مخالفان تندرو دولت با تمام توش و توان خود حملات سیاسی و تبلیغاتی علیه دکتر «حسن روحانی» رئیسجمهوری را تشدید کردهاند و در این شرایط، برخی گروهها و جریانات رقیب دولت نیز ترجیح میدهند در سکوت، این حملات را رصد کنند و بگذارند تا تندروها هر روز آتش تهاجم خود را شعلهورتر کنند. طیف مذکور اما به این واقعیت بیتوجهند که بازی آغاز شده، به سادگی پایان نخواهد یافت و تلاش برای زدن تیشه به ریشه جایگاه دولت در ایران، در نهایت گریبان دولتهای بعد را هم خواهد گرفت؛ زیرا به فرضِ در دست گرفتن سکان قوه مجریه به حتم آنها باید پاسخگویی به مردم را آغاز کنند و حملاتی به اشکال و شیوههایی همسان یا متفاوت، این بار از بلندگوهای دیگری علیه آنان پخش خواهد شد. بلندگوهایی که اکنون برخی در آن سوی مرزها است و صاحبان این بلندگوها، برایشان فرقی ندارد چه کسی رئیسجمهوری اسلامی ایران باشد.
حملات مخالفان، از همان روزهای آغاز کار دولت یازدهم آغاز شد؛ از حملات لفظی در برخی برنامههای به ظاهر مذهبی یا سیاسی تا توهین و شعار علیه شخص رئیسجمهوری، در دوره چهارساله اول دولت برقرار بود. یک روز از تریبون مجلس، دولتمردان تهدید به برخورد شدید میشدند و یک روز جناح تندرو، رئیسجمهوری اسلامی ایران را که منتخب مردم و حکم وی از سوی شخص رهبر انقلاب تنفیذ شده است با ناهنجارترین اتهامات خطاب میکردند. یک روز تهمت به مدرک تحصیلی میزدند و روز دیگر علیه مسئولان اجرایی دروغ میساختند. زمانی که تمامی اسناد، کذب بودن این موارد را نشان میداد، حامیان دولت را هدف قرار میدادند و برایشان فرق نمیکرد که مراسم نماز باشد یا یک جلسه مذهبی در یک مکان مقدس. حرفها هم همیشه یکی بود و فرقی نمیکرد برجامی در کار باشد یا نه، تورم کم شده باشد یا زیاد و یا شرایط کشور مناسب باشد یا آن که دولت زیر شدیدترین جنگ اقتصادی تاریخ معاصر قرار گرفته باشد.
واقعیت آن است که منتقدان منطقی دولت، به صورت معقول و منطقی تلاش میکردند تا نقدهای خود را به صورت حضوری یا از طریق رسانهها به اطلاع دولتمردان برسانند و پاسخهای معقولی دریافت کنند. برخی دیگر از مخالفانِ با انصاف نیز با دیدن شرایط کشور پس از آغاز عهدشکنی آمریکا و فشار همه جانبه رسانهای به نظام سیاسی، ترجیح دادند نقدهای خود را پشت درهای بسته و دور از گوشهای نامحرم برای مسئولان دولتی بیان کنند. اما جناح تندرو هرگز دست از کار نکشید. یک روز وزیر را استیضاح کردند و روز دیگر تهدید کردند که برخی دولتمردان را در مراکز هستهای با سیمان دفن خواهند کرد. زمانی هم که مشخص شد نه سیمانی در کار بوده است و نه مرکزی تعطیل شده، نه عذرخواهی در کار بود و نه پایانی برای توهینها رقم خورد.
رئیسجمهوری نه در زمان تبلیغات انتخاباتی سال ۱۳۹۶ از توهینها مصون ماند و نه پس از پیروزی دوباره در انتخابات. بخشی از تندروها هرگز نپذیرفتند که روحانی رئیسجمهوری منتخب یک ملت است. آنان راه خود را ادامه دادند و در تازهترین اقدام که بیسابقه هم بود، در قلب راهپیمایی ۲۲ بهمن و در روزی که باید نماد پیوند ملت و نظام سیاسی باشد، ترجیح دادند به جای شعار علیه دشمنان درجه یک نظام، به سراغ دولت بروند؛گویی این روزها هیچ هدفی آسانتر از دولت در کار نیست و آنانی که باید یار و همراه باشند، ترجیح میدهند امروز شمشیرهای خود را از رو ببندند. این در حالی است که فقط طی سه چهار ماه گذشته، رهبر معظم انقلاب، چندبار در ارتباط با توهینها تذکر دادند و تاکید فرمودند که باید از بدزبانیها دوری جست.
اما پرسش اینجا است که جناح تندرو از این تلاشها چه نتیجهای خواهند گرفت؟ به وضوح مشخص است که هدف اصلی آنان پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری تحت هر شرایطی و با هر هزینهای است. آنان تصور میکنند صرفِ پیروزی در انتخابات کافی است تا همه چیز به پایان برسد؛ گویی پیروزی آنان گره از تمامی مشکلات خواهد گشود و نسیم این کامیابی سیاسی بر کشور خواهد وزید. اما واقعیتها چنین چیزی را نشان نمیدهند. اولین نکته این است که به محض آغاز رقابتهای انتخاباتی، تندروها در برابر آزمونی سخت قرار خواهد گرفت و ساکتان جناح مخالفان دولت با چیزی روبرو میشوند که خود در برابر آن سکوت کردهاند. بطور حتم تندروهایی که امروز از هیچ تلاشی برای توهین به شخص رئیسجمهوری خودداری نمیکنند، فردا هم در زمان انتخابات ریاستجمهوری، حاضرند به هر اقدامی علیه رقبای خود، حتی اگر از جناح خود آنها باشد هم دست بزنند. همانطور که زمانی همین گروه تندرو علیه برخی بزرگان اصولگرا، سخنانی تند و توهین آمیز سر دادند.
فارغ از آن اما تندروها هیچ سخنی از فردایی نمیزنند که ممکن است به فرض پیروز انتخابات شوند. آنها نمیگویند چه برنامهای برای حل مشکلات کشور دارند؟ چگونه میخواهند برای اقتصاد کشور ریلگذاری کنند؟ آیا باز هم علیه برنامههای امروز دولت سخن خواهند گفت یا در مواجهه با مشکلات ترجیح میدهند دوباره از همان برنامههای دولت امروز استفاده کنند؛ زیرا خواهند فهمید راهی جز مسیری که امروز پیموده میشود، وجود ندارد. مهمتر از آن زمانی که آنان به فرض، دولت را به دست بگیرند، در برابر مخالفان خود همان سعهصدری خواهند داشت که امروز دولت در قبال آنان دارد؟ یا باز هم بر همان طبلهای توهین و تهمت بخواهند کوبید؟ مهمتر از همه اینکه آیا میپذیرند رسانههای بیگانه، با دستاویز قراردادن شعارها و توهینهای امروز آنان، همین شعارها و توهینها را علیه خود جناحشان به کار ببرد؟
یک واقعیت انکار ناپذیر است. ضرباتی که امروز جناح تندرو بر پیکره دولت میزند، ضربه به انتخابات پیش رو است. مردم فهیم ایران نشان دادهاند که در هیچ انتخاباتی در ۴۲ سال گذشته براساس توهینها و تهمتها رای ندادهاند و ترجیح میدهند به سیاستها و برنامهها رای دهند. در عین حال کاهش مشارکت مردمی، که بطور حتم در ذهن عدهای به عنوان راهی برای پیروزی در انتخابات تصویر شده است، به نفع هیچکدام از جناحهای سیاسی نیست و جناح پیروز در یک انتخابات سرد، پشتوانه مردمی چندانی برای ادامه کار نخواهد داشت. یک انتخابات پرشور، فارغ از نتیجه آن و طرف پیروز، به نفع همه جناحها است و به دولت بعد، هر دولتی که باشد، قدرت و توانی مضاعف میبخشد.
آنچه که مشخص است، پیروزی به هر بهایی در سپهر سیاست، ارزشی ندارد. توهین، شمشیر دولبهای است که روزی میتوان علیه توهین کننده هم بکار گرفته شود. آنکه امروز تهمت میزند، خود میتواند در فردای پیشرو، قربانی تهمت شود و آن کس که کارش فریاد زدن و توهین کردن است، عادت خود را ترک نخواهد کرد. عادتی که بطور حتم، بعدها، گریبان دیگرانی که امروز ساکت هستند را هم خواهد گرفت.
نظر شما