به گزارش ایرنا؛ میتوانم از کنار این تصویر مظلوم و محزون به سادگی عبور کنم، بی آنکه قلبم به درد بیاید، بیآنکه بِرنجم و تا چند روز ذهنم درگیر شود.
تعارف که نداریم میتوانم پشت میزم بنشینم و بسنده کنم به گرفتن گزارش تلفنی و خودم را به سختی نیندازم و بنویسم از خشتهای یک آرامگاه مذهبی که با پتک مدرنیته خاکستر می شود.
اما نمی شود باور کنید یعنی من نمیتوانم باید بروم وسط آسفالت خیابان بایستم و حس کنم که چگونه غولی دهان باز کرده و یک بنای تاریخی را بلعیده و کسی نای فریاد زدن در خفقان آن روزگار را نداشته است.
بنایی که صحن و سرایی بزرگ داشته، یک هشت ضلعی با چهار طاق نمای بزرگ در وسط ضلعهای اصلی، و طاق نمایی کوچک و کمعمق که بر روی جرزهای چهار کنج نشسته بود و یک ضریح چوبی ساده و یک گنبد سادهتر از ضریح و سردآبی در طبقه زیرین به سبک مرسوم آن زمان که محل دفن امامزاده بوده.
و این همه توصیف تاریخ از معماری بقعه «سهل بن علی» است؛ میراثی بجا مانده از عهد شاه اسماعیل صفوی که حالا دیگر نیست.
به گواه تاریخ صحن و سرایی بزرگ داشته، یک هشت ضلعی با چهار طاق نمای بزرگ در وسط ضلعهای اصلی، و طاق نمایی کوچک و کمعمق که بر روی جرزهای چهار کنج نشسته بود و یک ضریح چوبی ساده و یک گنبد سادهتر از ضریح و سردآبی در طبقه زیرین به سبک مرسوم آن زمان که محل دفن امامزاده بوده؛ شمهای از معماری بقعه «سهل بن علی» استدقیقتر بگویم از زمان تغییر معماری و خیابان کشی شهر همدان از این میراث نام و نشانی نیست و تنها نماد بجا مانده از این بقعه یک سقاخانه فلزی محقر است.
سقاخانه ای که سبزیاش در میان شاخ و برگ درختان کنار خیابان شهدا و خنزل پنزلهای مغازه های روبرویی کمرنگ شده و اگر مثل من عکس و آدرس دقیقی از اوقاف و امور خیریه نگرفته باشی محال است که پیدایش کنی.
میراثی گمشده
حیران روبروی این سقاخانه می ایستم و توده های زرد، قرمز و سفید و یک شمع قامت خمیده را تماشا می کنم که نشان از نذرهایی دارد که به نیاز اینجا روشن شده اند.
دلم پر از نذر است اما برای امامزاده شمعی نذر می کنم که دوباره صاحب آرامگاهی فاخر و زیبا شود، آنقدر می ایستم که شمعم اولین قطره ی اشکش را بچکاند و چشمان من همپای او!
یاد حرفهای مادربزرگ میافتم «زیارت نه همت است نه قسمت، که دعوت است» و من امروز گویا دعوت شدهام به زیارت این سقاخانه که هنوز هم با همه مهجوری از مردمان ساده دل این دیار دل میبرد.
از چگونه و چرایی تخریب این امامزاده بیتوجه به عناصر معماری و ارزشهای تاریخی آن و نصب این سقاخانه ده ها سوالها در ذهنم صف می کشد و چشم به اطراف می چرخانم برای جستجوی پاسخی؛ اما نپرسیده می گوید: مهم این است که آمده ای صاحب خانه را ببینی نه خانه را!
او همانطور که کرکره مغازهاش را پایین میکشد مهربان و گشادهرو تاریخچهای از این بقعه را به نقل از پدر مرحومش روایت میکند.
«امامزاده سهل علی» زائر زیادی داشت و مردم همدان و روستاهای اطراف حرمت زیادی برای این حرم قائل بودند.
از سهل علی تا کربلا
به گفته حاج رضا مفرقیان این بقعه عاشورای هر سال میعادگاه عاشقان حسینی بود و پذیرای هزاران سینه زن و عزادار تا کربلایی شوند؛ اما پایه های این حرمت در زمان بازسازی شهر همدان سست می شود و با فرمان مهندسان شهرسازی، این بقعه و طاق نماهای کوچک و بزرگش زیر فشار بیل و بلدوزر فرو می ریزد.
او میگوید: هنوز هم موی سپیدکرده های شهر به رسم قدیم نذر و نذوراتشان را در صندوق این سقاخانه می اندازند و عصازنان می آیند و سلام و صلوات هایشان را نثار این بارگاه می کنند.
به گفته حاج رضا مفرقیان این بقعه عاشورای هر سال میعادگاه عاشقان حسینی بود و پذیرای هزاران سینه زن و عزادار؛ اما پایه های این حرمت در زمان بازسازی شهر همدان سست می شود و با فرمان مهندسان شهرسازی این بقعه و طاق نماهای کوچک و بزرگش زیر فشار بیل و بلدوزر فرو می ریزد.
حاج رضا که سالها در مدح و ثنای اهل بیت (ع) مداحی کرده علاقه زائران به این امامزاده را خوب درک می کند و ساخت ضریح و بارگاهی شایسته را برای «سهل علی» آرزو می کند؛ آرزوی او ما را هم آرزومند میکند.
و من به «کارل فریش» می اندیشم همان مهندس طراح آلمانی که وقتی طرح و نقشه افلاک گونه برای همدان بر کاغذ میکشید، هرگز عزت و عظمت این بقعه را نمی شناخت و از توسل به اهل بیت(ع) و امامزادگان هیچ نمی دانست و گرنه حکم به تخریب «امامزاده سهل علی » نمیداد.
شاید هم مدل شهر همدان را عوض میکرد تا این آرامگاه هم مانند کلیساهای همدان و دیگر اماکن مذهبی ادیان از گزند معماری جدید در امان بماند.
می توانم همینجا نقطه پایان گزارشم را بگذارم و باقی کار را به تقدیر بسپارم و به متولیان شهر که چاره ای برای بازسازی این بقعه بیندیشند.
اما کنجکاوی و عطش دانستن سنگریزه ای میشود درون چشمانم و می سوزاند تا پای صحبتهای یکی از محققان و پژوهشگران همدان بنشینم و او از گمگشته نام آشنای شهر بیشتر برایم بگوید.
دکتر رضا نظری ارشد، بنای پیشین امامزاده را متعلق به اوایل عهد صفویه و سده های ۱۰ تا ۱۲ هجری می داند که در دوره قاجار به امامزاده سهل علی مشهور و از آرامگاه هایی بوده که مردم با آن انس و الفت دیرینه داشتند.
سهل علی شهید مدافع وطن
این بقعه طبق تحقیقات او در جریان تغییر معماری همدان در سال ۱۳۱۴ ویران میشود تا خیابان شورین (شهدای فعلی) تسطیح و آماده سازی شود.
قدیمی ترین جایی که از مزار سهل علی یاد کرده کتابی به نام «الانساب» به قلم سیدکیا گیلانی است، به گفته او این نویسنده شجرنامه تمام مزارهای مذهبی ایران را تا آنجا که توان و قوت داشته مینویسد و اثری جامع و غنی از خود به یادگار میگذارد.
گیلانی در بخشی از کتاب خود به شرح حال سادات حسنی در همدان می پردازد که شاخه ای از علویان و از فرزندان امام حسن(ع) بودند و از نظر مذهبی و سیاسی جایگاه و مقام والایی در این شهر داشتند که سهل بن علی از این قوم و قبیله بود.
در شجره نامهای که این نویسنده نگاشته لقب شهید به «سهل بن علی» داده است، بر اساس یافته های نظری ارشد احتمال می رود او در جریان حمله مرداویج به همدان و در راه دفاع از شهر کشته شده باشد.
این استاد دانشگاه به استناد مستندات تاریخی خط بطلانی بر یک باور عمیق مردم این دیار میکشد و نسبت «اهل علی» و «سهل علی» را رد میکند و تاکید دارد که آنها برادر نبودند و فقط تشابه اسمی دارند.
بسیاری از بقاع متبرکه برای جوانان امروزی ناآشناست و معرفی این ذخیره های فرهنگی به پشتوانه منابع معتبر تاریخی و باستان شناختی کاری مهم است که اوقاف و امور خیریه به مدد رسانه ها در پیش گرفته است و راهاندازی موزه وقف هم توانسته در کنار کارکردهای اصلی خود به معرفی آثار باستانی بازمانده از امامزادگان و بقاع همدان بپردازد.
او می گوید: پس از کشته شدن سهل علی و سقوط شهر و آغاز حکومت زیادیان، علویان حسنی از همدان کوچ کرده و عده زیادی از آنها راهی آسیای میانه می شوند اما برخی هم میمانند که امامزاده «شاهزاده حسین» یکی از نوادگان شهید سهل علی است.
ضرورت آشنایی نسل جدید با امامزاده ها
همین میزان اطلاعات و آگاهی از هویت و تبار سهل علی کافی است تا عطش ذهن جستجوگرم را سیراب کند و او را یک مدافع فداکار واقعی بدانم و لایق دلسوزی و رسیدگی بیشتر و جایی بهتر از اداره کل اوقاف و امور خیریه استان همدان نمی یابم.
خسرو محمدی همان کارشناس باستان شناسی این اداره است که برای نخستین بار امامزاده سهل علی را با او شناختم و یک عکس قدیمی و آدرس که به دستم میدهد شروعی برای آشنایی بیشتر با این امامزاده مهجور میشود.
به باور او بسیاری از بقاع متبرکه برای نسل امروز ناآشناست و معرفی این ذخیره های فرهنگی به پشتوانه منابع معتبر تاریخی و باستان شناختی کاری مهم است که اوقاف و امور خیریه به مدد رسانه ها در پیش گرفته است.
محمدی راهاندازی موزه وقف را هم از قلم نمی اندازد، طرحی علمی و کارشناسانه که توانسته در کنار کارکردهای اصلی خود به معرفی آثار باستانی بازمانده از امامزادگان و بقاع همدان بپردازد.
اما همه این کارهای نیک سهل علی با آن سقاخانه محقر را از یادم نمی برد.
آیا نیکوکاران شهر برای ساخت آرامگاه این شهید از جان گذشته پیش قدم می شوند؟ یا اوقاف باید یک تنه وارد گود شود؟
نظر شما