در ادامه یادداشت شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ روزنامه جام جم، آمده است: چارلز بلو، ستوننویس نیویورک تایمز در یادداشت روز یکشنبه ۲۵ اکتبر نوشت: «انتخابات آمریکا، قلب این کشور را مورد آزمون قرار خواهد داد. ما در آغاز یک جنگ نرم داخلی هستیم، اگر ۲۰۱۸ آغاز آن بود، اکنون به خوبی در حال انجام است. »
در سال ٢٠٠٠ و در گرماگرم کارزار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جورج دبلیو بوش با ٢٧١رای الکترال بر الگور دموکرات با ۲۶۶ رای پیروز شد، این در حالی بود که الگور با ۵۰ میلیون و ۹۹۹ هزار و ۸۷۹ رای مردمی از بوش پسر که ۵۰ میلیون و ۴۵۶هزار و ۲۰۰ رای کسب کرده بود نزدیک به ۵۰۰ هزار رای بیشتر داشت. برای بررسی این موضوع مصاحبهای با مرحوم پروفسور روحالله رمضانی از اساتید برجسته و صاحب نظر مسائل آمریکا داشتم که سالیان طولانی مقیم این کشور بود. وی در پاسخ به سوال مطرح شده گفت: «جامعه آمریکا دچار شکاف شده است، به عبارتی آمریکا از وضعیت مطلوب خود که به لحاظ همزیستی مردمانی با زبانها و هویتهای متفاوت و هضم آنها در حکم دیگ مذاب بود فاصله گرفته است». باور چنین تعبیری در دو دهه پیش دشوار بود، اما با گذشت زمان و روی کار آمدن ترامپ در سال ۲۰۱۶به مدد آرای الکترال یعنی کسب ۳۰۴رای الکترال در برابر ۲۲۷ رای هیلاری و آن هم درحالی که با کسب ۶۲ میلیون و ۹۷۹ هزار و ۸۷۹ رای مردمی از هیلاری کلینتون که با کسب ۶۵ میلیون و ۸۴۴ هزار و ۹۵۲ رای مردمی حدود سه میلیون رای بیشتر از ترامپ داشت به درستی نظر پروفسور رمضانی بیشتر پی بردم، چرا که شکافهای زبانی، نژادی و فاصله طبقاتی در ایالات متحده آمریکا ابعاد بیشتری پیدا کرده بود.
در دو دهه گذشته بروز رویدادهایی، فرضیه شکاف و انشقاق در جامعه و ساختار قدرت در آمریکا را تقویت کرده است. برای مثال در دوره اوباما دودستگی و شکاف در آمریکا با فعالشدن گسلها در سال ۲۰۱۱ و به دنبال خروش جنبش ۹۹درصدیها خود را بیشتر نمایان ساخت و با اعتراض سیاهپوستان نسبت به کشتهشدن نوجوانسیاهپوست مایکل براون به دست پلیس در فرگوسن در سال ۲۰۱۳ که تظاهرات گسترده را در بسیاری از ایالتهای آمریکا در پی داشت این روند تشدید شد، هر چند همچنان قابل مدیریت بود.
با روی کار آمدن ترامپ و سیاستهای تفرقهافکنانه و بهرغم شعار وی معروف به «اول آمریکا»، اکنون در کارزار ترامپ و بایدن مردم آمریکا و جامعه جهانی مشاهده میکنند که گسلهای چنددستگی در آمریکا چنان فعال شده که پژواک آن در سطوح مختلف جامعه آمریکا به وضوح شنیده میشود.
فرید زکریا، تحلیلگر برجسته آمریکایی در مصاحبه با سیانان به صراحت گفت: «من به عنوان یک مهاجر و به عنوان کسی که به آمریکا آمد و تصور میکرد وضعیتی جادویی و رویایی را شاهد خواهد بود وقتی از ترامپ، نژادپرستی عریان (صریح) را میشنوم به این نتیجه میرسم چیزی را که میبینم آمریکا نیست!»
این تحلیلگر صاحب نام در ادامه میافزاید: «آمریکا زمانی چراغ روشن دموکراسی، تکثرگرایی و گوناگونی بوده است! اصل و اساس تمجیدِ همگان از آمریکا در سراسر جهان این بود که آمریکا به نوعی توانسته این همه افراد متفاوت از سراسر جهان را دور هم جمع کند و « نخستین کشورِ جهانی» را تشکیل دهد. اما کاری که ترامپ میکند اساسا مخالفت با همین مساله است و در تضاد با آن قرار دارد. »
بسیاری از نخبگان و مردم آمریکا این روزها با مشاهده جنگ لفظی بین ترامپ و بایدن و توسل دو طرف به ادبیات سخیف علیه یکدیگر به شدت نگران آینده کشور خود هستند. ترامپ در چهار سال ریاست جمهوری خود هر چند در حوزه اقتصاد موفقیتهایی داشته، اما بسیاری از شهروندان آمریکا با کنار هم قرار دادن رفتارهای نژادپرستانه ترامپ در سرکوب اعتراضات مینیاپولیس در پی کشته شدن جورج فلوید به دست پلیس سفیدپوست، نادیده گرفتهشدن متناوب قوانین و مقررات، شاخ و شانهکشیدن مرتب بین کاخ سفید و مجلس نمایندگان و ضعف در مدیریت کرونا از یکسو و پررنگشدن ناسیونالیسم افراطی حول سیاستهای ترامپیستی از سوی دیگر بر این باورند انتخابات سوم نوامبر فراتر از نبرد جمهوریخواه دموکرات است.پس از پیروزی ترامپ در سال ٢٠١٦ استیون لویتسکی و دانیل زیپلات از اساتید دانشگاه هاروارد در کتابی با عنوان دموکراسیها چگونه میمیرند، نوشتند:«آمریکا دیگر الگوی دموکراسی در جهان نیست. کشوری که در آن رئیس جمهور به مطبوعات حمله کرده ، رقیبش را به زندان تهدید میکند و رسما میگوید ممکن است نتیجه انتخابات را نپذیرد، نمیتواند مدافع دموکراسی باشد».
با این اوصاف اگر مجددا به دیدگاه پروفسور رمضانی بازگردیم ملاحظه میشود با گذشت دو دهه و با مشاهده فضای حاکم بر انتخابات کنونی شاهد افزایش شکافهای متعدد در آمریکا هستیم. به عبارتی برخلاف تفسیر رسانههای آمریکا که معتقدند جامعه آمریکا اکنون دوپاره شده است به نظر میرسد آمریکای کنونی چند پاره شده است. اکنون مردم آمریکا و دنیا فقط شاهد دودستگی سیاسی بین جمهوریخواه و دموکرات نیستند، چرا که شکافهای هویتی، نژادی، اقتصادی، زبانی، مذهبی وحتی رسانهای، همه و همه بر انتخابات آمریکا سایه افکنده است. در چنین فضایی و با وجود پیشتازی بایدن، دموکراتها به شدت نگران واپسین روزهای این رقابت نفسگیر با ترامپ غیرقابل پیشبینی هستند که در لحظات آخر ممکن است معادله را به نفع خود تغییر داده، چهار سال دیگر مهمان کاخ سفید باشد. این همان کابوسی است که بسیاری امثال فرید زکریا از آن هراس دارند. به تعبیر چارلز بلو، ستوننویس نیویورک تایمز «ترامپ درحال ساخت ارتشی از سفیدپوستان نژادپرست، جنسیتزده و بیگانههراس است که به خوبی در معرض دید است».
با وجود دست بالای نامزد دموکراتها در نظرسنجیها، هنوز باخت ترامپ قطعی نیست و طرفدارانش به پیروزی وی امید دارند.
اما شانس بالایی نیز هست که ترامپ در این کارزار پیروز نشود. در آن صورت این نگرانی وجود دارد که چگونه ترامپ خشمگین و آن طرفداران سفیدپوست عصبانی وی، به این شکست و تحقیر واکنش نشان خواهند داد و این همان موضوعی است که نشان میدهد رقابت کنونی بایدن و ترامپ دوئلی فراتر از انتخابات است. دوئلی که به باور بسیاری از تحلیلگران آمریکایی آژیر خطر بروز جنگ داخلی در این کشور را پیشاپیش به صدا درآورده است. شمارش معکوس پنجاه و نهمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در روزهای پایانی در حالی آغاز شده که آن دسته از مردم و نخبگان آمریکا که از سیاستهای ترامپ دل خوشی ندارند روزهای پر استرسی را سپری میکنند.
ریشه هراس این طیف از شهروندان آمریکایی در این واقعیت نهفته است که در صورت پیروزی ترامپ در این دوئل، سرنوشت آمریکا چه خواهد شد.
شهروندان آمریکایی که این روزها به کم و کاستیهای بایدن واقف هستند و وی را آن چهره مطلوب و کاریزماتیک خود نمیدانند اما ناچار به حمایت از وی هستند از خود میپرسند اگر ترامپ برنده این دوئل باشد چه بر سر آمریکا خواهد آمد.
مخالفان ترامپ تردید ندارند آمریکایی که سکان آن برای چهار سال آینده در دستان ترامپ باشد به احتمال زیاد به ارزشهای پدران قانون اساسی آمریکا(جان آدامز، همیلتون، جفرسون، واشینگتن و مدیسون) پشت خواهد کرد و در دوره دوم موج ترامپیسم افراطی حتی ممکن است گسلهای موجود جامعه آمریکا بیش از پیش فعال شده و آمریکای پرچالش کنونی به ایالاتی نامتحد و چندپاره تبدیل شود.
نظر شما