عباس سلیمی نمین تحلیلگر مسایل سیاسی، یکشنبه ۱۷ مرداد در یادداشتی در روزنامه ایران آورد: برخی بلافاصله کارهایی را کردند یا دعواهای کاذبی را به وجود آوردند تا این سخنان که نشاندهنده جهت گیریهای اساسی دولت سیزدهم است، شنیده نشود. به رغم اینها، درباره این نطق نکاتی وجود دارد. به طور کلی نطقها ملاک دقیقی برای ارزیابی عملکرد و رویکرد نیستند، اما تا اینجا که هنوز عملکرد دولت شکل نگرفته است، همین نطق نشان میدهد که واقعیت مربوط به آیتالله رئیسی چه اندازه با فضاسازیهای صورت گرفته تفاوت دارد. به عبارت دیگر، تا زمان شکلگیری کامل مسئولیت اجرایی دولت سیزدهم هنوز فاصله هست، اما تا همین جا نطق پنجشنبه گذشته نشان داد آیتالله رئیسی با آنچه رقبا یا مخالفان مطرح میکنند، فاصله جدی دارد.
اینجا باید به این معضل در کشور ما اشاره کرد که ما معمولاً پیش از انجام هر عملی یا شکلگیری کارنامهای، قضاوتهای خود را شکل میدهیم. درحالی که باید اجازه داد شخصیتهای مورد وثوق در جامعه، بتوانند توانمندیهای خود را در حل مسائل به ظهور و بروز برسانند. اما درحالی که عملاً آیتالله رئیسی گامی برای حل مشکلات برنداشته، یا اینکه هنوز دولت او شکل نگرفته، برخی تلاش میکنند پیش از موعد مطالبات جامعه را مطرح و برجسته کنند. کما اینکه در روزهای اخیر یکی از نیروهای سیاسی مطالبه تقویت ارزش پول ملی را از دولت برجسته کرد. از این رو طرح چنین مباحثی دور از انصاف است و انتظار واقعبینانه آن است که دستکم ۶ ماه به دولت فرصت داد تا کارها و تصمیمات خود را برای بهبود اوضاع عملیاتی کند.
به رغم طرح و برجسته کردن زودهنگام مطالبات از سوی برخی طیفها، تا اینجا، نطق آیتالله رئیسی در مراسم تحلیف برای کسانی که ایشان را میشناسند مقوله جدیدی نبود. به عبارت دیگر، جامعنگری، میانهروی، تکیه بر اصول و پرداختن به همه مسائل مبتلابه جامعه از منظر کارشناسی و نه از منظر سیاسی و جناحی، اتفاقاً همان چیزی بود که از او انتظار میرفت. از این رو این نطق احتمالاً برای کسانی عجیب یا دور از انتظار بود که تحت تأثیر تبلیغات و فضاسازیها قرار گرفتهاند. به عنوان یک نمونه، کابینهای که آیتالله رئیسی در آینده نزدیک به مجلس معرفی خواهد کرد، برخی واقعیتها درباره سبک و سیاق سیاسی و مدیریتی او را روشن کرده و مشخص خواهد کرد که اعمال و رفتار آیتالله رئیسی با چهرهای که از او ترسیم شده، تفاوتهای فاحشی دارد. مطابق برخی گمانهها، در فهرست پیشنهادی وزرای دولت سیزدهم به مجلس، چند تن از اعضای دولت فعلی نیز حضور خواهند داشت.
این اتفاقی است که شاید برای نخستین بار در کشور ما رخ میدهد که به رغم تغییر دولتها، اعضایی از دولت گذشته نیز در دولت جدید حضور داشته باشند. این نکته از این رو اهمیت دارد که با انتشار فهرست وزرای پیشنهادی، احتمالاً برخی از اصولگرایان تندرو بشدت به این مسأله انتقاد خواهند داشت که چرا برخی از وزرای دولت دوازدهم در فهرست پیشنهادی دولت سیزدهم حضور دارند. اما این مشی آیتالله رئیسی مسألهای نیست که فقط در زمینه معرفی کابینه رخ داده باشد.
در هفتههای پس از انتخابات دیدیم که رئیس جمهوری منتخب برخی از چهرههای منتقد جناح مقابل خود را به رسمیت شناخته و نه تنها از آنان برای حضور در نشست و طرح نظرات خود دعوت کرده، بلکه از برخی دیگر نیز خواسته است تا دیدگاههای انتقادی خود را به دفتر او منتقل کنند. این امر نشان میدهد آیتالله رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران، نه تنها در مسیر حذف نیروهای منتقد یا جناح منتقد خود قرار نگرفته، بلکه از آنان خواست نقطه نظرات خود را برای شکلدهی به دولت جدید یا انتخابها و اولویتهای دولت به او منتقل کنند. هرچند این امر با انتقاد برخی جریانهای همسو نیز مواجه خواهد شد، اما نشان میدهد که واقعیتهای رویکرد و عملکرد آیتالله رئیسی تا چه اندازه با چهرهای که از ایشان ساختهاند، تفاوت دارد.
براساس چنین دلایلی بود که به رغم تلاش برخی فعالان سیاسی اصولگرا برای حذف رقبا یا تلاش اصلاحطلبان برای تحریف چهره آیتالله رئیسی، او در نطق خود نوعی جامعنگری را لحاظ کرد. در این میان تأکید او به مسأله آزادیهای اجتماعی مردم و پویاییهای فرهنگی جامعه نیز مورد توجه بود که متأسفانه حتی این بخش نیز مورد توجه قرار نگرفت و آنطور که باید و شاید دیده نشد.
زیرا همزمان با این نطق، متأسفانه برخی دعواهای کاذبی را به وجود آوردند تا این رویکرد مثبت دولت سیزدهم دیده و شنیده نشود. این درحالی است که کارنامه آیتالله رئیسی درباره آزادیهای اجتماعی در دوران قوه قضائیه، نشاندهنده تحولی بزرگ است. او در دوره ریاست بر قوه قضائیه برای نخستین بار دادگاههای سیاسی با حضور هیأت منصفه را راهاندازی کرد، درحالی که پیش از این بسیاری از رؤسای قوه قضائیه نه تنها از این امر استنکاف کردند، بلکه اساساً مخالف این دادگاهها نیز بودند. کما اینکه رئیس قوه پیش از ایشان، حتی به وجود هیأت منصفه در دادگاههای مطبوعات هم روی خوش نشان نمیداد. اما آیتالله رئیسی با ایجاد دادگاههای سیاسی گام بلندی در ارتباط با آزادیهای سیاسی برداشت. بویژه اینکه حضور هیأت منصفه در این دادگاهها به کم هزینه شدن انتقادهای جدی سیاسی منجر خواهد شد.
از سوی دیگر، تا پیش از این ریاست ایشان بر قوه قضائیه برخی از کسانی که انتقادهایی را به قوه قضائیه یا برخی مسئولان سیاسی کشور مطرح میکردند، از سوی جریان فاسد قوه قضائیه مورد هجمه یا سختگیریهای جدی واقع میشدند. خود من از جمله این افراد بودم که به دلیل برخی نقدها، با ۵ پرونده سازی از سوی دادستان وقت مواجه شدم. اما آیتالله رئیسی با این جریان مقابله کرد؛ امری که به نوبه خود بار بزرگی را از دوش نیروهای منتقدان سالم برداشت. این امر به نوبه خود نشاندهنده اعتقاد و اهتمام ایشان به انتقاد و نیز کمک به نهادینه شدن اصولی نقد در جامعه است.
اما نه تنها آن روز در قوه قضائیه این اقدامات دیده و برجسته نشد، بلکه امروز هم برخی با جوسازیهای خود و درعین حال، برخی نیز با همراه شدن با جریانهای خارج از کشور، تلاش دارند چهره دولت سیزدهم و به ویژه رئیس آن را، پیش از تشکیل و پیش از انجام هر اقدامی، نزد افکار عمومی مشوش کنند.
واقعیت این است که در این تشویش، هر دو طرف، یعنی هم طیفی از اصولگرایان و هم طیفهایی از اصلاحطلبان نقش دارند. درباره اصلاحطلبان این مسأله نیازی به توضیح ندارد، اما درباره اصولگرایان واقعیت این است که آیتالله رئیسی مواضعی را اتخاذ کرده که برای جریان خاصی در جناح اصولگرا قابل قبول نیست. بحثها درباره برجام یا بحثهایی که درباره ضرورت تفاهم و همراهی با جناح مقابل مطرح کرده است، واقعیتهایی است که برخی را سر سازگاری با آن نیست.
به هر رو نطق آیتالله رئیسی در مجلس نشان داد که او راه دشواری را در پیش دارد، راهی که قرار است از میان تندروهای دو سوی طیفهای سیاسی کشور بگذرد، واقعیتها و مصالح عالیه جامعه را در نظر بگیرد و درعین حال، به صورت حداکثری منافع ملی را با همراهی و کمک همه عقلا و دلسوزان تأمین کند. اینها واقعیتی نیست که برخی را در کشور خوش بیاید.
نظر شما