قومی بودن جامعه افغانستان مانع از کارآمدی ارتش این کشور شده است

تهران- ایرنا- کارشناس مسائل شبه قاره با بیان اینکه پیشروی طالبان زمانی متوقف می‌شود که یک نیروی موثر بتواند در مقابل این گروه قد علم کند، گفت: ارتش افغانستان با اینکه آموزش دیده و مجهز هستند، اما قومی بودن جامعه افغانستان مانع شکل گیری یک نیروی ملی می‌شود و ارتش نمی‌تواند به وظیفه ملی خود عمل کند.

«نوذر شفیعی» در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا با تشریح تحولات اخیر افغانستان گفت: طالبان سعی دارند با روش‌های نظامی برنامه‌های خود را پیش ببرند و به بهانه اینکه آمریکا به تعهداتش در قبال آنها عمل نکرده است اقداماتی را برای تاثیر گذاری و کسب قدرت در افغانستان انجام  می‌دهند.

این کارشناس شبه قاره هند گفت: از نظر طالبان تعهدات آمریکا صرفا خروج نیروهایش از افغانستان نیست، بلکه خارج کردن طالبان از لیست گروه‌های تروریستی و آزاد کردن زندانیان آنها  از دیگر خواسته‌های مورد بحث این گروه بوده است، لذا از دید طالبان هنوز کسب قدرت در افغانستان از لوله تفنگ بیرون می‌آید و با چنین ذهنیتی می‌خواهند با اقدامات نظامی دولت را  وادار به تسلیم کنند و یا اینکه دولت در مقابل خواسته‌های آنها انعطاف بیشتری نشان دهد.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: طالبان در گذشته مناطقی از افغانستان را تحت کنترل داشتند و با تصرف مناطق جدید حوزه نفوذ خود را گسترش دادند. به موازات این تحولات، برخی کشورها در چارچوب دیپلماسی پنهان تمایل بیشتری به گرفتن ارتباط با طالبان پیدا کرده‌اند، به این دلیل آنها از موضع قدرت رفتار می‌کند و به نظر می‌رسد به سمت قبضه کامل قدرت در افغانستان حرکت می‌کنند.

وی افزود:  چشم انداز پیش روی طالبان در کسب قدرت زمانی متوقف می‌شود که یک نیروی موثر بتواند در مقابل این گروه قد علم کند. ارتش افغانستان  با اینکه آموزش دیده و مجهز هستند، اما قومی بودن جامعه افغانستان مانع شکل گیری یک نیروی ملی می‌شود و ارتش نمی‌تواند به وظیفه ملی خود عمل کند. این نقطه ضعف ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان است و شاهد هستیم که هر روز بر میزان درگیری‌ها و خشونت‌ها دراین کشور افزوده می‌شود.

شفیعی با بیان اینکه مدل دموکراسی انجمنی می تواند راهکار حل بحران افغانستان باشد، گفت: مدل دموکراسی انجمنی مانند لبنان، برای کشورهایی اعمال می شود که بر پایه قومیت و یا مذهب بین گروه‌های اجتماعی منازعه وجود دارد. این مدل تلویحا در افغانستان اجرا می‌شود.

 این استاد دانشگاه یادآورشد: با این حال ساختار به صورت پنهانی به گونه‌ای طراحی شده که عملا رهبری از آن پشتون‌ها ومعاونین از قومیت‌های دیگر است و تنوع قومی در ساختارهای قدرت به نوعی حل شده است.هر وقت هم انتخاباتی برگزار می‌شود عبدالله مدعی می‌شود که رای آورده و باید رییس جمهور شود، اما ساختار به وی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.

این کارشناس مسائل شبه قاره خاطرنشان کرد: در افغانستان دموکراسی انجمنی به نوعی وجود دارد که البته به نوعی تلویحی و بین الاذهانی است تا اینکه مکتوب باشد و بخواهد مبنای قانون قرار گیرد. همین این مدل می تواند الگوی خوبی  برای جامعه افغانستان باشد، اما طیف‌های روشنفکر و نسل تمایل چندانی به دموکراسی انجمنی ندارند و دموکراسی واقعی را ترجیح می دهند.

وی با بیان اینکه برای طالبان زمان مهم‌تر از زمین است گفت: برای چنین گروه‌هایی این الگو رایج است و مناطق مختلفی را تصرف می کنند اما تداومی ندارد، زیرا هرچند تصرف سرزمین آسان است، نگهداری آن کاری دشوار است.

این تحلیلگر مسائل افغانستان یادآور شد: طالبان با توجه به ویژگی‌های گروهی خود بیشتر به عنوان یک شبح رفتار می‌کنند و می گویند جنگ، جنگ سایه ها است و با روشن شدن فضا آنها سعی می‌کنند به تصرف خاک هم ادامه دهند.

شفیعی یادآورشد: بر اساس آمارها طالبان بر ۱۲ درصد خاک افغانستان کنترل کامل دارند و نزدیک به ۲۷ درصد هم به نوعی کنترل نسبی دارند، میزان تسلط دولت افغانستان هم کامل نیست به همین دلیل طالبان تشویق شدند که بر تصرفات سرزمینی خود بیفزایند.

شفیعی  در پاسخ به سوالی مبنی بر احتمال تجزیه افغانستان گفت: ایده تجزیه در داخل افغانستان طرفدارانی دارد. آمریکایی‌ها و بخصوص شخص «جوبایدن» ازمدلی صحبت می کند که ساختار حکمرانی  افغانستان به نوعی فدرالی شود و هر گروه قومی با تسلط بر سرزمین خود تابع دولت مرکزی باشند این راهکار میانه است، اما بعید است این مدل اجرایی شود زیرا گرایش ملی گرایانه در افغانستان قوی است و شرایط بین المللی و منطقه‌ای اجازه تجزیه افغانستان را نمی‌دهد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha