به گزارش ایرنا، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست، اظهار داشت: طالبان هم اکنون مدعی است ۸۵ درصد افغانستان را تحت تصرف دارد ولی دولت مرکزی معتقد است طالبان نهایتا ۵۰ درصد این کشور را در اختیار دارد.
عبدالوهاب فراتی افزود: با خروج آمریکایی ها خلا قدرت در افغانستان بروز پیدا کرده و طالبان شهرهای زیادی را به تصرف خود درآورده و احتمال اینکه توافقات پشت پرده ای برای به قدرت رسیدن طالبان در مذاکرات دوحه توسط آمریکایی ها انجام شده باشد زیاد است.
وی ابراز داشت: طالبان امروز طالبان گذشته نیست و برخی از اعضای این گروه بر خلاف اعضای دیگر معتقدند که مشکلات سیاسی و امنیتی این کشور با مذاکره و تعامل با اقوام و ملت های دیگر حل می شود.
وی خاطرنشان کرد: با وجود ادعای طالب ها مبنی بر تغییر در رویکرد و مواضع عده ای از تحلیلگران معتقدند ادعاهای اخیر طالبانها نوعی تاکتیک و سوء استفاده از وضعیت جدید برای دستیبابی به قدرت است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تاکید کرد: تقسیم طالبان به خوب و بد نیز تاکتیک موجهی به نظر نمی رسد و در داخل ایران اصلاح طلبان معتقدند تغییر رویکرد آنها یک تاکتیک است و اصولگرایان با دیده خوش بینی به آنها نگاه می کنند و به استقبال آنها می روند.
فراتی یادآور شد: موضع جمهوری اسلامی در رابطه با طالبان مشخص نیست و تحولات آینده این کشور می تواند مواضع ایران را شفاف تر کند.
نگرانی از مهاجرت گسترده افغانها به ایران
وی اظهار داشت: بزرگترین مشکل ایران در تحولات اخیر افغانستان احتمال مهاجرت گسترده مردم این کشور به ایران است و در کنار آن احتمال درگیری های داخلی با به قدرت رسیدن گروهک های تکفیری مانند داعش و کاهش مبادلات تجاری و اقتصادی نیز به شدت ایران را نگران کرده است.
فراتی یادآور شد: آمریکایی از زمان ورود به افغانستان هیچوقت ارتش این کشور را مجهز و مدرن نکردند و هم اکنون ارتش افغانستان قدرت مقابله با طالبان را ندارد و احساس می شود حوادث و تحولات اخیر افغانستان سناریوی از پیش ساخته شده توسط آمریکا پس از خروج از این کشور باشد.
به گفته وی، حدود ۴۰ درصد جمعیت افغانستان را پشتون ها با ۱۶ میلیون نفر پیرو، ۳۲ درصد تاجیک ها با ۱۳ میلیون، ۲۰ درصد هزاره ها با ۸ میلیون و ۱۰ درصد را نیز ازبک ها با ۴ میلیون تشکیل داده است و کل جمعیت شیعیان این سرزمین ۷ میلیون تن تخمین زده می شود.
وی تاکید کرد: ادعای طالبان بر حاکمیت بر افغانستان در واقع حکومت بزرگترین قوم این کشور یعنی پشتون ها است که حدود ۴۰ درصد جمعیت این کشور است و آنها می خواهند بعد از تشکیل حکومت قانون اساسی را بر اساس تفکرات قوم و نژاد خود تغییر دهند و باید در برابر تحرکات آنها بشدت هوشیار بود.
به قدرت رسیدن طالبان احتمالا سناریوی از پیشنوشته باشد
فراتی اظهار داشت: آمریکایی ها درصدد بازگرداندن طالبان به اریکه قدرت هستند تا بتوانند طالبان را به نیروهای نیابتی خود برای تضعیف جبهه مقاومت استفاده کند و همچنین ایران را در جبهه شرقی نیز وارد عرصه نبرد و درگیری نماید، بنابراین تحولات اخیر این کشور کاملا مشکوک است.
به باور وی، دولت کنونی کابل بنابر دلایلی تن به دولت ملی نمی دهد و حاضر نمی شود بخشی از قدرت را به طالبان بدهد و احتمال می رود در مذاکرات اخیر دوحه سناریوی تعریف شده تا با تصرف شهرهای مرزی توسط طالبان در زمان خلا بعد از خروج آمریکایی ها، دولت مرکزی مجبور به مذاکره و سهیم کردن طالبان در قدرت شود و دولت مرکزی مجبور به پذیرش دولت توافقی گردد.
فراتی همچنین یادآور شد: بهترین سیاست جمهوری اسلامی در این شرایط باید حمایت از تشکیل دولت ملی در این کشور باشد و در تشکیل دولت ملی نباید تفاوتی بین طالبان با سایر گروه ها وجود داشته باشد هر دولتی که بر اساس مشارکت مردمی روی کار بیاید، می تواند مورد حمایت ایران قرار بگیرد.
وی باور وی، به دلیل بالا بودن اهرم های فشار بین المللی، کشورهای منطقه و تحولات گذشته، احتمال اینکه طلبان ویژگی های استراتژیک و عقیدتی قبلی خود را کنار بگذارد و بصورت عملگرایانه تری با دولت های منطقه وارد تعامل شود زیاد است.
موفقیت طالبان در استفاده از تمام اقوام و مذاهب در قدرت است
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز در ادامه بیان کرد: از سال ۱۹۷۹ میلادی که ارتش شوری سابق وارد کابل شد این کشور وارد یک سلسله درگیری های پیوسته شده که تا امروز ادامه پیدا کرده است.
حجت الاسلام محمد ملک زاده اضافه کرد: در رشد طالبان حمایت های مادی کشورهای عربی و غربی برای مقابله با کمونیست مشهود است، همچنین تفکرات وهابیت نیز در این گروه تاثیرگذار بوده است. طالبان به ویژه در مناطق سنی نشین افغانستان در بیرون راندن سربازان شوروی تاثیرات گسترده ای داشت.
به گفته وی، پس از خروج شوروی از افغانستان طالبان به حاشیه نرفت و تلاش کرد تا در تحولات این کشور سهیم شود. طی سالهای گذشته نیز این گروه توانسته در برخی ادوار حاکمیت خود را تثبیت کند.
ملک زاده گفت:در سال ۲۰۰۲ دولت طالبان در افغانستان سقوط می کند و دولت جدیدی با حمایت آمریکا روی کار آمد اما سقوط طالبان به معنای پایان آنها نبود بلکه آنها با پناه بردن به مناطق صعب العبور افغانستان قدرت نظامی خود را حفظ کرده و منتظر فرصتی بودند تا بار دیگر حاکمیت خود را بر این کشور تثبیت کنند.
به باور وی، با تحولات اخیر افغانستان تحرکات سیاسی و نظامی افغانستان بیشتر شده و آنها در تلاش هستند تا حاکمیت سیاسی خود را بار دیگر بر این کشور تحمیل کنند.
ملک زاده یادآور شد: اگر قرار باشد طالبان حکومت این کشور را در دست بگیرد باید از توان و ظرفیت تمام اقوام و مذاهب صورت عادلانه استفاده کند و به دنبال مشارکت بالای سیاسی در تشکیل نظام سیاسی باشد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ابراز داشت: طالبان بعد از تصرف بخش های از خاک افغانستان وعده داده پس از تشکیل قدرت از همه گروه های افغان استفاده کند و اجازه فعالیت به گروهک تروریستی داعش را ندهد که جای بحث و تامل دارد.
باور به تغییر رویکرد طالبان سخت است
یک تحلیلگر آسیای مرکزی اهل افغانستان نیز در ادامه گفت: تفکرات وهابی و اخوانی در باورهای طالبان مشهود و غیرقابل انکار است و جنایت ها و اقدامات غیراخلاقی و منافی عفت آنها در سالهای گذشته و حوادث چند روز گذشته مهر تاییدی بر تفکرات خطرناک آنها دارد.
این تحلیلگر سیاسی تصریح کرد: طالبان پس از تصرف یکی از شهرستان های بدخشان طی هفته گذشته جنایت هایی مرتکب شد که قابل بیان نیست و همچنین در مناطق هزاره نشین اقدامات آنها قابل بیان نیست؛ بنابراین اینکه طالبان میگوید عوض شده است با عملکرد آنها همخوانی ندارد.
به گفته وی، اگر طالبان به خاطر ویژگی های قومیتی و نگرشی که دارد قدرت را در افغانستان بدست بگیرد بافت اجتماعی و قومیتی به شدت آسیب می بیند و در بلندمدت ضربات جبران ناپذیری در آسیای مرکزی به کیان اسلام وارد می گردد که هرگز داعشی ها وارد آن مسائل نشدند.
حجت الاسلام حیات الله یوسفی اظهار داشت: تکنوکرات های افغانستانی که از سال ۲۰۰۱ حاکمیت را بدست گرفتند با وجود اینکه تحصیل کرده غرب و مورد حمایت آمریکا هستند اما به دنبال انحصار سیاسی رفته و موفق نشدند دولت ملی را تشکیل دهند و دست به نظام سازی بزنند.
وی یادآور شد: در داخل طالبان نیز گروه های فکری متنوعی وجود دارد که باید هر یک از آنها بدرستی تحلیل و بررسی شود.
یوسفی اظهار داشت: در سالهای اخیر تشکیل دولت ملی با مشارکت تمام قوم ها، زبان ها و گروه های سیاسی بعنوان یک خواسته عمومی در بین مردم تبدیل به مطالبه شده است و این مساله آینده این کشور را امیدوار کننده کرده است.
وی خاطرنشان کرد: اتکای دولت اشرف غنی بر قوم اجدادی خود و مبارزه با زبان فارسی تشکیل شده است در حالی که ۷۰ درصد مردم این کشور به فارسی صحبت می کنند.
تنوع قومی و فرهنگی بالای افغانستان
این تحلیلگر سیاسی ابراز داشت: شیعیان و هزاره ها ۳۰ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل داده اند و در آینده سیاسی این کشور باید تمام اقوام و مذاهب حضور داشته باشند. ۱۰ درصد افغانستانی ها را ازبک ها و تاجیکی ها تشکیل می دهند و پشتون ها نیز حدود ۴۰ درصد جمعیت را تشکیل داده اند.
وی ابراز کرد: حفظ تنوع فرهنگی، حفظ حقوق مذهبی و امنیت فراگیر در این کشور صرفا زمانی حاصل می شود که نظام سیاسی با مشارکت تمام اقوام شکل گرفته و مناصب دولتی بصورت عادلانه تقسیم و عدالت اسلامی نهادینه شود.
وی اظهار کرد: کشور افغانستان مانند برخی کشورهای دیگر از بافت قومی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی متنوعی برخودار است و باید این زمینه ها به درستی شناخته شود.
حیات الله یوسفی افزود: در سرزمین افغانستان حدود ۵۲ قوم زندگی می کنند و این کشور یکی از کشورهای دارای با بیشترین تنوع فرهنگی، اجتماعی و مذهبی است و در بین جوامع سنتی تقسیم بندی می شود.
فقدان نظامسازی چالش بزرگ افغانستان
به باور وی، افغانستان پس از اشغال توسط انگلیس و سپس شوروی سابق و آمریکا و استبداد داخلی همواره با بحران های امنیتی روبه رو بوده است، استبداد داخلی و نبود نظام داخلی و کارآمد از مهمترین عوامل عقب ماندگی این کشور مانند سایر کشورهای اسلامی است.
یوسفی گفت: نظام های سیاسی روی کار آمده افغانستان تاکنون مشروعیت و کارایی لازم را نداشته و نتوانسته به عرصه نظام سازی وارد شود. فقدان دولت ملی آسیب های زیادی بر جامعه افغان ها گذاشته است.
عنوان کرد: پس از اشغال این کشور توسط شوروی سابق، جنبش جهاد دینی توسط مردم این کشور شکل گرفت و افغانستان معمولا از جهاد دینی خود در مبارزه با متجاوزان پیروزمند بیرون آمده است.
یوسفی گفت: جهاد دینی با وجود اینکه ارتش سرخ را شکست داد اما به دلیل استبداد سیاسی و عدم نظام سازی، مجاهدان نتوانسته اند دولت ملی افغانستان را تشکیل دهند و تشکیل دولت ملی فراگیر قومی و ملی ناکام ماند.
به باور وی، شکست مجاهدان در تشکیل دولت ملی در سالهای بعد از بیرون راندن ارتش شوروی ضربات سنگینی به وحدت کلمه و انسجام داخلی و قومیتی این کشور وارد کرد.
یوسفی یادآور شد: در چنین شرایطی گروه طالبان که بخشی از مجاهدان ملی بود ظهور بیشتری پیدا کرد و بخشی از ملت افغانستان از طالبان حمایت کرده و بخش دیگری نیز سکوت کردند.
به باور وی، طالبان از قوم افغانهای افغانستان از پیشینه زبانی پشتون ها برخاسته است و جامعه پشتون های افغانستان از همان ابتدا در برابر طالبان تسلیم شدند و قوم های تاجیکی، ازبکی و هزاره ها را نیز به دلیل اختلاف و نفاق داخلی نتوانسته اند در برابر طالبان مقاومتی داشته باشند.
اظهار کرد: طالبان در یکی از اقدامات خود شهید هزاری به عنوان رهبر شیعیان هزاره افغانستان را ترور کرد و دولت مرکزی نیز در برابر این اقدام سکوت کرد و در مدت کوتاهی آنها کابل را نیز تصرف کردند و برخی از مهمترین فرماندهان دولتی را ترور کردند./
نظر شما