صبح تا شب باید دنبال خبر باشی، یک دقیقه آرام و قرار نداری، مدام داری بدو بدو می کنی، مدام داری با گوشی همراه صحبت می کنی و باید همه را از خود راضی نگه داری!
وقتی صحبتت با فلان مدیرکل تمام میشود، رییس فلان سازمان زنگ می زند و وقتی با او هم تمام می کنی مسوول روابط عمومی آن اداره و دوباره نوبت فلان مسوول و فلان پزشک و ... و این دور همچنان ادامه دارد که یهو پسرت زنگ می زنه و میگه بابا ظهر که میایی یه پیتزا برام بگیر! حالا اینو کجای دلم بذارم؟
آخه چرا خبرنگاران هم مثل دیگر شغل ها ساعات کار ندارند، از صبح خروس خوان تا پاسی از شب باید در جلسات حاضر باشی و یا گوش به زنگ تلفن که مبادا خبری مهم در شهر رخ دهد و تو بی خبر باشی!
چرا ما هم نباید از هفت و نیم تا ۱۴ و ۳۰ کار کنیم و بعد از آن در اختیار خود و خانواده مان باشیم؟ مگه ما چه گناهی کردیم آخه؟
از اول هم عشق به این کار، چشمان ما را کور کرده بود و تا الان هم همه زندگی ما شده خبر! هر جا حادثه ای رخ می دهد یا خیمه خبری برپا شود بیخیال همه چیز و همه کس میشویم و خودمان را به محل حادثه یا خبر می رسانیم.
تازه از اون بدتر اینکه وقتی پیدات میشه بعضی ها می گن "اوخ اینم اومد! دوباره سر و کلش پیدا شد، مواظب باشین جلوی این خبرنگاره گاف ندین!"
اغلب مردم، هشت ساعت کار میکنند اما ما باید ۲۴ ساعته پای کار باشیم تا خبری از قلم نیفتد، در سفر، خانه، کوچه و بازار تلفنهایمان زنگ میخورد و باید پاسخگو باشیم. گاهی مجبوریم تا دیروقت پای کار باشیم؛ گاهی زودتر از همه مردم بیدار میشویم و دیرتر به خانه می رویم.
سعی کردیم صدای مردم باشیم و دردهای آنها را فریاد بزنیم و از مشکلاتشان بگوییم و در این راه با هیچکس هم رودروایسی نداشته و نداریم.
می نویسیم تا دغدغه های مردم رفع شود، کارمان را دوست داریم و به آن عشق می ورزیم و هر جا حس کنیم حقی پایمال می شود قطعا منعکس می کنیم .
ما خبرنگاران یک دغدغه بزرگ دیگه هم داریم و آن حق الناس است؛ مبادا قلم به ناروا بزنیم، مبادا دلی بشکنیم و مبادا با آبرویی بازی کنیم که حق الناس است و باید روزی جوابگو باشیم و همین دغدغه بزرگ، کار را بر ما سختتر می کند.
هر جا می روی باید حواست جمع باشد که گاف ندی چون همه جا تو را می شناسند، حرف زدنت، لباس پوشیدنت، راه رفتنت، اخلاقت و همه و همه باید دقیق و ظریف باشد زیرا تو خبرنگاری و یک خبرنگار که مدام به مسوولان ایراد می گیرد و از مشکلات مردم می نویسد قطعا باید خودش هم حواسش خیلی جمع باشد.
این روزها که کرونا به جان مردم افتاده و اغلب آنها سعی می کنند از خانه خارج نشوند باز هم این خبرنگاران هستند که باید همه جا حاضر باشند.
گاهی برای زدن یک تیتر جذاب، ساعاتها و روزها فکر میکنیم، شبها در خواب با خودمان حرف می زنیم و مدام در حال تفکر هستیم تا خبر را به بهترین شکل ممکن و با جذاب ترین تیتر، تحویل مخاطبان دهیم.
خبرنگاران، نگارنده اتفاقات تلخ و شیرین مردم هستند، آنها با شادی مردم می خندند و با گریه آنها غمگین می شوند، غصه ها و مشکلات مردم ، مشکلات آنهاست و پایمال شدن حق مردم، به شدت ناراحتشان می کند .
گاهی برای بیان حقایق با بی مهری مسئولان روبرو می شوند، گاهی غرورشان شکسته می شود و گاهی حتی گریه می کنند و در خود فرو می روند اما بازهم با قدم هایی استوارتر و محکم تر از گذشته به فعالیت خود ادامه می دهند چرا که آنها عاشق کار خود هستند و به آن ایمان دارند.
۱۷ مرداد بر ما مبارک!
نظر شما