امروز بیستوپنجمین سالگرد شهادت دکتر «فتحی ابراهیم عبدالعزیز الشقاقی» یکی از برجستهترین رهبران محور مقاومت است. فتحی شقاقی در سال ۱۹۵۱ (۱۳۳۰ش)در اردوگاه «رفح» در نوار غزه در خانواده فقیر و متدین به دنیا آمد. او پس از پایان تحصیلات متوسطه در سال۱۹۶۸ (۱۳۴۷ش) در کالج «بیرزیت» در کرانه باختری به تحصیل در رشته ریاضیات پرداخت و همزمان تا سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳ش) در شهر بیتالمقدس به شغل آموزگاری نیز اشتغال داشت. شقاقی برای ادامه تحصیل به مصر رفت. وی از دانشکده پزشکی «الزقازیق» فارغالتحصیل شد و مدت یک سال نیز در بیمارستانی در استان الشرقیه مصر در رشته اطفال طبابت کرد. وی پس از بازگشت از مصر در بیمارستان «ویکتوریا» در بیت المقدس مشغول طبابت بود و همزمان کار تربیت نیروهایی برای آینده و مبارزه برای آزادی فلسطین از اشغال صهیونیستها را هم بر عهده داشت. سرانجام او پس از سالها تلاش و تحمل رنج اسارت در راه آرمانهای مردم فلسطین، ۲۶ اکتبر سال ۱۹۹۵ میلادی (۵ آبان ۱۳۷۴) در سن ۴۴ سالگی در حالی که قصد داشت برای بررسی وضعیت آوارگان فلسطینی در لیبی به این کشور سفر کند به دستور سران رژیم صهیونیسی طی یک عملیات نظامی که توسط موساد سازماندهی شده بود، مقابل هتل دیپلماتیک جزیره مالت با ۵ گلوله ترور و به شهادت رسید.
نگاهی به افکار و فعالیتهای فتحی شقاقی
فتحی شقاقی در مصر در ابتدا تحت تأثیر اندیشه و تفکر ناصریسم و ناسیونالیسم عربی که «جمال عبدالناصر» آن را تبلیغ میکرد، قرار گرفت. او در این راستا یک تشکل دانشجویی برای تبلیغ ناصریسم ایجاد کرد، اما دیری نپایید که آن را منحل و از ناسیونالیزم چشمپوشی کرد. او در ادامه به خواندن کتابهای «سید قطب» روی آورد و با مطالعه کتابهای سید قطب از جمله «معالم فی الطریق» با تفکر اخوان المسلمین آشنا شد. اما وی به دلیل نگاه دعوتی این جریان و نادیده گرفتن مساله جهاد نسبت به ظلم و اشغالگران از این جریان دلسرد شد. با مرگ ناصر در سال ۱۹۷۰ و روی کار آمدن «انور سادات» و رفتار سادات در سازش با رژیم صهیونیستی، شقاقی به شدت دل آزرده شد و بار دیگر به دنبال مکتب جدیدی رفت. در این هنگام بود که انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست و پیروزی این انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) سبب شد که او به مطالعه درباره امام خمینی روی آورد. دیری نپایید که وی مقالهای به نام «الامام الخمینی الحل الاسلامی البدیل» (امام خمینی راه حل اسلامی جایگزین) را به رشته تحریر در آورد. دولت مصر به دنبال این اقدام، فتحی الشقاقی را بازداشت کرد ولی در نهایت او را پس چند ماه آزاد کرد. شقاقی در ادامه نه تنها از رویکرد اعتقادی جدید خود روی گردان نشد بلکه مقاله را با همان عنوان تبدیل به کتاب مفصلی کرد و در باره این مساله دست به نظریه پردازی زد. این مساله سازمان امنیت مصر را به شدت عصبانی کرد و منجر به بازداشت مجدد شقاقی گردید. دولت مصر پس از چند ماه بازداشت، ورود شقاقی را به این کشور ممنوع و سپس او را به غزه تبعید کرد.
وقتی وی به فلسطین اشغالی برگشت اقدام به تاسیس هستههای جوانان جنبش جهاد اسلامی در مناطق مختلف فلسطین به ویژه غزه و کرانه باختری کرد. پس آن رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲ش) میلادی وی را به اتهام تشکیل جنبش جهاد اسلامی فلسطین بازداشت و ۱۱ ماه زندانی کرد. در سال ۱۹۸۶ میلادی (۱۳۶۵ش) بار دیگر شقاقی را به اتهام تحریک و تشویق ملت فلسطین علیه اشغالگری به دست صهیونیستها بازداشت و به چهارونیم سال زندان محکوم کرد اما صهیونیستها پس از آن که متوجه شدند که وی از درون زندان نیز به فعالیتهای خود ادامه میدهد وی را در سال ۱۹۸۸(۱۳۶۷ش) به لبنان تبعید کردند. سرانجام ۲۶ اکتبر سال ۱۹۵۵(۵ آبان ۱۳۷۴) در حالی که قصد داشت برای بررسی وضعیت آوارگان فلسطینی در لیبی به این کشور سفر کند به دست نیروهای سازمان جاسوسی موساد در مقابل هتل دیپلماتیک جزیره مالت با پنج گلوله ترور شد و به شهادت رسید.
نقش شقاقی در تغییر روند مبارزات از تفکرات چپ به مبارزه بر اساس تفکر اسلامی
شهید شقاقی تنها رهبر یک گروه فلسطینی نبود. بلکه او اندیشمند و نظریهپردازی تمام عیار بود. آثار وی بیانگر این موضوع است. شهید شقاقی نقشی مهم در تغییر روند مبارزات فلسطین از تفکرات چپ و ملیگرایی به مبارزه بر اساس تفکر اسلامی داشت. او توانست بسیاری از چالشها را در سطح فلسطین و کشورهای اسلامی حل کرده و تصورات خود را به یک مکتب عملی و جهادی آشکار تبدیل کند. او در تحلیل رخدادها و پیشبینی آینده، قدرت شگفتآوری داشت. او دیدگاه آشکار و دقیقی نسبت به تاریخ داشت و با دیدگاه جهادی خود روند مبارزه با رژیم صهیونیستی را به طور کلی تغییر داد. شقاقی دارای دیدگاه و طرح بیداری نه تنها در سطح فلسطین بلکه در سطح کشورهای عربی و اسلامی بود و توانست نزاع با رژیم صهیونیستی را چارچوب نزاع با طرح غربی مطرح کند که نه تنها فلسطین بلکه همه کشورهای عربی و اسلامی را هدف قرار داده است.
شیخ «نافذ عزام» عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی در مصاحبه ای با خبرگزاری «فلسطین الیوم» به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد شهید شقاقی میگوید شقاقی تنها یک رهبر سیاسی مجاهد نبود بلکه او رهبری تمام عیار بود که تکرار نخواهد شد. او کارآمدی اقدام اسلامی را بار دیگر در فلسطین احیا کرد و با نزدیک کردن آن به مهمترین مساله عصر کنونی «قضیه فلسطین»، پویایی ارزشهای اسلامی را نشان داد. او با درک درست از قرآن و تاریخ درخشان ما، مساله فلسطین را به عنوان اصلیترین موضوع مردم فلسطین، کشورهای عربی و اسلامی مطرح کرد و همه جریانها و مولفهها را تشویق کرد که در برابر طرحهای ضد فلسطینی متحد شوند.
شهید شقاقی معتقد بود که همه عربها و مسلمانان باید با کنار گذاشتن اختلافها، تلاش خود را بر روی آزادسازی سرزمینهای فلسطین متمرکز کنند. او اختلافهای داخلی و منافع شخصی را هدر دهنده نیروها و تلاشها در مسیر مبارزه میدانست و میگفت نباید این مسائل مسلمان را از مساله فلسطین غافل سازد.
فتحی شقاقی اختلاف افکنی میان ملیگرایان و اسلامگرایان را هدف دشمن برای پاره پاره کردن امت اسلامی و فرسایش قدرت آن میدانست. از این رو، وی نخستین کسی بود که خواستار کنار گذاشتن اختلافها و همگرایی مسلمانان و ملیگرایان برای مقابله با رژیم صهیونیستی شد. او مقابله با طرح رژیم صهیونیستی و آزادسازی فلسطین را اساس مقابله با طرح غربیها در منطقه معرفی کرد و دیدگاه خود را درباره طرح رژیم صهیونیستی به عنوان اساس طرح غربی اعلام کرد. او دیدگاههای قرآنی، تاریخی و واقعی خود را از طریق جهاد و مبارزه مسلحانه در داخل فلسطین در میدان عمل، عملی ساخت و با نقشآفرینی در ایجاد جنبش جهاد اسلامی فلسطین به نتایج خوبی رسید و اکنون نیز مشاهده میشود که نیروهای مقاومت با پایبندی به اندیشه جهاد و مقاومت در فلسطین توانستند دستاوردهای بزرگی را نصیب خود کنند.
وحدت و مبارزه عملی تنها راه رهایی مردم فلسطین
در پایان باید گفت ادامه راه و اندیشههای شهید فتحی شقاقی که در آن بر وحدت و مبارزه عملی تاکید شده است تنها راه رهایی مردم فلسطین از دست رژیم صهیونیستی است. پذیریش مفهوم مرکزیت فلسطین در میان امت عربی و اسلامی سبب خواهد شد تا ابزارهای فکری لازم برای درک واقعیتها فراهم شود و جهت حرکتها به سمت تغییر اوضاع و رویارویی با اشغالگری، غارتگری و عقبماندگی متمرکز شود. همچنین فاصله گرفتن از اندیشههای شقاقی و اینگونه وانمود کردن که خطر رژیم صهیونیستی در مرزهای سرزمین اشغال شده محدود خواهد ماند در واقع نادیده گرفتن جنایت های رژیم صهیونیستی و تحریف تاریخ و واقعیتها است. ادامه بقای این رژیم خطری برای مردم، فرهنگ، استقلال کشورهای منطقه و تلاشهای آنها در مسیر پیشرفت توسعه است. دور شدن از قضیه فلسطین حتی برای مدت کوتاه هم به ضرر مقاومت است و فضا را در منطقه برای استعمارگران مهیا خواهد کرد.
نظر شما