به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا مهمترین مسالهای که کودک یا نوجوان در داستانهای ترسناک و فانتزی با آن مواجه میشود حفظ شرافت انسانی است. در بسیاری داستانهای این ژانر قهرمان داستان که کودک یا نوجوانی تنهاست با موجودی به غیر از انسان، مانند روح یا موجودات به ظاهر بیجانی مانند عروسک و جادوگرهایی از جهان زیرین مواجه میشود که قصد تصاحب روح انسانی او را دارند.
هدف اصلی این موجودات تخیلی، نفوذ در انسان و تغییر ماهیت او از خوبی به بدی است و در نهایت کودک، خواننده داستانی است که انسان در آن پیروز میشود و خوبی به بدی غالب.
در بسیاری از این داستانها قهرمان، از حمایت خانواده و دوستانش برای مبارزه برخوردار میشود که از دیگر نکات ارزشمندی است که در این گونه داستانها وجود دارد. همکاری و عشق به خانواده و دوستان از دیگر مباحث مهمی است که در داستانهای ترسناک کودکان به چشم میخورد. داستان عروسک یکچشم چنین داستانی است.
عروسک یکچشم اولین جلد از مجموعه قصههای ترسناک است. این مجموعه نوشته جیمز پریلر نویسنده امریکایی است که با ترجمه مائده مرتضوی از سوی کتاب چ (کتاب کودک و نوجوان نشرچشمه) منتشر شده است.
بخشی از کتاب (ص ۲۷): مالیک با دقتِ زیادی دیوارههای چوبی صندوقچه را از هم جدا کرد.
سوداپاپ پرسید: همین داخلشه؟ یه عروسک بدترکیبِ داغون؟
و در حقیقت تنها چیزی که در صندوقچه وجود داشت همان بود؛ یک عروسک معمولی و نه چندان چشمگیر و جالب. عروسک موهای فرفری سیاهی داشت که روبان قرمزرنگی به روی آن بسته شده بود. لباسی کثیف و راهراه با خطهای سفید و آبی به تن داشت و یکی از چشمهایش هم کاملاً از بین رفته بود. صورتش به طرز ناخوشایندی پر از ترَک و خراشیدگیهایی شبیه زخم بود.
سوداپاپ سرش را خاراند و در حالیکه گیج شده بود گفت: من به این دست هم نمیزنم.
مالیک، عروسک را به کناری انداخت و داخل صندوقچه را بار دیگر از نظر گذراند: «چیز دیگهایی داخلش نیست» ناامیدی در صدای مالیک موج میزد.
تیانا عروسک را برداشت و آن را به سینهاش چسباند «من دوستش دارم، خیلی هم دوستش دارم...
این کتاب در ۸۳ صفحه با شمارگان یکهزار نسخه وارد بازار شده است.
نظر شما