به گزارش روز سه شنبه ایرنا، اختلافات دو کشور که ریشه در سیاست های امپریالیستی آمریکا و طرفداری این کشور از یکجانبه گرایی دارد، در چند حوزه اقتصادی، سیاسی و در نهایت نظامی قابل بررسی است. در حوزه اقتصادی، توافق تجاری دو کشور مهمترین منشاء اختلافات پکن و واشنگتن بود که علیرغم امضای فاز نخست آن، ناتمام مانده است.
جنگ تجاری چین و آمریکا
جرقه اختلافات پکن و واشنگتن از سال ۲۰۱۸ میلادی زده شد، زمانی که دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا تصمیم گرفت تدابیر سرسختانه تجاری علیه چین در نظر بگیرد. کارشناسان زیادی بر این باور هستند که اولین بار بازی رقابت را آمریکا شروع کرده است. از دیدگاه مقام ها و مردم چین این دولت ترامپ است که روابط دوجانبه را به یک رقابت شدید میان دو طرف تبدیل کرده است. مقام های چینی می گویند آمریکا اقدامات سیاسی خصمانه و غیر دوستانه مختلفی علیه چین اتخاذ کرده است.
برای مثال «جان گونگ» کارشناس آکادمی علوم اقتصادی چین می گوید که دولت ترامپ از دو سال قبل فشارها را افزایش داد و در سال ۲۰۲۰ میلادی آن را به اوج رساند. ترامپ فقط به دنبال جنگ تجاری نبود بلکه برنامه او مقابله و مهار چین بود.
او بر این اعتقاد است که اقدامات امروز آمریکا یادآور تحرکاتی است که این کشور در مرحله مسابقه فضایی با اتحاد جماهیر شوروی وقت انجام می داد؛ رقابت سخت فضایی که میان دو کشور به دلیل تحرکات مشابه آن زمان آمریکا شروع شد.
فناوری، عرصه جدید اختلاف دو کشور
در طول سال هایی که ترامپ قدرت را در اختیار داشت، جنگ فناوری میان دو کشور به راه افتاد. بسیاری از شرکت های بزرگ فناوری در چین از جمله شرکت های مخابراتی نظیر هواوی و زد تی یی (Huawei و ZTE) در فهرست سیاه نهادهای وزارت بازرگانی آمریکا قرار گرفتند.
علاوه بر این، آمریکا حدود ۶۰ شرکت فناوری دیگر چین را در همین فهرست قرار داد به طوری که در زمینه های فناوری، خرید، عرضه و همچنین ورود به بازار آمریکا با مشکلات فراوانی روبرو شدند. ظاهرا چین مجبور است با چنین چالش هایی به استقبال سال نو میلادی برود. البته طبیعتا این کشور برنامه های تلافی جویانه در برابر آمریکا را در دستور کار دارد که شاید بررسی آنها را به آینده و پس از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا به رهبری «جو بایدن» واگذار کرده است.
«گونگ» می گوید: سیاست خفه سازی فنی و اقتصادی چین جواب نمی دهد. حرکت ها برای ایجاد مشکل در مسیر توسعه چین نه تنها راه بجایی نمی برد بلکه روند بومی سازی شرکت های چینی را جلو خواهد انداخت و سرعت فنی آنها را افزایش خواهد داد. دولت مرکزی نیز بودجه تحقیقاتی این شرکت ها را بیشتر خواهد کرد.
مقامات چین در نشست مهم اقتصادی که امسال برگزار کردند، بر واژه «نواوری» بسیار تاکید داشتند. این مساله نشان می دهد که ابداع و نوآوری به همان میزانی که آمریکا فشارها را بر پکن بیشتر می کند، شدت و سرعت می گیرد. این موضوع البته منحصر به چین نیست و کشورهای دیگر نیز تحت فشار آمریکا به همین روش ها می اندیشند و در مسیر نوآوری و ابتکار گام گذاشته اند.
این شرایط هم به معنای هماهنگی و برنامه ریزی بیشتر برای بسیج استعدادها و منابع در چین و سایر کشورها است، زیرا بازی بزرگ رقابت بین چین و ایالات متحده به احتمال زیاد تا سال های متمادی جریان خواهد داشت. در چین رهبران این کشور بارها اعلام کرده اند که به دنبال رقابت هستند، رقابتی سالم که بتواند برای طرفین برد - برد باشد اما آنچه آمریکایی ها دنبال کرده اند رقابت یکجانبه و در راستای تامین منافع آنها بوده است.
دو کشور سال ۲۰۲۰ را در حالی به پایان می برند که اختلافات آنها در حوزه های زیادی از جمله تحولات اقلیمی، تعرفه های سنگین تجاری، تحریم شرکت ها، رویارویی بر سر مسایل هنگ کنگ و سین کیانگ، فروش های تسلیحاتی آمریکا به تایوان، تحریم شرکت های بزرگ چین و قراردادن آنها در فهرست سیاه آمریکا، همچنان حل نشده باقی مانده است.
میراث ترامپ برای دولت بایدن
«آندره کریبکف» تحلیلگر روس در تحلیلی که تلویزیون مرکزی چین از او نقل کرد، آورده است: شرایط بسیار بدی در روابط دو کشور در سال ۲۰۲۰ میلادی رقم خورد، اما آنچه برای چین نگران کننده است اینکه میراث ترامپ برای دولت بعدی باقی بماند و یا اینکه ترامپ و یارانش به دنبال جلوگیری از بهبود روابط آمریکا با چین در دولت بعدی باشند.
او ادامه می دهد: سیاست های ترامپ به طور کلی بسیار بحث برانگیز بود و باعث بدتر شدن روابط بین آمریکا و متحدانش شد. بنابراین منطقی است که بایدن نیز به دنبال حفظ وضع موجود باشد تا اینکه در آینده فرصت مناسب و کافی برای ارزیابی شرایط موجود داشته باشد. تا آن زمان تعرفه های تجاری علیه چین ادامه می یابد و بعید به نظر می رسد که شرایط بسرعت بهبود یابد.
دیگر اختلافات
در سال ۲۰۲۰ میلادی دولت آمریکا بیشترین تسلیحات را به تایوان فروخت. حضور نظامی این کشور در دریای جنوبی و دریای شرقی چین بشدت افزایش یافت. این کشور استرالیا، ژاپن و هند را به خود نزدیکتر و با آنها رزمایش برگزار کرد تا چین را در مناطقی که حیاط خلوت خود می داند تحت فشار قرار دهد.
آمریکا تعداد زیادی از مقام های حزب حاکم و شرکت های چینی را تحریم کرد. واشنگتن بیشترین فشارهای چهار دهه گذشته را علیه چین اعمال کرده و ناوهایش را به دریای جنوبی فرستاد. مقام های رسمی آن کشور به تایوان سفر کردند و دیدارهایی بی سابقه انجام شد. مناسبات آمریکا و تایوان افزایش یافت و به همان میزان روابط پکن و واشنگتن سردتر شد.
آمریکا به بهانه تصویب قانون امنیتی هنگ کنگ و وجود اردوگاه های کار اجباری در سین کیانگ بسیاری از تحریم ها را علیه چین در نظر گرفت و امتیازات ترجیحی برای تجارت با هنگ کنگ را حذف کرد. دولتمردان هنگ کنگی را نیز تحریم کرد و برای رسانه های چینی مقیم آمریکا، محدودیت های بسیاری در نظر گرفت که البته پاره ای از این اقدامات تدابیر تلافی جویانه چین را نیز به همراه داشت.
«ریچارد هانانیا» محقق موسسه دیفنس پرایوریتیز (اولویت های دفاعی) مستقر در واشنگتن، ماه جاری میلادی در مقاله ای تحت عنوان "تهدید واقعی چین برای ایدئولوژی حاکم بر آمریکا" نوشت: تهدید واقعی چین نه نظامی است و نه ژئوپلیتیکی، بلکه عقیدتی است. موفقیت مداوم چین تهدید بزرگی برای دستگاه سیاسی آمریکا است.
روزنامه گلوبال تایمز چین هم نوشته است: غرب به رهبری آمریکا، مدت هاست که نظریه "تهدید چین" را تبلیغ می کند. واقعیت این است که پکن و واشنگتن سیستم های سیاسی مختلفی دارند و ایدئولوژی های متناظر آنها به طور قابل توجهی از هم جدا هستند، اما مسیر سیاسی یک کشور با توجه به شرایط ملی آن تعیین می شود. تا زمانی که این نظام سیاسی متناسب با موقعیت اجتماعی کشور باشد و بتواند مردم را راضی نگهدارد، می تواند یک نظام خوب تلقی شود. بنابراین سایر کشورها حق ندارند انگشت اتهام به سوی آن دراز کنند. آمریکا باید به همپوشانی و تعامل روی آورد اما از این کار امتناع می کند.
«سان چنگ هائو» محقق موسسه روابط بین الملل معاصر چین می گوید: دلیل اصلی که واشنگتن بارها و بارها بر اساس آن بر واگرایی ایدئولوژیک با پکن تاکید کرده این است که واشنگتن به نظام سیاسی خود کمتر اعتماد پیدا کرده و برعکس چین طی سال های اخیر به سرعت نظام سیاسی قابل اعتماد تری ایجاد کرد و در حوزه های مختلف دستاوردهای چشمگیری داشته است. به خصوص وقتی همه گیری ویروس کرونا غرب از جمله آمریکا را تحت تأثیر قرار داد، چین به طور موثری موفق شد گسترش بیماری را مهار کند و این یکی از دستاوردهای بسیار مهم بود که توانست شرایط ایده آلی در اختیار چین در عرصه داخلی و منطقه ای و بین المللی قرار دهد.
آنچه برآیند مناسبات طرفین در یک سال گذشته و سال های قبل از آن است اینکه پکن نمی تواند ذهنیت واشنگتن و تحرکات سیاستمداران و دولتمردان آن کشور مبنی بر اینکه چین را یک تهدید از لحاظ ایدئولوژیکی می دانند، تغییر دهد. اما آنچه چین می تواند انجام دهد و در حال انجام آن است حفظ عزم راهبردی خود و رقابت قاطعانه با آمریکا از نظر ایدئولوژیک است؛ فرایندی که آمریکا هرگز در رقابت با چین به آن دست نخواهد یافت و با یکجانبه گرایی هایش به نتیجه نخواهد رسید.
نظر شما