه ای برای نگهداری، حفظ و نمایش هرچه بیشتر در شهرموزه ای چون اصفهان رنجور و فرسوده شده است و این در حالی است که مدیران و برنامهریزان شهری می توانستند و همچنان میتوانند از این پتانسیل بهره بهتری برای شهری که به شکلی گل سرسبد شهرهای توریستی ایران است ببرند.
پیگیریهای خبرنگار ایرنا برای گفت و گو با معاونت شهرسازی و معماری شهرداری اصفهان درباره آنچه برنامه آنها برای حفظ و نمایش بیشتر معماری خیابانی معاصر و همچنین نظاممند کردن معماری اکنون اصفهان است بینتیجه ماند.
استان اصفهان به عنوان قطب گردشگری کشور دارای ۱۰۷ شهر و یکهزار و ۹۳۴ روستاست؛ بیش از ۲۲ هزار بنا و اثر تاریخی در این استان شناسایی شده و یکهزار و ۸۵۰ مورد آن به ثبت ملی و چهار اثر آن به نام های میدان امام (نقش جهان)، کاخ چهلستون، باغ فین کاشان و مسجد جامع به ثبت جهانی رسیده است.
نظر شما