خدا را شکر که مردان فداکاری در زمان ما هستند و بودند. دیدیم کسان زیادی را که در این جهت به امیرالمؤمنین اقتدا کردند و [از او] پیروی کردند؛ عاشق شهادت بودند، دنبال شهادت بودند، آرزوی شهادت داشتند و خدای متعال نصیب کرد شهادت را.
شهید سلیمانی را دشمنان تهدید کرده بودند که تو را به قتل خواهیم رساند؛ این بزرگوار به دوستانش گفته بود که اینها تهدید میکنند من را به چیزی که دارم در کوه و بیابان و پست و بلند دنبالش میگردم؛ من را به آن تهدید میکنند! خب خداوند انشاءالله ما را پیرو این راه قرار بدهد.
خصوصیّتی در شهید مطهّری هست که این خصوصیّت را همهی معلّمین -چه معلّمین حوزههای علمیّه، چه معلّمین دانشگاهها، چه معلّمین مدارس و آموزش و پرورش- بایستی واقعاً الگو قرار بدهند و برای آنها باید الگو باشد. خب مرحوم شهید مطهّری، مرد دانشمندی بود، مرد متفکّری بود، واقعاً عالِم بود، فیلسوف بود، فقیه بود، به مسائل فکری تسلّط کامل داشت؛ این خصوصیّات در این بزرگوار بود لکن آن خصوصیّت خیلی مهم و ویژگی ایشان این بود که هم تولید فکر میکرد، هم نشر فکر میکرد؛ نشر فکر خیلی مهم است. این بزرگوار آرام نمینشست، آرام و قرار نداشت؛ ما دیده بودیم؛ ایشان دائم در فکر بود، دائم دغدغه داشت که فکر درست را، فکر متقن و عمقی را بین مخاطبان خود نشر بدهد؛ و یک جهاد نرمافزاریِ به تمام معنا را ایشان در طول سالیان متمادی شروع کرده بود؛ با امواج مهاجم روبهرو میشد و سینهبهسینه میشد و با آنها برخورد میکرد و بر آنها غلبه پیدا میکرد.
کار معلّم، انتقال اندوختههای علمی و میراث علمیِ بشر به نسل بعد است. بایستی اینها را با امانت تمام، با توانایی و مهارتِ تمام به نسل بعد منتقل کند و آماده کند مخاطبان خودش را، شاگردان خودش را برای اینکه اهل فکر بار بیایند و بر این اندوختهها بیفزایند؛ این جزو کارهای مهمّ معلّم است؛ این مسئولیّت سنگینی است و احساس مسئولیّت زیادی نیاز دارد؛ باید دغدغهی معلّم این باشد.
میتوانیم این جور بگوییم که معلّمان، افسران سپاه پیشرفت کشورند. اگر حرکت عمومیِ پیشرفت کشور را به حرکت یک سپاه بخواهیم تشبیه بکنیم، افسران جوانِ این مجموعه عبارتند از معلّمان عزیز؛ و خود آنها باید این نقش را باور کنند.
از نقش ستودنی معلّمان در این دورانِ گرفتاری همهگیر و بیماری همهگیر یاد کنم که خدمات آموزشی را تعطیل نکردند و از راه دور، بهترین خدمات را ارائه دادند و زحمات معلّمان در مواردی مضاعف شد؛ یعنی واقعاً سختیهای این کار را -که این کار یک سختیهایی مخصوص خودش دارد- تحمّل کردند؛ باید از آنها تشکّر کنیم. خانوادهها هم انصافاً کمک کردند؛ مخصوصاً مادران، و بنده صمیمانه از مادران دانشآموزان تشکّر میکنم.
در جمهوری اسلامی حقّ کارگران بیش از جاهای دیگر است؛ علّت هم این است که در جمهوری اسلامی از اوّلِ تشکیل این نظام، دشمنان و بیگانگان و بدخواهان تلاش کردند جامعهی کارگری را در مقابل جمهوری اسلامی قرار بدهند؛ خیلی وسوسه کردند، و جامعهی کارگری محکم ایستاد، در خدمت نظام ایستاد، در کنار نظام ایستاد، در دفاع مقدّس به معنای واقعی کلمه حضور پیدا کرد، و این حقّ بزرگ را هم اینها بر جمهوری اسلامی دارند؛ و عدّهای از کارگران عزیز ما جان خودشان را در دفاع مقدّس فدا کردند.
من باید یک هشداری بدهم به آن کسانی که موجب شدند کارخانهها به تعطیل کشانده بشود. متأسّفانه کارخانههای متعدّدی به تعطیل کشانده شدهاند که ما گزارشهای بعضیهایش را دیده بودیم، از بعضیها هم حالاها داریم بیشتر مطّلع میشویم. کسانی به خاطر منافع خودشان کارخانه را به یک شکلی میگیرند، بعد برای اینکه از زمین آن کارخانه استفاده کنند، کارگر را به یک شکلی اخراج میکنند و ابزار کارخانه و آلات کارخانه را به پول تبدیل میکنند، بعد هم زمین را نگه میدارند تا در فرصت مناسبی تبدیل کنند به ساختمان و ارزش افزودهی باطل و حرامی را برای خودشان در این زمینه به دست بیاورند، چه بدانند و چه ندانند، این در واقع یک خیانت است.
انتخابات به معنای واقعی کلمه یک فرصت مهم است و نباید مردم را دلسرد کرد از انتخابات؛ این یک مطلب. یک مطلب دیگر هم این است که انتخابات را با حرفهای بیهوده و وعدههای فریبنده و بدون پشتوانه نباید خراب کرد.
یک عدّهای مردم را دلسرد میکنند با خدشه کردن در انتخابات، خدشه کردن در نوع دستاندرکارانی که در انتخابات هستند، چه شورای محترم نگهبان، چه دیگر دستگاهها؛ در کار اینها خدشه میکنند؛ این غلط است.
بعضیها هستند انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجهی انتخابات همان چیزی باشد که آنها میخواهند! اگر آن مطلوب آنها از انتخابات درآمد، انتخابات را سالم میدانند و قبول میکنند؛ و اگر چنانچه مطلوب آنها درنیامد، انتخابات را متّهم میکنند
کسی که میخواهد وارد میدان ریاست جمهوری بشود و داوطلب نشستن بر مسند ریاست جمهوری کشور است، بایستی به اسلام معتقد باشد، به رأی مردم معتقد باشد، به قانون اساسی معتقد باشد؛ اینها را بایستی اعتقاد داشته باشد.
از بعضی از مسئولین کشور هم این روزها حرفهایی شنیده شد که برای انسان مایهی تعجّب و مایهی تأسّف است، و شنیدیم که رسانههای دشمن و مخالف جمهوری اسلامی هم این حرفها را پخش کردند. انسان واقعاً متأسّف میشود وقتی که این مطالب را میشنود. بعضی از این حرفها تکرار حرفهای خصمانهی دشمنان ما است، تکرار حرفهای آمریکا است.
فرض کنید آمریکاییها سالها است از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه بشدّت ناراحت و ناراضیاند؛ از نیروی قدس ناراحت بودند به خاطر این، از شهید سلیمانی ناراحت بودند به خاطر این، شهید سلیمانی را به شهادت رساندند به خاطر این؛ هر چیزی که عامل نفوذ معنوی جمهوری اسلامی در منطقه باشد، برای آنها بد است. ما نباید حرفی بزنیم که این معنا را تداعی کند که ما داریم حرف آنها را تکرار میکنیم؛ چه دربارهی نیروی قدس، چه دربارهی شخص شهید سلیمانی.
انصافاً نیروی قدس بزرگترین عامل مؤثّر در جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در منطقهی غرب آسیا است؛ نیروی قدس در منطقهی غرب آسیا یک سیاست مستقلّ جمهوری اسلامی را و سیاست عزّتمدار جمهوری اسلامی را تحقّق بخشیده.
این را هم همه بدانند که سیاست خارجی در هیچ جای دنیا در وزارت خارجه تعیین نمیشود. سیاست خارجی در همه جای دنیا مربوط به مجامع بالادستی وزارت خارجه است؛ مجامع بالادستی و مسئولین عالیرتبهی کشور هستند که سیاست خارجی را [تعیین میکنند]؛ البتّه وزارت خارجه هم در اینها مشارکت دارد، لکن این جور نیست که تصمیمگیری، تابع وزارت خارجه باشد؛ نه، وزارت خارجه مجری است؛ سیاستهای خارجی را [اجرا میکند]؛ اینجا در کشور ما هم همین جور است؛ در شورای عالی امنیّت ملّی که همهی مسئولین در آنجا حضور دارند، تصمیمگیری میشود و وزارت خارجه با شیوههای خودش بایستی آنها را عملی بکند و پیش ببرد. به هر حال نباید ما جوری حرف بزنیم که معنایش این است که سیاستهای کشور را باور نداریم و قبول نداریم. باید مراقب باشیم؛ مراقب دشمن شاد کردن هم باشیم؛ واقعاً جوری نباشد که دشمن را شاد کنیم.
نظر شما