به گزارش روز سه شنبه گروه فرهنگی ایرنا از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، مراسم یادبود مجازی زندهیاد کامبوزیا پرتوی کارگردان و فیلمنامهنویس فقید سینمای ایران، عصر دوشبنه (۱۰ آذر) به صورت زنده در صفحه کانون کارگردانان سینمای ایران برگزار شد. در ابتدای این مراسم مازیار میری کارگردان سینما و مجری این مراسم، با تسلیت درگذشت این کارگردان به جامعه سینمایی و خانواده او، افسوس خود را از این که بدرقه درگذشتگان سینمای ایران در روزهای کرونایی، غریبانه صورت میگیرد، ابراز کرد.
او زنده است همچنان که سینما زنده است
محسن امیریوسفی رئیس کانون کارگردانان در بخشی از این برنامه گفت: نازنینی به نام کامبوزیا پرتوی را از دست دادیم اما او زنده است همچنان که سینما زنده است. او مثال بارز روشنفکر آرام در سینمای ایران بود و اگر زندگی را چندان جدی نمیگرفت اما کارش را به شدت جدی میگرفت.
او مشتاقانه به سینمای کودک و نوجوان عشق میورزید
در ادامه مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در این مراسم مجازی با تسلیت به خانواده این هنرمند فقید و جامعه سینمایی، گفت: آنچه بنیاد سینمایی فارابی در قبال «کامبوزیا پرتوی» انجام داد، وظیفه این بنیاد در قبال یکی از پیشگامان سینمای کودک و نوجوان ایران بود.
علیرضا تابش ادامه داد: این افتخار را داشتیم که اول آبان، بزرگداشت کامبوزیا پرتوی را در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان برگزار کردیم و او با همه رنج و سختیهایی که متحمل میشد، پذیرفت به این مراسم بیاید و خرسندم از این که ما به سهم خود موفق شدیم به جایگاه برجسته این سینماگر موفق سینمای ایران و سینمای کودک و نوجوان، ادای دین کنیم.
او با اشاره به تأثیر مثبت این بزرگداشت در روحیه مرحوم پرتوی اظهار داشت: من از ابتدای امسال که ایشان درگیر عارضه مغزی شده بود، پیگیر احوال او بودم و بعد از برپایی این مراسم، برایم فیلمنامهای به نام آینده بچهها فرستادند و شگفتزده شدم از این که این هنرمند، با وجود درگیری با کسالت و بیماری این قدر مشتاقانه به سینمای کودک و نوجوان عشق میورزید و شور و هیجان انجام کار جدید در این سینما داشت.
مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با اشاره به توانایی کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلمهای موفق با شاخصههای معرف سینمای نوین ایران در دنیا و فیلمهای پرمخاطب برای کودکان و نوجوانان، گفت: آثار ایشان، تجسم غایی هدف سینمای کودک در دهه ۶۰ و ۷۰ بود.
او عاشق سینما بود. با ساختن فیلم کامیون با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی، این نظرگاه را ارائه داد که در پناه عشق، هیچ آوارگی وجود ندارد. این عشق در حیات او بارز بود و زندگی سرشار از محبتی داشت، ضمن آن که شور و حال نوجوانانه و شناخت دقیقش از نسل نوجوان، به خلق آثاری چون من ترانه ۱۵ سال دارم و فراری بر اساس فیلمنامههای او انجامید.
دبیر جشنواره فیلم کودک در ادامه به حضور پرانرژی زندهیاد پرتوی در سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور (در سال ۹۸) اشاره کرد و گفت: ایشان به جشنواره افتخار داد و به همراهی همسرشان خانم نسرین مرادی به عنوان منتور و مربی و با همان شوروحال نوجوانی در المپیاد حاضر شد و این شور در کلاسهایی که به همراه سایر هنرمندان با نوجوانان در این المپیاد داشت، به چشم آمد.
تابش گفت: ما شخصیت ارزشمندی را از دست دادیم که یکی از مهمترین شاخصههایش، نحوه ارتباط با فیلمسازان جوان و مشورت دادن به آنها بود و دیگر ویژگی مهم او، بازنویسی بسیاری از فیلمنامههای موفق سینمای ایران به دست پرتوان او به شمار میرفت. او با شناخت و تلاشش در هر دو گونه سینمای فانتزی و واقعگرا، به نوعی خط واصل بین دو جهان خیال و واقع بود و این ریشه در اصالتی است که در وجود او بود و در آثارش نمود داشت.
در بخشی از این مراسم نسرین مرادی همسر زندهیاد پرتوی با اشاره به جایگاه این فیلمساز، از این گلایه کرد که او با دل پر از دنیا رفت و به خاطر اکران نشدن آخرین فیلمش (کامیون) مدتها دوندگی کرد و دست آخر به نتیجهای نرسید. او همچنین به تلاش بیوقفه پرتوی در عرصه فیلمنامهنویسی تا آخرین لحظههای حیات اشاره کرد.
او سعی میکرد به همه کمک کند
رسول صدرعاملی کارگردان سینمای ایران که بیشترین همکاری با کامبوزیا پرتوی را داشته است، در این مراسم با تسلیت به فرزندان و همسر و خانواده زندهیاد پرتوی و اهالی سینمای ایران، گفت: هیچکدام از خانواده سینما نیست که کامبیز را نشناسد و جزئیات رفتار و کردار دوستداشتنی و دلبریهای درخشانش در همه زمینهها را ندیده باشد. او یک سینماگر تأثیرگذار بود و در این واقعیت، تردید نکنید. او فقط یک فیلمنامهنویس ساده یا یک فیلمساز نبود. بدون اغراق هر شب خانه او محل رفت و آمد فیلمسازان جوان بود. بچههایی که از شهرستانها فیلمنامه به دست نزد کامبیز میآمدند و از او مشورت میگرفتند. و این غیر از خود ما بود که حرفهای بودیم. او سعی میکرد به همه کمک کند. ما فیلمنامهنویس خوب کم نداریم اما تفاوت او با همه آنها این بود که کامبیز فقط برای خودش کار نمیکرد و خودش را نسبت به هر کسی که علاقهمند جدی سینماست، مسئول میدانست و چیزی را دریغ نمیکرد. او یک شخصیت جامع داشت.
صدرعاملی همچنین به ذکر خاطراتی از همکاریهای مختلفش با این هنرمند فقید پرداخت.
نادر مقدس و جهانگیر کوثری از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بودند. همچنین فرهاد توحیدی فیلمنامهنویس و از دوستان دیرین زندهیاد پرتوی از دوران دانشگاه، با ذکر خاطراتی از او در مقاطع مختلف، او را یک هنرمند و فیلمنامهنویس یگانه قلمداد کرد که شهودی زیست و خیاموار زندگی کرد و هیچگاه خود را در غم فردا، محصور نکرد. مسعود کرامتی بازیگر، کارگردان و از دوستان قدیمی کامبوزیا پرتوی در این مراسم مجازی با ذکر خاطراتی از او و علاقهمندیاش به زندگی و سینما، درباره لزوم قدردانی بیشتر جایگاه هنرمندان برجسته ایرانی صحبت کرد و گفت: رفتن کامبیز دردهای مرا بیشتر کرد. او دوست من بود و دوستش میداشتم و از بابت رفتنش عمیقا متاسفم اما درد عمیقتر من این است که او میتوانست کارهای بیشتری بکند و بیشتر از این قدر ببیند.
بهمن فرمانآرا در پیامی صوتی به این مراسم مجازی ضمن برشمردن ویژگیهای این فیلمساز فقید، او را آدم استثنایی دانست.
کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا میتوانست چگونه شود و نشد
در بخشی از این مراسم، رخشان بنیاعتماد در یک پیام صوتی، دلنوشتهای را خطاب به پرتوی خواند و گفت: نمیدانم به غم از دست دادن عزیزانی مثل تو فکر بکنم یا به موهبت رها شدن تو از این دنیای عفونی؟ با شیوع کرونا غافل از ابعاد فاجعه فکر می کردم جهان بعد از کرونا حداقل برای نسلهای بعد، جهان بهتری خواهد شد. کرونا ماند ولی انسان دوپا درسی از این شرایط نگرفت. جنگ و کشتار بیرحمانه و ترورهای وقیحانه ادامه پیدا کرد. و ما فقط نظارهگر ردشدن قافله عزیزانی مثل تو بودیم که از جلوی چشمانمان میگذرند و ما در انتظار رسیدن نوبت خودمان هستیم. کاش بنویسی... کاش با همان قلم روانت بنویسی که دنیا میتوانست چگونه شود و نشد. یادت گرامی.
گلنار باعث شد رویای کودکی ما رنگی شود
غزل شاکری بازیگر سینما که در فیلم گلنار با کامبوزیا پرتوی سینما را شروع کرد، ضمن برشمردن خاطراتی از این فیلمساز گفت: ما بچههای زمان جنگ و روزهایی بودیم که رویاهایمان هم سیاه و سفید بود و کودکی شادی نداشتیم. گلنار باعث شد رویای کودکی ما رنگی شود.
پیشنهاد راهاندازی «مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما»
تورج اصلانی کارگردان و مدیرفیلمبرداری سینمای ایران از دیگر حاضران در این مراسم مجازی بود که به ذکر خاطرات و شاخصههایی از کامبوزیا پرتوی در ساخت فیلم «کامیون»، انتخاب بازیگر و ... در این فیلم پرداخت. اصلانی گفت: او دوست داشت در کارگردانی سادگی را معیار قرار دهد و بیشتر میخواست از زبان سینما برای بیان قصههایش بهره ببرد. تکنیک سینما را تا جایی دوست داشت که در خدمت احساس باشد و نه فراتر از آن.
اصلانی در بخش پایانی صحبتهایش پیشنهاد گردآوری آثار این فیلمساز را مطرح کرد و گفت: خواهش می کنم از کانون کارگردانان و تابش، برای این که پرتوی و پرتویها در سینمای ایران فراموش نشوند، تشکلی با عنوان مجمع گردآوری آثار پدیدآورندگان فرهنگ و سینما به وجود بیاید. هنرمندی مانند آقای پرتوی، قصههای بسیار زیادی دارد که لازم است گردآوری شود. آقای پرتوی آدم بخشندهای بود و دوست داشت قصه بگوید و برایش مهم نبود که چه کسی آن را میسازد. این حرکت روح او را شاد خواهد کرد.
دوفیلم پرتوی، مشخصترین آثارش در بیان عقیده هستند
فریدون جیرانی کارگردان و فیلمنامهنویس سینمای ایران در بخشی از این مراسم به صورت تلفنی روی خط لایو آمد و در سخنانی ضمن تسلیت ضایعه درگذشت کامبوزیا پرتوی به سینمای ایران، کاوه و کسری پرتوی، نسرین مرادی و فرشته صدرعرفایی، گفت: این مراسم با تعبیر محسن امیریوسفی درباره «کامبوزیا پرتوی» با عنوان روشنفکر آرام آغاز شد. من از همین نقطه شروع میکنم. شاید ما دنبال واژههایی باشیم که از آنها معانی بیرون نیاید. نسل سوم فیلمسازی گرفتار همین محافظهکاری شدند و به همین دلیل در کارهای فیلمسازان مشخصا کامبوزیا پرتوی، نمیتوان عقیده یا تفکر خاصی را دنبال کرد. تفکر او متأثر از شرایطی است که در آن زندگی کرده است. خانم طائرپور به کامبیز قصهگوی دنیای مهربانیها اشاره کرد و این دنیا که او در فیلمهای کودکانه پایان دهه شصت خود ترسیم کرد، محصول پایان جنگ است و امید به این که ما تغییراتی در جامعه خواهیم داشت و به سمت آزادیهای بیشتر حرکت میکنیم.
او در ادامه به سمت حرفهای جدیتر در بازی بزرگان میرود در حالی که شرایط هم تغییر یافته است. در ادامه شرایط محدود بر کار او هم اثر میگذارد و او در ادامه، چه زمانی میتواند خودش را مطرح کند؟ به عقیده من تنها دورهای که کارگردانها میتوانند عقاید خود را مطرح کنند و روشنتر و شفافتر حرف بزنند، بین سالهای ۷۷ تا ۸۰ است. در این دوره، دو فیلمنامه دایره و قطعه ناتمام از کامبوزیا پرتوی، به نظر من مشخصترین فیلمهای او به لحاظ بیان حرف و عقیده هستند. در ادامه باید دنبال او در فیلمهای صدرعاملی، فیلم خیابانهای آرام، فیلم فراری بگردی و این جستوجو ادامه دارد و پایانی ندارد.
فیلمنامههای ناتمام یا کارنشده پرتوی ساخته شود
فرشته صدرعرفایی در این مراسم مجازی با ابراز تأسف از این که در این شرایط نمیتوانیم مراسمی در خور نام این فیلمساز برپا کنیم، این ضایعه را به جامعه سینمای ایران و همسر زندهیاد پرتوی (نسرین مرادی) تسلیت گفت و ضمن برشمردن ویژگی غیرقابل تغییر بودن و کامل بودن فیلمنامههای این فیلمساز در فیلمهای دایره و کافه ترانزیت که با بازی او ساخته شد، گفت: به ندرت پیش میآید فیلمنامهای دست بازیگر باشد و نتوانی جملهای از آن را عوض نکنی و معمولا نادر هستند فیلمنامهنویسانی که اینقدر ساختمان فیلمنامه آنها درست باشد که بازیگر نتواند پیشنهادی برای تغییر دیالوگ یا چیزی از آن ارائه بدهد. او گفت: من به بهترین شکل شاهد بودم وقتی کامبوزیا پرتوی فیلمنامه مینوشت، چگونه آن را بازی میکرد. وقتی او در اتاق کارش در خانه کار میکرد، صدایش را میشنیدم و میدیدم چگونه تک تک نقشها را بازی میکند. او دوست داشت چیزی را که مینویسد، برای دیگران بخواند و از دیگران نظر بگیرد.
صدرعرفایی گفت: امیدوارم که فیلمنامههای ناتمام یا کارنشده آقای پرتوی به تصویر کشیده شود و مطمئنم این چیزی است که او میخواست.
کاوه و کسری پرتوی فرزندان این فیلمساز فقید نیز در این مراسم مجازی به وجوه دیگری از شخصیت اجتماعی، خانوادگی و سینمایی او اشاره کردند.
نظر شما