۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۴۵
کد خبرنگار: 2084
کد خبر: 84416931
T T
۳ نفر

برچسب‌ها

ناگفته‌های فرمانده از مجاهدت‌های رزمندگان مرصاد

سمنان- ایرنا- پنجم مرداد ماه یادآور رشادت های رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد مقابل منافقان کوردل است که در نبردی جانانه فروغ جاویدان آن ها را به افول جاویدان تبدیل کردند.

به گزارش ایرنا، خاطرات مرصاد بدون شک بسیار شنیدنی و درس آموز و شاید تلخ است ، تلخ از آن لحاظ که طرفین نبرد دارای ملیت و زبان مشترک بودند و جهل روزگار یک دسته از «الله اکبر» گویان را در جبهه حق و دسته دیگر «الله اکبر» گویان را در جبهه باطل قرار داد. اما اکنون در مرداد ۱۴۰۰ و درست ۳۳ سال پس از عملیات مرصاد باید با شنیدن عمیق رویدادهای چهار روزه این عملیات، بسیاری از درس های مهم را آموخت و به شناخت عمیق از منافقین رسید. 

تنها ۶ روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، نیروهای عراقی توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشته و در جنوب و حوالی خرمشهر دست به حمله زدند و هدف اصلی از این حمله، باز شدن راه نفوذ برای ارتش مجاهدین خلق بود. پس از این حمله عراق، نیروهای دفاعی ایران در جبهه‌های جنوبی مستقر شدند و در همین زمان سازمان مجاهدین خلق با عملیاتی که خود، آن را فروغ جاویدان نامیده بودند، به مرزهای غرب ایران حمله کردند. 

با توجه به تمرکز اصلی رزمندگان در جنوب کشور، منافقان با توجه به تعداد بالای نیرو و ادوات توانستند به سرعت مسیر شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، کرند غرب و اسلام‌آباد غرب را اشغال و تخریب کرده و به سرعت از طریق بزرگراه به سمت کرمانشاه پیش‌روی کنند و در ۳۵ کیلومتری کرمانشاه با مقاومت نیروهای رزمنده ایران مواجه شدند.

تنگه چهارزبر که اکنون آن را به نام مرصاد نیز می شناسند در چهارم و پنجم مرداد ۶۷ صحنه رویارویی رزمندگان تیپ قائم(عج) استان سمنان و منافقین بود و شاید اگر مقاومت جانانه نیروهای دفاعی ایران شکل نمی گرفت سرنوشت حمله منافقین به ایران به طرز دیگری رقم می خورد.

جمیع کارشناسان دفاعی و به خصوص رزمندگان حاضر در نبرد چهارزبر معتقدند در صورت عبور منافقین از تنگه چهارزبر و تصرف کرمانشاه ممکن بود تلفات سنگین متوجه کشور شود چرا که عده و عُده داخل کشور منافقان در شهرهای مختلف داخل کشور از جمله کرمانشاه آماده بودند تا به ستون نظامی آن ها ملحق شوند. اما اولین گردانی که راه منافقان را بست و از تصرف کرمانشاه جلوگیری کرد، گردان قمربنی هاشم دامغان از تیپ قائم(عج) سمنان بود. 

رزمندگان گردان قمربنی هاشم دامغان به عنوان اولین نیروهای ایران در تنگه چهارزبر در حدود ۳۰ کیلومتری کرمانشاه مقابل منافقان ایستادگی کردند و مانع پیش‌روی آن‌ها شدند.

خبرنگار ایرنا به منظور بیان رشادت این نیروهای رزمنده، اتفاقات معجزه وار این ایستادگی و جزئیات عملیات به سراغ « رجب بنائیان سفید »، فرمانده وقت گردان قمربنی هاشم دامغان در عملیات مرصاد رفته است. بنائیان سفید در زمان عملیات مرصاد با ۳۰ سال سن، فرماندهی ۲ گروهان را برعهده داشت. 

این رزمنده سابق با اخلاص که ساکن شهر کلاته رودبار دامغان است، ۶۰ ماه سابقه جبهه دارد و پس از خدمت در معدن طزره شرکت البرز شرقی و سپاه پاسداران دامغان، اکنون در حال فعالیت در زمینه دامداری و کشاورزی است و هنوز هم در جبهه جهاد اقتصادی محصولات راهبردی چون گندم را تولید می کند.

حاج رجب در پنج مرحله در دفاع مقدس مجروح شده و جانباز ۵۰ درصد است. 

اصابت تیر به ساق پا در عملیات رمضان، اصابت ترکش به شکم و ریه در عملیات والفجر ۸، اصابت ترکش به ران پا در عملیات مرصاد و درگیری ریه به دلیل شیمیایی شدن در عملیات کربلای پنج از جمله مجروحیت های این نیروی با اخلاص است.

ناگفته‌های فرمانده از مجاهدت‌های رزمندگان مرصاد

چه شد که منافقان از سمت غرب به کشور حمله کردند؟ 

منافقان به دلیل نزدیکی به تهران جبهه غرب و اسلام آباد را برای حمله انتخاب کردند و طبق برنامه‌ریزی به دنبال تصرف کرمانشاه و در اختیار گرفتن چهار استان همجوار و قطع ارتباط جمهوری اسلامی ایران با این چهار استان بودند که در صورت تصرف کرمانشاه، آینده عملیات به گونه دیگر رقم می‌خورد. 

یکی دیگر از دلایل انتخاب غرب، قرار گرفتن مهمات در کرمانشاه و وجود زندانیان سیاسی بود که به دنبال در اختیار گرفتن زاغه مهمات و همراه کردن زندانیان با خود این موقعیت را انتخاب کرده بودند.

منافقان به دنبال همراهی افراد محلی غرب کشور با خود بودند و روی آنان حساب ویژه باز کرده بودند. چه شد که این اتفاق رخ نداد؟ 

از جمله مسائلی که منافقین برای رسیدن به اهداف‌شان حساب جدی روی آن باز کرده بودند، همراهی و همکاری مردم با آنها بود در حالی که مردم از همکاری با آنها خودداری کردند و همین موضوع سبب رقم زدن جنایات فجیعی توسط منافقین در شهرهای تصرف شده شد که از معروف ترین آنها، جنایت بیمارستان اسلام‌آباد غرب است. منافقین در این فاجعه جمعی از مجروحان و کارکنان و بیماران بستری در بیمارستان را در حیاط بیمارستان به شهادت رساندند و پیکرهای آنها را هم به آتش کشیدند.

از روز عملیات بگویید.

نیروهای منافق با در اختیار داشتن بیش از ۶ هزار نیرو، حدود یکهزار خودرو و ادوات و تجهیزات مجهز در ساعت ۱۶ عصر روز چهارم مرداد ۱۳۶۷ با عبور از مرز خسروی عملیات خود را آغاز کردند و فاصله مرز قصر شیرین تا منطقه تنگه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری غرب کرمانشاه را با سرعت بسیار زیاد طی کردند. 

ماموریت گردان قمر بنی‌هاشم در استان کرمانشاه به اتمام رسیده بود و در حال تدارک بازگشت به عقب بودیم که متوجه درگیری در اسلام آباد شدیم. 

عدم آگاهی قبلی از این عملیات و نبود امکانات کافی از جمله مهمات، آب و غذا، نیروهای ما را دچار نگرانی کرده بود اما شوق رزمندگان سبب شد تا در منطقه بمانیم تا با دشمن مقابله کنیم. 

نیروهای ما با تعداد محدودی از رزمندگان گردان قمربنی هاشم دامغان از تیپ ۱۲ قائم(عج) سمنان، به‌ تعداد ۲۰۰ نفر به نیت ایستادگی در برابر دشمن در تنگه چهار زِبَر راه را سد کردند.

به دلیل جغرافیای خاص منطقه، یک رشته کوه در موقعیت خط مقدم، ایجاد یک تنگه بر جاده و دشت کرده بود. 

تا زمان حضور دشمن در تنگه از وجود منافقان بی اطلاع بودیم و حوالی سه بامداد روز پنجم مرداد، متوجه ورود یک ستون چند هزار نفری با تجهیزات خودرویی سنگین به دشت شدیم. 

با نزدیک تر شدن دشمن و دیدن پرچم و تصاویر مسعود و مریم رجوی متوجه شدیم که دشمن روبروی ما مجاهدین خلق هستند. 

ایستادن در برابر افرادی که هم لباس ما بودند و بسیاری از آن‌ها ایرانی و افراد گمراه شده بودند برایمان قابل هضم نبود اما با توجه به پیوستن آنان به منافقان، انگیزه نیروها برای مقابله افزایش یافت. 

با توجه به نیروی کم، چگونه در برابر منافقان ایستادگی و آن‌ها را زمین گیر کردید؟ 

ایستادگی ۲۰۰ رزمنده خسته بدون داشتن آب و غذا در برابر ۶ هزار نیروی دشمن بدون شک معجزه الهی بود.

هر لحظه بر آتش دشمن افزوده می‌شد، دشمن بی هدف و به صورت گسترده در حال آتش افروزی در منطقه بود و رزمندگان ما با توجه به وجود مهمات اندک، با زیرکی و نشانه گیری دقیق تانک و تجهیزات خودرویی دشمن را یکی پس از دیگری هدف می گرفتند. 

در زمان گرگ و میش هوا بود که دشمن به صورت عجیب عقب نشینی کرد و سعی داشت ما را از تنگه خارج و به سمت دشت بکشاند تا بتواند با تسلط خود، تلفات بیشتری از ما بگیرد اما نیروهای رزمنده ما دست دشمن را خواندند و در تنگه مستقر شدند و دقایقی بعد دشمن که از این نقشه خود، مایوس شده بود مجدد به آتش افروزی پرداخت. 

نیروهای ما حدود ۱۲ ساعت و تا ساعت ۱۶ پنجم مرداد با جان و دل مقابل منافقان ایستادگی کردند و از پیش‌روی آن‌ها جلوگیری کردند و این ایستادگی رزمندگان سبب شد تا دشمن در دشت زمین گیر شود.

منافقان با تانک و خمپاره اندازهای خود طی چهار مرحله به قصد تصرف تنگه چهار زبر حرکت کردند اما با مقاومت نیروهای ایرانی، آر پی جی زن و تیربار چی ها مواجه شده و مجددا عقب نشینی کردند.

ناگفته‌های فرمانده از مجاهدت‌های رزمندگان مرصاد

تنگه چهارزبر چه خصوصیات ویژه ای داشت که سبب شکست منافقان شد؟ 

تنگه در مقابل دشت وسیعی قرار داشت که دشمن از دشت به سمت تنگه در حرکت بود.

در تنگه سنگ های بزرگ لایه لایه وجود داشت که رزمندگان از این تخته سنگ ها به عنوان سنگر استفاده کردند و توانستند با وسعت دید خود به سمت دشت تیراندازی کرده و دشمن را زمین گیر کنند.

پس از عدم نتیجه، دشمن قصد داشت تا با حضور در ارتفاعات از پشت به تنگه نفوذ کند و نیروهای گردان را قیچی و در تنگه قتل عام کند که با درایت نیروهای ما از این راه نیز موفق به دریافت نتیجه نشدند. 

در ساعت ۱۶ ، نیروهای کمکی به فرماندهی شهید صیاد شیرازی با ۲ لشگر از اسلام آباد غرب و یگان های عملیاتی و گردان ها از شرق و غرب به منافقین حمله کردند و پس از گذشت سه روز حمله و عقب نشینی، منافقان از کشور خارج شدند و در برابر اراده جوانان غیور ایران سر تسلیم فرود آوردند.

در این عملیات مجروح شدید؟ از مجروحیت خود برای ما بگویید؟ 

در تنگه چهارزبر توانستیم هزاران کشته از منافقان بگیریم و در این بین تنها ۱۸ نفر از نیروهای گردان به شهادت رسیدند گرچه توفیق شهادت نداشتم اما مجروحیتم در این عملیات رقم خورد. 

در زمان ورود نیروهای منافق به ارتفاعات با هدف تصرف تنگه با نیروهای خودی در حال مقاومت بودیم که در همین زمان و اندکی پیش از حضور نیروهای کمکی، تیر به پای من اصابت کرد و پس از آن به بیمارستان جهت مداوا رفتم اما در روز بعد پس از اندکی بهبودی با ۲ عصای چوبی مجدد به منطقه برگشتم. 

در زمان مشاهده پیکر بی جان منافقان چه احساسی داشتید؟ 

منافقین پس از تصرف شهرهای غربی کشور جنایت های بسیاری مرتکب شدند. به بیمارستان حمله کردند و تعداد بسیاری از بیماران بیمارستان اسلام آباد را شهید کردند و به آتش کشیدند. 

به منازل حمله کردند و با سنگ دلی خود به کودک ۲ ماهه تا افراد مسن رحم نمی‌کردند.  در زمان مشاهده پیکر بی جان آن‌ها، به یاد جنایت های منافقان افتادم که قلبم به درد می‌آمد. 

منافقان با تبلیغ وسیع خود از کشورهای مختلف نیرو جذب کرده بودند و در بین کشته ها دختران جوان و نوجوانان و جوانان ایرانی از کشورهای مختلف وجود داشت. 

منافقان معتقد بودند که باید در میدان نبرد شهید شوند و نباید اسیر شوند که به همین دلیل بسیاری از افراد که هنوز نیمه جان بودند با دیدن رزمندگان ایرانی دست به خودکشی با سیانور می‌زدند.

از دستگیری و گرفتن اسیر از منافقان چه خاطراتی دارید؟ 

پس از عقب نشینی منافقان، نیروهای رزمنده در حال شناسایی و بازدید منطقه، فرد منافقی را شناسایی کرده بودند که در زیر یک پل قرار داشت.

با ۲ عصای چوبی خود لنگ لنگان و با سختی به پایین پل رفتم اما فرد منافق پس از دیدن ما ضامن نارنجک را مقابل صورت خود کشید و دست به خودکشی زد تا با استدلال سازمان مجاهدین خلق اسیر ایران نشود.

پس از بازرسی مشخص شد این فرد حدود ۲۵ ساله از دانشجویان ایرانی ساکن ایتالیا بود که در این عملیات حضور داشت.

صبح روز چهارم عملیات نیز در پی گزارش اهالی یک روستا مبنی بر وجود یک منافق در این روستا به محل اعزام شدیم و این فرد را بدون درگیری و با محاصره چند رزمنده دستگیر کردیم و تحویل نیروهای اطلاعات عملیات دادیم.

نکته قابل توجه در مورد این اسیر، وجود تصاویر مسعود و مریم رجوی بر پیراهن این منافق بود که نشان دهنده عمق ارادت این افراد به سازمان بود و هیچ سخنی در زمان اسارت به زبان نیاورد. 

در این بازرسی‌ها و گشت های منطقه، دوربین منافقان نیز به دست ما رسید که به عنوان یک مدرک مهم و مستند قوی، به نیروهای سپاه پاسداران تحویل دادیم.

نظر شما در خصوص اظهار نظرهای منافقان و اینکه خود را دوست دار ملت ایران معرفی می‌کنند، چیست؟ 

در طول ۴۰ سال اخیر منافقان خسارات بسیاری به کشور وارد کردند و افراد صاحب نام و مهمی را با ترورهای خود از ما جدا کردند،بدون شک مردم از منافقان بیزار هستند و این افراد هر چه تلاش کنند و خود را دوست دار ملت ایران و پاک نشان دهند باز در دل مردم جایی ندارند.

اقدامات مسوولان و مشکلات کشور افراد سست عنصر و با اعتقاد کم را دچار مشکل کرده است که در مرحله اول مسوولان باید مراقب رفتار خود باشند و مردم نیز به دنبال شناخت دقیق از منافقان باشند. 

سخن پایانی 

جوانان ما با توجه به حضور نداشتن در سال‌های جنگ و حس نکردن ترورهای منافقان پس از جنگ، به خوبی با نوع تفکر آنان آشنا نیستند که باید با خواندن تاریخ و درس آموزی از آن بدانند چه اتفاقاتی رقم خورده است و وظیفه ما است تا این موارد را با جزئیات بازگو کنیم. 

در سخن بعدی از مردم و مسوولان می خواهم همچون وصیت نامه شهدا که ما را به پیروی از ولایت فقیه هدایت کردند، سخنان رهبری را معیار عمل قرار دهند و گوش به لسان رهبری داشته باشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha