به گزارش ایرنا، بار اولی که به آنجا رفتم همان روزی بود که متوجه شدم بویاییم را از دست داده ام، آبان پارسال بود که بعد از چند روز خستگی و کوفتگی شدید، فهمیدم که هیچ بویی را احساس نمیکنم، کرونا به سراغ من هم آمده بود.
برای تست بلافاصله به مرکز جامع سلامت بهاران سنندج رفتم که با خانهام کمی فاصله داشت و حالا بعد از ۶ ماه دوباره به آن مرکز رفتم، اما این بار نه برای تست برای اینکه از سختی کار آنهایی بگویم که شاید در دوران کرونا کمتر دیده شدهاند.
از کادر بهداشتی که سلامت مردم برایشان چه قبل از کرونا و چه بعد از کرونا مهم است؛ چند روزی با خودم کلنجار رفتم تا بالاخره راضی شدم که دوباره به مرکز تست تنفسی کرونا که امروزه به آن مراکز ۱۶ ساعته می گویند در محله بهاران سنندج پا بگذارم.
راستش جرات نداشتم دوباره قدم به آنجا بگذارم و نمیدانم که کارکنان آنجا چگونه هر روز ساعتها رو در روی مریضهای کرونایی با آنان صحبت میکنند و از آنها تست میگیرند و مشاورههای لازم را ارایه می دهند.
با ترس و استرس از خانمی که داشت کار ثبت نام بیماران مشکوک را انجام می داد، خواستم تا چند دقیقهای برای مصاحبه بیرون بیاید که با روی گشاده پذیرا شد.
خانم "ندا اسدی نیا" کار ثبت نام را انجام میدهد، از عنوان شغلیش می پرسم و جواب می دهد کارشناس مامایی هستم، انتظار هر عنوانی را داشتم غیر از ماما، چرا که تفکر غالب همه ما این است که ماماها کارشان در بخش زنان و زایمان و سلامت زنان و کودکان در مراکز بهداشت سپری می شود ولی انگار کرونا اینجا هم هنرنمایی کرده بود.
انگار که فکرم را خوانده باشد، ادامه میدهد: کار بهداشت حد و مرز ندارد و وقتی پاندمی آمد شرایط جنگی حاکم شد و همه آماده باش هستند.
از اسفند ۱۳۹۸ هفته ای چند روز اینجا شیفت است و یک بار هم به این بیماری مبتلا شده است، هرچقدر هم که رعایتش بالا باشد چون سطح تماس به دلیل شرایط کاری زیادی است، خطر او را تهدید میکند.
روزهای سختی را به یاد میآورد که خانواده اش هم بخاطر او که ناقل بود، درگیر کرونا شدند و حالا همه حواسش هست که باز هم گرفتار بیماری نشود، البته این بار واکسن زده ولی به گفته خودش هنوز خیالش راحت نیست چرا که با واکسن هم ممکن است مبتلا شود ولی بار استرس کمتر شده است.
از صبح تا حدود ساعت ۱۲ که من آنجا هستم، ۳۵ مورد مشکوک به کرونا را ثبت نام کرده و با وجود خستگی زیادی که دارد، با روی گشاده جواب مراجعان را می دهد، از خستگی مردم بخاطر شرایط موجود هم آگاه است و از آنها می خواهد تا حتما در جمع حتما ماسک استفاده کرده و مدت زمان حضور خود در اماکن شلوغ را به حداقل برسانند.
چهار ماسک روی یک صورت
حرفمان که تمام میشود، دو دل هستم که با مسوول نمونه گیری هم مصاحبه کنم یا نه، برای مصاحبه باید داخل میرفتم، دل به دریا زدم و داخل اتاق نمونهگیری شدم، تعداد ماسکهایم از در خانه تا اینجا حالا به سه ماسک رسیده بود.
خانم نمونهگیر چهار ماسک به صورتش بسته بود و خودش را "سارا وزیری" معرفی کرد، علاوه بر این چهار ماسک، شیلد محافظ صورت و عینک هم داشت و کاور محافظ هم به تن کرده بود.
هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۱۴ و گاهی هم از ۱۴ تا عصر کار نمونه گیری را انجام می دهد و خوشبختانه در این مدت به کرونا مبتلا نشده است.
از خانوادهاش گفت که اوایل شیوع کرونا به خاطر شغلش از او ترس داشتند ولی به رویش نمیآوردند و با گذشت زمان و دیدن اینکه چقدر مراقب است تا کرونا نگیرد، کمی خیالشان راحت شد.
ادامه می دهد: روزی حدود ۵۰ مورد تست انجام می دهم و به نوعی سختترین مسوولیت را در بخش کرونا دارم ولی از اینکه با تشخیص به موقع به درمان بیماران کمک می کنم خیلی خوشحالم.
روی خوش و چشمهای مهربانش برای لحظاتی از یادم برد که در چه مکان آلوده به کرونایی ایستادهام.
از بیمارانی که بی توجه به سلامت دیگران روانه بازار و مهمانی می شوند و قرنطینه را رعایت نمی کنند، گله دارد و می گوید: اگر رعایت میشد الان این وضعیت را نداشتیم.
آن سوی دیوار
قبل از رفتن به سمت مرکز تست تنفسی، سری به مرکز جامع سلامت زدم مادران باردار، نوزادانی که در آغوش پدر و مادر و یا بستگان در خواب ناز بودند، افراد مسنی که برای کنترل فشار خون و بررسی وضعیت سلامتشان آمده بودند، به چشم می خورد.
خانمی به سمتم آمد و از مانتو شلواری که به تن دارم پرسید که از کجا گرفتهام، گفت: برای خواهرم می پرسم، قرار است بعد از کرونا درآموزش و پروش مشغول به کار شود و دنبال مانتو شلوار اداری مناسبی است که کوتاه تنگ نباشد، آدرس دادم و خواستم رد بشوم که نوزاد کوچک بغلش توجهم را جلب کرد و از او پرسیدم، چند وقت است مادر شدهای؟
می گوید: ۲ هفته است که نوزادم به دنیا آمده و برای تشکیل پرونده آمدهام؛ از برخورد کارکنان مرکز می پرسم که بدون اینکه بپرسد این سوالها برای چیست، جواب می دهد: برخوردشان خیلی خوب است، قبل از آمدن نگران فرزندم بودم ولی همه دستورالعملهای بهداشتی را رعایت می کنند و در طول دروان بارداری هم جوابگوی سوالات و درخواستهایم بودند.
از دوران شیرین بارداریش می گوید که سخت گذشت و در تنهایی میوه دلش را پرورش داد و هر چند ماه یک بار به خانه مادرش می رفت و آن هم با ترس ولرز که مبادا آلوده به کرونا شوند ولی به خیر گذشته و حالا نوزادش را در آغوش دارد.
سپس در مرکز جامع سلامت بهاران به سراغ پزشک مرکز رفتم که دکتر "فخری یوسف پور مقدم" نام داشت.
وی از خدمات گسترده مراکز جامع سلامت گفت که خانمهای باردار، کودکان و افراد مسن و بررسی سلامت مشاغل را شامل میشود و بعد از کرونا، بار کارشان مضاعف شده است.
می گوید: سختی کارمان در مدت اپیدمی کرونا بیشتر شد و بیشتر همکاران شیفتهای کاری پیوسته بدون مرخصی و استراحت را سپری میکنند و تا کمی اوضاع آرام می شود موج دیگری از کرونا از راه می رسد و فرصتی برای تجدید قوا و کسب نیرو پیدا نمی کنند.
از مشاغلی می گوید که در اوج گیریهای کرونا تعطیل و محدود می شود ولی کار بهداشتیها چند برابر شده و حتی شیفتهایشان بیشتر هم می شود و سلامت مردم هم که با دورکاری تامین نمی شود.
درباره مزایای دوران کرونا که می پرسم، جواب می دهد: مبلغی که پرداخت شد خیلی ناچیز بود و در قبال کاری که انجام گرفت اصلا به حساب نمی آید.
ادامه می دهد: گرفتاری و سختی کار زیاد است و همیشه با افرادی که بیمارند سرو کار داریم که این روی روحیه ما تاثیر می گذارد و از طرفی حجم کار باعث شده تا کادر بهداشت و درمان هر دو خسته شوند و برای همین از مردم می خواهیم تا وضعیت را جدی بگیرند و تا زمانی که واکسیناسیون بخش بزرگی از جمعیت انجام نشده، نهایت دقت را در رعایت دستورالعملهای بهداشتی داشته باشند.
شیفت کرونا برای کارشناس مامایی
به اتاق کارشناسان مامایی رفتم، اتاقی در حدود ۱۲ متر با ۶ کارشناس! اینجا تهویه داشت و همه ماسک داشتند ولی حضور طولانی همین ۶ نفر در محیط بسته هم خود از مراکز خطر شیوع بیماری بود.
بیماران یکی، یکی پذیرش می شدند و ماماها به نوبت به امور آنها رسیدگی می کردند.
پای صحبت یکی از کارشناسان می نشینم که می گوید: در مراکز بهداشتی بر خلاف مراکز درمانی که بصورت شیفتی کار میکنند، هیچ شیفتی در کار نیست و حتی در تعطیلات نوروز هم هر روز حضور داشتیم.
ادامه می دهد: مشکلات زیاد است ولی در اوایل شیوع کرونا مادران باردار از ترس کرونا به مرکز مراجعه نمی کردند و همین باعث نگرانی شده بود چرا که ممکن بود سلامت آنها به خطر بیفتد و همین، کار ما را سخت کرده بود و در همین ایام میزان واکسیناسیون نوزادان کاهش یافت و با پیگیری تلفنی جویای سلامت آنها می شدیم.
اضافه می کند: در سخت ترین شرایط مجبور بودیم کار کنیم. استرس را به خانواده منتقل کردیم و حتی مردم از ما وحشت داشتند.
۲ قلب برای یک پدر
در بخش مراقب سلامت مردان، ۲ کارشناس حضور دارند، پشت درب شیشهای کمد یکی از آنها نقاشی ۲ قلب با اسم ریژان خودنمایی میکند.
میگوید: نقاشی را پسرم برایم کشیده و آن را اینجا زده ام تا قوت قلب بگیرم.
"یاور محمدی" ابتدای صحبتش از زحمات بی نهایت کادر بهداشت می گوید و اضافه می کند: قصدم مقایسه نیست ولی درگیری کادر بهداشت بیشتر از درمان بود چرا که در کنترل بیماری نقش سد مانندی را داشتیم که باید از بیمار جدید جلوگیری می کردیم، مراقبتهای حین بیماری را انجام داده و پیگیر حال آنها از ۴۰۳۰ بودیم و از طرفی به عنوان نمونه گیر و پرستار در مراکز درمانی هم حضور می یافتیم.
وی با بیان اینکه کادر درمان با تعداد محدودی از بیماران مواجهند که بیمار بودن آنها محرز شده است، ادامه میدهد: ما اینجا با موارد مشکوکی سر و کار داریم که گاهی حتی برای کنترل فشار خون ودیگر خدمات بهداشتی میآیند ممکن است ناقل بیماری باشند.
از همکارانش می گوید که در این دوران گرفتار کرونا شده وحتی کارشان به آی سی یو هم کشید و یکی از آنها چند روز قبل از آی سی یو ترخیص شد.
گاهی کارهایش اضافه میآید و در خانه هم مشغول کار است، از ارتباط صمیمانه با بیمارانی می گوید که با سامانه ۴۰۳۰ با آنها برقرار کرده و عقیده دارد که بیماران مبتلا به کرونا احتیاج بیشتری به گوش شنوا دارند.
شماره همراهش را به بیماران داده و برخی از آنها شده که بعد از نیمه شب هم با او تماس گرفته و از مشکلاتشان گفته اند و با وجود همه این خستگیها، به گفته خودش، وقتی که می بیند که خانواده ای از یک بلای خطرناک نجات پیدا کردهاند احساس خوشایندی دارد.
می گوید: یک درصد بیماران برای درمان به مراکز درمانی مراجعه می کنند و بیشتر آنها که سرپایی بوده و نیازمند خدمات درمانی مراکز جامع سلامت هستند.
روزانه حدود ۱۰۰ تلفن به بیماران مبتلا به کرونا دارد و مشاورههای لازم را در اختیار آنها میگذارد.
آخرین و تنها مهمانی بعد از کرونا، عید امسال به دیدن پدر و مادرش رفته که آن هم در فضای باز و با رعایت همه نکات بهداشتی بوده است.
معیشت سخت برای مردم
همه کار کادر بهداشت و سلامت به اینجا ختم نمیشود، آنها حواسشان به غذا و محیط زندگی مردم هم هست.
کارشناس بهداشت محیط با توضیح کاملی از خدماتی که انجام می دهند، نظارت بر اماکن عمومی از قبلی مدرسه و مسجد و آرایشگاهها و دیگر اماکن گرفته تا تامین سلامت مواد غذایی را یک به یک برشمرد.
کتانه روشنی وسعت شهرک بهاران را از سختی های کارشان برشمرده و می گوید: کنترل سلامت بهداشتی مکانهای تهیه و توزیع مواد غذایی، نظارت بر سلامت آب، دفع بهداشتی زباله و شکستگی لوله از جمله کارهای روزمرهای است که انجام می دهیم.
ادامه می دهد: در دوران کرونا کارمان برای نظارت بیشتر شده و از طرفی مردم از لحاظ معیشت در مشکل هستند و گاهی بخاطر پلمب یک مرکز یا اخطار شاهد برخوردهای سرد آنان بودهایم ولی در بیشتر موارد به ما لطف دارند.
تاکید وی این است که این شغل به ما نوعی تمرین صبر هم آموزش می دهد و تا مردم را درک نکنیم نمی توانیم برای خدمت به آنها موفق باشیم.
کردستان متصل به شبکه سلامت
این تنها یک مرکز با حجم انبوهی از کار بهداشت و سلامت بود و معاون امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان می گوید: هم اکنون این استان از شبکه گسترده و قوی سیستم بهداشتی برخوردار بوده و در اغلب روستاهای استان، خانه بهداشت دایر و متصل به شبکه خدمات سلامت است.
دکتر ابراهیم قادری ارتقای کیفیت خدمات را یکی از نیازهای جامعه اعلام و اظهار داشت: با گسترش شیوع بیماری کرونا، زیرساختهای بهداشتی، مراکز آزمایشگاهی و مراکز ۱۶ ساعته بهداشت به منظور تشخیص به موقع بیماران کووید۱۹ در استان تقویت شده است.
وی بخش سلامت را ستون و پایه توسعه هر کشوری برشمرد و اضافه کرد: سلامت با تمام بخشهای جامعه مانند اقتصاد، امنیت و اجتماع ارتباط دارد و باید این حوزه همواره در مسیر ارتقا باشد.
معاون امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان یادآور شد: نهادینهکردن فرهنگ سلامت در لایههای مختلف جامعه ضروری و این امر نیازمند آگاهی مدیران و توجه آنها به بخش سلامت جامعه است.
قادری اضافه کرد: توسعه برنامههای آموزش سلامت در جامعه میتواند در پیشرفت و ارتقای سلامت، کاهش تقاضا و هزینههای خدمات درمانی بسیار مؤثر باشد، بنابراین مردم باید اطلاعات دقیقی از سلامت و خودمراقبتی داشته باشند.
هفتهای برای سلامت مردم
از مرکز جامع که خارج می شوم، همه ماسکهایی را که روی صورتم بود درون کیسه نایلونی گذاشته و داخل سطل زباله میاندازم.
بچه که بودم خواهر بزرگم می گفت: چند نفر از همکلاسیهایش ترک تحصیل کرده اند تا بهورز شوند، یکی از آنها دختر همسایهمان بود و اولین باری که او را با لباس سفید دیدم، در دنیا کودکانه خودم چقدر آرزو داشتم که من هم مثل او دکتر بشوم.
امروز این آرزو دوباره به ذهنم آمد و پیش خودم گفتم با همه این ترسی که امروز داشتم آیا می توانستم از جنس این سفیدپوشان بردبار باشم؟
دستان شفابخش کادر بهداشت و درمان پس از خدا، نجاتگر جان انسانهاست و نعمت خدمت به دیگران لیاقتی است که نصیب همه انسان ها نمیشود، باید پیش خدا خیلی عزیز باشی که بتوانی سلامت دیگران را احیا کنی.
کرونا که آمد در خط اول مقابله با این ویروس بودند، با همه رنج و سختی ناشی از کار شبانه روزی، از پا نایستادند و برای درمان بیماران تلاش کردند هر چند این بیماری درمانی نداشت اما این مساله باعث نشد، ناامید شوند و همواره برای بیماران منشاء امید بودند.
در روزهایی که همه ما به فکر سلامتی خود بودیم و در خانه می ماندیم تا کووید ۱۹ ما را مبتلا نکند، آنها در کشاکش خط مقدم، مدافع سلامت مردم شدند و جانشان را به خطر انداختند.
شعار جهانی هفته سلامت امسال «ساخت جهانی عادلانهتر و سالمتر» است و هنوز حداقل نیمی از جمعیت جهان هنوز تحت پوشش خدمات بهداشتی ضروری قرار نگرفته اند .
همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد توافق کرده اند که به عنوان بخشی از اهداف توسعه پایدار تا سال ۲۰۳۰ تلاش کنند تا پوشش جهانی ( UHC ) را تأمین کنند.
بیش از ۸۰۰ میلیون نفر ( تقریباً ۱۲ درصد از جمعیت جهان ) حداقل ۱۰درصد از بودجه های خانوار خود را صرف پرداخت هزینه های مراقبتهای بهداشتی کرده اند .
نظر شما