فضای کشور از ماهها پیش، انتخاباتی شده بود و تنها فردی که نام خود را به صورت گسترده و با شعارنویسی روی دیوارها مطرح کرد، شخصی به نام ابراهیم میرزایی بود که با عنوان پروفسور میرزایی و قهرمان ورزشهای رزمی خود را معرفی میکرد. او نه منصب اجرایی داشت و نه در میان سیاستمداران مطرح بود اما در و دیوار تهران پر از اسم او شده بود. به این ترتیب انتخابات ریاست جمهوری همه چیز را در ۱۳۵۸ خورشیدی تحت تاثیر خود قرار داده بود و در چنین شرایطی گمانهزنیها درباره کاندیداهای احتمالی این انتخابات که سیستم جمهوری را رسمیت میبخشید، آغاز شده بود.
گروههای سیاسی نیز وارد میدان رقابت شدند و با انتشار بیانیههایی، نامزد منتخب خود را به مردم معرفی و ضمن برشمردن ویژگی ها و شایستگیهای او، خواستار حمایت مردم از نامزد مورد نظرشان برای پیروزی در انتخابات شدند. به هر ترتیب پیش از برگزاری انتخابات، کابینه دولت موقت در ۱۵ آبان ۱۳۵۸ خورشیدی استعفا داده بود و شورای انقلاب تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، قوه مجریه را اداره میکرد. در این شرایط اکبر هاشمی رفسنجانی متصدی وزارت کشور و متولی برگزاری انتخابات شد و زمان برگزاری انتخابات پنجم بهمن ۱۳۵۸ خورشیدی تعیین کردند و داوطلبان فرصت داشتند تا هشتم دی ثبت نام کنند.
ثبتنام کاندیداها و صلاحیت آنها
در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری، ۱۲۴ داوطلب ثبت نام کردند که قانون اساسی جمهوری اسلامی، تشخیص صلاحیت آنها را در دوره اول به عهده رهبری گذاشته بود اما امام خمینی(ره) در این باره فرمودند: با این که در این دوره به حسب قانون اساسی مصوب از ناحیه ملت، تصدیق صلاحیت رییس جمهور و واجد بودن شرایط او به عهده این جانب است ... امر صلاحیت را از این جانب به ملت واگذار نمودم که خود سرنوشت خویش را تعیین نمایند. البته ایشان در دیدار با دانشجویان، به این تعداد زیاد نامزد اشاره کردند و با ذکر این که برخی از این افراد منحرف و ناشناس هستند، این موضوع را اخلال در ریاست جمهوری و بدنام کردن جمهوری اسلامی و به هم ریختن مملکت دانستند.
در همین زمان هم کمیته نظارت بر تبلیغات انتخابات با همکاری وزارت کشور و با کسب اجازه از امام(ره) صلاحیت نامزدها را مورد بررسی قرار داد. در آن زمان دانشجویان پیرو خط امام مستقر در لانه جاسوسی به استناد اسنادی که در سفارت آمریکا بدان دست یافته بودند، افشاگری شدیدی علیه بسیاری از نیروهای سیاسی آغاز کردند و بعد از آن بود که در یک مرحله ۷۳ داوطلب از دور رقابت انتخابات کنار گذاشته شدند و تنی چند از افراد، به دلیل ارتباط با ساواک به طور قانونی حذف شدند تا اینکه وزارت کشور ۱۰ داوطلب را به عنوان کاندیداهای اصلی انتخابات نخستین دوره ریاست جمهوری به مردم معرفی کردند.
جلال الدین فارسی
جلال الدین فارسی در ۱۳۱۲ خورشیدی در مشهد به دنیا آمد. او نخستین نامزد حزب جمهوری اسلامی در نخستین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود. همه چیز برای فارسی خوب پیش میرفت تا اینکه عده خاصی از جمله شیخ علی تهرانی با ارایه اسناد و مدارکی مدعی شدند که فارسی ایرانی نیست، متعاقب آن وزارت کشور از فارسی توضیح خواست. فارسی گفت که اجدادش ایرانی هستند و حدود ۱۰۰ سال پیش به ایران آمده اند اما با برگه اقامت زندگی می کردند و خود او در مشهد متولد شده و بعد هم به تابعیت ایران در آمده است. با همه این حرف ها در وزارت کشور نتیجه نهایی اینگونه بود که او ایرانی الاصل است اما مراجعات بعدی همان اشخاص به دفتر امام(ره) و بررسی های بعدی باعث شد تا فارسی از گردونه رقابت، کنار گذاشته شود.
صادق قطبزاده
قطبزاده متولد ۱۳۱۵ خورشیدی در اصفهان بود. پدر وی تاجر چوب ثروتمندی بود. وی تحصیلات مقدماتی را در مدرسه دارالفنون گذراند و در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به آمریکا رفت.
قطب زاده از هواخواهان جبهه ملی، نهضت ملی انجمن اسلامی دانشجویان، جبهه ملی دوم در امریکا، انجمن اسلامی دانشجویان در اروپا، نهضت مقاومت ملی فلسطین و نهضت آزادی ایران در اروپا و امریکا بود. او هنگام پیروزی انقلاب همراه امام(ره) به ایران آمد و از اعضای شورای انقلاب شد. قطب زاده در دولت موقت، عهدهدار سرپرستی صدا وسیما و سپس با حفظ مسوولیت عهدهدار وزارت امورخارجه شد. او نامزد مستقل نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود. قطب زاده نامزد مستقل انتخاب بر هویت اسلامی تأکید داشت و معتقد بود که ایران باید راه سوم را به بشریت نشان دهد.
وی علت نامزدی خود را چنین برشمرد: رییس جمهور باید شخصی باشد که شناخت کامل از رهبری داشته باشد و اهداف و طرز تفکر رهبری را بداند و هماهنگ با خصوصیات رهبری باشد. من به علت اینکه سال ها است در این مسایل آشنایی دارم، احساس میکنم که میتوانم نظرات رهبری را با قاطعیت دنبال کنم به همین جهت کاندیدای ریاست جمهوری هستم.
ابوالحسن بنیصدر
بنیصدر متولد ۱۳۱۲ خورشیدی در باغچه از توابع همدان بود. در رشته اقتصاد و در فرانسه تحصیل کرده بود و پس از ۲۰ سال زندگی در آنجا در بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی با هیات همراه امام خمینی(ره) به تهران آمد. بنی صدر در همان روزهای ابتدایی انقلاب مناظره های سیاسی با گروه های چپ برگزار کرد و سخنرانی هایش در موضوع اقتصاد توحیدی، موجب جلب افکار عمومی شد.
او پس از استعفای دولت موقت، نخست سرپرستی وزارت خانه امورخارجه و اقتصاد و دارایی را در اختیار داشت اما پس از حضور در عرصه رقابت و انتخابات، سرپرستی وزارت خارجه را واگذار کرد و تبلیغات انتخاباتی خود را با مهارت آغاز کرد.
وی در سخنرانی های خود از اوضاع و شرایط انتقاد می کرد و خود را منجی اقتصاد ورشکسته ایران معرفی می کرد. بیشتر شعارها و برنامه های بنی صدر ناظر بر سیاست های مالی دولت بود و از همان ابتدا اختیارات ریاست جمهوری را برای حل مشکلات و خارج کردن کشور از وضعیت بحرانی ناکافی می دانست.
بنیصدر عکس هایی از خود در کنار رهبران روحانی انقلاب منتشر کرد و همین اتفاق اثرات روانی لازم را به سودش در میان مردم داشت. او می گفت: ماییم و یک بیمار فلج به اسم اقتصاد و باید به عنوان یک طبیب بر سر وقت این بیمار برویم و چه کنیم که نمیرد. اینچنین بود که او در سخنرانی های خود از اوضاع و شرایط انتقاد می کرد و خود را منجی اقتصاد ورشکسته ایران معرفی می کرد.
کاظم سامی
کاظم سامی کرمانی متولد ۱۳۱۳ خورشیدی در مشهد بود. پدر وی غلامرضا و مادرش عصمت اهل کرمان بودند اما جاذبه مذهبی مشهد، آنها را به طرف خود کشیده بود. سامی تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دانشگاه مشهد شروع اما بنا به دلایلی تقاضای انتقال به دانشگاه تهران کرد و سرانجام موفق به اخذ مدرک دکتری تخصصی روانپزشکی شد.
سامی با سابقه وزارت بهداری در دولت موقت، رهبری تشکلی به نام جنبش انقلابی مردم ایران یعنی جاما را برعهده داشت که بر طرح طب ملی تأکید داشت و از لزوم تأسیس ارتش خلق، سخن میگفت. برنامههای دکتر سامی عبارت بودند از استقرار نظام شورایی، ملی کردن طب، تشکیل ارتش مقاومت و ایجاد تولید هر چه بیشتر در صنعت کشاورزی، مبارزه با فئودالیسم، نفی هرگونه زور و اراده سلطهجویانه تامین آزادی های مشروع و حمایت از مستضعفان.
احمد مدنی
احمد مدنی متولد ۱۳۰۸ خورشیدی در سیرجان بود. دوره ابتدایی و متوسطه را در کرمان سپری کرد و سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشکده حقوق نامنویسی کرد. سال بعد جزو داوطلبان اعزامی دانشجویان نیروی دریایی برای ادامه تحصیلات به انگلیس رفت و در ۱۳۳۱ خورشیدی به درجه ناوبان دومی و در آبان ۱۳۴۸ خورشیدی به درجه دریاداری رسید. وی بیشتر دوران خدمت خود را در بندرعباس و جزایر خلیج فارس گذراند تا اینکه در ۱۳۵۱ خورشیدی به علت فعالیتهای سیاسی از کار برکنار شد و تا بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی به تدریس علوم سیاسی و اقتصاد در دانشکدههای مختلف در ایران مشغول بود.
مدنی متمایل به جبهه ملی بود و مدتی وزیر دفاع، فرمانده نیروی دریایی و استاندار خوزستان بعد از انقلاب اسلامی شد و به عنوان نخستین کاندیدای نظامی در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. او با اتکا به سوابق نظامی اش بر لزوم حفظ امنیت و اقتدار ارتش تأکید داشت. با شعار «مدنی کارگزار و یارجان برکف امام»، تبلیغات خود را آغاز کرد و در آن از لغو قراردادهای نظامی با امریکا در دوران حضور خود در وزارت دفاع به عنوان کارنامه درخشان خود نام برد.
صادق طباطبایی
طباطبایی متولد ۱۳۲۲ خورشیدی در قم بود. پدر وی آیتالله سید محمدباقر سلطانی طباطبایی بروجردی از مدرسان بنام فقه و اصول در حوزه علمیه قم به شمار می آمد. وقتی ۱۸ ساله بود، دیپلمش را گرفت و راهی آلمان شد تا لیسانس و فوق لیسانس شیمی آلی را از دانشگاه آخن بگیرد. به محض ورود به آلمان به عضویت انجمن اسلامی درآمد و در آنجا انجمن اسلامی دانشجویان آخن را بنیان گذاشت. در دانشگاه بوخوم، دکتری رشته بیوشیمی را در گرایش آنزیمولوژی و ژنتیک گرفت و پس از مدتی به عضویت جامعه پژوهشگران آلمان درآمد تا زندگی علمی اش در دنیای پژوهش ادامه پیدا کند اما حتی در زمان تحصیل هم سیاست از زندگی صادق طباطبایی جدا نشد.
طباطبایی که در نوفل لوشاتو در کنار امام خمینی(ره) وظیفه تنظیم دیدارها، ترجمه اخبار رسانه ها و ارتباط با خبرنگاران را بر عهده داشت. در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی با پرواز انقلاب بعد از ۱۷ سال به ایران برگشت و از همان زمان مسوولیت های سیاسی اش در ایران آغاز شد. نخست وارد وزارت کشور شد و بعد از عزل و محاکمه امیرانتظام سخنگویی دولت را برعهده گرفت.
طباطبایی برخلاف برخی از اعضای دولت موقت، تا زمان آغاز به کار دولت محمدعلی رجایی با رأی شورای انقلاب، سرپرستی نهادهای وابسته به نخست وزیری را بر عهده گرفت. طباطبایی نامزدی خود در انتخابات را در آخرین روز ثبتنام اعلام کرد.
داریوش فروهر
داریوش فروهر متولد ۱۳۰۷ خورشیدی در اصفهان بود. از ۱۵ سالگی و پس از آشنایی با دکتر محمد مصدق، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد و در دوران فعالیت سیاسی خود، پیش از انقلاب ایران بیش از ۱۰ بار بازداشت و زندانی شد. فروهر از همان دوره دبیرستان با خواندن روزنامههای وقت به سیاست علاقهمند شده بود و بعد از آنکه دانشجوی حقوق دانشگاه تهران شد به جبهه ملی پیوست. وی حزب ملت ایران را در همان ابتدای جوانی بنیانگذاری کرد و در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری از طرف این حزب نامزد شد.
برنامههای فروهر در انتخابات نخستین دوره ریاست جمهوری به شرح ذیل فهرست شد: فراهم داشتن استقلال کامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تمامیت ارضی کشور و برکنار داشتن آن از هر گزند، استقلال ملی ایران، ضدیت با نظام سرمایهداری، سعی در جهت استفاده از منابع طبیعی، به کارگیری سرمایههای ملی، مبارزه با بیکاری، ملی کردن بازرگانی خارجی، ملی کردن آموزش، برابری دختران و پسران در امر آموزش، نوسازی ارتش و پاسداشت هنر انقلاب و هنرمندان انقلابی.
حسن ابراهیم حبیبی
حبیبی متولد ۱۳۱۶ خورشیدی در تهران بود که از ۱۳۴۳ تا پیروزی انقلاب اسلامی در فرانسه به تحصیل، تدریس و تألیف اشتغال داشت. دکتری حقوق قضایی و جامعه شناسی را در این دوران اخذ کرد. از طرف امام(ره) به عضویت شورای انقلاب و سپس سخنگوی شورا منصوب شد. تدوین پیش نویس قانون اساسی از مهم ترین مسوولیت های او در این دوران است. در کابینه دولت موقت مسوولیت وزارت آموزش عالی را برعهده داشت و در دوره نخست انتخابات ریاست جمهوری نامزد شد. وی نقش اصلی رییس جمهوری را هماهنگی میان قوا می دانست. از دید او انقلاب اقتصادی و اداری گام های بعدی انقلاب اسلامی بودند. او می گفت: شعار انتخاباتی من وحدت و اخلاق است.
وی از ضرورت ادامه انقلاب و وحدت و از میان رفتن انحصارطلبی و فرصتطلبی، کوشش در جهت برقراری عدالت و قسط اسلامی، توسعه صنایع، احیای کشاورزی و تلاش در جهت احقاق حقوق زنان سخن گفت.
محمد مکری
مکری متولد ۱۳۰۵ خورشیدی در کرمانشاه بود. مکری در دهه ۲۰ خورشیدی از هواداران دکتر محمد مصدق و اعضای جبهه ملی بود. او پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی و تبعید به پاریس، در دانشگاه سوربن مشغول به تدریس شد و در زمان اقامت امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو به حمایت از او برخاست و در این زمینه وجهه آکادمیکش در پاریس را بهکار گرفت. سرانجام نیز جزو افرادی بود که با هواپیمای حامل امام(ره) به تهران بازگشت و به عنوان نامزد مستقل در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد.
نتیجه انتخابات
نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پنجم بهمن ۱۳۵۸ خورشیدی برگزار شد و پس از پایان رایگیری شمارش آرا چند روز به طول انجامید تا اینکه در نهایت در ۹ بهمن ستاد انتخابات کشور اعلام کرد که ۶۷.۴ درصد واجدین شرایط شرکت کردند و در مجموع ۱۴ میلیون و ۱۵۲ هزار و ۸۸۷ رای از مردم اخذ شد که نامزدها به ترتیب زیر انتخاب شدند.
۱- ابوالحسن بنی صدر، ۱۰ میلیون و ۷۰۹ هزار و ۳۳۰ رأی
۲- سید احمد مدنی، ۲میلیون و ۲۲۴هزار و ۵۵۴ رأی
۳- حسن ابراهیم حبیبی، ۶۷۴ هزار و ۸۵۹ رأی
۴- داریوش فروهر،۱۳۳ هزار و ۴۷۸ رأی
۵- صادق طباطبایی، ۱۱۴ هزار و ۷۷۶ رأی
۶- کاظم سامی، ۸۹ هزار و ۲۷۰ رأی
۷- صادق قطب زاده، ۴۸ هزار و ۵۴۷ رأی
۸- محمد مکری، ۲هزار و ۱۱۰ رأی
۹- آرای باطله مأخوذه، ۱۴۹ هزار و ۶۹۸ رأی
بنابراین ابوالحسن بنیصدر و با شکست سیداحمد مدنی که پس از وی در جایگاه دوم ایستاده بود به عنوان نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. رییسجمهوری در حالی انتخاب شده بود که کشور هنوز مجلس نداشت. به همین دلیل هم مراسم تحلیف در مرداد سال بعد و ماهها بعد از انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد.
نظر شما