در حالی که مردم، چهره های سیاسی و احزاب خود را آماده حضور گسترده در ۲۸ خرداد می کردند اما اعلام اسامی تایید صلاحیت شده ها توسط شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری باعث ایجاد شوک به جامعه شد. به گونه ای که برای همه سوالاتی پیش آمده که چگونه چهره های مطرح نظام نتوانستند احراز صلاحیت شوند؟ بررسی روزنامهها، تارنماها و خبرگزاریهای داخلی نشان میدهد که رسانههای داخلی به بررسی جنبه های مختلف تایید و رد صلاحیت ها پرداخته اند.
مهمترین محورهای انتخاباتی از نگاه رسانههای اعتدالی، اصلاحطلب و اصولگرا
رسانه های اصلاح طلب در گفت و گوها و یادداشت های خود اعتراض هایی نسبت به تصمیم شورای نگهبان در رد صلاحیت ها نشان داده است. در همین خصوص روزنامه آرمان ملی گفت و گویی با نعمت احمدی حقوقدان انجام داده و مدعی شده که دست مردم با رد صلاحیت ها بسته شده است یا روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «بدرود اصلاحات؟» به این اتفاق عکس العمل نشان داده است. همچنین خبرگزاری ایلنا در گفت و گو با داریوش قنبری آورده که در این دوره نیروهای اصیل نظام ذبح شدند. در همین خصوص رسانه های اعتدالی نیز از رد صلاحیت های چهره های مطرح نظام تعجب کردند اما با ارایه گزارشی نشان دادند که افراد رد صلاحیت شده نسبت به این اتفاق هیچگونه اعتراضی ندارند و تابع قانون هستند. روزنامه ایران در همین خصوص در گزارشی بیانیه های افرادی همچون جهانگیری، لاریجانی و ... را منتشر کرد. خبرآنلاین در این باره گفت و گویی با مرتضی الویری انجام داد و مدعی شد که با حذف چهرههای شاخص، با انتخابات سردی روبرو هستیم و جهان صنعت نیز در یادداشتی بر ضرورت ایجاد دوم خردادی دیگر تاکید کرد. اما در این میان رسانه های اصولگرا خوشحال از تایید صلاحیت کاندیداهای خود بودند. در همین ارتباط خبرگزاری مهر گفت و گویی با مالک شریعتی نماینده تهران انجام داد و مدعی شد که نظر شورای نگهبان فصل الخطاب است. البته گفت و گوی روزنامه صبح نو با عباس سلیمی نمین نشان می دهد که خود آنها هم به جنبه های مختلف رد صلاحیت ها واقف هستند زیرا معتقد است که شورای نگهبان می توانست مصلحت اندیشی کند.
رسانههای اعتدالی
اعلام موضع چهرههای تأیید صلاحیت نشده
روزنامه ایران در گزارشی نوشت: بعد از اعلام رسمی اسامی نامزدهای تأیید صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری، داوطلبان رد صلاحیت شده هم با صدور اطلاعیههایی نسبت به نظر شورای نگهبان واکنش نشان دادند. آنها اگر چه گلایههایی را مطرح کرده اما همگی بر پذیرش نظر شورای نگهبان و اهمیت حضور مردم در انتخابات تأکید کردند.
*علی لاریجانی در بیانیهای خطاب به ملت عزیز و عظیمالشأن ایران نوشت: حال آنکه روند انتخابات این گونه رقم زده شد، بنده وظیفه خویش را در پیشگاه الهی و ملت عزیز انجام دادهام و راضی به رضای الهی هستم و از همه افرادی که در این مدت کوتاه، ابراز لطف فرمودند، سپاسگزارم و امیدوارم برای اعتلای ایران اسلامی، در انتخابات حضور یابید.
*علی مطهری نامزد رد صلاحیت شده انتخابات ۱۴۰۰ هم در توئیتر نوشت: از رد صلاحیت خودم با وجود آنکه میدانم دلیل قانع کنندهای ندارد، میگذرم اما از رد صلاحیت آقای لاریجانی که همیشه گوش به فرمان نظام بوده و تجربه گرانسنگی برای امروز جامعه ما داشت، در حیرتم!
*اسحاق جهانگیری، نامزد رد صلاحیت شده اصلاحطلبان هم در بیانیهای خطاب به هموطنان عزیز نوشت: با اعلام اسامی نامزدهای نهایی انتخابات ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، «عدم احراز صلاحیت» اینجانب نیز مشخص شد.
*دفتر اطلاعرسانی مسعود پزشکیان وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نایب رئیس مجلس در ادوار نهم و دهم نیز پس از عدم احراز صلاحیت او توسط شورای نگهبان با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که پزشکیان قصد اعتراض به تصمیم شورای نگهبان را ندارد و هیچ گونه رایزنی جهت احراز صلاحیت خود نکرده و نخواهد کرد.
*زهرا شجاعی، دیگر کاندیدای ریاست جمهوری و عضو جبهه اصلاحات ایران نیز درباره رد صلاحیت خودش و همه کاندیداهای منتسب به نهاد اجماعساز اصلاحطلبان، با بیان اینکه متأسفانه حتی یک نفر هم از کاندیدای اصلاحطلبان مورد تأیید قرار نگرفته و به نظر میرسد که ضرورتی به مشارکت اصلاحطلبان در انتخابات احساس نشده.
*سید عزتالله ضرغامی دیگر داوطلب سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز در توییتی به رد صلاحیتش این گونه واکنش نشان داد که طرحهایش در حوزه مسائل اقتصادی را برای مدیران آینده، ارایه خواهد کرد.
می شد با مهرعلیزاده موج ۲ خرداد ایجاد کرد اگر ...
روزنامه جهان صنعت یادداشتی به قلم مهدی آیتی منتشر می کند که در این یادداشت آمده است: لیست کاندیداهای تایید صلاحیتشده شورای نگهبان برای ریاستجمهوری پس از انتشار همه را شوکه کرد.
*طبیعی است که این گزینش غیرکارشناسی و غیرمستند نه تنها مورد اعتراض مخالفان شورای نگهبان بلکه مورد انتقاد بخشی از موافقان شورای نگهبان هم قرار گرفته است.
*این عملکرد شورای نگهبان نه تنها در بخش مخالفان و رقبا و احزاب و گروهها تاثیر دارد و مشارکت را پایین میآورد، بلکه در بخشی از اردوگاه اصولگرایان هم باعث ریزش آرا میشود، چرا که اصولگرایان کاندیداهای متعددی را در این دوره معرفی کردند که هر کدام از آنها محبوبیت و مقبولیتی دارند و هر یک از این حامیان میخواستند به کاندیدای خود رای بدهند.
*اگر اصلاحطلبان مثل زمان آقای خاتمی توان و قدرتی میداشتند که میتوانستند موج حماسه ۲ خرداد ۷۶ را به وجود بیاورند، امروز سناریویی جالب و شکوهمند طراحی میکردند.
*به این شکل که همه جبهه اصلاحات به کمک ۷۰ درصد جبهه مردمی و آرای خاکستری و خاموش بیایند و چالشی عظیم در مقابل آقای رییسی ایجاد کنند.
*یعنی پشت آقای مهرعلیزاده را میگرفتند و با توجه به اینکه هشت استان کشور آذریزبان در کشور داریم، میتوانستند آنها را وارد میدان کنند و همان اتفاقی را که در سال ۷۶ رقم زدند، تکرار کنند.
*این دوره هم با آن موج بزرگ میشد، مهرعلیزاده بر رییسی پیروز شود اما به دلیل عملکرد انفعالی جبهه اصلاحات و عقبنشینی از آرمانهای خود و ایجاد نارضایتی عمومی، امروز دیگر جبهه اصلاحات متاسفانه این توان را ندارد و اصلاحطلبان با این شرایط دیگر صدای اکثریت جامعه نیستند.
با حذف چهرههای شاخص، با انتخابات سردی روبرو هستیم
خبرآنلاین گفت وگویی با مرتضی الویری اصلاح طلب انجام می دهد و به نقل از وی نوشت: احتمال بنده این بود که ما این بار تنوع و تکثر کاندیداها را داشته باشیم و حتی فکر می کردم ممکن است تا بیست نفر کاندیدای تایید صلاحیتشده داشته باشیم.
*بدتر از ردصلاحیت آقای لاریجانی، ردصلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی به عنوان شناسنامه انقلاب بود اما شورای نگهبان، ایشان را رد کرد.
*مستقل از دسته بندی و خطوط سیاسی، این گونه غربالگریِ شورای نگهبان، شگفت انگیز است و معلوم نیست شورای نگهبان با چه شاخصی این گونه عمل کرده است.
*نظام جمهوری اسلامی متکی به پشتوانه مردمی بوده است، تصور می کنم این قبیل حرفها که موجب کاهش مشارکت مردم می شود، نظام جمهوری اسلامی را از پشتوانه اصلیاش که همان مردم بودند تهی می کند و جدا می کند در نتیجه این لطمه ای است که با هیچ اِکسیر دیگر و با هیچ ابزار دیگری قابل بازیابی نیست.
*به نظر من این دوره پیش بینی میشد که کلا بنا به دلایل مختلف میزان مشارکت کاهش داشته باشد ولی با این اقدامی که انجام شد این کاهش مشارکت شدت بیشتری پیدا می کند و من فکر می کنم ما با یک انتخابات سردی مواجه باشیم.
رسانههای اصلاحطلب
بدرود اصلاحات؟
روزنامه شرق در گزارشی در خصوص تایید صلاحیت های شورای نگهبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ می نویسد: روز گذشته نتیجه بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات منتشر شد و همه نیروهای اصلاحطلبان ردصلاحیت شدند.
*شورای نگهبان صرفا صلاحیت محسن مهرعلیزاده را تأیید کرد که او اصلا در میان گزینههای اصلاحطلب مطرح نبوده است.
*به هر روی، تا اینجای کار هرچه بحث بر سر نامزد نهایی اصلاحطلبان میشد، به پایان آمد و دیگر اصلاحطلبان نامزدی در انتخابات ندارند که بر او اجماع کنند یا نه.
*شاید بدبینترین افراد هم تصور نمیکردند یک جبهه سیاسی در کشور به این شکل از عرصه انتخابات کنار زده شود و عملا پیش از ورود رسمی به انتخابات، از امکان رقابت باز بماند.
*حالا باید دید اصلاحات که روزگاری نماینده بیرقیب طبقه متوسط بود، به چه سرنوشتی دچار میشود؟
*در این شرایط به نظر میرسد تنها راه برای اصلاحطلبان که حالا راهی ناگزیر هم هست، بازگشت به جامعه است؛ موضوعی که مدتهاست شخصیتهای دلسوز جریان اصلاحات به آن اشاره میکنند.
*حذف جبهه اصلاحات از چرخه سیاسی فقط به ضرر نیروهای اصلاحطلب نبوده، بلکه تحقق مشارکت حداقلی اولین و بزرگترین آسیب به منافع کلان ملی است.
میگویند مگر میشود یک زن رجل سیاسی باشد؟
روزنامه شرق در گفت و گویی با زهرا شجاعی انجام می دهد و به نقل از وی می آورد:
*من رد شدم به همان دلیل که مثلا یک مرد رد شده است؛ چون تأیید صلاحیتشدن چند شرط نیاز دارد.
*ممکن است من رد شده باشم؛ چون مدیر و مدبر نیستم یا ضعف مدیریت داشتم یا شجاع نیستم؛ درحالیکه از من شجاعتر بین کاندیداها شخصی نیست. چون فقط من شجاعی هستم (با خنده).
*خواسته ما در درجه اول این بود که ما را به خاطر زنبودن رد نکنند.
*از ما خیلی استقبال نکردند و از بدو ورود بهعنوان رجل سیاسی برخورد نکردند. حالا یک برنامه هماهنگشده نبود که بگویم کار سازمانیافته بود. یک بخش از تفکر این بود که مگر میشود یک خانم رجل سیاسی باشد؟
*من بهعنوان آخرین جمله به جوانان میگویم نباید ناامید شویم، ما دستاوردهای خوبی در حوزه زنان داشتهایم. انسجام خوبی بین زنان ایجاد شده. این موضوع حالا برای زنان مسالهای جدی است.
*ناامید نباید شد، این راه را باید ادامه بدهیم. برای من این اتفاق قابل پیشبینی بود و میدانستم رد صلاحیت میشوم؛ اما مهم این بود که به خاطر زنبودنم رد صلاحیت نشدم.
۴ قربانی تصمیم شورای نگهبان
روزنامه اعتماد یادداشتی به قلم محمدجواد حق شناس منتشر کرد که در این یادداشت آمده است:
*تصمیم امروز شورای نگهبان که توسط سخنگویش اعلام شد چند قربانی بزرگ داشت.
*قربانی اولش خود نهاد انتخابات بود و اساسا مقوله انتخابات که بر چند مفروض پایهگذاری شده است و آن رقابت در انتخابات، پذیرش حق انتخاب آزاد توسط مردم، پذیرش حق انتخاب شدن و این اصل که مردم دارای خرد و قدرت تصمیمگیری بر اساس منافع خودشان هستند و درست و عاقلانه تصمیم میگیرند که در گام اول ماجرا، این موضوع قربانی شد.
*قربانی بعدی این ماجرا، ته مانده اعتبار شورای نگهبان و خود نهادی که قانونگذار و قانون اساسی تمهیداتی اندیشیده بود که به عنوان نگهبان قانون اساسی و پاسدار شرع انتخاب شود و این نهاد را هم قربانی کردند و خود شورای نگهبان قربانی دوم ماجراست.
*قربانی بزرگ خود آقای رییسی است؛ وی در نظرسنجیهایی که پیش از انتخابات انجام شده بود با فاصله نسبت به دیگران در جایگاه اول قرار داشتند و در این رویکرد نانوشته این شورا رییسی را هم قربانی کرد.
*قربانیان کوچک این تصمیم، لاریجانی، پزشکیان، جهانگیری و دیگر نامزدهای واجد شرایطی هستند که به ناحق از مدار تصمیمسازی خارج شدند.
دست مردم با رد صلاحیت ها بسته شد
روزنامه آرمان ملی گفت و گویی با نعمت احمدی حقوقدان انجام می دهد و به نقل از وی می آورد:
*انسدادی که امروز با اعلام اسامی کانـدیداها به وجود آورده است تا حدودی دست مردم را نیز در گزینش و انتخاب بست.
*با این شیوهای که در پیش گرفته شد برخی به هدف خود یعنی مشارکت حداقلی مردم به انتخاب فردی مورد نظر می انجامد.
*قانون اساسی ابهام ندارد، بلکه تفسیر آن ابهام دارد، سالهاست به کرات میگویم کاش قانون اساسی ادله رد صلاحیت اکثر کاندیداها چه خبرگان، چه مجلس یا ریاست جمهوری را بیان میکردند تا مردم بدانند این رد صلاحیتها بر چه مبنایی رخ داده است.
*چگونه در دوره گذشته آقای جهانگیری تایید صلاحیت میشود ولی امروز رد صلاحیت میشود؟ مصداق و مطلبی هم موجود نیست که طی این مدت آقای جهانگیری چه خلافی مرتکب شده است.
*یا آقای پزشکیان دوسال قبل برای نمایندگی مجلس تایید صلاحیت میشود و تا نایب رئیسی مجلس نیز پیش میرود ولی الان رد صلاحیت میشود.
*یا آقای لاریجانی با سابقه دبیری شورای عالی امنیت ملی، ریاست صدا و سیما، وزارت ارشاد، سه دوره ریاست مجلس شورای اسلامی کشور و امروز نیز در یکی از مهمترین وقایع تاریخی کشور یعنی امضای قرارداد ۲۵ ساله با کشور چین نماینده مستقیم رهبری است، یعنی سیاستهای کلان کشور که بر اساس اصل دهم قانون اساسی بر عهده مقام معظم رهبری است در موضوع قرار داد چین به آقای لاریجانی تنفیذ شده است و حالا چنین شخصیتی تایید صلاحیت نمیشود!؟
در این دوره نیروهای اصیل نظام ذبح شدند
خبرگزاری ایلنا گفت و گویی با داریوش قنبری فعال اصلاح طلب انجام می دهد و به نقل از وی می نویسد:
*متأسفانه کاندیداهای یک جریان سیاسی و احزاب حذف شدند. هیچکس فکر نمیکرد که چهرههایی مانند آقای جهانگیری و لاریجانی رد صلاحیت شوند.
*به لحاظ منطقی به هیچ وجه این موضوع پذیرفتنی نیست. آقای جهانگیری چهار سال پیش تأیید صلاحیت شدند و در طول این مدت در این شرایط مردانه پای همه مشکلات کشور ایستادند و کشور را در این شرایط دشوار جنگ اقتصادی اداره کردند.
*همچنین آقای لاریجانی، فردی که سه دوره رئیس مجلس بوده و به لحاظ فکری، مردم ایشان را میشناسند، رد شده است.
*در مجموع به نظر من از این رد صلاحیتها شخصی که بیش از همه آسیب میبیند، نظام جمهوری اسلامی است که سرمایههای خود را به این راحتی از دست میدهد.
*روزهای کمی تا انتخابات باقی مانده است اما فضای انتخاباتی در کشور حاکم نشده و فضای سرد نسبت به گذشته به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. اشخاصی که ممکن بود در بین مردم امیدآفرین باشند و موجب مشارکت شوند، رد صلاحیت شدند.
*ما از این خبر شوکه شدیم و هنوز هم این خبر را باور نکردیم و افکار عمومی این موضوع را نمیپذیرند و قانعکننده نیست که افرادی با سوابق جهانگیری و لاریجانی رد صلاحیت شوند.
*این برخورد شورای نگهبان به معنای ذبح کردن نیروهای اصیل نظام است. امیدواریم تجدیدنظری با مداخله مسوولان عالی نظام صورت گیرد و شرایط یک انتخابات رقابتی فراهم شود.
رسانههای اصولگرا
نظر شورای نگهبان فصل الخطاب است
خبرگزاری مهر گفت و گویی با مالک شریعتی نماینده تهران در مجلس انجام می دهد و به نقل از وی می نویسد:
*نظر شورای نگهبان در خصوص احراز یا عدم احراز صلاحیت داوطلبان انتخابات طبق قانون اساسی فصلالخطاب است.
*در بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری در شورای نگهبان رأیگیری انجام میشود و ممکن است داوطلبی این گونه تلقی کند که قطعاً تایید صلاحیت میشود اما ۶ رأی بیاورد و فقط به دلیل یک رأی کمتر صلاحیتش احراز نشود و باید این موضوع را قبول کند.
*در نهایت باید از تصمیم شورای نگهبان در این باره حمایت و تمکین کرد و از مکانیزم و فرآیند قانونی که در اینباره پیشبینی شده است، حمایت و تبعیت کرد.
*شورای نگهبان همواره در بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات مسیر قانونی را طی میکند و افرادی که در عرصه انتخابات وارد میشوند، باید به خروجی این فرآیند هم تمکین کنند، حتی اگر صلاحیتشان تایید نشود.
شورای نگهبان میتوانست مصلحتاندیشی کند
روزنامه صبح نو گفت و گویی با عباس سلیمی نمین تحلیلگر مسایل سیاسی انجام می دهد و به نقل از وی می آورد:
*شورای محترم نگهبان در مورد احراز صلاحیت نامزدها دو نوع عملکرد دارد؛ یکی عملکردی که طبق قانون، قابل انطباق است؛ یعنی اعمال سلیقه چندان در آن دخالتی ندارد و دوم، عملکرد تشخیصی است.
*در امر تشخیص، سلیقه تأثیر دارد اینگونه نیست که یک چارچوب قانونی مشخص داشته باشد.
*در سلیقه، ما میتوانیم مصلحت کشور و نظام را دخالت بدهیم و دخالت دادن مصلحت در این بخش، اصلا اشکالی ندارد و عین درایت است.
*آنچه مصلحتاندیشی را مذموم میکند، مصلحتاندیشی فردی و گروهی است و الا در همه جایگاههای نظام، من جمله در شورای نگهبان باید برای مصالح جامعه مصلحتاندیشی شود.
*من تصور میکنم که در بخش دوم کارکرد شورای نگهبان(عملکرد بر مبنای سلیقه)، میشد مصلحتاندیشی بهتری صورت بگیرد تا فضای رقابتی بهگونهای باشد که به تدریج تا روز رأیگیری، بر میزان مشارکت جامعه افزوده شود.
*الان، عوامل مختلفی دست اندرکار هستند تا امید را از جامعه ایران بگیرند و بهگونهای از ناامیدی که دولتهای یازدهم و دوازدهم ایجاد کرده، برای بیانگیزگی عمومی استفاده کنند.
*با این اوصاف، مصلحت حکم میکرد که شورای نگهبان انگیزش را برای مشارکت انتخاباتی افزایش بدهد.
نظر شما