سیاست‌های بایدن در خاورمیانه ، سازگاری یا سردرگمی

تهران - ایرنا - اگرچه دولت بایدن هنوز سیاست مشخصی را درباره خاورمیانه اعلام نکرده اما پیش‌بینی راهبرد کاخ سفید در این خصوص از سوی کارشناسان ادامه دارد و عمدتا بر اهمیت راهبردی منطقه برای واشنگتن تمرکز دارد هر چند افرادی هم معتقدند خاورمیانه تغییر کرده و بایدن امکان پیشبرد سیاست های سابق را ندارد.

به گزارش ایرنا، دولت های آمریکا از دهه چهارم قرن ۹۰ میلادی همواره سعی کرده اند، آسیای غربی را در اولویت برنامه های خود قرار دهند زیرا  این منطقه برای قدرت ها اهمیت راهبردی داشته است و به دلیل برخورداری از ذخایر عظیم نفت، یک منبع انرژی برای جهان به‌شمار می‌رود. عربستان، ایران، عراق، کویت، امارات دارای بزرگترین منابع نفت و گاز جهان در این منطقه قرار دارند و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به دلیل وابستگی از متحدان اصلی واشگنتن به شمار می روند. 

اکنون که با پیروزی « جو بایدن » در انتخابات آمریکا، برخی در خاورمیانه نگران و برخی امیدوار شده‌اند، این پرسش با قوت مطرح می‌شود که جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا، با خاورمیانه و برای خاورمیانه چه خواهد کرد؟

به اعتقاد برخی کارشناسان به دلیل مشکلات داخلی آمریکا از جمله شیوع بیماری کرونا که میلیون ها نفر در آمریکا به آن مبتلا شده اند و هزاران آمریکایی را به بخش مرقبت های ویژه بیمارستان ها کشانده است همچنین سوء تدبیرهای دولت ترامپ در خصوص پرونده های داخلی دیگر از جمله قوانین بیمه، مهاجران و خروج از برخی پیمان نامه های بین المللی که موجب گسترده شدن شکاف رابطه واشنگتن با متحدان اروپایی اش شده است، دولت بایدن را مجبور می کند که آسیای غربی در اولویت های اولیه خود قرار ندهد.

اولویت قرار گرفتن این منطقه در سیاست های این کشور بر اساس سهم دولت های آمریکا از تامین انرژی درجه بندی می شود. در همین پیوند برخی کارشناسان مسائل بین المللی معتقدند شرایط خاورمیانه نسبت به گذشته تغییر کرده است و به خصوص با تبدیل شدن آمریکا به یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفتی، دیگر خاورمیانه از نظر تامین انرژی برای ایالات متحده آمریکا در اولویت نیست و

این دسته از کارشناسان معتقدند که دولت بر آمده از حزب دموکرات این کشور نگرانی چندانی نسبت به تامین انرژی ندارد و بیشترین اولین دموکرات ها در مقطع کنونی بازگردان جایگاه این کشور در رهبری جهان است از اینرو پس از رسیدگی به پرونده های داخلی این کشور، باز کردن پرونده های حقوق بشری برای فشار بر کشورها و گرفتن امتیاز از آنها برای ارتقای جایگاه آمریکا در رهبری جهان در اولویت بعدی است. 

به اعتقاد این دسته، با توجه به مسائل یاد شده تدوین و اجرایی شدن برنامه های دولت بایدن در آسیای غربی زمان بَر است و به همین دلیل است که برخی از کشورهای همپیمان با دولت ترامپ از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان با ناراحتی از رفتن نماینده حزب جمهوری خواه و آمدن نماینده حزب دموکرات در راس قدرت ایالات متحده آمریکا، درصدد اتخاذ سیاست هایی برای طولانی تر شدن این زمان هستند.     

« رفیق خوری » رئیس سابق تحریریه روزنامه « الأنوار » لبنان و عضو شورای اتحادیه روزنامه نگاران و نویسندگان این کشور در گفت و گو با « دویچه وله » آلمان معتقد است که این رویداد به سود برخی از کشورهای منطقه و به زیان برخی دیگر تمام شده است. 

وی با اشاره به اینکه « جو بایدن » کسی است که منطقه خاورمیانه را به درستی می‌شناسد و چه به عنوان رئیس کمیته خارجی مجلس سنا که ۱۷ سال در آن کار کرده و چه در دوران ۸ ساله‌ای که معاون باراک اوباما بود، از بیشترین کشورهای خاورمیانه بازدید و با رهبران و نخبگان آن‌ها از نزدیک دیدار داشته و با آنها روابط دوستانه بر قرار کرده است ، افزود: اما باید توجه داشت که خاورمیانه امروزی با خاورمیانه سال‌های گذشته تفاوت اساسی پیدا کرده است. رویکردها و منافع آمریکا در آن زمان، در سه محور رژیم اسرائیل، نفت و کمونیسم خلاصه می شد اما امروز آمریکا بر تحولات ژئو پلیتیک متعلق به روابط اعراب و اسرائیل اشراف دارد.

وی اظهار داشت: آنچه که امروز از درگیری بین اعراب و اسرائیل باقی مانده، منازعه فلسطینی ها با رژیم اسرائیل است که در طی چندین دهه، منطقه و جهان را به خود مشغول کرده است . 

عضو شورای اتحادیه روزنامه نگاران و نویسندگان لبنان افزود: امروز حفظ منابع نفت و راه‌های انتقال آن برای آمریکا تضمین شده است ضمن اینکه پس از استخراج نفت شل، نیاز آمریکا برای نفت کاهش یافته است. از سوی دیگر، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دیگر کمونیسم خطری حتی برای راست افراطی محسوب نمی‌شود اما مسائلی که خود را در صحنه سیاست تحمیل کرده تلاش برخی کشورها برای نفوذ در کشورهای عربی است. 

وی ادامه داد: همه به یاد دارند که طرح بایدن برای آینده عراق پس از اشغال آمریکا، این بود که عراق به سه دولت تقسیم شود؛ دولت کردها در شمال، دولت سنی‌ مذهب در وسط و دولت شیعه ‌مذهب در جنوب و یا دست کم تشکیل نظام فدرالی فراگیر و یا نظام کنفدرالی. اما امروز بسیار دشوار است که بایدن به این طرح عمل کند زیرا شرایط دگرگون شده و توجه عراق به سوی استقلال و وحدت بیشتر شده است. 

خوری در خصوص سیاست های جدید آمریکا در خصوص سوریه نیز گفت: بایدن، دمشق را برای دیگران ترک‌ نخواهد کرد به ویژه اینکه وی به پوتین رئیس جمهور روسیه به عنوان یک «دشمن استراتژیک» نگاه می‌کند.

وی در خصوص لبنان نیز اظهار داشت: بایدن تاکید کرده است که لبنان باید از فساد خالی و متعلق به همه لبنانی‌ها باشد و به ارتش لبنان به عنوان ستون اصلی ثبات و امنیت کشور، کمک خواهد کرد.

این تحلیلگر لبنانی درباره برخورد دولت آمریکا با رژیم صهیونیستی گفت که هیچ کسی از بایدن یا از هیچ رئیس جمهور دیگری در آمریکا انتظار ندارد که در این زمینه مطابق به آن‌چه بایدن از پدرش نقل کرده است که یک شخص برای صهیونیست بودن نیازی به یهودی بودن ندارد" عمل نکند. بنابر این انتظار نداشته باشید که آمریکا در زمان بایدن، رژیم صهیونیستی را ترک کند پس برای ما عرب‌ها، هیچ چیز به اندازه یکپارچگی و همبستگی میان خودمان، سودمند نخواهد بود.

همچنین « جمیل سماوی » تحلیلگر مسائل سیاسی خاورمیانه در مقاله ای در پایگاه اطلاع رسانی شبکه الجزیره نوشت: بایدن انتقادات تندی علیه سیاست های ترامپ و پیشنهادات ضد و نقیض سیاست های خارجی وی مطرح کرد که سوالاتی را درباره ماهیت سیاست های خارجی که بایدن به ویژه در خاورمیانه دنبال خواهد کرد و میزان سازگاری این سیاست ها با سیاست های دولت اوباما که بایدن و تیم معرفی شده اش قسمت عمده ای از آن سیاست ها بودند را به وجود آورده است.

وی با اشاره به اینکه گرچه پیش داوری زود است، اضافه کرد: با اینحال می توان گفت به رغم اینکه هویت برخی عناوین بین پیشنهادهای بایدن و دولت اوباما ( صلح مبتنی بر راه حل دو کشور، مذاکره با ایران و انتقاد از برخی کشورهای متحد سنتی در زمینه های حقوق بشر) یکسان است اما انتظار می رود که دو دولت (بایدن و اوباما) بر اساس موارد زیر شاهد تناقض در سازوکارها و رویکردها، تفاوت در جزئیات و واگرایی در نتایج باشند.

این تحلیلگر مسائل سیاسی خاورمیانه افزود: سیاست اوباما با احتیاط و عقب نشینی تدریجی از بسیاری از بحران ها و مسائل خاورمیانه همراه بود در حالی که بایدن خواستار بازگشت به رهبری جهان است و این مستلزم دخالت بیشتر در مسائل خاورمیانه می باشد.

وی با اعتقاد به اینکه به دلیل تاثیر بزرگی که ترامپ برجای گذاشت و تغییرات در برخی موضوعات از جمله محدود کردن حرکت اسلام‌گرایی، عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی و چند کشور عربی و واقعیتی ( بحران های پیچیده و به هم پیوسته) که تعدادی از کشورهای خاورمیانه در آن زندگی می کنند، حرکت منطقه و آزادی عمل بایدن محدودتر خواهد شد.

سماوی با اشاره به اینکه بایدن در بسیاری از موضوعات مربوط به خاورمیانه با اوباما اختلاف داشت ( بایدن با « حسنی مبارک » رئیس جمهور پیشین مصر ابراز همدردی کرد و بر حفظ مداخلات نظامی در لیبی و حمایت از جنگ با عراق تاکید داشت ) ضمن اینکه نامزد وزارت امور خارجه دولت بایدن قبلاً از سیاست های اوباما در قبال برخی از مسائل منطقه از جمله سوریه و  ایران انتقاد کرده بود، افزود: اگرچه درباره برخی از اظهارات بایدن مانند سخنرانی وی در خصوص تقسیم عراق به سه ایالت سنی، شیعه و کرد، از لحاظ جدی بودن، قدرت تحقق آنها و میزان پذیرش آنها سردرگمی و عدم وضوح وجود دارد اما با خواندن و بررسی اظهارات و وعده های بایدن انتظار می رود که خاورمیانه خواه مربوط به خصوصیات منطقه و یا همپوشانی آن با سایر اولویت های دولت آمریکا، یک نقطه اصلی در اولویت برنامه های خارجی آمریکا باشد. 

وی ابراز عقیده کرد: بر اساس این اهمیت، منطقه در دوره آینده شاهد پویایی سیاسی و فعالیت‌های ملموس دیپلماتیک نه تنها در مورد روابط کشورهای منطقه با آمریکا بلکه روابط این کشورها با یکدیگر که ممکن است قبلاً آغاز شده باشد ( به عنوان مثال روابط اردن و رژیم اسرائیل و صلح خلیج فارس ) خواهد بود.

این تحلیل گر مسائل خاورمیانه در ادامه مقاله خود آورده است: اگرچه خاورمیانه و پرونده های آن برای « بایدن » و تیمش چیز جدیدی نیستند و آنها تجربه کافی و عمیقی برای مقابله با مشکلات منطقه دارند اما خاورمیانه امروز متفاوت از مراحل قبلی خود است که می توان به شرح زیر آنها را ترسیم کرد:

کشورهای عربی از بحران های غیرقابل حل رنج می برند و بحران آنها حاد شده است پس در حقیقت اعراب شاهد وجود گروهی از کشورهای شکست خورده هستند که از خلا یا از دست دادن قدرت کامل رنج می برند از جمله سوریه، لیبی و یمن) ضمن آنکه به نظر می رسد در صورت ادامه اوضاع، عراق و لبنان نیز به این کشورها نزدیک شده اند. 

 همچنین گروهی از کشورهای فرسوده از جمله مصر، مغرب و اردن وجود دارند که از یک افت اقتصادی مزمن رنج می برند و کشورهای به اصطلاح نفت خیز ( عربستان، امارات، قطر و کویت ) نیز با کاهش قیمت نفت و تأثیرات بیماری کرونا با مشکلات اقتصادی مواجه شده اند ضمن اینکه روابط بین آنها با یکدیگر از بین رفته است و به جنگها و عملیات نظامی وارد شده‌اند بنا بر این  قدرت آنها برای فعالیت های منطقه ای محدود شده است.

صحنه منطقه ای هجمه شدید کشورهای منطقه برای به دست آوردن بیشترین میزان سود و تحکیم نفوذ خود در جهان عرب را به شکل درهم تنیده و مداخله جویانه ترسیم کرده است که به گسترش بحران کمک می کند و موجب خواهد شد تا دولت جدید آمریکا فراتر از یک بحران عربی روبرو شود و متوجه خواهد شد که موضوع از آنچه ترامپ را با آنها خراب کرده است فاصله دارد و امیال و قول ها به تنهایی ضامن پایداری و حل این بحران ها نیستند.

باتوجه به این تصویر تاریک از واقعیت خاورمیانه، دولت جدید آمریکا نیازمند جستجوی ابزارهای موثر و رویکردهای پخته برای مقابله با این صحنه است و همچنین خود را مجبور خواهد کرد که به دنبال سناریوهای غیر متعارف در تعامل با بحران های منطقه باشد. 

جمیل سماوی سناریوهای احتمالی دولت آمریکا در منطقه را اینگونه بیان می کند:

مسیرهای به هم پیوسته

اصل این رویکرد واقعیت منافع آمریکا در خاورمیانه است که از یکسو نمایانگر بسته ای واحد است که یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند و از آن تأثیر می گیرند و از سوی دیگر ماهیت بحران ها و مشکلات منطقه است که به عنوان یک زنجیره به هم پیوسته در نظر گرفته می شود و آنچه که باعث اتخاذ این رویکرد می شود، تمایل دولت آمریکا به تغییر و اصلاح فوری سیاست ترامپ است زیرا این رویکرد به دولت آمریکا اجازه می دهد به رغم آنکه شکست یکی از مسیرها در مسیرهای دیگر تاثیر منفی دارد بهترین معامله را برای تحریک پرونده های اساسی در بیش از یک سطح و بیش از یک جهت انجام دهد.  

« روند صلح » ، « پرونده هسته ای ایران  » و « روابط ایران با کشورهای همسایه » بزرگترین نمونه به هم پیوستن پرونده هایی است که پیگیری مسیرهای همزمان را به عنوان زنجیره ای به یکدیگر متصل و  شبیه به دومینو درگیر می کند.

سناریوی برنده شدن معاملات و رویکردهای موفقیت آمیز

ممکن است بر اساس واقعیت های منطقه و بحران های پیچیده آن مورد استفاده قرار گیرد و اطمینان حاصل شود که در مسائل خود عمیق نیست و از جزء شروع و به کل می رسد. آنچه به موفقیت چنین رویکردی کمک می کند، چشم انداز برخی کشورهای منطقه برای دولت بایدن به عنوان یک فرصت است از جمله ایران، اردن و تشکیلات خودگردان فلسطین.

در این رویکرد، نقش ابزارهای پشتیبانی نیز ممکن است فعال شود تا بتوانند به گونه ای نقش آفرینی کنند که منافع آمریکا را تامین کند و از بارهای خود بکاهد. به عنوان مثال، فعال کردن نقش سازمان ملل در پرونده برخی از کشورهای منطقه ( سوریه ، لیبی).

 صرف نظر از رویکردها و ابزارهایی که دولت آمریکا در مدیریت پرونده های منطقه آنها را دنبال خواهد کرد، ارزیابی دقیق می تواند نقش آمریکا را از « راه حل های بحران » به « مدیریت بحران » تغییر دهد که می تواند با قدرت نرم تحت عناوین « مذاکره » ( مذاکره با ایران)، « دیپلماسی فعال » ( راه حل ایجاد دو کشور و توسعه عادی سازی روابط بیشتر اعراب با رژیم اسرائیل)، « مهار» ( ترکیه و روسیه )، « ارزش ها و حقوق بشر » ( دستیابی به موفقیت در برخی از کشورهای عربی در زمینه آزادی ) و « فعال سازی نقش بین المللی » (سوریه ، لیبی و یمن با توجه به اینکه اهداف دولت جدید در جهت دستیابی به منافع و ارزش های آمریکایی متمرکز خواهد بود) به موفقیت برسد البته این امر مستلزم آن است که آمریکا در موقعیت پیشرفته ای در رهبری جهان باشد و نه لزوما" بر اساس منافع و برنامه های شرکای منطقه ای سنتی خود دست به این اقدام ها بزند.

سماوی در پایان مقاله خود به این نکته اشاره کرد که اگر این وقایع منطقه‌ای باشد که دولت آمریکا با آن روبرو خواهد شد، پیش فرضی وجود دارد که ظهور چالش های تاثیرگذار و سخت تر را برای کشورهای منطقه هشدار می دهد که تاثیرات آنها دردناک و طاقت فرسا باشد. 

 « منصف السلیمی » یکی دیگر از تحلیلگران عرب مسائل خاورمیانه نیز به پایگاه اطلاع رسانی دویچه وله آلمان گفت: دولت بایدن قصد دارد آمریکا را به تعدادی از توافق نامه‌های بین‌المللی و موضوعاتی که ترامپ آنها را کنار گذاشته است از جمله مهمترین آنها توافق نامه آب و هوا، رابطه با سازمان بهداشت جهانی، تلاش برای ایجاد روحیه جدید همکاری با شرکای آمریکا به ویژه اروپایی ها و ناتو بازگرداند. 

وی در خصوص سیاست های دولت جدید آمریکا در قبال خاورمیانه و شمال آفریقا اظهار داشت: دولت بایدن در این منطقه مملو از تغییرات با چالش های اولیه مواجه است .

السلیمی ادامه داد: با بررسی اسناد و گزارش های مورد تایید وزارت خارجه دولت جدید، پنتاگون و اعضای کنگره، به نظر می رسد که دولت بایدن مجبور است پرونده های زیادی را به دلایل زیر در جهان عرب تشکیل دهد حتی اگر آنها در اولویت قرار نداشته باشند. 

اول: تغییرات سریعی در خاورمیانه و قاره آفریقا شکل گرفته است که با نقش فزاینده قدرت های بزرگ نوظهور از جمله چین و روسیه که با آمریکا رقابت می کنند ارتباط دارد .

دوم:  الزامات حفظ منافع استراتژیک آمریکا در زمینه های امنیتی، دفاعی، صرفه جویی در انرژی و منافع تجاری.

سوم: حفظ نقش رهبری آمریکا، دولت بایدن را مجبور به حرکت مداوم و پویا برای مقابله با تغییرات جدید در منطقه پر تنش می کند.

دولت بایدن و بازی پیچیده خاورمیانه

وی با بیان اینکه اگر رژیم اسرائیل به طور سنتی در راس اولویت ها و منافع تصمیم گیرندگان سیاسی واشنگتن قرار داشته باشد، نقش های جدیدی که این رژیم در دوره ترامپ در خاورمیانه و شمال آفریقا ایفا کرده است، دولت بایدن را در ماموریت دشواری قرار خواهد داد، افزود: در راس این اقدام ها توافق نامه های ابراهیم بین رژیم اسرائیل و تعدادی از کشورهای عربی است، اقدام هایی که مورد تایید بسیاری در آمریکا و شرکای واشنگتن در اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای عربی قرار گرفته است.

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه ادامه داد: این فرضیه که بایدن مذاکرات جدید بین رژیم اسرائیل و فلسطینی ها را آغاز کند، مشابه تلاش های سلف دموکراتیک خود «  اوباما » است اما به نظر می رسد تکرار آن  حداقل  با همان مُدلی که دولت اوباما در دوره دوم به آنها اعتماد کرده بود، بعید به نظر می رسد.

وی افزود: استدلال دارندگان این عقیده این است که در این زمینه بازیکنان دولت بایدن همان ها هستند و اختلاف نظرها یکسان است و در دیپلماسی همانند بازی شطرنج، بازی کردن با مهره های یکسان همیشه به همان نتیجه منجر می شود به همین دلیل « برت استیونز »  نویسنده روزنامه نیویورک تایمز که توسط هیات های با نفوذ یهودی در نیویورک منتشر می شود، با عنوان « یادداشت به رئیس جمهور بایدن » نوشت « لطفا توافق های ابراهیم را خراب نکنید.

السلیمی اظهار داشت: در این خصوص دولت جدید این گزینه را دارد که با دستاوردهای دولت ترامپ شروع کند زیرا خلاف حرکت در مسیری که منافع دولت قبلی به دست آورده است در روابط واشنگتن و تل آویو متحد سنتی آمریکا بحران به وجود می آورد. 

وی افزود: با این حال تیم « بایدن » در هر دو مورد با چالش مقابله با تغییرات بی سابقه در سیاست آمریکا در خاورمیانه که توسط ترامپ و با تصویب "معامله قرن" و با  انتقال سفارت به بیت المقدس و به رسمیت شناختن جولان به عنوان سرزمین های اشغالی ایجاد شد و مورد انتقاد شرکای اروپایی و ساکنان منطقه وسیعی از کرانه باختری و فلسطینی ها قرار گرفت، مواجه است.

خبرگزاری بلومبرگ نیز در تحلیلی که توسط « سیت جی فرانتومن » مدیر اجرایی مرکز گزارش و تجزیه و تحلیل خاورمیانه این خبرگزاری ارائه شد، نوشت: در خاورمیانه شرایط بهتری برای جو بایدن رئیس جمهور آمریکا وجود ندارد تا سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه که در آستانه درگیری تمام عیار قرار گرفته است را در دوره ریاست جمهوری خود با دردسر کمتری آغاز کند.

در این تحلیل آمده است که با آغاز به کار دولت بایدن درگیری ها در منطقه خلیج فارس رو به کاهش است و نقش آمریکا در این زمینه فعال تر خواهد شد.   

این تحلیلگر مسائل خاورمیانه با اشاره به اینکه هزینه سیاست های ترامپ برای خاورمیانه بسیار زیاد بود و منجر به تشدید درگیری ها در این منطقه شد ، افزود: آنچه ممکن است برای دولت بایدن نقش بازی کند اینکه مردم خاورمیانه خواهان وحدت منطقه ای و سرمایه گذاری در آینده که امنیت و رفاه را به ارمغان بیاورد، هستند،  آنها از جنگ خسته شده اند و خواستار فرصت های کار، آموزش و مراقبت های بهداشتی هستند.

همچنین « جیمز زاگبی » رئیس انستیتوی عربی - آمریکایی در مقاله ای در نشریه « دِ نشنال » با نتیجه گیری از نظرسنجی انجام شده توسط این موسسه اضافه کرد که دولت بایدن نباید به تنهایی کار کند بلکه باید در چارچوب گروه ۵ + ۱ کار کند تا بتواند وزن دیپلماتیک را پشت سر بازیکنان منطقه قرار دهد زیرا تأثیر عمده ای بر اوضاع خواهد گذاشت.

به گفته « شیث فرانتزمن » که در بخش خاورمیانه روزنامه صهیونیستی « جروزالم پُست » کار می کند با اعتقاد به اینکه طرف های متخاصم در خاورمیانه به شدت فعالیت های خود را کاهش داده اند و انتظار دارند نقش آمریکا در منطقه فعال تر باشد، افزود: طبیعی است که فعالیت های خصمانه خاتمه نمی یابد پس، آمدن بایدن ممکن است این تصور را خاتمه دهد که دولت ها می توانند از هر وسیله ای برای رسیدن به خواسته های خود استفاده کنند.

وی افزود: نشانه های دیگری نیز در مورد نقش بیشتر آمریکا در میانجیگری و کاهش تنش ها در خاورمیانه وجود دارد و به همین دلیل بایدن مسئولان باتجربه ای را منصوب کرده است که از این منطقه شناخت دارند مانند « آنتونی بلینکین » وزیر امور خارجه.

در مقاله دیگری در وب سایت « کانورسیشن »، « تونی ووکر » تحلیلگر استرالیایی و محقق دانشگاه « لا تروپ » ابراز عقیده کرد که رویکرد دولت بایدن کاهش تسامح با روسیه و ترکیه به دلیل سیاست های این کشورها در منطقه خاورمیانه، خواهد بود.

این تحلیلگر استرالیایی اضافه کرد: پرونده مهم دیگری که بایدن باید به آن بپردازد ، برجام است زیرا بایدن پیش از این تاکید کرده است که چنانچه تهران به تعهدات خود در برجام بازگردد ، آمریکا نیز  از تحریم هایی که دولت ترامپ علیه ایران وضع کرده است، عقب نشینی خواهد کرد.

این تحلیلگر استرالیایی اضافه کرد: با این وجود واشنگتن تلاش خواهد کرد تا از ایران برای بازگشت به برجام امتیاز بگیرد و در مقابل ایران حاضر به امتیاز دهی نیست و تلاش خواهد کرد تا با استفاده از نمایندگان خود در لبنان، سوریه، عراق، یمن و فلسطین به دولت بایدن فشار وارد کند. 

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha