«... نراقی دریایی مواج، بحری متلاطم، استادی ماهر، استوانه اکابر، ادیبی شاعر و فقیهی برازنده، از بزرگان دین و عظمای مجتهدین بهشمار میآمد. از دانش پر و از کودکی صدفی مملو از در بود. نراقی مجتهدی جامع بود و از اکثر علوم، بویژه اصول، فقه، ریاضی و نجوم بهره کامل و کافی داشت». این اوصاف را علامه سید محمد باقر خوانساری فقیه و مورخ در کتاب روضات الجنّات درباره ملا احمد نراقی دانشمند و مجتهد شیعه نگاشته است.
ملا احمد در ۱۱۸۵ قمری مطابق با ۱۱۵۰ خورشیدی در نراق به دنیا آمد. او دوران نوجوانی را در کاشان در محضر پدرش به تحصیل مقدمات و سطح گذراند و به سرعت مدارج علمی را طی و خود شروع به تدریس معالم و مطول کرد. او در ۱۲۰۵ قمری همراه پدر به عتبات عالیات مشرف شد و از محضر اساتید آنجا بهره برد و پس از کسب درجه اجتهاد به تدریس، بحث، تألیف و تصنیف پرداخت.
ملا احمد پس از وفات پدرش در ۱۲۰۹ قمری به ناچار به کاشان برگشت و به جای وی مرجعیت عامه به او منتقل شد و مورد توجه عموم مردم قرار گرفت به صورتی که او را رییس علی الاطلاق میگفتند.
نراقی در عهد قاجاریه و در دوران پادشاهی فتحعلی شاه قاجار میزیست، دورانی که روسها قسمتی از نواحی شمالی ایران را اشغال کرده و به بدترین وضع با اهالی آنجا رفتار میکردند. مؤلف کتاب «تاریخ سیاسی و دیپلماسی» در این زمینه مینویسد: اجحافات و رفتار بیرویه مأمورین دولت روس که باعث تنفّر مردم در ایالات متصرفه گردیده و افکار مردم به حد اعلا بر ضد روسیه تهییج شده بود. ملت و روحانیون و اغلب زمامداران تقاضای اعلان جنگ بر ضد دولت روسیه داشتند. در تاریخ ۵ ذیحجه ۱۲۴۱ (۱۱ ژوئیه ۱۸۲۹) آقا سید محمد مجتهد به همراهی ۱۰۰ تن از روحانیون وارد سلطانیه شد. دسته دیگری از اهالی به سرپرستی ملا احمد نراقی نزد فتحعلیشاه آمده و به تظاهرات پرداختند و نتیجه این شد که در اثر حمله نیروهای ایران به قوای روس که از ذیحجه ۱۲۴۱ تا آخر محرم ۱۲۴۲ انجام گرفت، تمام نواحی که مطابق «معاهده گلستان» تسلیم روسها شده بود از جانب قُوای ایران اشغال شد.
ملا احمد نراقی در میان علمای سده های اخیر از جایگاه خاصی برخوردار است. وی در علوم مختلف اسلامی نظیر علم فقه، اصول فقه، حدیث، رجال، درایه، ریاضیات، نجوم، حکمت، کلام، اخلاق و ادبیات و شعر سرآمد علمای زمان خود بود. از وی تألیفات متعددی به جای مانده است. معراج السعاده، کتابی به زبان فارسی در اخلاق اسلامی از مشهورترین آثار او بهشمار میرود. نراقی کتابی نیز به صورت کشکول بخصوص در علوم غریبه به نام الخزائن نوشته که با تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری و حسن زاده آملی چاپ شده است.
وی تسلط کامل به زبان عربی، عبری و لاتین داشت و تسلط او بر علوم مختلف باعث شد که کتابهای متنوعی تألیف کند. کتاب سیف الأمة و برهان الملة که در رد شبهات کشیش انگلیسی هانری مارتین نوشته شده است، نشان از تسلط وی بر مذهب مسیحیت و حساسیت وی در پاسخگویی به افکار انحرافی دارد.
نراقی از روحی لطیف و ذوقی سرشار برخوردار بود و اشعار عرفانی و اخلاقی بسیاری سروده که مضامین توحیدی بسیار دارد و ۲ دیوان به نام او جمع آوری شده است. در بخشی از دیوان ملا احمد نراقی می خوانیم:
دلا یکدم از خواب بیدار شو
وزین مستی طبع هشیار شو
چرا ماندهای دور از اصل خویش
چرا نیستی طالب وصل خویش
چرا آخر ای مرغ قدس نفس
همی کردهای خوب خاکی قفس
چه شد گر، دو روزی تو ای بینوا
ز یاران و احباب گشتی جدا
غریب از دیار حقیقت شدی
گرفتار دام طبیعت شدی
به قید طبیعت شدی پای بست
فراموش کردی تو، عهد الست
بر افشان تو ای مرغ قدس مکان
پر و بال ز آمیزش خاکیان
بخود دربی از این قفس برگشا
سه صمق سماواتیان پر گشا
او سرانجام در ۲۳ ربیعالثانی ۱۲۴۵ قمری مصادف با ۳۰ مهر ۱۲۰۸ خورشیدی در اثر وبایی که نراق و کاشان و اطراف آن را فرا گرفته بود، چشم از جهان فرو بست. پیکر او را به نجف اشرف منتقل و به خاک سپرده شد.
ملا احمد نراقی و نظریه ولایت فقیه
از مسایل مهمی که ملا احمد نراقی را از دیگر فقیهان متمایز می سازد، بحث مبسوط و شفاف وی پیرامون «ولایت همه جانبه فقیه» جامع الشرایط است که او این موضوع سرنوشت ساز را برای نخستین بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده ۵۴ از کتاب «عوائد الایام» خویش مطرح کرده است. البته این هرگز بدان معنا نیست که این بحث در آثار فقیهان پیشین عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد، بلکه برخلاف این توهم باطل، این بحث همواره در کتاب های فقهی شیعه و در محافل علمی حوزه ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقی به این نکته توجه داشته و در آغاز این بحث چنین می نویسد: «... به تحقیق، من فقها و نویسندگان کتب فقهی را دیدم که در زمان غیبت، بسیاری از اموری را به حاکم وقت ارجاع می دهند و ولایت او را در اکثر کارها امضا می کنند. اما در این خصوص هیچ دلیلی ارایه نمی دهند، اگر هم بعضی دلیل آوردند، دلیلشان ناتمام می باشد. از طرفی با این که این مسأله خیلی مهم و سرنوشت ساز است، ولی متأسفانه منقح نشده است.»
بنابر این هنر ملا احمد نراقی در این بود که با تیزبینی و شجاعت کم نظیر و با یک بینش نوین حکومتی، وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و این موضوع ریشه دار و اصیل را از پراکندگی رهانید و بدان انسجام، استحکام و پویایی بخشید. او با تلاش فقیهانه، مقوله «ولایت فقیه» را از لابه لای متون فقهی، اصولی و کلامی استنباط کرد و بیرون کشید و آن را برای نخستین بار به شکل یک اصل، مبنا، پایه و قاعده درآورد و به جامعه اسلامی تحویل داد. فاضل نراقی در این باب با استناد به نوزده روایت از امامان معصوم (ع) به تحلیل عقلی این احادیث می پردازد و می نویسد: « ... براستی از مسایل آشکاری که هر عامی و عالمی آن را می فهمد و به آن حکم می کند، این است که: هرگاه پیامبری، هنگام سفر یا مرگ بگوید: فلانی وارث من، مانند من، در جای و مقام من است، جانشین، امین و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکمیت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنید، گردش امور و قانونگذاری به دست اوست و او سرپرست رعیت من می باشد، هر ولایتی که در اداره امور مردم بر پیامبر بود، برای او نیز هست. به طوری که هیچ شخصی در کلام پیامبر شک نمی کند و این مطلب از آن گفتار، فوری به ذهن تبادر می کند...»
آن گاه در بخش دیگر از این بحث این گونه به ولایت مطلقه فقیه اشاره می کند: هر امری که پیامبر(ص) در آن ولایت دارند از این جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامی بودند، امروز در زمان غیبت تمام آن ولایت با همه ابعادش به مجتهد و حاکم جامع الشرایط انتقال می یابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اینان بر دوش گرفته اند.
منابع:
نراقی، معراج السعاده، ۱۳۷۷ش.
نراقی، مستند الشیعه، ۱۴۱۵ق.
مدرس، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۶.
کتاب شناخت آثار فاضلین نراقی.
ویژهنامه کنگره فاضلین نراقی، ش ۴.
روضات الجنات، محمدباقر موسوی، ج ۱.
اندیشه های سیاسی محقق نراقی، محمد صادق مزینانی.
نراقی، معراج السعادة، ص۱۹، به نقل از دیپلماسی ایران.
حسینی، سید ابراهیم (زمستان ۱۳۸۷). «سیاسی اجتماعی: محدوده اختیارات رهبری و حاکم اسلامی در عصر غیبت». مکاتبه و اندیشه. پایگاه مجلات تخصصی نور (۳۲): ۱۱۹.
نظر شما