محیا دهقانی را این شبها در سریال «همبازی» در نقش «روشنا» میبینیم. همبازی سریال نوروزی شبکه دو است که مضمونی عاشقانه دارد. روشنا دوست صمیمی لیلا قهرمان این داستان است که حکم سنگ صبور او را دارد.
محیا دهقانی متولد ۲۴ دی ۱۳۷۰ در تهران و فارغ التحصیل رشته بازیگری در مقطع کارشناسی است.
از فیلم ها و سریالهای مطرح او می توان به «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار، «ماجرای نیمروز؛ رد خون» ساخته محمدحسین مهدویان و «پایتخت۴» ساخته سیروس مقدم اشاره کرد.
به بهانه پخش سریال همبازی با این بازیگر هم صحبت شدیم و از او درباره ویژگیهای سریال و نقش «روشنا» پرسیدیم. متن مصاحبه محیا دهقانی با خبرنگار فرهنگی ایرنا را در ادامه میخوانید.
چگونه به گروه سریال همبازی پیوستید و بازیگر نقش «روشنا» شدید؟
من قرار بود نقش دیگری را در این سریال بازی کنم. یک ماه قبل از این که این سریال کلید بخورد، یک سریال دیگر به من پیشنهاد شده بود. عوامل آن سریال از من خواستند از آقای محمودی، کارگردان همبازی زمان بگیرم. چون آقای محمودی می خواستند سریال شان را زود کلید بزنند صبر نکردند و سراغ یک بازیگر دیگر رفتند. بنابراین حضور من در «همبازی» منتفی شد. مدتی بعد با اینکه ۵ روز از فیلمبرداری همبازی گذشته بود با من تماس گرفتند و خواستند که سر لوکیشن بروم. به من گفتند بازیگر افغان ما رفته و بازیگر نداریم و می خواهیم که این نقش را تو بازی کنی. من خواستم که درباره فیلمنامه به من توضیحی بدهند که توضیحی یک خطی دادند. به من گفتند روشنا دختری افغان است که برای او اتفاقاتی می افتد و تو از فردا باید جلوی دوربین بروی. من اگر زمان داشتم حتماً آوا و لهجه افغانی را تمرین میکردم. خودم خیلی دوست داشتم یک ته لهجه افغانی را روی شخصیت روشنا بگذارم. قبلاً هم در یک فیلم کوتاه نقش دختر افغان را بازی کرده بودم. اینجا فقط در یک سکانس از لهجه افغانی استفاده کردم. شخصیت روشنا به مرور زمان شکل گرفت و من فهمیدم باید چه کار بکنم و چه کار نکنم. سال گذشته در یک فیلم کوتاه به نام آهو بازی کردم و نقش دختری افغان را داشتم. دختری بود که که به ایران مهاجرت کرده بود و مخفیانه زندگی می کرد. چون آنجا لهجهام افغانی بود روی این لهجه تسلط داشتم.
تجربه بازی در یک سریال عاشقانه برای شما چطور بود؟
همبازی سریالی است که در آن لطافت و عشق ورزی وجود دارد. الان مردم پر از دغدغه هستند و به این چیزها نیاز دارند. برای من منتقل کردن چنین حسی به مردم لذت بخش است. در این شرایط سخت کنونی، عشق لابلای مشکلاتمان پنهان شده و نمی توانیم به آن فکر کنیم. من از اینکه میدیدم چند شخصیت سریال درگیر روابط عاشقانه هستند لذت می بردم.
چرا رابطه عاشقانه روشنا در این سریال پر رنگ نشد؟
روشنا بیشتر سنگ صبور لیلا بود. هر دو نفر مهاجر بودند. روشنا از کشور افغانستان به ایران مهاجرت کرده بود و لیلا از شهری دیگر به تهران آمده بود. هر دو یک نقطه مشترک داشتند و در تهران غریب بودند.
در سکانسی که با لیلا درد دل می کردید به بخشی از مشکلات افغان ها در ایران اشاره کردید خودتان در این رابطه چه نظری دارید؟
افغانهای مهاجر مردمانی هستند که جای دیگری به دنیا می آیند و یک جای دیگر بزرگ میشوند و به همین خاطر نمی توانند تصمیم ثابتی بگیرند. آنها نمیتوانند مالک چیزی باشند و چیزی را به اسم خودشان سند بزنند. وقتی خودم را جای روشنا میگذارم میبینم چه شرایط سختی دارد.
در آینده چه فیلمها و سریالهایی را از شما خواهیم دید؟
نزدیک دو ماه است که مشغول بازدید در سریالی برای شبکه یک به کارگردانی علیرضا بذرافشان و سریالی برای شبکه سه هستم. میخواستم در یک سریال نمایش خانگی هم بازی کنم که به دلیل ناهماهنگی برنامه ریز ها نتوانستم.
در زمان بازی در سریال همبازی با محدودیتهای کرونایی چطور کنار آمدید؟
تا جایی که توانستم رعایت کردم؛ ولی با این وجود استرس و نگرانی داشتم. متاسفانه ما بازیگران بعد از آن که گریم می شویم نمی توانیم ماسک بزنیم. من این نگرانی را داشتم که خدای ناکرده خانواده ام کرونا بگیرند. برای خانواده ام بیشتر از خودم نگران بودم. من خودم را به خدا سپردم و گفتم خدایا هر چه تو بخواهی همان میشود.
دوست دارید در آینده چه نقش هایی را بازی کنید و هدفتان در بازیگری چیست؟
من دوست ندارم که که بگویم می خواهم روی سکوی الف بازیگری بایستم. چون در این صورت دنیای بازیگری برای من تمام میشود و جذابیت هایش را از دست می دهد. به نظر من در بازیگری سکویی وجود ندارد. قرار است فقط کار کنم. دوست دارم کارم را باعشق ادامه بدهم. اینطوری خیلی امید بخش تر است تا این که بخواهم به سکوی بازیگری برسم و برایم همه چیز تمام بشود. من چون با جان و دل بازی کردهام، همه نقشهایم را دوست دارم؛ حتی اگر انتخابم اشتباه باشد.
بازخوردهایی که از سریال «همبازی» گرفتید چطور بود؟
اطرافیان من خوشحال بودند که در یک سریال بازی کردهام. در این چند سال عوامل سینما به من میگفتند چرا در سریال بازی میکنی؟ من بعد از فیلم ماجرای نیمروز خیلی پیشنهاد سریال داشتم. ولی بعضیها به من گفته بودند اگر سریال کار کنی دیگر نمیتوانی در سینما باشی. من الان پشیمان هستم که چرا با این افکار منفی جلو رفتم. امسال تصمیم گرفتم این کار را نکنم و در سریال ها باشم. برای همین الان مشغول بازی در دو سریال برای شبکه یک و سه هستم.
در سریال هم بازی احساس می شود تعداد شخصیتهای خیلی زیاد است. قبول دارید که این موضوع دنبال کردن داستان را دشوار کرده است؟
من خودم در رشته ادبیات نمایشی تحصیل کردهام. همان طور که گفتم وقتی نقش را پذیرفتم فیلمنامه را نخوانده و فقط خلاصه داستان را شنیده بودم. به نظر من همبازی خط داستانی اصلی ندارد و داستان های فرعی نسبت به خط اصلی داستان پررنگتر شدهاند. خیلی از فیلم ها و سریال ها بازیگران زیادی دارند؛ ولی چون خط اصلی داستان مشخص است، دنبال کردن سریال سخت نیست. این سریال همزمان با تصویربرداری داشت نوشته می شد. ۲۸ قسمت از سریال همبازی در ماه بهمن و اسفند ساخته شد. ساخت ۲۸ قسمت در ۲ ماه آمار خیلی عجیبی است. البته چون این دو گروه بودیم توانستیم به این آمار برسیم
من خیلی وقت نداشتم به شخصیت روشنا فکر کنم. از یک جایی به بعد دیگر شخصیت احمد که علاقهمند به روشنا بود وجود نداشت. من سعی کردم نسبت به چیزی که در سریال به آن تعهد داشتم عمل کنم.
به گزارش ایرنا، هم بازی ملودرام عاشقانهای است که سعی دارد با قصهای اجتماعی به قلم وحید حسنزاده و مریم اسمیخانی در مورد روابط جوانان و هویت نگاه ویژهای داشته باشد.
بازیگرانی همچون دیبا زاهدی، حسین مهری، کامران تفتی، نیلوفرکوخانی، مریم مومن، امیر کاظمی، ایمان صفا، پادینا کیانی، خیام وقار، زهره نعیمی، محیا دهقانی، محمد حیدری، پولاد مختاری، هانیه غلامی، مهتاب شیروانی، آتیلا پسیانی، همایون ارشادی، علیرضا استادی و بهنام تشکر، کمند امیر سلیمانی، رویا جاویدنیا و علیرضا اوسیوند در همبازی حضور دارند.
نظر شما