مشارکت حداکثری نیازمند بسترسازی حاکمیت است

ساری - ایرنا - عضو هیات علمی دانشگاه مازندران تحقق حقوق شهروندی را در گرو مشارکت فعال سیاسی دانست و گفت : شهروندان باید بدانند بازسازی حیات اجتماعی و سیاسی مستلزم پیگیری صبورانه مطالبات از مسیر دمکراتیک است و حاکمیت هم باید بستر را برای حضور مشتاقانه و پررنگ مردم در پای صندوق‌های رای فراهم کند.

به گزارش ایرنا ، انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا ، میان دوره‌ای پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و میان دوره‌ای یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۰ برگزار می شود ، انتخاباتی که به خاطر شرایط کرونایی عمدتا در فضای مجازی با گمانه زنی ، ارائه تحلیل های سیاسی و اجتماعی و همچنین بررسی های کارشناسی پیگیری می شود.

گذشته از همزمانی انتخابات ریاست جمهوری با شوراهای شهر و روستا و انتخابات میان دوره ای مجلس خبرگان و اهمیت هرکدام از آنها برای تعیین سرنوشت زندگی اجتماعی کلان و خرد مردم کشور، اما انتخابات ریاست جمهوری از جایگاه ویژه ای برخوردار است و به همین خاطر هم بیشتر از بقیه مورد توجه محافل مختلف ، فضای مجازی و رسانه ای و دانشگاهی قرار گرفته است.

با وجود اینکه هنوز چند ماه تا آغاز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ زمان باقی مانده است، اما بسیار از سردی تنور انتخابات در مقایسه با دوره های قبل سخن به میان می آورند و کارشناسان هم معتقدند وضعیت موجود نیازمند تحلیل هوشمندانه و تصمیم گیری و اقدام هوشیارانه است تا همانند گذشته بزرگ ترین نماد مردم سالاری دینی تاریخ ایران را داغ و همین طور پویا نگه دارد.

دکتر محسن عباس زاده مدرس و عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندران در باره انتخابات ۱۴۰۰ در گفت و گو با خبرنگار ایرنا ، مشارکت حداکثری را عامل تحقق و مطالبه گری حقوق شهروندی می داند و معتقد است که باید مسیر تغییر در شرایط کشور و اصلاح جامعه و سیاست از طریق صندوق های آرا به عنوان مهم ترین نماد و شیوه مردم سالاری و دموکراسی پیگیری شود.

عباس زاده دارای دکترای تخصصی علوم سیاسی (اندیشه سیاسی) از دانشگاه تهران است و رساله دکترای خود را هم با عنوان « عقل، اسطوره، و امر سیاسی » نگارش کرده است. علایق پژوهشی

وی هم تاریخ فلسفه سیاسی غرب ، نظریه های جدید در علم سیاست ، نظریه های دموکراسی و روندهای فکری در اسلام معاصر است.

گفت و گوی تفضیلی خبرنگار ایرنا با این استاد دانشگاه را در زیر می خوانید :

خبرنگار: به نظر شما مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ چگونه خواهد بود؟

پاسخ : پاسخ به این سئوال نسبت مستقیمی با ارزیابی ما از فضای انتخاباتی در شرایط فعلی و برآورد متغیرهای وابسته دارد که در ماه‌های آینده صحنه را برای ارائه  یک پیش بینی،  شفاف‌تر می کند. به تصور من برای پیش بینی میزان مشارکت در انتخابات سال آتی به زمان بیشتری نیاز است ، زیرا هنوز وارد فضای انتخاباتی نشده ایم و آرایش انتخاباتی شکل نگرفته است.

در شرایط فعلی ما از یک سو، تعدد نامزدهای بالقوه در جناح اصولگرا را شاهد هستیم و از سوی دیگر، خروجی مشخصی حتی در سطح گمانه زنی در باره چهره یا چهره هایی که قرار است جناح اصلاح طلب را نمایندگی کند تا این لحظه حاصل نشده است. اگر همین روند تا آستانه انتخابات تغییری نکند یعنی صحنه در همین وضعیت تعدد نامزدهای اصولگرا و فقدان نامزد اصلاح طلبی که دارای مقبولیت عام باشد ، باقی بماند به نظر می رسد که احتمالا انتخاباتی را شاهد باشیم که در مقایسه با گذشته، میزان مشارکت کمتری را به خود ببیند. با این حال، در سیاست، آینده همواره غیرقابل پیش‌بینی است و باید برای ارزیابی دقیق تر، به انتظار تحولات باقی ماند. طبعاً در ماه پایانی، صحنه بسیار شفاف تر خواهد شد.

در واقع زمانی می توان به گمانه زنی های قابل اتکاء در خصوص میزان مشارکت مبادرت کرد که تا حدی مشخص شود که جناح های سیاسی اصلی با چه نامزدهای احتمالی در صحنه حضور خواهند یافت و برخی عوامل تاثیرگذار اساسی شکل‌دهنده و زمینه ساز حضور بازیگران سیاسی مانند ظرفیت های نهادی داخلی و نحوه تقارن روندهای خارجی و سیاست داخلی به مرحله گشودگی برسد. به عبارتی باید منتظر روند تحولات ماند تا بتوان ارزیابی کرد که متغیرهای پیش ­گفته چه فرصت ها یا موانعی پیش روی گروه های مختلف برای مانور انتخاباتی قرار می دهند.

منظور از ظرفیت‌های نهادی داخلی ، کمیت و کیفیت نامزدهایی است که نهایتا پس از فرایند ارزیابی صلاحیت، کمپین انتخاباتیشان را آغاز خواهند کرد و منظور از نحوه ی تقارن روندهای خارجی و سیاست داخلی، سمت و سویی است که مثلاً مذاکرات پیرامون برجام به خود خواهد گرفت و طبعا تاثیر خود را بر رقابت های انتخاباتی خواهد نهاد.

خبرنگار: مشارکت بالا چه تاثیرات مثبتی در حوزه های سیاسی، اجتماعی و مدیریتی دارد؟

پاسخ : مشارکت گسترده که البته مستلزم وجود فضای رقابتی و تنوع گزینه ها پیش روی انتخابگران است نتایج مثبتی می تواند درپی داشته باشد. از یک سو، خروجی انتخابات را به خواست اکثریت واقعی جامعه نزدیکتر می کند. در نتیجه، نزدیکتر شدن دستگاه حکمرانی و بدنه جامعه باعث افزایش انسجام اجتماعی و شکل‌گیری نوعی آرامش حول جریان نهادی و قاعده‌مند امور می‌شود ، زیرا علی‌القاعده، هیات منتخب، ضمن رعایت حقوق بنیادی اقلیت، با خواسته های اکثریت همنواتر است.

از سوی دیگر، مشارکت بالا، در عرصه بین المللی در حکم تابلوی نمادینی برای وضعیت سرمایه اجتماعی نظام سیاسی عمل خواهد کرد و همراهی ملت، افزایش قدرت نظام سیاسی برای پیگیری منافع ملی در سطح بین الملل را به همراه خواهد داشت.

البته نتایج مثبت و مشارکت حداکثری در گرو فراهم بودن شرایط بهره برداری از مشارکت گسترده است. یعنی به بارنشستن ثمرات مشارکت گسترده در انتخابات مستلزم این است که مردم سالاری به انتخابات فروکاسته نشود ، بلکه ابعاد دیگر یک ساختار مردم سالار نیز لحاظ گردد.

به علارت دیگر از یک سو، امکان تداوم مطالبه گری جامعه در قالب جامعه مدنی شامل گروه ها، انجمن ها، رسانه ها و دیگر موارد وجود داشته باشد و از سوی دیگر، ظرفیت های ساختاری به گونه ای ساماندهی و نهادمند شود که از صِرف چرخش قدرت در میان نخبگان فراتر رفته و جامعه شاهد اجرایی شدن برنامه های مطرح شده در کمپین های انتخاباتی گردد. چنانچه این حس به جامعه منتقل شود، تاثیر واقعی مشارکت گسترده در تقویت نظام سیاسی آشکار خواهد شد.

خبرنگار: به نظر شما کاهش مشارکت و یا به اصطلاح برخی تحریم یا قهر انتخاباتی چه اثرات منفی خواهد داشت؟

پاسخ : به نظرم پیش از پاسخ به این سئوال، باید از منظری توصیفی، عوامل موجد گرایش به تحریم در قشرهایی از جامعه مورد ملاحظه قرار گیرد تا بر بنیاد آن، تدابیر لازم اندیشیده شود. تحریم انتخابات از انگیزه های مختلفی بر می خیزد و طیف‌های مختلفی را دربرمی گیرد.  گروهی که به صورت سنتی و بر روی عادت گرایش به کنش سیاسی ندارند یعنی نوعی بی تفاوتی سیاسی که همواره در هر جامعه ای در برخی اقشار وجود دارد.

گروهی دیگر که فارغ از فضای سیاسی و شرایط انتخاباتی حاضر، نسبت به مقوله انتخابات و به طور بنیادی تری نسبت به سیاست که در مفهوم عامیانه آن با مقامات دولتی و حکومتی یکی گرفته می شود بدبین هستند. البته این گروه، مستعد جذب شدن به شعارهای پوپولیستی نیز می باشند و در آخر نیز گروه سرخوردگان سیاسی که برجسته تر شدن گرایش به تحریم در آنها به احساس عدم برآورده شدن مطالباتشان در نتیجه انتخابگری‌های پیشین بر می‌گردد.

با این ملاحظه ، در واقع دغدغه یک نظام سیاسی برای افزایش مشارکت ، باید با اتخاذ تدابیری برای کاهش گستره گروه دوم و سوم همراه گردد چرا که گروه اول همواره وجود خواهد داشت و برنامه های کوتاه مدت و حتی بلند مدت کمتر در نگاه و کنش سیاسی آنها تغییر ایجاد می کند.

با در نظر گرفتن این ملاحظات که معطوف به تدبیرگران نظام سیاسی است، اگر بخواهیم از منظری جامعه محورتر به این موضوع نگاه کنیم، تجربه نشان داده سیاست تحریم که درواقع سیاستِ خروج از بازی سیاسی است، به طور کلی راه موثری برای تحقق مطالبات شهروندان به نظر نمی رسد. به بیان دیگر، حتی اگر نتایج مشارکت های سیاسی پیشین، در نظر دسته ای از شهروندان، چندان رضایت بخش نبوده باشد، به سختی بتوان این واقعیت را نادیده گرفت که در برهه هایی که میزان قابل قبولی از تنوع در میان گزینه های پیش روی شهروندان وجود داشت، نتایج انتخابات تاثیراتی برای زندگی شهروندان و حیات سیاسی کشور درپی داشت. بنابراین، به تصور من کنشگری سیاسی مستلزم پیگیری صبورانه مطالبات در محدوده امکانات موجود برای بازسازی حیات جامعه و سیاست است.

خبرنگار : مشارکت پایین چه پیامدی در عرصه داخلی و بین المللی برای کشور و نظام خواهد داشت؟

اساسا یکی از برجسته ترین شاخصه های یک نظام سیاسی مردم سالار، مشارکت شهروندان در فرایندهای سیاسی است. انتخابات اگرچه تنها شاخص مشارکتی بودن نظم سیاسی نیست، اما اهمیت نمادین بالایی دارد. مشارکت گسترده در انتخابات، به نوعی این پیام را صادر می کند که گرایش های مختلف اجتماع ، نظام سیاسی موجود و قواعد بازی آن را به عنوان عرصه ای برای پیگیری مطالبات شان پذیرفته اند.

بنابراین، مشارکت محدود، به ناامید شدن جامعه از نظم موجود برای نمایندگی مطالبات شان تعبیر خواهد شد. پیامد داخلی آن اختلال در کارکردهای نظام سیاسی در اثر افزایش فاصله میان نخبگان حاکم و بدنه جامعه خواهد بود. به لحاظ خارجی نیز کاهش میزان مشارکت حمل بر کاهش سرمایه اجتماعی نظام سیاسی مورد نظر خواهد بود و در نتیجه به تضعیف موضع نظام سیاسی در صحنه بین الملل خواهد انجامید.

خبرنگار : چه عواملی در میزان مشارکت مردم موثر خواهد بود؟

به بیان ساده، زمانی که این حس به جامعه منتقل شود که انتخابات تاثیر  مهمی بر زندگی آنها خواهد داشت، گرایش به مشارکت در جامعه افزایش می یابد. در کنار تاثیری که تجربه انتخابات های پیشین بر شکل گیری احساس مردم در خصوص میزان تاثیر انتخابات بر زندگی آنها می گذارد، فضای منتهی به انتخابات های پیش رو نیز همواره تاثیرگذار است. در فضای فعلی، به تصور من چند عامل در افزایش یا کاهش میزان مشارکت نقش آفرین خواهد بود که یکی از آنها میزان صراحت گفتمانی جناح های مختلف است.

منظور از این متغیر ، یعنی چنانچه مرزبندی های شفافی میان نامزدهای جناح های اصلی شکل بگیرد تا حول آنها این ذهنیت در مخاطبان و رای دهندگان بالقوه ایجاد شود که نتیجه انتخاب این یا آن، تاثیر مشخص و متفاوتی بر روند اداره کشور و به تبع آن، زندگی مردم خواهد داشت. نوع فضای رقابتی می تواند شکل گیرد و در نتیجه به افزایش مشارکت منجر شود و در غیر این صورت، احتمالا مشارکت مردم از سنوات گذشته کمتر خواهد بود.

یک عامل دیگر ارزیابی جامعه از میزان پیوستگی رویدادهای داخلی و عرصه بین المللی است. یعنی جامعه به چه ادراکی از فرصت ها و تهدیدهای پیش روی کشور رسیده است و مشارکت در انتخابات و نوع انتخاب را دارای چه نقشی در راستای افزایش فرصت و کاهش تهدید ارزیابی خواهد کرد. در شکل‌گیری این ادراک، نه تنها رسانه ها اعم از دولتی و غیر دولتی، و داخلی و خارجی نقش مهمی ایفا می کنند، بلکه تدبیرگران نظام حکمرانی و گفتمان‌های انتخاباتی نامزدها نیز نقش حیاتی خواهند داشت.

 ساختار فرصت سیاسی به منظور امکان ها و موانع محیط سیاسی پیش‌روی یک انتخابات عامل دیگری است که در میزان مشارکت موثر خواهد بود. ساختار فرصت سیاسی، از دو منظر بر فعالیت بازیگران سیاسی عمده که توانایی جذب مخاطبان را دارند، تاثیرگذار خواهد بود. از یک سو، میزان باز بودنِ ظرفیت‌های نهادی برای خلق یک میدان گشوده برای رقابت سیاسی و از سوی دیگر، برداشت‌های ذهنی فعالان سیاسی و نامزدهای بالقوه از فرصت های نهادی می تواند بر مشارکت سیاسی تاثیرگذار باشد. به عبارت دیگر جریان های اصلی و نامزدهای بالقوه چه احساسی درخصوص امکان رقابت با صراحت گفتمانی دارند و نیز امکان ایجاد تغییراتی که در برنامه های خود مدعی آن می شوند.  

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha