روزنامه اعتماد هفتم دی یادداشتی به قلم سرو حوری کوهنورد و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی منتشر کرد و نوشت: از روی تصاویری که این افراد در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند و نوع پوشششان مشخص است که از تجهیزات و لوازم کافی برخوردار نیستند. یعنی به صورت تشکیلاتی و حرفهای کار نکردهاند و آموزشهای لازم را ندیدهاند. شرایط آب و هوایی که ارتفاعات تهران داشت کاملا پیشبینی شده بود. هشدارهای لازم در موردش داده شده بود. در گروههای خصوصی که ما هستیم برخی دوستان صراحتا گفتند که احتمال ریزش بهمن وجود دارد. متاسفانه برخی نفرات جدی نگرفتند و همهچیز را شوخی قلمداد کردند. در اینستاگرام هم میبینیم که عدهای هیجانزده وقایع را تعریف میکنند و در موردش شوخی میکنند. افرادی که تنها شانس آوردند نیم ساعت یا یک ساعت زودتر اقدام به پایین آمدن کردند. همین باعث میشود خطرات کوهستان به سخره گرفته شود و فاجعههایی از این دست رخ بدهد. با این حال واقعیت این است که در کوه را نمیتوان بست.
سالهای سال است ما ستاد اطلاعرسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان را داریم. این یک حرکت خودجوش بود که ابتدا از هیات کوهنوردی استان تهران شکل گرفت.
باشگاههای کوهنوردی که آن زمان به صورت گروه فعالیت میکردند دعوت به همکاری شدند و گروهها به صورت نیروهای داوطلب رفتند و در مبادی ورودی کوهستانهای تهران مستقر شدند. این عزیزان شروع کردند به اطلاعرسانی. عنوان حرکتشان اطلاعرسانی و پیشگیری بود.
یعنی امداد و نجات نبودند. این دوستان توضیح میدادند و توصیهها را به مردم میگفتند. امروز هم این حرکت ادامه دارد و توصیهها به کوهنوردان سنتی داده میشود، ولی نمیتوان جلوی مردم را گرفت. عزیزان ما در پستهای مختلف در بدترین شرایط آب و هوایی مستقر میشوند و به افرادی که تجهیزات ندارند، لباسشان نامناسب است، در ساعت بدی قصد صعود دارند یا شرایط آب و هوایی را درنظر نگرفتهاند توصیه میکنند از بالاتر رفتن خودداری کنند. ولی هستند نفراتی که جدی نمیگیرند و به صعودشان ادامه میدهند و نتیجهاش میشود این فاجعهای که رخ داده. آمار فوتیهای این یکی، دو روز واقعا دردناک است.
اما وقتی اتفاق بدی رخ میدهد باز هم کوهنوردان پای کار هستند و گروههای امداد و نجات وارد عمل میشوند. امداد بخشهای مختلفی دارد.
فدراسیون و هیات کوهنوردی استان تهران کمیته امداد و نجات دارند و نفرات درگیر امداد و کمکرسانی میشوند. با این حال وقتی زمان میگذرد دیگر امداد خاصی نمیتوان انجام داد و تنها میتوان جستوجو را پیگیری کرد. در کنار اینها هلالاحمر را داریم و سازمان آتشنشانی هم گاهی ورود میکند. دستورالعملهای خاصی در مورد اینکه در چه ارتفاعی کدام نهاد ورود کند وجود دارد. با این حال تمام افرادی که در فدراسیون در بخشهای مختلف کار میکنند، جز بخش اداری همه نیروهای داوطلب هستند. بخش امداد و نجات هم به همین شکل. کوهنوردان و اعضای باشگاهها همکاری میکنند. افرادی که سالها در این زمینه کار کردند و آموزشهای لازم را دیدهاند.
از مردم میخواهم آموزشهای لازم را ببینند و از آن مهمتر هشدارها را جدی بگیرند. از یک کوهنورد سنتی نمیتوان انتظار داشت بیاید در دورههای حرفهای صعود یا هواشناسی شرکت کند اما حتی همین جدی گرفتن هشدارها میتواند کمک کند که ما دیگر شاهد بروز چنین حوادثی نباشیم. منطقهای مثل کلکچال چیز جدیدی نیست. مناطقی در این محدوده وجود دارد که حادثهخیز و پرخطر است. یعنی این نقاط چندینبار دچار بهمن شده و فوتی داده است. در توچال به همین شکل. متاسفانه به دلیل دسترسی راحتی که ما در این شرایط داریم و با دو تا تاکسی میتوانیم به آن بالا برسیم، این مناطق بسیار پرتردد و شلوغ شده و همین شلوغی باعث میشود نفرات خیلی راحت به ارتفاع پرخطر ۴۰۰۰ متری برسند. حداقل چیزی که از مردم میتوان انتظار داشت این است که تنها فدراسیون کوهنوردی را به عنوان مرجع اطلاعرسانی در این زمینه درنظر بگیرند و واقعا وقتی آبوهوا بد است از صعود منصرف شوند.
نظر شما