اگر رسانه‌های رسمی آرایش جدیدی نگیرند، منزوی می‌شوند

تهران- ایرنا- کارشناسان در وبینار ایرنا گفتند: اگر رویکرد رسانه‌های رسمی و سنتی در برابر شبکه‌های اجتماعی، انکار و سکوت و بی‌تفاوتی باشد، ورود شبکه‌های جدید تهدید است و رسانه‌های رسمی در این حالت کم خاصیت شده و گرچه حذف نمی‌شوند، اما مخاطب را ازدست داده و شبکه‎‌های اجتماعی جایگزین آن‌ها می شوند.

همزمان با پیشرفت گسترده تکنولوژی های ارتباطی، تسهیلات زیادی برای مشاغل مختلف از جمله رسانه‌های خبری ایجاد شده و  دشواری‌های  گذشته در انتشار خبر  کاهش یافته است. اما این پهنه وسیع تسهیلاتی تنها در خدمت رسانه‌های رسمی قرار نگرفته و موجب شده تا پدیده‌ای به نام شبکه‌های غیر رسمی اجتماعی شکل گرفته و در قامت رقیبی قدرتمند برای رسانه های سنتی ظاهر شوند. امروزه این شبکه‌ها به قدری از اهمیت برخوردار است که تاثیر آن‌ها بر بسیاری از وقایع اجتماعی و سیاسی نظیر انتخابات، برکسی پوشیده نیست. گسترش شبکه‌های اجتماعی و تنوع و جذابیت‌های مختلف آنان، موجب شد تا اداره کل پژوهش، تحلیل و تفسیر خبر ایرنا در آستانه برگزاری انتخابات ۱۴۰۰، در یک میزگرد تخصصی با حضور دو تن از کارشناسان این حوزه به بررسی نقش این جریان جدید در انتخابات ۱۴۰۰ بپردازد. «اکبر نصراللهی»، استاد ارتباطات و رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی و «ابوالفضل حاجی‌زادگان»، دانشجوی دکتری علوم اجتماعی دانشگاه تهران و پژوهشگر توییتر و رسانه های اجتماعی، ابعاد مختلف این موضوع را در گفتگو با ایرنا به بحث نشسته‌اند. بخش نخست این میزگرد را با هم می‌خوانیم:

ایرنا: از نگاه شما بر چه مبنایی می‌توان رسانه‌های رسمی و غیررسمی را تفکیک کرد؟در دوره گسترش فضای مجازی، کارکرد خبرگزاری‌ها و رسانه‌های رسمی چه تغییراتی کرده و این رسانه‌ها با چه تهدیداتی روبرو هستند؟

تسهیلات تکنولوژی و تهدیدات رسانه‌های رسمی

نصرالهی: برای تفکیک رسانه‎‌های رسمی از غیررسمی، می‌توانیم ملاک را «حاکمیتی» و «دولتی» بودن و ثبت در مراجع قانونی و مجوز و شناسنامه‌دار بودن آن‌ها بدانیم. رسانه‌هایی که ثبت شده هستند و ساختار دارندو رسمی هستند. این‌ها تشکیلات دارند و مکان و مدیرانشان مشخص است. برخی که فاقد مجوز و مکان مشخص هستند و یا برخی که هویت غیرواقعی دارند، در زمره رسانه‌های غیررسمی قرار می‌گیرند.

در عصر کثرت رسانه‎‌ها و فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، کار از جهاتی سخت‌تر و از جهاتی آسانتر شده است. کار برای رسانه‌های رسمی با تکنولوژی‌های جدید آسان‌تر شده که امروزه می‌توان برای گرفتن مصاحبه با شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، تحلیل و تفسیر به راحتی با هریک از افراد مورد نظر تماس گرفته و ارتباط برقرار کرد؛ در صورتی‌که در گذشته به این شکل نبود و برای تهیه یک مصاحبه و خبر تصویری با یک شخص در خارج از کشور مشکلات زیادی وجود داشت. این تسهیلات موجب شده تا هرکس در هرجای دنیا با هرشخص و در هرقالبی(صوتی و تصویری) بتواند ارتباط بگیرد. امروزه عملا مانعی برای تهیه و ارسال خبر به لحاظ زمانی و مکانی وجود ندارد.

اما در مورد سختی کار در دوره جدید باید گفت که پیش‌تر تنها همین رسانه‌های رسمی بودند، اما امروز رسانه‌های غیررسمی هم حضور دارند که نقش بسیار مهمی هم دارند. هرچند امروزه تسهیلاتی برای رسانه‌های رسمی ایجاد شده که توانسته‌اند ارزان‌تر و راحت‌تر خبری را منتشر کنند و فاصله بین زمان وقوع و انتشار را کم کنند و منابع خبری را محدود به کارشناسان رسمی نکنند، اما تهدیداتی هم برای آن‌ها ایجاد شده و آن هم به وجود آمدن «پدیده ارتباط جمعی شخصی» است. از دهه ۱۹۶۰ میلادی به بعد و با پیشرفت تکنولوژی‌های ارتباطی و افزایش دسترسی‌های مردم، با این پدیده روبرو هستیم. بدین معنا که «هر فرد» می‌تواند «هر خبری» را در «هرجایی» در «هر زمانی» و با «هر زبانی» برای «هر مخاطبی» منتشر کند.

سونامی خبری، دستاورد دنیای مدرن

در این دوره حتی هر فردی می‌تواند با «هر هویتی» حتی هویت جعلی نیز چنین کاری را انجام دهد. به عبارتی با چنین وضعیتی هرکاری را که رسانه‌های رسمی می‌توانستند انجام دهند یک فرد هم می‌تواند انجام دهد. اشکال یا تهدیدی که از این طریق ایجاد شده این است که رسانه‌های رسمی که تغییری را نمی‌پذیرفتند امروزه با چالش و تهدید روبرو شدند. بنابراین مسوولان دیگر مانند گذشته نمی‌توانند هرچیزی را که دوست داشتند منتشر کنند. این وضعیت جدید موجب شده تا پدیده‌ای به نام «شهروند خبرنگار» ایجاد شود که بسیار سریع‌تر از رسانه‌های رسمی جریان‌سازی کرده و سونامی مطالبات هم ایجاد می کند. بنده این پدیده را با تعمیم «نظریه تاثیر سی‌ان‌ان(CNN)»، آن را در کتاب «راهنمای پوشش خبری»، «تاثیر فضای مجازی» نام‌گذاری کرده‌ام. یعنی فضای مجازی نقش برجسته‌ساز، بازدارنده و شتاب‌زا دارد. این موضوع به خوبی در کشور ما هم مشاهده شد. در صورتی‌که در گذشته چنین چیزی اصلا وجود نداشتند. بدین ترتیب می‌توان گفت تکنولوژی‌های ارتباطی فرصت‌هایی را ایجاد کردند که راحت و ارزان بتوان به راحتی فاصله زمانی وقوع و انتشار خبر را کم کرد و با کارمندان و خبرنگاران در جاهای مختلف ارتباط ارزان، راحت و مطمئنی را برقرار کرد.

عمده‌ترین تهدید برای رسانه‌های رسمی هم این است که دیگر اینطور نیست که هرچه بخواهند منتشر کنند یا نکنند. در چنین شرایطی فضای مجازی وارد شده و با ایجاد سونامی خبری برای مردم و اقبال جامعه به آن‌ها نیازشان را تامین کرده و می تواند اعتبار رسانه‌های رسمی را به چالش بکشد.

ایرنا: آیا وضعیت جدید تغییراتی را در کارکرد خبرگزاری‌ها ایجاد کرده است یا خیر؟

قرار نیست شبکه‌های اجتماعی جایگزین رسانه‌های رسمی باشند

حاجی‌زادگان:به نظر من قرار نیست شبکه‌های اجتماعی جایگزین رسانه‌های رسمی باشند یا بالعکس. چرا که از این منظر فضای چندان رقابتی و جایگزینی در این بین وجود ندارد. تغییرات در دنیای جدید به وجود آمده را می‌توان ذیل مفهوم «دموکراسی» فرهنگ و رسانه قرار داد. در سال‌های اخیر دسترسی شهروندان به رسانه‌ها بیشتر شده و مشارکت شهروندان در رسانه‌ها نیز افزایش یافته، ولی نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که این تغییرات الزاماْ «روند خطی» ندارد. مثلا نمی‌توان گفت که رسانه‌های رسمی در سال‌های اخیر و با توجه به گسترش فضای اجتماعی از بین خواهد رفت، بلکه این رسانه‌ها همچنان «سیالیت» خود را دارند و هویت خودشان را هم حفظ می‌کنند. بنابراین نیاز است تا به فهم دقیق‌تری از آن‌ها برسیم. علت تغییر در چنین فضایی هم مشارکت بیشتر مردم است.

تاکید بر فیلترینگ، بی‌اعتمادی را افزایش می‌دهد

از طرف دیگر هم این‌طور نیست که بگوییم تمام نیازهای مخاطبان را شبکه‌های اجتماعی پوشش می‌دهند؛ چرا که کژکارکردهایی را هم در شبکه‌های اجتماعی شاهد هستیم. تهدید بودن شبکه‌های اجتماعی هم بستگی دارد به این‌که رسانه‌های رسمی قرار است چه نوع مواجهه‌ای با این تغییرات داشته باشند؟ این که باید این شبکه‌ها را محدود کرده و فیلتر کرد، مکانیسم «انکار» است. این نوع مواجهه یعنی به رسمیت نشناختن، مخاطب را بیشتر به سمت آن سوق می‌دهد و درواقع تاکید بر فیلترینگ، بی‌اعتمادی را زیاد می‌کند. اما اگر حاکمیت و رسانه‌های رسمی این نوع رسانه‌ها را بپذیرند می‌توانند وارد نوع جدیدی از پیچیدگی و تاثیرگذاری بشوند که این امر نیز مستلزم تاثیرگذاری بیشتری است.

باید بپذیریم که زمین رسانه، بازیگران جدید پیدا کرده است. بازیگرانی مانند دنبال‌کنندگان فضای آنلاین اعم از کاربران عادی متخصصان و کنشگران و ... وجود دارند و اگر رسانه‌های جدید زمین جدید را بپذیرند، می‌توانند تأثیر زیادی داشته باشند ،مانند آن‌چه که رسانه‌های خارجی دارند و حضور زیادی در این نوع شبکه‌ها دارند. اگر رسانه‌های رسمی داخل کشور هم بتوانند در این زمین وارد شوند، می‌توانند قدرت از دست رفته خود را به نوعی بازیابی کنند. بنابراین این دو رسانه نباید رقیب یکدیگر تلقی شوند بلکه این دو نوع رسانه در این زمین جدید باید حضور داشته باشند و با توجه به این حضور بتوانند رخدادهای آتی را رقم بزنند.

ایرنا: رسانه‌های رسمی و خبرگزاری ها چه امتیازاتی بر شبکه های اجتماعی دارند؟

رسانه‌های رسمی ایران آرایش رسانه‌ای جدید ندارند

نصرالهی: اصلا قرار نبود وقتی که یک رسانه جدید وارد می‌شود‍، سایر رسانه‌های قبلی کارکرد خودشان را از دست بدهند و یا حذف شوند. مثلا وقتی رادیو در سال ۱۹۲۰ پا به عرصه گذاشت، روزنامه ها و مطبوعات از بین نرفتند و یا وقتی‌ تلویزیون در سال ۱۹۳۶ آمد، رادیو از بین نرفت و با آمدن تلویزیون رادیو همچنان پابرجا بود. بنابراین، تهدید یا فرصت بودن متغیر بیرونی و  شبکه های مجازی برای رسانه رسمی و مسوولان، منوط و مشروط بر نوع راهبرد و جهت‌گیری است که  رسانه‌های قبلی اتخاذ کنند. یعنی اگر رویکرد رسانه‌های رسمی، سنتی و راهبردشان انکار و سکوت و بی‌تفاوتی باشد، ورود شبکه‌های جدید تهدید است و رسانه‌های رسمی در این حالت خاصیت خودشان را از دست داده و «هم‌اثر» یا «بی‌اثر» می‌شوند. اگر رسانه ها دولتی باشند و بودجه دولتی داشته باشند به رسانه‌های بی‌اثر بدل می‌شوند در این حالت ادامه حیات می‌دهند اما اثری ندارند و اگر رسمی و خصوصی باشند، در این حالت از عرصه حیات خارج می‌شوند، چون مخاطب و درآمد نداشته و حذف می‌شوند. بنابراین تهدید یا فرصت بودن رسانه‌های جدید، به نوع راهبرد و جهت‌گیری است که رسانه‌های رسمی اتخاذ می‌کنند.

نکته دیگر در رابطه با «رسانه‌های مکمل» است. اگر خبرگزاری‌ها و رادیو تلویزیون امکاناتی ‌نظیر شبکه‌های مجازی و ... را به عنوان رسانه‌های مکمل بپذیرند و این فضا و آرایش جدید رسانه‌ای را خوب بشناسند، می‌توانند کار خود را تکمیل کرده و توسعه دهند و اثرگذارتر باشند. اما اگر یک رسانه(چه رسمی و چه غیررسمی) بخواهد در دوران گذشته حبس شود و آرایش جدید رسانه‌ای را درک نکند، مطمنا کارکردهای خودش را نخواهد داشت و مخاطبان قبلی را از دست می‌دهد.

قبلتر انحصار تولید و توزیع اخبار در جهان برعهده ۵ خبرگزاری بود و اصلا کشورهای مختلف خبرگزاری نداشتند. بنابراین هرچه که این خبرگزاری‌ها تولید می‌کردند رسانه‌هایی مانند رادیو تلویزیون و مطبوعات از آن‌ها استفاده کرده و به نوعی در زمین این خبرگزاری‌ها بازی می‌کردند و مردم به طور مستقیم با تولیدات این خبرگزاری‌ها سر و کار نداشتند. اما بعدها این انحصار تا حدودی شکسته می‌شود و هرچند آن خبرگزاری‌های قبلی وجود دارند، اما آن انحصار قبلی وجود ندارد. اگر کمی جلوتر بیاییم می‌بینیم که رادیو تلویزیون ها هم علاوه بر استفاده از تولیدات خبرگزاری‌ها بخشی از نیاز مخاطب را هم خودشان تولید می‌کنند. بنابراین انحصار بیش از گذشته شکسته شده است.

از سال ۱۹۹۰ به بعد، پدیده‌های مختلف نظیر وبلاگ و بعدتر فیسبوک، تلگرام، توییتر و ... وارد شدند که دیگر انحصاری در آن وجود ندارد. مثلا در ایران قبلاٌ دو تلکس یکی مربوط به ایرنا و دیگری مربوط به واحد مرکزی خبر وجود داشت که اخبار داخلی را منتشر می‌کردند، ولی الان بدین گونه نیست. مردم قبلا تولیدات خبرگزاری‌ها را استفاده می‌کردند اما اکنون فضا تغییر پیدا کرده و همه تولید کننده، توزیع کننده و مصرف کننده هستند و مدل‌های قبلی دیگر به شیوه گذشته نیستند.

نکته دیگر درک تغییر در آرایش رسانه‌ای و پدیده بودن «رسانه جمعی شخصی» است. این که همه تولید کننده و مصرف کننده هستند می‌تواند در نوع سوژه‌یابی، تولید و انتشار خبرگزاری‌ها بر اساس خبرگزاری‌های رسمی را تغییر دهد. اما مشکل اینجاست که هنوز هم بسیاری از رسانه‌های رسمی ما آرایش جدید رسانه‌ای را متوجه نیستند و همچنان در گذشته حبس شده و گمان می‌کنند تنها آن‌ها هستند که حرف مقام های ارشد را پوشش می‌دهند و به عنوان تنها تولید کننده شناخته شده و مردم هم به آن‌ها تعهد دارند که باید تولیدات آنان را استفاده کنند. در صورتی‌که این‌گونه نیست.

رسانه‌های رسمی در ایران فرصت سوزی کرده‌اند

مسوولان می‌توانند اکنون به رسانه‌های رسمی وارد نشوند ولی در «کلاب‌هاوس» و ... حضور پیدا کنند. بنابراین یک مسوول نیازی ندارد که اقدامات خود را تنها از طریق رسانه‌های رسمی اعلام کند. مثلا آقای «ظریف» استعفای خود را به جای انتشار در رسانه رسمی در «اینستاگرام» منتشر کرد و در همه جای دنیا هم از آن باخبر شدند. اما اگر قبلا چنین مسوولی استعفا می‌داد و آن را در رسانه رسمی مطرح نمی‌کرد، کسی از آن اطلاع پیدا نمی‌کرد و اگر آن مسوول صدای بلندی هم داشت با این حال صدای او به جایی نمی‌رسید. در دوره جدید آرایش رسانه‌ای و مصرف مردم عوض شده و وفاداری مخاطب به رسانه‌های رسمی مانند گذشته نیست و مخاطبان به راحتی از رسانه‌ای به رسانه دیگر کوچ می‌کنند و تهدید و فرصت بودن هم به این بر می‌گردد که ما تا چه اندازه رسانه های جدید را شناخته و تا چه اندازه از آن‌ها به عنوان رسانه‌های مکمل استفاده کنیم.

مثلا ممکن است رسانه ای در اینستاگرام، تلگرام کلاب‌هاوس و ... حضور داشته باشد اما زمانی آمده که سایر رسانه‌ها ، مخاطبان را به خود جذب کرده‌اند. بنابراین اگر رسانه‌های رسمی با تاخیر هم به این شبکه‌ها وارد شوند نمی‌توانند اثرگذاری خودشان را داشته باشند. چیزی که می‌توان با قاطعیت گفت این است که رسانه‌های رسمی ما در ایران فرصت سوزی کرده‌اند و مردم برای گرفتن اخبار رسمی به رسانه‌های غیررسمی مراجعه می‌کنند در صورتی‌که در سایر نقاط جهان این‌گونه نیست. یعنی مردم در شبکه‌های مجازی حضور دارند اما برای پیگیری فعالیت‌های شخصی و نه برای پیگیری اخبار رسمی و اگر مردم در آن‌جا هم اخبار رسمی را از شبکه‌های غیررسمی پیگیری کنند، این به نوع عملکرد ضعیف آن شبکه‌ها باز می‌گردد.   

 ادامه دارد...

بخش دوم

بخش سوم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha