به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه خبری نیو ایج ، در حالی که چین و ایران یک برنامه جامع همکاری برای 25 سال آینده امضا کرده اند ، شک زیادی در این زمینه نمی ماند که چین جای پای خود را در غرب آسیا / خاورمیانه افزایش خواهد داد به شکلی که در گذشته بنا به عللی از جمله سیاست های اقتصادی خود چین و روابط نزدیک غرب آسیا با غرب قابل تصور نبود.
نیروهای تغییر اقتصادی که چین رها می کند نه تنها موجب تقویت گسترده برای ایران می شود بلکه ایران به دروازه ای برای گسترش بیشتر حضور چین در خاورمیانه از جمله کشورهایی مانند عربستان و امارات که ایران در رقابت با آنها است تبدیل خواهد شد. برای چین ، حضور در خاورمیانه تنها مربوط به مزایای اقتصادی نیست بلکه به یک اندازه ناشی از رقابتهای جهانی چین با آمریکا و تمایل چین برای مقابله با هژمونی آمریکا در خاورمیانه بعد از جنگ جهانی دوم است.
به همین خاطر است که وزیر خارجه چین در سفر هفته گذشته به خاورمیانه صرفا به دنبال امضای توافقی با ایران نبود بلکه بیشتر درصدد ارائه مقررات جدید بازی است که بیش از هر چیز بر تعامل و به هم پیوستگی اقتصادی بجای تنشهای سنتی در خلیج فارس متمرکز است.
بنابراین زمانی که وانگ یی با محمد بن سلمان ولیعهد عربستان دیدار کرد از موضع عربستان مبنی بر مخالفت با مداخله خارجی ها در امور داخلی حمایت کرد و همچنین به بن سلمان که هم اکنون روابط خوبی با دولت بایدن ندارد فرصتی برای تعامل با چین برای جستجو و یافتن مسیری برای توسعه بر اساس شرایط آن کشور (عربستان) پیشنهاد کرد. این مسیر بنا به مصاحبه وانگ با شبکه العربیه عربستان تنها زمانی تحقق می یابد که کشورهای خلیج فارس بتوانند خود را از سایه رقابت ژئوپلتیک قدرتهای بزرگ رها سازند و بتوانند بطور مستقل مسیرهای توسعه مناسب واقعیتهای منطقه را جستجو کنند.
چین به عربستان سعودی هم همان مسیر مشابه با ایران را پیشنهاد داده است. بنابراین ، چین در عین حالی که نمی خواهد در تور رقابتهای ژئوپلتیک در خلیج فارس گرفتار شود اما قصد دارد مسیر جدیدی طراحی کند که مطابق آن کشورهای منطقه می توانند به دستور کاری پایبند باشند که قائل به جدایی بین مسائل ژئوپلتیک و ژئواکونومیک و یا رقابتهای ایدئولوژیک از جمله رقابتهای حول شیعه و سنی و سازمانهایی مانند اخوان المسلمین است.
بنابراین چین در کنار برنامه جامع همکاری با ایران همچنین روابط رو به رشدی با عربستان دارد که آن هم شامل سرمایه گذاری و انتقال فناوری چین و تامین نفت برای چین است. بن سلمان تایید کرد که عربستان همچنین مایل به تلاشهای مشترک با چین برای پیشبرد مذاکرات تجارت آزاد بین چین با کشورهای خلیج فارس است.
از این رو چین از طریق پیشنهاد پاردایم های مشابه معطوف به توسعه اقتصادی ورای تنشها و رقابتهای ژئوپلتیک به کشورهای رقیب منطقه ، در حال ایجاد دورنمایی اقتصادی است که فضایی حداقلی برای بازیگران خارجی مانند آمریکا خواهد داشت که بتوانند به دستکاری در شرایط خلیج فارس به نفع خود ادامه دهند.
در این چهارچوب در حالی که سرمایه گذاری چین به ایران فرصتی برای شکستن فشار اقتصادی آمریکا را می دهد ، به عربستان هم فرصتی برای شکل دهی دوباره به روابط خود با آمریکا خواهد داد. چین از این طریق موقعیت آمریکا در غرب آسیا را با چالش مهمی رو به رو می سازد. در عین حال برای کشورهای خاورمیانه هم مسیر اقتصادی چین راهی برای خروج از دهه ها اتکا به نفت به عنوان منبع اصلی درآمد ملی است.
این درحالی است که آمریکا در حال تشکیل یک ائتلاف ضد چینی از طریق گروه چهارگانه متشکل از آمریکا ، استرالیا ، هند و ژاپن است و چین از طریق گرایش به خاورمیانه کار آمریکا برای "مهار" آمال چین در سطح جهانی را دشوارتر می سازد.
اینکه توافقهای چند میلیارد دلاری چین با استقبال رو به رو شده به اندازه کافی گویای این مساله است که کشورهای خلیج فارس هم مشتاق تغییر دورنمای ژئوپلتیک هستند. از این لحاظ ، روابط چین – خلیج فارس بر خلاف روابط آمریکا با این منطقه ثمره مسیری منطبق بر همگرایی و منافع مشترک است.
از این رو برنامه همکاری چین با ایران و سایر کشورهای خلیج فارس این ظرفیت بالقوه را دارد که سناریوی ژئواکونومیک مسلط را بطور کلی تغییر دهد و با کاهش وابستگی کشورهای منطقه به آمریکا ، سناریوی ژئوپلتیک منطقه هم می تواند تغییرات شگرفی را تجربه کند.
بنابراین برنامه همکاری چین با ایران را نباید رویداد مجزایی در نظر گرفت . سفر وانگ به کشورهای منطقه در قالب یک تور منطقه ای نشان می دهد که چین منطقه را در کلیت خود در چهارچوب یک سیاست مشخص می بیند که تا حد زیادی وابسته به توسعه اقتصادی است.
نظر شما