در بخش اول و دوم وبینار «بررسی ماهیت جنبشهای اسلامی معاصر»، ضرورت موضوع و روشهای تحلیل ماهیت جنبش ها مورد بحث قرار گرفت و دکتر «محمدعلی میرزایی» عضو هیات علمی جامعةالمصطفی و دکتر «بهمن اکبری» استاد دانشگاه ادیان و مذاهب و رایزن سابق ایران در کشورهای منطقه به بیان دیدگاه های خود پرداختند.
با این حال، بحث کارآمدی روشهای تحلیل جنبشهای اسلامی ادامه یافت و مباحثه این دو کارشناس، درباره این که اسلام به دنبال تمدنسازی بوده یا نه، بالا گرفت و هر یک از دیدگاه خود دفاع کردند.
اینک بخش سوم و پایانی وبینار اداره کل پژوهش و بررسی های خبری ایرنا درباره تحلیل جنبشهای اسلامی معاصر پیش روی شما است؛
ایرنا: میتوانید روش تحلیل مزبور را با بیان مثالهایی تبیین کنید؟
پیامبر(ص) به جای تمدن، دنبال ساخت فرهنگ اسلامی بود
اکبری: به موارد و مثال هایی اشاره می کنم. من معتقدم به جای تمدن باید از فرهنگ اسلامی سخن بگوییم. در دوره رسالت پیامبر، فاقد تمدن به معنای civilization هستیم. پیامبر دنبال زیرساخت های اخلاقی، اجتماعی و نهایتا ساخت یک فرهنگ اسلامی بود. پس شما وقتی می خواهید با یک رهیافت تمدنی به جنبش ها بنگرید، باید از نظریات متناظر هم سخن بگویید یا بین نظریه ها مناظره ایجاد کنید: نظریه خلافت در برابر نظریه امامت. مثلا در میان اباضی ها مناظرهای کلامی بین سلطنت و امامت در گرفته است.
در دوره قابوس مفهوم سلطنت در حد رئیس دولت و سازوکار سیاسی و حکمرانی تنزل میکند، از آن طرف امامت در نگاه اباضی ها هم به حوزه افتاء تنزل پیدا میکند. لذا امروز به جای امام احمد الخلیل گفته میشود المفتی الاعظم؛ این تنها لفظ نیست، بلکه آن عقبه را دارد؛ امام یحیی با سلطنت مرکزی عمان درگیر می شود، اما در زمان تشکیل حکومت مدرن، سلطنت و امامت هر دو یک گام تنزل می یابند.
دوگانههایی که جنبشهای اسلامی را تبیین میکند
عقل گرایی و نقل گرایی هم دو زاویه مهم است. برخی جنبش ها را می توان در گفتمان عقل گرایانه و برخی را در گفتمان نقل گرایانه دسته بندی کرد و مناظره ای بین عقل گرایی و نقل گرایی جنبشی در گرفته است. اعتدال و افراط، مورد دیگر است که تفسیر رویکرد جنبش ها بدون این ملاک ناممکن است و برای تحلیل اسطوره ها باید آن را به کار بگیریم. از این مثال ها زیاد است؛ روزآمدی جنبش یا مخالفت با روزآمدی با این بیان که ما سلف صالحیم و امروز هم باید با حفظ سنن، مانند گذشته زیست کرد. نگاه دیگر، نگاه جمال عبدالناصر است که در برابر اخوانی ها، صریحا به رئیس دانشگاه الازهر می گوید تو خودت هم نمی توانی به دخترت بگویی حجاب برسر کند. تو باید مدرن شوی و با زبان بی زبانی، حرکت اخوان را به پذیرش معادلات فرهنگی جهانی تشویق می کند.
اما یک جنبش چقدر خود را به معادلات جهانی نزدیک و چقدر خود را از آن دور می کند؟ ما در جنبش انقلاب اسلامی هم نقاط امتیازی داشتیم. حضور یا عدم حضور زنان یکی از این وجوه تمایز است. جنبشی که حضور زنان را تحریم می کند و جنبشی که زنان در یک اتاق کنار رهبر آن که یک فقیه و مرجع تقلید است، برخلاف آنچه قبلا مرسوم بود می نشینند. این تنها یک نماد ظاهری نیست و عقبه گفتمانی دارد که امام (ره) به حضور زنان، موسیقی و تحولات چارچوبی در زندگی اعتقاد پیدا می کند. با این حساب، اگر بتوانیم فهرستی که نقاط اشتراک و افتراق جنبش ها را برمی شمرد داشته باشیم، به فهم آنها بسیار کمک می کند .
ایرنا: نظر شما این است که پیامبر تمدنسازی را به خود ملتها واگذار کرده و تنها در پی آن بود که فرهنگ اسلامی در تمدنهای مختلف جاری باشد؟
اکبری: وقتی تمدن دربرابر فرهنگ قرار می گیرد، بخش سخت افزار تمدن به معنای عام می شود. در بخش سخت افزاری، شهرسازی و civilization مورد نظر است و این که مثلا چقدر بنا، پل، مدرسه و.. بسازیم. ولی اسلام حداقل در دوره پیامبر اکرم نه موفق به این کار شده و نه به دنبال آن بوده است؛ تنها به دنبال توسعه کلیاتی از علوم و معارف و اخلاق و در مجموع فرهنگ اسلامی بوده و تمدن در این بستر ساخته شده است. البته باید بعدا کاملتر به این زاویه پرداخت و جنبشها را هم با نگاه تمدنی تحلیل کرد.
ایرنا: استفاده همزمان و تلفیقی از روشهای مختلف برای تحلیل جنبشها چگونه امکان پذیر است؟
میرزایی: درباره روش ها قائل به تلفیق نیستم، چون باعث التقاط روشی می شود. روش ها حقیقت های تفکیک ناپذیرند و مثل یک دستگاهند که با تجزیه، کارایی خود را از دست می دهند. اما روشها یک روح و چارچوب کلی هم دارند که میتوان از آن استفاده کرد.
روشها تیغ دولبه هستند
مثلا آقای دکتر اکبری به رهیافت روانشناسانه برای تحلیل اسطوره ها اشاره کردند. اما ممکن است با روش آینده پژوهی به نتیجه دیگری برسید. حتی لفظ اسطوره برآمده از یک نگاه غیردینی است و کسانی که معتقد به الهیات هستند، روشهایشان فرق می کند. روشها تیغ دولبه هستند و ممکن است تله ای برای انحراف ذهنیت انسان از حقیقت باشند، مفاهیم هم همین طورند.
مثلا آقای دکتر مفهوم تمدن سازی پیامبر را نفی عینی و رسالتی کردند، به این معنا که در اهداف پیامبر(ص) نبوده است. این بر اساس یک تعریف از تمدن ممکن است درست باشد، اما ما آن تعریف را قبول نداریم. مالک بن نبی که به نظر من به مراتب از ابن خلدون قویتر بوده، در کتاب «شروط النهضة» از عبارت «لحظه صفین» استفاده می کند و برخلاف کسانی که معتقدند سقوط و انحراف تمدن اسلامی قرن ۸ رخ داده، او می گوید انحراف تمدنی از جنگ صفین بوده است. او می گوید مدرسه علی(ع) و معاویه هرکدام رهیافتی به تمدن داشتند و گرچه معاویه شهر و قصر و قدرت و سخت افزار داشت، اما رهیافت علی علیه السلام بود که تمدن اسلامی را ساخت. در حالی که مطابق نظر تمدن پژوهان امروز مثل هانتینگتون، معاویه تمدن ساز است، نه علی(ع). ابن خلدون هم جایی می گوید علت شکست علی(ع) این بود که یارانش برخلاف طرف مقابل، ولایت پذیر نبودند و مدنیت بلد نبودند.
چرا تمدنسازی اسلام انسانساز و جامعه ساز را نفی کنیم؟
من این نگاه را قبول ندارم. مدنیت در مقابل بدویت است. مالک بن نبی انسان، خاک و زمان را سه رکن بنیادین تمدن می داند. او معتقد است تمدن با بنیان دینی آغاز می شود. اگر پیامبر، اسلام و وحی بتواند عمار و سلمان و مقدادی تربیت کند و انسانیتی که جامعهساز است و طبع مدنی را به انسان برگرداند، چرا ما نفی کنیم؟ مثلا در مدینه وثیقه و سندی بود که براساس آن قرار بود حتی مشرک و مسلمان با هم تعامل کنند. در حالی که الان شیعه و سنی یا اصولگرا و اصلاح طلب در کشور ما نمی توانیم تعامل کنیم.
پیامبر زیرساختی می سازد که مشرک و اهل کتاب و مسلمان در یک چارچوب مناسبات اجتماعی تعامل کنند و این مدنیت است؛ چرا مدنیت را محدود به ساختمان کنیم؟ بنابراین به نظر من از زمان اسلام این تمدن سازی آغاز شد.
اکبری: ما یک تمدن به معنای عام باید بگوییم که در مقابل فرهنگ نیست. من می گویم اگر پیامبر مدرسه و مسجدی نساخت، می توانیم بگوییم تمدن ساز نبوده است؟ در آن دوره به دلیل جنگ و ستیز، سازه تمدنی بنا نشد. پیامبر در دوره خودش موفق به ساخت تمدن نشد.
میرزایی: به کدام معنا؟ تمدن یعنی وضعیت اجتماعی در زیست انسان که مبنای آن مقوله های کلان فراقبیله ای باشد و پیامبر این را درست کرد. فرایند تبدیل یثرب به مدینه همانند تبدیل روستا به شهر و مدنیت بود. با اخوت ایجادشده براساس دین، معادلات قبیله ای گذشته کنار رفت.
اکبری: خب همین یک مفهوم فرهنگی است. مثلا پلورالیزم و تکثرگرایی که امروز مطرح است، همین است.
میرزایی: انسان ها می توانند با همه ارزشهای قبیله ای، تکثرگرا باشند. یعنی شهری درست کنند پر از قبیله؛ مثل شهرهای امروز ما. پیامبر به جای ایجاد تعامل بین قبایل، تلاش کرد قبیله گرایی را به نفع اخوت حذف کند.
اکبری: این گفتمان و کلیدواژه هایی که به کار می گیرید، امروزه در چارچوب فرهنگ تحلیل می شود.
از اینکه مدل تمدنی ما به جای فرهنگ دنبال بسط قدرت و سخت افزار است، نگرانم
میرزایی: فرهنگ اساس و روح تمدن است، اما ماده هم لازم است. همین موضوع تمدن مهم و از مسایل داخل کشور هم هست. تجربه انقلاب اسلامی به سمت نگاه سخت افزاری به تمدن است و من از این نگرانم. در نگاه مدنی جمهوری اسلامی، ساخت و ساز موضوعیت زیادی دارد. مدل تمدنی ایرانی ها امروز مدل ابن خلدون است، نه مالک بن نبی. مدل ما به جای بسط توسعه فرهنگی و انسانی، بسط قدرت و سخت افزار و سرزمین است.
ایرنا: این نشان می دهد نگاه شما و دکتر اکبری به هم نزدیک است.
اکبری: الان به محض این که بگویید تمدن، ساخت مدرسه و دانشگاه به ذهن افراد می آید.
میرزایی: تمدن امروز صنعتی و غریزه مدار است و روسو آن را لعنت می کند. الان هرکس فناوری و دلارش بیشتر باشد تمدنش بیشتر است. ما این را قبول نداریم. من معتقدم با نگاه تمدنی من، وضعیت کشورهای اسلامی بدتر از غرب نیست. همین الان ایرانی را متمدن تر از اروپایی می دانم.
در شناخت جنبشهای اسلامی اختلال جدی داریم
چند نکته عرض می کنم؛ از خلط و کنار هم گذاشتن روش ها به نتیجه مطلوب نمی رسیم و به فرایند تولید روش نیاز داریم، چون با خلا روشی مواجهیم. همچنین ما در شناخت جنبشهای اسلامی اختلال جدی داریم، پس در توصیه هم اختلال داریم. چون آنها را درست نمی شناسیم، در این زمینه که به آنها چه بگوییم و چطور با آنها تعامل کنیم، اشتباه می کنیم. شناخت درست جریان ها با همان فضا مقدمه حیاتی ماست تا به مرحله توصیه و هنجارها هم ورود کنیم. بدون وصف دقیق هنجار دقیق ممکن نیست.
جنبشها هنوز در فضای تاریخی ۱۵۰ سال قبل سیر میکنند
نگاه من به جنبشها آسیبشناسانه است. نگاه غالب جنبشهای اسلامی فعلی، غیر امتی، غیر ملی، غیر تمدنی و حتی غیرقومی است. جوهره دیدگاهشان امت مدار، ملت مدار، تمدن مدار و قوم دار نیست؛ بلکه همچنان در فضای تاریخی ۱۵۰ سال قبل سیر می کنند و از آن فضا عبور نکرده اند، خودشان را چریک هایی برای بازیابی فضای حکومت عثمانی تعریف کرده اند، در حالی که آن فضا عوض شده است. اما اینها وضعیت ایدئولوژیک محض دارند، نه جامعه ساز، انسان ساز، تمدن ساز؛ این جنبشها هیچ منطق و مناسبات مشخصی با بقیه پیکره جامعه اسلامی ندارند. منطق تعامل اخوان المسلمین با غیر مسلمانان، غیر سنی ها، غیر مصری ها و.. مشخص نیست. این جریانها تمدنساز نیستند، بلکه دچار نگاه احزابی هستند. ما برای رسیدن به وضع تمدنی، به نقد این رویکرد ایدئولژیک نیاز داریم.
باید جریان اجتهاد فکری را در جنبشهای اسلامگرا زنده کنیم
برای ورود به بحث آینده پژوهی ما باید موضع خودمان را مشخص کنیم که تحلیلگر هستیم یا می خواهیم در آینده آنها نقشآفرین باشیم؟ به بیان دیگر، خودمان دنبال ساخت شکلی از آینده هستیم یا تنها دنبال تحلیل وضعیتیم؟ اقتضائات این دو تفاوت دارد. من طرفدار نگاه اول هستم و معتقدم اینها آینده ثابت ندارند، بلکه آینده آنها بستگی به کنش هایشان با ما و دیگران دارد. اگر بتوانیم جریان اجتهاد فکری را که امروز در جنبشهای اسلامگرا مرده، زنده کنیم، آنها را از آفات افراطگرایی، ظاهرگرایی، تصلب، تکفیر، مذهب گرایی و سلطه گرایی نجات داده ایم. من با برخی از اینها ارتباط داشته ام و می گویند اصلا توسعه فکری به ما ربطی ندارد. ما تشکیلات هستیم و مبانی فکری مال الازهر و دیگر جاهاست.
اکبری: در سناریوهای آینده پژوهی، گاهی شما سناریوهای محتمل را بیان می کنید، گاهی آینده امری است که شما می سازید. این هنجارسازی یا ایجاد جریان به قدرت توصیه گر و سناریونویس مربوط است. ولی هر سناریوی آینده مبتنی بر واقعیات موجود است که می تواند زیرساختهای فکری فلسفی باشد و حتی کسی که اعلام می کند من از ریشه های فکری اخوان جدا هستم، این تنها در بیان و زبانش است. امروز محال است جنبشی سخنی بگوید، بدون این که بن مایه های فکری داشته باشد، هرچند به آن توجه نداشته باشد. طبق اندیشه یونگ، فرد خود را کنشگر می داند، اما متوجه استعاره ها و اسطوره ها(به معنای اندیشه های عمیقی که در لایه های پنهان نفوذ کرده و انرژی دارد و جنبش ایجاد می کند) نیست.
نباید از دادهها و محدودیتهای بیرونی غافل شویم
ما علاوه بر ایمان به کنشگری انسان معاصر، نباید از داده ها و محدودیتهای بیرونی غافل شویم. انسان در چنبره دریافت ها و افکار و اخلاق و فرهنگ، که پارادایمی را برای او تولید کرده، زیست می کند و طبیعتا اندیشورزی او در چارچوب همین قالبها شکل می گیرد. البته افرادی هم با کنشگری تاثیر و تاثر ایجاد می کنند.
من هم معتقدم این آغازی برای بحث بود و امیدوارم با تداوم آن، به جای تاریخ گویی به عنوان امر گذشته، نگاه تحلیلی را تقویت کنیم.
ایرنا: از حضور و مباحث مفید مهمانان سپاسگزارم.
نظر شما