یکی از آن چیزهایی که بیست سال قبل برای مردم عادی بود و امروز اثری از آثار آن نیست، روزنامههای نوبت عصر است. آن روزها همانطور که پیشخوان دکههای روزنامه فروشی صبحها میزبان عابرانی بود که دنبال جدیدترین خبرها میگشتند، عصرها هم میزبان شاغلانی بود که در بازگشت از محل کارشان دنبال تحلیلی بر رویدادهای آن روزها بودند. اما رفته رفته و با گسترش تکنولوژی، بساط روزنامههای عصر جمع شد تا تمام رسانههای نوشتاری در ایران که روزانه چاپ میشدند، صبحی شوند! روزنامهها هر روز صبح منتشر شدند تا تقریبا معدود رسانههایی که ویژه عصر بودند هم از میدان پر رمز و راز رسانه در ایران خارج شوند.
آنطور که بسیاری از کارشناسان رسانه و حتی روانشناسان معتقد هستند، خوراک رسانهای متناسب با هر ساعت از شبانه روز متفاوت است. مثلا همه میدانند که رسانهها در ساعات اولیه روز باید برنامههایی پر انرژی و با نشاط و شادابی فراوان را مدنظر قرار دهند. روزنامههای صبح اغلب صفحات شاداب و پر از رنگهای متنوع را میبندند. در رسانههای مالتی مدیا هم تقریبا تمام شبکههای رادیویی و تلویزیونی در ایران در ساعات صبح برنامههای جذاب و با ریتم سریع را در دستور کار خود قرار میدهند. مثل برنامه سلام صبح بخیر که در روزهای کنونی هر روز صبح مهمان آنتن شبکه سوم سیما میشود.
مثال دیگر هم ساعات پایانی شب هست، در این ساعات که مردم خسته از فعالیتهای روزانه و درگیریهای کار خود در جمع گرم خانواده حضور دارند، برنامههای سرگرم کننده در دستور کار قرار میگیرند. مثل برنامههای عصر جدید و خنداونه که در این حوزه زبانزد و پر مخاطب هستند. البته پخش سریالهای جذاب هم یکی از همین دست برنامههای سرگرم کننده است که شبها مهمان خانههای مردم می شوند.
اما شاید آنچه در تلویزیون ایران غریب و مغفول مانده است، آنتن عصرگاهی است. آنتنی که روزگاری با میزبانی «به خانه بر میگردیم» در روزهای اوجش، اندکی رونق یافت اما رفته رفته خودش را از هرگونه برنامه مناسب که ویژه عصر باشد خالی دید. از این حیث البته رادیو کمی بهتر عمل کرده بود، بسیاری برنامههای جذاب مثل انواع مسابقات از شبکههای رادیویی در ساعات عصر پخش میشود که بسیاری از ایرانیها شاید هنگام بازگشت از محل کار بخشی از آنها را در رادیو شنیده باشند.
چرا وجود برنامهای ویژه عصر لازم است؟
شاید در زندگی این روزهای بشر تعریف عصر با آنچه نسلهای پیشین آن را تجربه کرده بودند، متفاوت شده باشد. امروز جمع قابل توجهی از بانوانی که در روزگار پیشین خانه دار بودند، به زنان کارمندی تبدیل شدهاند که دیگر آن فراق بال و اوقات فراغت روزانه را ندارند. آن روزهای قدیم، مردانی بودند که اکثرا یا مغازه دار بودند و یا کارمندانی بودند که ساعت ۱۵ از کار تعطیل شده و نهایت با یک ساعت فاصله به خانه میرسدند. «عصر» در آن روزها تعریف دیگری داشت، تا جایی که حتی برای روزهای طولانی بهار و تابستان فرصتی برای خواب هم داشت!
اما این روزها «عصر» خودش هم تبدیل به یک «صبح» دیگر شده است. عصر برای خانمهای کارمند، آغاز بخش دوم روز در خانه است، آغاز خانهداری همراه با کوله باری از خستگیهای روز است. عصر برای کودکانی که به خاطر مشغلههای والدینشان از صبح ساعتهای عمرشان را در مهدکودک سپری کردهاند، آغاز نیمی دیگر از روز در کنار خانواده است و همین طور «عصر» در دنیای متحول شده امروز برای مردان هم ساعت رسیدن به خانه پس از یک روز پرکار و یا آغاز شیفت دوم کار در مغازه و کسب و کاری دیگر است.
این عصرِ متحول شده دنیای امروز، مثل صبح به ویژه برنامههایی جذاب و پر انرژی نیاز دارد. این عصر را باید جدی گرفت تا آغاز خوبش، جان دوباره به اعضای خانوادههای ایرانی بدهد.
«عطسه» شبکه سه در کنداکتور بی جان عصرگاهی
اما متاسفانه تا چندی پیش تلویزیون ایران از این آنتن مهم غافل بود و ویژه برنامهای با مختصات ذکر شده نداشت. این جای خالی در شبکههای مختلف تلویزیون ایران ادامه داشت تا اینکه چندی پیش و البته کمی بی سر و صدا و بدون تبلیغات و هیاهوی آنچنانی، شبکه سه در این راه قدمهای تازهای برداشت. شبکه سه که دو سه سال قبل بینندگان ساعات صبح تلویزیون را با تیم جوان و پرانرژی «حالا خورشید» قبضه کرده بود، حالا با بهره گیری از همان تیم و تجاربشان در این زمینه، برنامه عصرگاهی «عطسه» را در کنداکتور عصرگاهی خود جا نمایی کرده است.
مهم ترین گزاره «عطسه» شاید تیم جوان آن باشد، آنطور که شروع پخش این برنامه و قسمت اول هم با فریاد کردن همین خصیصه پخش شد. این تیم حالا میخواهد ثابت کند از تجربه صبحهای حالا خورشیدی درسهای خوبی گرفته و آمده تا ساعات عصر را هم برای مخاطبان این شبکه به یاد ماندنی کند. ریتم تند و جذاب و اجرای پر انرژی را شاید بتوان مهم ترین نقطه قوت برای این برنامه دانست، اما لازم است در سطور پایانی در توصیهای لازم و ضروری به عوامل و تهیه کنندگان این برنامه گوشزد شود که آنچه مخاطب فهیم و باهوش تلویزیونی را به راحتی دلسرد میکند، افتادن در دام تکرار و شباهت به دستاوردهای گذشته است.
«عطسه» اگر میخواهد بدرخشد باید «تقلید» از «حالا خورشید» را کنار بگذارد و خودش مولف جاذبههای تازه برای مخاطب باشد؛ هرچند که در برهوت برنامههای جذاب عصرگاهی وجود عطسهای از حالا خورشید هم حتما میتواند جذاب باشد.
نظر شما