به گزارش ایرنا، دولت منتخب عادل عبدالمهدی در مدت کوتاه عمر خود، مجموعه ای از طرح های مختلف را به اجرا گذاشت که بخش مهمی از آنها، خوشایند آمریکا نبود و همین امر یکی از علل براندازی دولت او در اوائل ۲۰۲۰ یاد شده است.
عراق با تغییر رویکرد محسوس به سمت چین در دوره دولت منتخب عبدالمهدی که از آن به «چرخش به سمت شرق» یاد شد، کوشید در مرکز ثقل طرح اقتصادی بزرگ «راه ابریشم» پکن قرار گرفته تا به این ترتیب، در نقطه مرکزی مسیرهای منطقه ای و بین المللی انتقال انرژی و ترانزیت کالا قرار گیرد.
از این رو، با وجود تحریم های یکجانبه آمریکا، دولت عبدالمهدی روابط عراق با جمهوری اسلامی ایران را توسعه داد، همزمان، طرح سلف خود «حیدر العبادی» در خصوص گسترش همکاری ها با عربستان سعودی را احیا و در رابطه با سوریه – برخلاف میل واشنگتن- اقدام به گشایش مرز «البوکمال» کرد.
او همچنین بنای توافق سه جانبه بین عراق، اردن و مصر را در فروردین ماه ۹۸ (مارس ۲۰۱۹) نهاد و از طرفی دولت عبدالمهدی مناسبات را با ترکیه نیز بهبود بخشید تا طبق گفته صاحب نظران، بستر تبدیل شدن عراق به نقطه مرکزی (هاب) طرح اقتصادی راه ابرایشم را فراهم کرده باشد.
بعد از فراهم کردن همه این زیرساخت ها، عادل عبدالمهدی در مهرماه ۹۸ راهی سفر تاریخی خود به چین شد و مجموعه ای از یادداشت های همکاری و تفاهمنامه ها را امضا کرد، اما دو ماه بعد از این توافقات، دولت عبدالمهدی در نتیجه اعتراضات خیابانی که آمریکا از محرکان اصلی آن بود، ناچار به استعفا شد تا پس از بحث و جدل پنج ماهه، دولت انتصابی مصطفی الکاظمی در ۱۸ اردیبهشت ماه ۹۹ شکل بگیرد.
تحول در دوره دولت الکاظمی
تحولی که در دوره دولت انتصابی مصطفی الکاظمی اتفاق افتاد و همواره به عنوان یکی از انتقادها در عراق مطرح است، اینکه از مجموعه طرح های دولت عبدالمهدی، فقط به توافق سه جانبه (بین بغداد، امان و قاهره)، توسعه روابط با عربستان سعودی، حفظ روابط راهبردی عراق با جمهوری اسلامی ایران و ادامه سیاست کاهش تنش با ترکیه وفادار ماند.
گذرگاه البوکمال دوباره بسته شد و روابط با سوریه به پایین ترین سطح رسید و از همه مهمتر، توافق با چین که محور همه طرح های عبدالمهدی بود، به حال تعلیق درآمد.
الکاظمی در دیدار نیمه خردادماه گذشته در گفت وگو با تعدادی از رسانه های ایرانی که ایرنا نیز در بین آنها حضور داشت، تاکید کرد که به توسعه روابط با چین وفادار است، اما به دلایل مختلف از جمله همه گیری کرونا، هنوز فرصت سفر به پکن مهیا نشده است.
باوجود این اظهارات، منتقدان الکاظمی در داخل می گویند که او دوباره به سیاست چرخش به سمت غرب (آمریکا) برگشته است.
از این رو، طرح توافق سه جانبه (بغداد، امان و قاهره) که در دوره عبدالمهدی مورد تایید عمومی در عراق بود، اینک در دوره دولت منتصب الکاظمی مورد انتقاد قرار گرفته است.
به گفته منتقدان، عبدالمهدی کوشید که دو کشور اردن و مصر و حتی سوریه و ترکیه را در امتداد طرح راه ابریشم قرار دهد تا عراق از این طریق به اروپا وصل شود، اما طرح فعلی دولت الکاظمی که بر آن عنوان «مشرق جدید» نهاده، تنها به سود دو کشور اردن و مصر برای بردن ثروت های عراق و بدون ارزش افزوده قابل توجهی برای مردم این کشور است.
یکی از منتقدان مهم دولت الکاظمی و طرفداران پیوستن عراق به طرح راه ابریشم براساس رویکرد دولت عبدالمهدی، «کریم بدر» کارشناس برجسته عراقی است.
او در مجموعه ویدئوهایی که از خود در شبکه های اجتماعی منتشر کرده گفته است: در حالی که عراق از طرح راه ابریشم فاصله می گیرد، مصر و اردن به شدت در حال بسترسازی برای پیوستن به این طرح بزرگ اقتصادی هستند.
به اعتقاد او، عراق که می توانست کشوری مرکزی و توسعه یافته در این طرح بزرگ اقتصادی باشد، در آینده به عنوان کشوری حاشیه ای فقط تامین کننده خواست های اردن و مصر از حیث انرژی (نفت) خواهد بود.
به گفته او، «این دو کشور عربی، برای اینکه جایگاه مهم در این طرح داشته باشند، به نفت عراق نیاز دارند و برای همین عراق در این پروژه فقط توسط اردن و مصر دوشیده می شود، اما عملا هیچ سودی نمی برد».
بدر همچنین ادعاهای دولت الکاظمی در خصوص این که وی و دولتش خواهان روابط با چین و پیشبرد طرح راه ابریشم هستند را نادرست خوانده و افزوده است که دولت الکاظمی در راستای طرح راه ابریشم، هیچ کار زیرساختی انجام نداده و همچنان راه آهن عراق عقب افتاده، جاده ها فرسوده و شبکه های برق و آب ناکارآمد هستند.
نگاه دولت عراق به توافق با اردن و مصر
مصطفی الکاظمی در چهارمین نشست سران سه کشور عراق، مصر و اردن در امان در شهریور ماه سال گذشته، گفته بود که درصدد اجرایی کردن طرح «مشرق جدید»، مبتنی بر دادن نفت در مقابل جذب سرمایههای این دو کشور است.
نخست وزیر عراق بعد از پایان سفر پنج روزه اش به آمریکا در دوم شهریور ماه گذشته در گفت وگو با روزنامه «واشنگتن پست»، پرده از این طرح خود برداشت.
توجیه الکاظمی بر این اساس استوار شده که همانند طرح اتحادیه اروپا، درصدد ارایه پروژه «مشرق جدید» به «ملک عبدالله دوم» پادشاه اردن و «عبدالفتاح السیسی» رییس جمهوری مصر است.
الکاظمی در توضیح این پروژه گفته بود که با اجرای این طرح، تبادل سرمایه و فناوری بین این سه کشور به صورت آزاد انجام خواهد شد.
اعتقاد بر این است که سه کشور عراق، اردن و مصر دارای تولید ناخالص داخلی به ارزش ۵۰۰ میلیارد دلار هستند در حالی که حجم تبادلات تجاری بین سه کشور با توجه به پتانسیل جمعیتی که دارند، بسیار پایین و ضعیف است.
منابع اقتصادی، حجم مبادلات تجاری سالانه عراق و مصر را یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار و با اردن کمتر از یک میلیارد دلار و بین دو کشور مصر و اردن نیز کمتر از یک میلیارد دلار اعلام کرده اند.
این در حالی است که جمعیت سه کشور فراتر از ۱۵۰ میلیون نفر است.
در چارچوب این طرح، موضوع تاسیس خط لوله نفتی بصره به بندر «عقبه» اردن و از آنجا به مصر با هزینه ۱۸ میلیارد دلار مطرح شده و در مقابل مصر و اردن تمایل دارند که نفت را از عراق با تخفیف ۱۶ دلار در مقایسه با قیمت نفت برنت خریداری کنند.
عراق نیز آمادگی خود را برای واردات برق از مصر و اردن از طریق ارتباط شبکه های برق سه کشور ابراز داشته است و انتظار می رود که اردن هم بر اجرای توافق های صورت گرفته در دوره دولت پیشین (عادل عبدالمهدی) در بخش انرژی، تبادلات بازرگانی و سرمایه گذاری بین دو کشور تاکید کند.
از این رو طرح مشرق جدید به معنی جذب سرمایه گذاری ها به عراق با هدف توسعه و ایجاد اشتغال و اجرایی کردن توافقنامه های اقتصادی بین سه کشور است.
در عین حال برخی صاحب نظران اقتصادی عراقی، طرح مشرق جدید را به مفهوم رویکرد عراق به سمت اقتصاد آمریکایی، شیخ نشین های حوزه خلیج فارس، مصر و اردن و صرف نظر کردن از توافقنامه با چین می دانند.
یکی از ایرادهای منتقدان این طرح، استفاده از نیروی کار و متخصص مصری در عراق است به ویژه اینکه عراق در حال حاضر با مشکل بیکاری به میزان ۳۵ درصد مواجه است که رقم بالایی به شمار می رود و ورود نیروی کار مصری، مشکل بیکاری در عراق را مضاعف خواهد کرد.
طرح، مبتنی بر این واقعیت است که مصر دارای یک ظرفیت بزرگ جمعیتی است و در مقابل، عراق دارای ظرفیت بزرگ انرژی نفت است و اردن به عنوان حلقه اتصال و بهره برداری از مزیت های آن، شریک سوم محسوب می شود.
یکی از بزرگترین ایرادها به این توافق سه جانبه این است که دو کشور اردن و مصر جزو اقتصادهای فقیر منطقه به شمار می روند که همچنان به کمک های مالی سالانه آمریکا متکی هستند و عملا قدرت توسعه اقتصادی و زیرساختی عراق را ندارند.
طرح آمریکا
منتقدان توافق سه جانبه در عراق معتقدند که بعد از براندازی دولت عبدالمهدی، آمریکا خواهان حفظ توافق سه جانبه بین عراق، مصر و اردن شد تا از گذر آن طرح عادی سازی روابط و سازش بین رژیم صهیونیستی و عراق را پیش ببرد.
براساس این دیدگاه، مصر و اردن جزو نخستین کشورهای عربی هستند که در دهه های گذشته به طرح عادی سازی با رژیم صهیونیستی تن داده اند، اما به دلیل اقتصادهای ضعیف، نتوانسته اند، سهمی در ارتقا قدرت اقتصادی این رژیم در منطقه بازی کنند.
عراق در مقابل، کشوری ثروتمند از حیث نفت و دیگر منابع معدنی است و می تواند تکمیل کننده این حلقه مفقوده باشد.
آمریکایی ها با توجه به اینکه درصدد ترک منطقه و تمرکز بر مهار قدرت چین هستند، می کوشند که رژیم صهیونیستی تبدیل به قدرت برتر نظامی، اقتصادی و مرکز تبادلات انرژی بین خاورمیانه و اروپا شود.
از این رو گفته می شود که آمریکایی ها به جای طرح راه ابریشم چین، طرح جایگزینی مطرح کرده اند که طبق آن رژیم صهیونیستی مرکز تبادلات انرژی و کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس و عراق، تغذیه کننده های انرژی خواهند بود.
چین و جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشورهای مخالف سیاست های استکباری آمریکا عملا اگر طرح واشنگتن به نتیجه برسد، اهمیت راهبردی خود را در منطقه از دست خواهند داد.
اردن بخشی از حلقه اتصال به بندر «عسقلان» و کانال آبی در دست احداث رژیم صهیونیستی موسوم به «بن گوریون» خواهد بود و مصر در کنار رژیم صهیونیستی، دو بازیگر مهم تبادلات انرژی با اروپا خواهند شد خصوصا اینکه به تازگی منابع گازی جدیدی در مصر کشف و شناسایی شده است.
منتقدان در عراق معتقدند که ورود کشورشان در این طرح آمریکایی منافع عراق را تحقق نخواهد بخشید و به دلیل ذات سیاسی این طرح که در مخالفت با چین و ایران تعریف شده، در بلند مدت، نه تنها توسعه مورد دلخواه را برای این کشور به دنبال نخواهد داشت، بلکه باعث از دست رفتن منابع ثروت می شود.
طبق این باور، عراق در این پروسه تنها تامین کننده انرژی است و واشنگتن و کشورهای متحد آمریکا به ویژه عربستان سعودی و خصوصا امارات - که از مخالفان جدی پروژه راه ابریشم چین است – به توسعه زیرساختی عراق اهمیتی نخواهند داد.
دولت عراق اما معتقد است که این طرح در آینده موجب دستیابی عراق به انرژی مسالمت آمیز هسته ای، استفاده از فناوری های تجدید شونده مانند انرژی خورشیدی و باد می شود که آمریکایی ها و اماراتی ها به آن وعده داده اند.
عربستان سعودی نیز تعهد داده که با مرتبط کردن شبکه برق خود به عراق، مشکل کمبود برق این کشور را مرتفع کند و در آینده، شبکه برق عراق به کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس نیز مرتبط شود.
در این راستا مسئله عضویت عراق در شورای همکاری خلیج فارس نیز مطرح شده است اما منتقدان، این وعده را همانند وعده به یمن می دانند که سال هاست تحقق نیافته است.
بنابراین طرح آمریکایی برای مهار قدرت چین و ایران، مبتنی بر پاره ای وعده ها است و عراق که به شدت به دنبال توسعه و خروج از بحران است و در عین حال حساسیت های منطقه ای و بین المللی را درک می کند، می کوشد با کمترین حاشیه سازی ها با سیاست راضی نگه داشتن همه طرف ها، به آرامی با طرح آمریکایی که آن را قدرت اول اثرگذار در داخل عراق می داند، همراهی کند.
دیدگاه های داخلی و منطقه نسبت به مشرق جدید
در بعد داخلی عراق، موافقان و مخالفان طرح به یک اندازه علیه آنچه «مصطفی الکاظمی» به نام طرح «مشرق جدید» مطرح کرده، ملاحظه دارند تا جایی که منتقدان از این نام با عنوان انحرافی پروژه آمریکایی «خاورمیانه جدید» یاد کرده اند.
گروه های سیاسی شیعه به ویژه آنها که به طیف محور مقاومت وفادارند، مهمترین منتقدان این طرح در برهه کنونی هستند و در عین حال مهمترین موافقان همین طرح در دوره عادل عبدالمهدی قلمداد می شدند.
در میان کردها، حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری «مسعود بارزانی» از طرفداران این رابطه است و سفر چند روز قبل «نیچروان بارزانی» به اردن قبل از نشست سه جانبه امروز بغداد، گویای این واقعیت است که حزب بارزانی رضایتمندی کاملی از این پروژه دارد. این اعتقاد وجود دارد که بارزانی، اجرای طرح آمریکا را در راستای طرح های خود برای استقلال بیشتر اقلیم کردستان عراق و بسترسازی برای استقلال کامل آن در آینده می دانند.
بخشی از طرح این حزب، طبق آنچه در رسانه ها منتشر شده، مبتنی بر ایجاد اقلیم سنی در عراق است تا اقلیم کردستان بتواند با دور زدن دولت مرکزی عراق، از طریق اقلیم سنی به بندر عقبه در اردن و از آنجا به آب های آزاد راه پیدا کند و بتواند بخشی از نفت خود را از این طریق فروخته و تنها بر بندر «جیهان» ترکیه، اعتماد نکند.
در میان اهل سنت نیز جریان های سیاسی طرفدار ایجاد «اقلیم سنی» با توجه به وعده های عربی که برای تبدیل کردن این اقلیم به عنوان «دبی عراق» داده اند، به شدت از آن طرفداری کرده اما طیف سیاسی نزدیک به ترکیه نسبت به کل پروژه سکوت کرده است زیرا آنکارا به هرگونه تحرک مصر در منطقه به دیده بدبینی نگاه می کند.
حملات هوایی وسیع ترکیه در شمال عراق (حوزه نفوذ حزب مسعود بارزانی) روزیکشنبه همزمان با نشست سه جانبه بغداد، به اعتقاد ناظران نشان داد که آنکارا چندان از نزدیکی بین بغداد و قاهره خرسند نیست.
در بعد منطقه ای نیز واکنش سعودی ها جالب توجه بود و روزنامه سعودی «شرق الاوسط» همزمان با نشست بغداد، اقدام به نشر نامه های محرمانه بین صدام دیکتاتور سابق حاکم بر عراق و «حافظ الاسد» رییس جمهور فقید سوریه کرده است.
نکته حائز اهمیت در این نامه متعلق به اواسط دهه ۹۰ قرن گذشته، این است که به نوعی تاکید کرده اند که اردن به دلیل قرار گرفتن در پروژه آمریکایی – صهیونیستی تبدیل به تهدیدی برای کشورهای عربی شده است.
در این نامه های محرمانه عنوان شده است: «اردن درصدد تجزیه عراق است».
برخی رسانه های عراقی، انتشار همزمان این نامه های محرمانه که به گفته شرق الاوسط، «عبدالحلیم خدام» معاون رییس جمهور وقت سوریه در هنگام ترک دمشق در سال ۲۰۰۵ آن را با خود به پاریس برده، نشان می دهد که سعودی ها برخلاف خواست آمریکا، به اردن به عنوان دشمن نگاه می کنند.
از این رو، عربستان سعودی با وجود روابط خوبی که با مصر دارد به تحرکات منطقه ای اردن به دیده تردید می نگرد به ویژه اینکه ریاض به عنوان یکی از محرکان اصلی کودتای اخیر اردن در فروردین ماه گذشته معرفی شده است.
چشمداشت عربستان سعودی به بخشی از اراضی اردن و سردی موجود در روابط دو جانبه از دیگر ملاحظات منطقه ای بر این نشست است.
لازم به ذکر است که پنجمین نشست سران سه کشور عراق، اردن و مصر قرار بود فروردین ماه گذشته در بغداد برگزار شود اما به دلیل حوادث غیرمترقبه در مصر و کودتا در اردن دو بار به تعویق افتاد تا بالاخره روز یکشنبه ششم تیرماه ۱۴۰۰ در میان تدابیر شدید امنیتی در بغداد برگزار شد.
حادثه به گل نشستن کشتی در کانال سوئز و سپس برخورد دو قطار در «سوهاج» مصر که ۱۶ کشته و ۹۷ زخمی برجای گذاشت باعث تعویق یک هفته ای نشست سه جانبه بغداد در فروردین ماه گذشته شد. یک هفته بعد از این حادثه، اردن در معرض کودتا قرار گرفت و برای بار دوم این تاخیر تا اطلاع بعدی به تعویق افتاد.
در حالی که بغداد برای نشست سه جانبه سران عراق، اردن و مصر لحظه شماری می کرد در همین مدت، بغداد از میزبانی نخست وزیر لبنان به ادعای مناسب نبودن شرایط سر باز زد که بعدها رسانه های عراقی و لبنانی فاش کردند که واشنگتن و ریاض، بغداد را تحت فشار گذاشتند تا از پذیرش «حسان دیاب» نخست وزیر لبنان خودداری کند.
منتقدان دولت در عراق می گویند در حالی که بغداد در همین شرایط در طول چهار ماه گذشته برای میزبانی نشست سه جانبه اعلام آمادگی کرده و قبل از آن نیز، پذیرای سفر تاریخی «پاپ فرانسیس» به بغداد بود، هرگز از این گونه ملاحظات در تعویق آن سفرها، سخن نگفته است.
از این رو منتقدان دولت الکاظمی، بازیگر اصلی همه این صحنه سازی ها را آمریکا می دانند که به گفته آنها به همین دلیل ترکیه و عربستان با وجود ناخرسندی از نزدیکی عراق با اردن یا مصر نتوانسته اند بیش از این در برابر اراده آمریکا برای عدم برپایی این نشست، سنگ اندازی کنند.
نظر شما