۱۰ روز تا سیزدهم آبانماه و موعد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا زمان باقی است؛ انتخاباتی که نتیجه آن میتواند معادلات و مناسبات کاخ سفید را با جهان دستخوش تغییر و تحول کند. یکی از مسائلی که این روزها محافل علمی و رسانهای ایران را به خود درگیر کرده، مناسبات تهران و واشنگتن در دولت آینده آمریکا است که با دو سناریوی مشخص یعنی انتخاب مجدد «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری مستقر و در مقابل، سناریوی دوم یعنی تکیه «جو بایدن» رقیب دموکرات بر کرسی ریاست جمهوری قابل ارزیابی است.
اداره کل پژوهش و بررسی های خبری ایرنا با توجه به اهمیت این موضوع میزگردی با عنوان «واکاوی انتخابات آمریکا و پیامدهای آن بر جهان و ایران» با حضور «فواد ایزدی» استادیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و «دیاکو حسینی» تحلیلگر ارشد مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری برگزار کرد که مشروح آن در ادامه می آید.
ایرنا: چرا انتخابات آمریکا برای ایران رخدادی مهم است؟
ایزدی: انتخابات آمریکا به چند دلیل برای ایران رخدادی مهم محسوب می شود. نخست اینکه از کودتای ۲۸ مرداد تاکنون، آمریکا در امور داخلی ایران دخالت های بسیاری داشته است. این کشور حتی در زمان آزادی جاسوسان آمریکایی تعهد داد تا در امور داخلی ایران دخالت نکند؛ تعهدی که پایدار نبود و مجددا تکرار شد. دخالت آمریکا طی دهه های گذشته در امور داخلی کشور ما به صورت بسیار گسترده ادامه داشته است. سیاستمداران این کشور تلاش دارند، با اعمال تحریمهای گوناگون در امور داخلی ایران دخالت کنند. اکنون نیز از این تحریم ها با نام «فشار حداکثری» یاد میکنند. با وجود اینکه توجه به انتخابات آمریکا برای ایران از اهمیت بالایی برخوردار است اما بیش از حد بزرگ جلوه دادن نتیجه آن به مصلحت منافع ملی کشور نیست.
دلیل دوم اینکه آمریکاییها در زمینه مردمسالاری مدعی فقدان آن در جمهوری اسلامی ایران هستند. واشنگتن سالها در زمینه این که ایران کشوری مردمسالار نیست، تبلیغات گستردهای را انجام داده است. بنابراین مطالعه چگونگی انجام انتخابات در ایالات متحده آمریکا می تواند تصویر واضح تری از میزان مردمسالاری در این کشور به دست دهد.
ایرنا: سازوکار انتخابات در آمریکا چگونه است و رای الکترال چیست؟
ایزدی: یکی از سازوکارهای انتخابات آمریکا این است که اگر در ۱۳ آبان (سوم نوامبر) انتخابات ریاست جمهوری برگزار نشود، مشکلات قانون اساسی که در ایران وجود دارد، پیش نخواهد آمد. به عبارت دیگر قانون اساسی آمریکا با ایران متفاوت است. در ایران انتخابات در روز مقرر و با رای مستقیم مردم صورت می پذیرد و نامزدی که بیشترین رای را از مردم کسب کند، به سمت ریاست جمهوری خواهد رسید. رای گیری مردمی اما بخشی از قانون اساسی آمریکا نیست. در این کشور ایالتها از اواسط دسامبر یا یک ماه و نیم بعد از انتخابات اسامی ۵۳۸ نفری را که قرار است، رئیس جمهوری آمریکا را انتخاب کنند، اعلام و رای آنان ثبت می شود. در حقیقت ۵۳۵ تن از آنان اعضای کنگره هستند و سه رای نیز مربوط به شهر واشنگتن است. موقعیت جغرافیایی این شهر به گونه ای است که در هیچ یک از ایالت های آمریکا قرار ندارد. از این رو، در سنای آمریکا و مجلس نمایندگان آمریکا نماینده ای از طرف شهروندان واشنگتن حضور ندارد؛ امری که موجب شده است تا مردم واشنگتن در انتخابات از سه رای الکترال برخوردار شوند. بنابراین رئیس جمهوری را این افراد در اواسط ماه دسامبر انتخاب خواهند کرد. قوهی مقننه ایالتها، اسامی افرادی را که از طرف آنان برای انتخاب رئیس جمهوری برگزیده شده اند اعلام میکند. در دهه های گذشته ایالت ها تصمیم گرفتند برای اینکه رنگ و بوی دموکراتیکتری به انتخابات داده شود، افرادی را که قرار است برای انتخابات حق رای داشته باشند، با تصمیم و رای مردمی انتخاب کنند. به این معنی که اگر در ایالتی نامزد دموکرات رای آورد، افراد معرفی شده از طرف آنان دموکرات باشد و برعکس.
حال سوال اینجا است که اگر انتخابات آمریکا از عقبه ای مردمی برخوردار است، چرا با وجود اینکه «هیلاری کلینتون» در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی، حدود سه میلیون رای از «دونالد ترامپ» بیشتر داشت، اما ترامپ برنده انتخابات شد؟
این موضوع به سیستم الکترال باز می گردد. زمانی که اکثریت رای ایالتی گرفته می شود، فرقی ندارد، آراء ارائه شده چه میزان از ۱+۵۰ بیشتر باشد؛ چون آراء بالاتر از این، اضافی محسوب شده و هیچ تاثیری در انتخابات ندارد. اتفاقی که برای کلینتون افتاد نیز همین بود. وی در کالیفرنیا، نیویورک و نیوجرسی آرای اضافه داشت. ترامپ اما با وجود اینکه آرای شهر های ذکر شده را از دست داده بود؛ در ایالت هایی که آراء آنها را به اصطلاح خاکستری مینامند، توانست رای مورد نیاز خود را کسب کرده و پیروز انتخابات شود.
در دهه های گذشته آرا کاندیدهای انتخاباتی به یکدیگر نزدیک بوده است. امری که باعث میشد تا ایالتهای با آرای خاکستری، نقشی تعیین کننده در انتخابات داشته باشند. در انتخابات آینده نیز اگر آرای ایالت های با آرای خاکستری به نفع جو بایدن باشد، وی رئیس جمهور خواهد شد. همانگونه که در انتخابات پیشین ایالتهایی همچون فلوریدا، پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین که ایالت های بینابینی محسوب میشوند، با نتیجه ای بسیار نزدیک به ترامپ رای دادند. دونالد ترامپ در مجموع از سه ایالت یاد شده ۷۸ هزار رای بیشتر از کلینتون کسب کرده بود. این ۷۸ هزار رای بیش از سه میلیون رای کلینتون توانست تاثیرگذار باشد.
ایزدی: اگر ترامپ بازنده انتخابات و فاصله شکست او از بایدن نزدیک باشد، وی تقلب در انتخابات را بهانهای برای دعوا قرار خواهد داد. او به این روش می تواند مسیر خود را برای اینکه قانونا در کاخ سفید باقی بماند، باز کند.
در حال حاضر، جو بایدن در نظرسنجی ها صورت گرفته حدوداً ۱۰ درصد از ترامپ جلوتر است. در ایالت های خاکستری نیز موقعیت بایدن بهتر به نظر میرسد. در ایالت های مانند فلوریدا و آیووا آرا نزدیک است اما در ایالت های دیگری همچون میشیگان و پنسیلوانیا فاصله قابل توجهی به نفع بایدن مشاهده می شود. بر پایه نظرسنجیها به نظر می رسد اگر امروز شاهد برگزاری انتخابات باشیم، بایدن پیروز انتخابات خواهد بود. دونالد ترامپ اما برای انتخابات پیش رو برنامهریزیهایی دارد. راهکار رئیس جمهوری فعلی آمریکا در صورت شکست در انتخابات دعوا خواهد بود. امکان دارد وی تقلب در انتخابات را یکی از دست آویزهای خود قرار دهد. البته باید به این نکته توجه داشت که هنوز چند روزی به انتخابات باقی مانده و تا این مدت آمارها نیز در حال تغییر خواهد بود. به این ترتیب احتمال دارد ترامپ پیروز انتخابات باشد.
اگر ترامپ بازنده انتخابات و فاصله شکست او از بایدن نزدیک باشد، وی تقلب در انتخابات را بهانهای برای دعوا قرار خواهد داد. او به این روش می تواند مسیر خود را برای اینکه قانونا در کاخ سفید باقی بماند، باز کند. برای باقی ماندن ترامپ در کاخ سفید سه دلیل وجود خواهد داشت؛
نخست این که دادگاه عالی ۵ به ۳ به نفع جمهوریخواهان است که از این پنج تن، دو تن از آنها شخصا از طرف ترامپ به این سمت منصوب شده اند. در حال حاضر جمهوریخواهان به دنبال آن هستند که «ایمی برت» را جایگزین «روث گینزبرگ» قاضی ارشد لیبرال دیوان عالی آمریکا کنند. به این ترتیب تعداد قاضیان جمهوری خواه این دادگاه ۶ تن خواهد شد. با وجود اینکه قضات یادشده باید بر اساس قانون رای دهند اما در عمل به نفع حزب خود قضاوت خواهند کرد؛ امری که به نفع ترامپ خواهد بود. همان گونه که پیشتر نیز دادگاه عالی ۵ به ۴ به نفع بوش پسر بود. به این ترتیب در کارزار انتخاباتی، جمهوریخواهان کاملا حزبی و به نفع بوش پسر رای دادند و بوش از الگور پیشی گرفته و پیروز انتخابات شد. بنابراین اگر دعوایی در انتخابات پیش رو اتفاق افتد، این موضوع به دادگاه عالی ارجاع داده خواهد شد. این دادگاه یا میتواند پرونده را پذیرفته و آن را بررسی کند، یا اینکه به نفع ترامپ رای دهد.
دلیل دوم اینکه از ۹ ایالت خاکستری یاد شده، قوه مقننه هشت ایالت در دست جمهوریخواهان است. همانطور که گفته شد، در خصوص رای الکترال، قوه مقننه ایالتی نامه حق رای افراد واجد شرایط را صادر میکند. بنابراین اگر دعوایی رخ دهد، هشت ایالت جمهوری خواه میتوانند، نام افراد حزب خود را برای تایید ادعای ترامپ ارائه دهند. متاسفانه یکی از مشکلات سیستم انتخاباتی آمریکا، عدم حضور گروه نظارتی همچون شورای نگهبان بر این رقابت ها است. در این کشور، همه افراد درگیر در انتخابات، عقبه ای حزبی دارند. به این معنی که افراد بی طرف برای نظارت بر انتخابات وجود ندارد. بر این اساس، افراد در زمانی که ابهامی وجود داشته باشد، به سمت عملکرد حزبی گام بر میدارند.
بر اساس قانون اساسی آمریکا، در تاریخ ۲۰ ژانویه رئیس جمهوری انتخاب شده باید در کاخ سفید حضور پیدا کند. بنابراین در صورت اعلام دعوای ترامپ، قوهمقننه ایالتی دو راهکار پیش رو دارد: اینکه یا افراد خود را اعلام می کند یا نام هیچکس را ارائه نمی دهد. اگر آراء نزدیک به هم باشد و این ایالت ها افراد خود را معرفی کنند، ترامپ مجددا رئیس جمهور خواهد شد.
همان طور که گفته شد در مجموع، ۵۳۸ رای وجود دارد. بنابراین هر کدام از رقیبان که به ۲۷۰ رای الکترال برسد پیروز انتخابات است. در زمان دعوا، اگر هشت ایالت جمهوریخواه افراد خود را معرفی نکند، ممکن است هیچ کدام از این دو نامزد انتخاباتی به ۲۷۰ رای دست نیابند؛ در این صورت طبق قانون اساسی آمریکا، مجلس نمایندگان رئیس جمهوری را انتخاب میکند. به این ترتیب هر ایالت یک رای خواهد داشت. اگر تعداد نمایندگان جمهوری خواه ایالتی بیشتر باشد، رای آن ایالت جمهوری خواه است و برعکس. در حال حاضر از ۵۰ ایالت در مجلس نمایندگان ۲۶ ایالت اکثریت نماینده جمهوری خواه هستند و ترامپ برای دستیابی به قدرت به همین تعداد رای نیاز دارد. به این ترتیب این مسیر سومی است که ترامپ قانونا و بدون تقلب می تواند با وجود اینکه در انتخابات شکست خورده باشد، در مسند ریاست جمهوری آمریکا باقی بماند.
موضوع دیگری که ترامپ ادعای تقلب در آن را دارد، آراء پستی است. در آمریکا هر فرد باید تنها در شهر خود رای دهد. حال اگر فردی در زمان انتخابات در شهر خود حضور نداشته باشد، می تواند پیش از آن درخواست برگه رای کرده و نامزد خود را تعیین و برگ رای را پست کند. موضوع مورد بحث ترامپ این است که اکنون در ایالت هایی که تحت کنترل دموکرات ها است، برای همه افراد حتی آنهایی که درخواست رای پستی نکردند، به بهانه کرونا برگ رای ارسال می شود. بنابراین دعوا بر سر ارسال برگههای رای فلهای است. ترامپ معتقد است، برگه رای حتی به آدرس افرادی که فوت شدهاند نیز ارسال شده و امکان دارد، شخص دیگری بهجای آنان رای دهد. بر پایه اطلاعات تاکنون حدود ۴۳ میلیون برگه رای پستشده و این تعداد تا روز انتخابات به ۸۰ میلیون برگه خواهد رسید؛ موضوعی که به محلی برای دعوا تبدیل شده است.
به طور کلی می توان گفت، در سیستم انتخاباتی آمریکا نشانههایی از مردمسالاری وجود دارد اما این نشانه ها از عمق کافی برخوردار نیست. ریاست جمهوری آمریکا با رای مستقیم مردم انتخاب نمی شود؛ بنابراین می توان در انتخابات دست برد. همچنین نهادی بیطرف برای نظارت بر انتخابات وجود ندارد. قانون اساسی آمریکا را یک درصدی هایی به تصویب رساندند که همیشه ترس از عموم مردم در آنها وجود داشته است. به همین دلیل به طور مستقیم همه جامعه را درگیر مسائلی همچون انتخابات نمی کنند؛ موضوعی که باعث می شود، هر بار یک سوم از سنای آمریکا به رای گیری گذاشته می شود تا اگر موجی رئیس جمهور را برکنار کرد ، سنا بتواند از منافع یک درصدی ها دفاع کند.
حسینی: اگر موقعیت به گونهای پیش رود که مجلس نمایندگان رئیسجمهوری را انتخاب کند، شاید برخی از جمهوریخواهان به این نتیجه برسند تصمیم اشتباه آنان ممکن است خطری برای دموکراسی و بقای آمریکا به وجود آورد. از دید آنان شاید این موضوع زمینه را برای نوعی جنگ داخلی فراهم کند و به این ترتیب در لحظه آخر از ترامپ حمایت نکنند.
ایرنا: دست ترامپ برای برهم زدن نتیجه انتخابات تا چه اندازه باز است؟
حسینی: باید به یاد داشت، این نخستین بار نیست که در کارزارهای انتخاباتی آمریکا دعواهای انتخاباتی رخ می دهد. در ۱۸۷۶ میلادی نیز این اتفاق میان «رادرفورد بیرچارد هیز» و «ساموئل تیلدن» به وجود آمد. این دو تن اما دو روز قبل از انتخابات موضوع را میان خود حل و فصل کردند. که اگر مصالحه صورت نمی گرفت، باید شاهد ورود دو رئیس جمهوری به کاخ سفید میبودیم. مشکل امروز این است که برخلاف گذشته قطب بندی ها جدی تر و شدیدتر است. اینک حزب جمهوریخواه و دموکرات به حدی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند که امکان مصالحه به هیچ عنوان وجود ندارد. درباره الگور نیز همین اتفاق افتاد. با وجود اینکه دموکرات ها می توانستند مخالفت کرده و بازی را به شکلی بر هم بزنند اما این کار را نکردند. بنابراین شاهد تظاهرات خیابانی گسترده نبودیم. حزب بندی شدیدی که در جامعه امروزی آمریکا وجود دارد، شرایط انتخابات پیش رو را کمی دشوارتر کرده است؛ موضوعی که نگرانی مسئولان آمریکا را نیز افزایش داد.
سناریوهای مختلفی برای انتخابات آینده وجود دارد. به عنوان نمونه، اگر موقعیت به گونهای پیش رود که مجلس نمایندگان رئیسجمهوری را انتخاب کند، شاید برخی از جمهوریخواهان به این نتیجه برسند تصمیم اشتباه آنان ممکن است خطری برای دموکراسی و بقای آمریکا به وجود آورد. از دید آنان شاید این موضوع زمینه را برای نوعی جنگ داخلی فراهم کند و به این ترتیب در لحظه آخر از ترامپ حمایت نکنند. از طرف دیگر معاون رئیس جمهور را سنا انتخاب خواهد کرد. طبق قانون اساسی آمریکا اگر مجلس نمایندگان نتوانند رئیسجمهور را انتخاب کند و سنا بتواند معاون رئیس جمهور را برگزیند -که قاعدتاً به دلیل اینکه ۱۰۰ نفر هستند می توانند به راحتی معاون رئیس جمهوری را انتخاب کنند- در این صورت معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب خواهد شد. همچون زمانی که که رئیس جمهور مرده باشد و معاون وی جایگزین آن میشود. بنابراین امکان دارد، به عنوان مثال «مایک پنس» معاون اول ترامپ، رئیس جمهور آمریکا شود. دونالد ترامپ ابزارهای زیادی برای بر هم زدن بازی انتخابات در دست دارد به ویژه اگر اختلاف آراء آنها کمتر از ۷ درصد باشد.
ایرنا: تاثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد بینالملل به ویژه ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
حسینی: در ایران بسیاری بر این باورند که اگر جو بایدن پیروز انتخابات شود، جمهوری اسلامی به دوره قبل از ۲۰۱۶ میلادی بازخواهد گشت؛ در حالی که این تصور بسیار اشتباه است. دلیل عدم تکرار این تاریخ، وضعیتی است که در داخل آمریکا وجود دارد. ترامپ بارها گفته است که اداره نامناسب کشور توسط بوش، بایدن و اوباما موجب شد تا او پیروز انتخابات شود. این حرف کاملا واقعیت دارد. طبقه متوسط آمریکا در دهههای اخیر با سیاست خارجی این کشور کاملا قطع ارتباط کرده اند.
در دوره بعد از فروپاشی شوروی، الیتهای روشنفکری و تحصیلکرده های این کشور در شهرهای بزرگ به ویژه واشنگتن، موضوعات مریوط به سیاست خارجی آمریکا را تعیین می کردند. نتیجه آنکه در زمان کلینتون، گرایش به جهانی شدن وجود داشت. امروز اکثر آمریکایی ها تصور می کنند، این استراتژی فقط به اقلیتی از ثروتمندان جامعه کمک کرده و به زیان طبقه متوسط بوده که بخش عظیمی از آمریکا را تشکیل میدهد، یا اینکه کمکی بهبود اقتصاد آنان نکرده است.
حسینی: تا زمانی که موضوع ایران در صدر سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه قرار دارد، واشنگتن ریاض را تحمل خواهد کرد و به نحوی با یکدیگر کنار خواهند آمد. اما در صورتی که مسیر ایران تا حدی هموار شود، فشارها بر عربستان بیشتر خواهد شد.
در سر دیگر این طیف، «بینالمللگرایی لیبرال» که متعلق به طیف روشنفکر واشنگتننشین است، منجر به سلسله اتفاقاتی همچون جنگ عراق، تغییر رژیم ها و دخالت های آمریکا در گوشه و کنار جهان شد. همچنین هزینههای چند تریلیون دلاری به بار آمد که به اقتصاد آمریکا آسیب زد و کار را به بحران مالی مربوط به سالهای ۲۰۰۸ رساند. نظرسنجی ها حاکی از آن است که مردم آمریکا از این وضع خسته شده اند. بر پایه این نظر سنجیها، شهروندان بر این باورند، آنچه در واشنگتن در زمینه روابط خارجی آمریکا اتفاق میافتد و دخالت در جنگ هایی که هزینه هنگفت آن از جیب مالیات دهندگان آمریکایی خارج شده و جان آنان را به خطر می اندازد، هیچ قرابتی با خواست آنان ندارد.
در نتیجه همه این افکار موجب شد تا ترامپ پیروز انتخابات شود. حال اگر به هر طریقی بایدن پیروز انتخابات شود ناگزیر خواهد بود که به طبقه متوسط و خواستههای فراموش شده آنان توجه کند. به این معنی که سیاست خارجی آمریکا در دوره فرضی بایدن به دنبال کاهش تعهدات نظامی آمریکا در مناطق غیر ضروری و غیرحیاتی پیش خواهد رفت و کمتر به تغییر رژیم و استفاده از ابزار نظامی تمایل نشان خواهد داد. حتی ممکن است روندی که ترامپ و پیش از آن اوباما در رابطه با ناتو شروع کرده بود، یعنی کم میلی یا بی میلی در به عهده گرفتن تعهداتی که در حقیقت کشورهای اروپایی موظف به انجام آن هستند، در دوره بایدن نیز می ادامه داشته باشد. در صورت پیروزی بایدن، جنگ تجاری با چین به شکل ظریفتری ادامه پیدا خواهد کرد. در ارتباط با موضوع های پیرامونی نیز باید گفت که بایدن رضایت کافی از عربستان تحت حکمرانی «بن سلمان» ندارد. به این دلیل که بن سلمان و عربستان را در شکست هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ سهیم می دانستند. همین طور به دلیل قتل خاشقچی و مسائلی از این قبیل به احتمال زیاد حساسیت بیشتری در مقایسه با ترامپ به خرج خواهد داد.
همه این موضوعات به ایران نیز وابسته است. تا زمانی که موضوع ایران در صدر سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه قرار دارد، واشنگتن ریاض را تحمل خواهد کرد و به نحوی با یکدیگر کنار خواهند آمد. اما در صورتی که مسیر ایران تا حدی هموار شود، فشارها بر عربستان بیشتر خواهد شد. از طرفی، به نظر می رسد ترکیه با دموکراتها ارتباط خوبی نخواهد داشت و اردوغان ترجیح میدهد ترامپ رئیس جمهور آینده آمریکا باشد؛ چرا که با آمدن بایدن فشارها میتواند بر اردوغان بیشتر شود. انتقادها امروزه در بدنه اصلی سیاستگذاری آمریکا نسبت به اردوغان خیلی شدید است تا جایی که حتی صحبت از اخراج و تعلیق حضور ترکیه در ناتو مطرح میشود. رابطه بایدن با نتانیاهو به خوبی رابطه وی با ترامپ نخواهد بود؛ به این دلیل که آمریکا، اسرائیل را بانی از بین رفتن برجام یا همان میراث اوباما میدانند؛ توافقی که بایدن نیز در آن سهم داشته است.
ادامه دارد...
نظر شما